🔰بخش سوم/پایانی🔰
✅ #انقلاب_اسلامی، بازگشتی به شیخ شهید علامه فضل الله نوری(ره)
✍ نوشتاری از: مرحوم شمس آل احمد 🔰
تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی و فتوای «الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان صلواه الله علیه است» و همچنین زعامت و رهبری سیاسی چند تن از مراجع تقلید صدر مشروطیت، آیات عظام (همچون شیخ فضل الله نوری) نمونه های زنده تحرک روحانیت مبارز بود. اگر سلسله قاجار، ناچار شد تن به حکومت مشروطه بدهد، به علت پایداری مراجع روحانی بود. اما در تداوم انقلاب، روحانیت نقش مؤثر خود را از دست داد و عملاً از سیاست انزوا جست. دو علت عمده این انزوای سیاسی روحانیت، یا جدایی سیاست از روحانیت را باید در عوامل زیر جست:
۱- سیاست جهانی استعمار زمان، با فتوای میرزای شیرازی و تحریم تنباکو، در ایران مواجه با شکست شد. این ضربه، استعمار جهانی را متوجه نقطه مثبت منطقه کرد. این نقطه مثبت، نفوذ کلام بی رقیب روحانیت بود در توده مردم. آن چنان که حتی زنان حرم ناصرالدین شاه هم دیگر قلیان کشیدن و چاق کردن را ترک کردند. اگر طرف مذاکره سیاست استعماری دربار بود و اگر دربار، عامل زنده سیاست آن روز، حتی کلامش در اندرون و خانه خویش نفوذی نداشت، تنها چاره آن بود که روحانیت از این نفوذ کلام خلع شود.
۲- وقتی انقلاب مشروطه، به زعامت و رهبری انحصاری روحانیون، دربار را تا صحه و امضا گذاشتن به یک قانون، عقب نشاند، آن وقت این سئوال پیش آمد که آن قانون، چه قانونی باید باشد. آنچه بی تردید و یک قول، تمام روحانیون دوران می گفتند و در آن وحدت کلام داشتند، این بود که منصفانه و خداپسندانه نیست که تمایلات فردی یک تن به نام شاه، قانونیت داشته باشد. اما در این که چگونه تمایلاتی به جاست که قانونیت پیدا کند، بین روحانیت اختلاف سلیقه وجود داشت. و این اختلاف سلیقه در طی هشت ده ماه، تبدیل شد به اختلافات اصولی و اساسی. و روحانیت یکپارچه، منشعب شد به دو گروه:
الف: گروه طالب مشروطه مشروعه؛ کسانی بر این باور بودند که هیچ تمایلی جز تمایل پروردگار نمی تواند قانونیت داشته باشد. و تمایلات پروردگار در کتاب آسمانی قرآن مدون است. قانون گذار اصلی و به حق، خداست. مجاهد شهید، حضرت شیخ فضل الله نوری، جلوه شناخته شده این نوع باورمندی بود.
ب: گروه طالب مشروطه سلطنتی؛ کسانی که بعضاً، قرآن را قدر می گذاشتند. اما اداره جامعه را تنها با تکیه بر آن عملی نمی شناختند. شاید بین افراد این گروه آرا و افکار مونتسکیو و روسوی فرانسوی شیفتگانی یافته بود، افرادی که قانون را قراردادهای اجتماعی موضوعه می شناختند. قرادادهایی که باید بین افراد یک جامعه وضع و محترم و مجری شمرده شوند. تجلی این طرز تفکر، مجاهدان دوگانه، حضرات سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی، شناخته شده اند که به زعم من زیر سلطه فرزندان از فرنگ برگشته خویش بودند.
بروز این اختلاف و شکاف، سیاست استعماری را که گوش خوابانده و مترصد بود، در کار آورد. و آنان به تشویق و تحریض روحانی زادگانی چون پسران طباطبایی و بهبهانی و روحانیون جوان و فرصت طلب آن زمان چون تقی زاده، سید ضیاء طباطبایی، شیخ علی دشتی، محمد تدین، یعقوب انوار و امثالهم پرداختند. وجه مشترک اینها، آن بود که شیفته تمدن مغرب بودند. و به نقاط ضعف روحانیت آشنا بودند، به پشتوانه پدران روحانی شان، بین مردم نفوذ کلام داشتند. با این ویژگی ها، دامن همت و خدمت به کمر زدند و آتش نفاق را بین مراجع روحانی سه گانه (که جرقه اش در اختلاف سلیقه اولی بین آنان راجع به تدوین و تنظیم قانون اساسی به وجود آمده بود) دامن زدند. و مآلا" شدند رجال زادگان به مشروطیت رسیده ای که وظیفه اساسی شان آن بود تا زهر یا تیزی قانون اساسی اولیه را بگیرند که تأکید داشت مصوبات مجلس باید مورد قبول پنج تن از نمایندگان مراجع تقلید باشد [که طرح مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، برای نظارت بر مصوبات مجلس بود]. انقلاب بهمن 1357 و حوادث پیروزمندانه سال اول انقلاب (تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی و تثبیت ولایت فقیه) نمی تواند دلیلی باشد بر حقانیت تلقی و برداشت آن گونه روحانیونی که در صدر مشروطیت قبول عام نیافتند؟ و این حوادث، ما را موظف نمی کند در قضاوت های قالبی مورخان مشروطه، که غالباً مقهور عواطف و احساسات و مجذوب ظواهر تمدن مغرب بوده اند، تجدیدنظری بکنیم؟
🔸برگرفته از: کتاب جلال، "از چشم برادر" تألیف، شمس آل احمد
✳️ @ShahidRabe
📷 مرحوم شمس آل احمد، برادر جلال از نویسندگان متعهد و مردمی و از منصوبین امام راحل، در حال سخنرانی برای جمعی از طلاب حوزه علمیه قم، سال ۵۸
📷 شمس آل احمد در آیینه تصاویر
کاری از: شاهد توحیدی👇
http://www.iichs.ir/s/3507
✳️ @ShahidRabe
🔳 ایام شمسی ارتحال بزرگ مرجع تقلید جهان تشیع، وارث علمِ شیخ الاعظم مرتضی انصاری(ره) و از اساتید اصلیِ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
🌹 آیت الله میرزا حبیب الله رشتی(املشی)، رضوان الله تعالی علیه، ملقب به محقق رشتی(رضوان الله تعالی علیه)
🏴 تاریخ ارتحال:
۲۲ آذر ۱۲۷۳ / ۱۴ جمادیالثانی ۱۳۱۲
🌹«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
💠 میرزا حبیب الله رشتی(ره):
«شیخ[انصاری] سه چیز ممتاز داشت: علم، سیاست و زهد
سیاست را به حاج میرزا محمد حسن شیرازی و علم را به من داد و زهد را با خود برد.» /زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص262
✍ میرزا حبیب الله رشتی که در دادن اجازه اجتهاد به افراد بسیار سخت گیر بود، اما مرجعیت شاگرد اصلی و طراز اول حوزه تدریس خود یعنی شیخ فضل الله نوری(ره) را با عباراتی شگرف، در تقریظ رساله فقهی «فی قاعدة ضمان الید، تألیف شیخ فضل الله نوری» تأیید نمود و از مؤمنین خواست وی را بعنوان مرجع دینی خود قرار دهند👇
نور چشمم شیخ فضل الله نوری، مجتهدی متبحر و کامل و جامع معقول و منقول گردیده، رواست مؤمنین وی را در امور دینی، #مرجع خود قرار دهند
✍ اجمالی درباره میرزا حبیب الله رشتی(ره)🔰
🖋📃 به قلم: سهیلا عین الله زاده
✍ حاج میرزا حبیب الله رشتی از علمای روحانی و از مراجع تقلید عالم تشیع و از شاگردان مبرز شیخ مرتضی انصاری به سال 1324 ق در املش متولد شد. در 18 سالگی در پی آرمانی بلند با همراهی پدرش میرزا محمدعلی خان راه هجرت در پی گرفت و عازم حوزه علمیه قزوین شد. پدر لوازم معیشتش فراهم ساخت و همسری نیز برای وی برگزید تا فارغ البال به تحصیل علوم دینی بپردازد. میرزا حبیب الله در درس علامه آخوند ملا عبدالکریم ایروانی از فقهای برجسته و نامدار قرن سیزدهم هجری به فراگیری فقه و اصول پرداخت و در 25 سالگی، به مقام عالی اجتهاد از ایشان نائل آمد و با نظر شیخ عبدالکریم ایروانی خود را مهیای سفر به املش نمود. سال 1259 ق از قزوین به املش بازگشت و چهار سال مرجع امور دینی مردم بود. سپس با خانواده خود برای تکمیل مدارج علمی به نجف اشرف مشرف شد و سه سال از درس مرحوم شیخ محمدحسن نجفی (صاحب جواهر) بهره برد 1 تا اینکه روزی در اثنای درس اشکالی به ذهنش رسید و تکاپویش در طریق حل آن مشکل، زمینه آشنایی و سپس ارتباط جدی و دیرپای وی با شیخ اعظم انصاری را فراهم ساخت. لذا مصمم بر اقامت در نجف شد و حدود 7 سال از محضر شیخ بهره برد. 2
پس از مرحوم شیخ انصاری کرسی تدریس حوزه علمیه نجف به وی منتقل گردید. در حلقه درس وی شاگردان زیادی از علما و فضلا و مجتهدان حاضر می شدند و شاگردان بسیاری از درس وی به مقام اجتهاد نائل آمدند. وی از مراجع تقلید درجه اول شیعه بود و او را بر معاصرانش مانند میرزا حسن شیرازی ، حاج میرزا محمدحسین کوه کمری ترجیح می دادند. 3
حاج میرزا حبیب الله رشتی، مدرس والا مقام و پرشاگردی که «از روی عمد، تجاهل می ورزید و شاگردان خود را نمی شناخت و گوش به حرف آنان نمی داد تا از او پول و اجازه اجتهاد نخواهند» در تقریظ خویش بر رساله محققانه ای که مرحوم #مرجع_شهید حاج شیخ فضل الله نوری(ره)، پیرامون قاعده فقهی « ضمان الید»، نگاشته و ضمن آن به نقل اقوال و نقد آراء فقها در این زمینه پرداخته است شیخ شهید نوری را از نظر علمی در اوج قلۀ تحقیق و تدقیق، شناخته و مرجعی شایسته، و مجتهدی ماهر و متبحر و کامل و جامع شمرده است. و هرگز مانع از اعطای اجازه اجتهاد به شیخ شهید و تأیید مقام مرجعیت ایشان نمی گردد و در این میان، از جمله تعبیرات لطیف و پرمعنایی که وی در توصیف فرد طراز اول حوزه، و « نور دیده خویش، شیخ فضل الله» به کار گرفته، تعبیر «العالم الاواه» (عالم پر سوز و گداز) است، که این امر خود ارزش مفاد تقریظ حاجی بر رساله مزبور را ، بیشتر می سازد. 4 نامبرده کتبی در فقه و اصول ازجمله بدایع الافکار در اصول فقه تألیف نموده و دارای سه فرزند ذکور بود که هر سه از علمای عصر خود بودند. ویژگیهای اخلاقی میرزا او را به شخصیتی وارسته تبدیل کرد که زهدش زبانزد خاص و عام بود. وی در سال 1312 ق، در نجف درگذشت و در صحن مطهر امیر مؤمنان به خاک سپرده شد. 5
◽️منبع http://www.iichs.ir/s/858
1. گلشن ابرار : خلاصه ای از زندگی اسوه های علم و عمل از ثقه الاسلام کلینی تا آیه الله خامنه ای، ج 1، تهیه و تدوین جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، قم: نشر معروف ، 1382، صص 378-379 .
2. علی ابوالحسنی (منذر)، پایداری تا پای دار: سیری در حیات پربار علمی، معنوی، اجتماعی و سیاسی شهید علامه فضل الله نوری، تهران : نور، 1368، صص 169-170 .
3. محمدعلی (صدرالدین) قربانی لاهیجی، پیشینه تاریخی – فرهنگی لاهیجان و بزرگان آن، تهران: نشر سایه، 1375، ص 743 .
4. علی ابوالحسنی (منذر) ، پیشین ، صص 181، 183 .
5. گلشن ابرار، ج 1، پیشین ، صص 380، 382، 384 .
✳️ @ShahidRabe
📜 برگی از تاریخ🔰
🗓 ۲۲ آذر ۱۳۰۴ شمسی و در تکمیل کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ ش، با هدایت و تصمیم انگلیس، به منظور تغيير متمم قانون اساسي و تفويض و انتقال مقام سلطنت، مجلس مؤسسانی تشکیل! و سلطنت، از سلسله قاجار به فردی بی اصل و نسب و دین ستیز بنام رضا پالانی (پالاندوز)، ملقب به قلدر و میر پنج، انتقال یافت!
🏴 این روز رسماً شروع "دوره دیکتاتوری رضاخانی (پهلوی) " است.
⁉️ اما قبل از آن چه حوادثی پیش آمد؟🔰
یکی از وقایع مهم تاریخ معاصر ایران، کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ ش رضا قلدر میرپنج است که دولت انگلیس به دلایلی چند همچون تصویب نشدن قرارداد 1919میلادی در مجلس، جلوگیری از نفوذ روسیه کمونیستی در ایران و حفظ منافع خود در هندوستان، نقش اصلی را در آن ایفا کرد.
انگليسيها پس از مشروطه و جنگ جهاني اول به اين نتيجه رسيدند که جهت دستيابي کاملتر و بيشتر به منابع ايران، به ناچار بايد کودتايي در ايران انجام دهند و حلقه سرسپردگان خود را تکمیل نمایند. در اين راستا آنان دو مهره وابسته سياسي و نظامي نياز داشتند که از اين ميان سيدضياءالدين طباطبايي را به عنوان چهره سياسي، و رضا قلدر را به عنوان چهره نظامي برگزيدند. قبل از کودتا، رضا میرپنج توافق کرد که پس از فتح تهران توسط نيروهاي قزاق، مقام نخست وزيري به سيد ضياءالدين سپرده شود.دولت انگلیس از ابتدا سیدضیاءالدین طباطبایی را به عنوان مهره اصلی در نظر گرفت بود و مقدمات کودتا را با مشورت و مذاکره با وی فراهم آورد. سپس رضا میرپنج را به عنوان فرمانده قزاق ها انتخاب کرد.
سرانجام در اوايل اسفند ۱۲۹۹ش، قواي قزاق به فرماندهي رضا میر پنج از قزوين به سوي تهران حرکت کردند و در سحرگاه سوم اسفند، وارد تهران شدند و با مختصر زدوخوردی با ژاندارمری، تهران را بر اساس تبانی های قبلی تصرف کردند. احمدشاه قاجار از روي ترس و ناچاري، بدون هيچ واکنش جدي، رضا قلدر را به عنوان فرمانده کل قوا و همدست وي، سيدضياءالدين طباطبايي را به سمت نخست وزيري منصوب کرد.
سپس کودتاچیان تصمیم های بعدی خود را تحت نظارت و سیاست انگلیس، مثل انتشار اعلامیه هایی با مضمون اعلام حکومت نظامی، دستگیری افراد مورد نظر، لغو ظاهری قرارداد 1919 و... به اجرا درآوردند...
💠 برگرفته از فرمایشات امام خامنه ای(حفظه الله):🔰
...ماجرای به [قدرت] و سلطنت رسیدن رضاخان از ماجراهای بسیار پر عبرت تاریخ است، ماجرایی که جوانان ما باید آنرا بدانند! ۷۹/۷/۱۴
رضاخان را انگلیسیها بر سر کار آوردند، این حرف مخالفین او نیست بلکه اعتراف وابستگان اوست، برای یک ملت هیچ ننگی بالاتر از این نیست که حکام کشور را سفارت انگلیس بیارد و ببرد!۷۷/۲/۲
چه گناهی باعث شد که رضاخان بر این ملت مسلط شود؟
گناه بزرگی که باعث شد، در همین شهر تهران مجلس مؤسسانی تشکیل شود و در آن انتقال سلطنت و حکومت به رضاشاه را تصویب کنند؟ ...ملتی [عوام و خواصی] که در شهر تهران ایستادند و تماشا کردند که مجتهد بزرگی مثل شیخ فضلاللَّه نوری _را که از بانیان و بنیانگذاران و رهبران #مشروطه بود، به جرم اینکه با #جریان_انگلیسی و غربگرای #مشروطیت همراهی نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند، که هنوز هم یک عده قلمزن های ما، گوینده ها و نویسنده های ما همین حرف دروغ بی مبنای بی منطق را نشخوار می کنند و تکرار می کنند_ [در مرداد ۱۲۸۸ ش و در روز ولادت امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام] بالای دار کشیدند و دم نزدند!؟...بعد چوبش را خوردند...در همین شهر تهران مجلس مؤسسانی تشکیل شد و در آنجا انتقال سلطنت و حکومت به رضاشاه را تصویب کردند. این یک #گناه_ملی بود! گناه جمعی ملت ها که مجازات عمومی را به دنبال دارد! گناهی که نعمت های بزرگ را زایل میکند و بلاهای سخت را بر سر جماعت ها و ملت های گنهکار مسلط می نماید! گناهی که #استغفار مخصوص خود را دارد.۸۴/۸/۸
💠 کلام و اعتراف تلخ میرزا کوچک خان:🔰
اگر به تذکرات حضرت آقا شیخ فضل الله نوری که مرجعی عامل و کامل و آینده نگر بود توجه می شد دیگر شاهد این رضا قلدر میرپنج نبودیم./۱۳۰۰ش
✍ وقتی مرد قدرتمند و با نفوذ انگلیس، چگونگی روی کار آوردن و کنار گذاشتن رضا خان را بیان می کند!👇
💠 وینستون چرچیل نخست وزیر وقت انگلستان خطاب به کمیته ویژه روابط خارجی مجلس عوام/ به نقل از رویترز:🔰
باید افرادی را با ویژه گی های رضا خان بر مستعمرات حاکم کنیم، او مستبد، دشمن دین و بی اصالت بود. ما او را از پست ترین طبقه به پادشاهی ایران و با هویتی جدید رساندیم [نام خانوادگی پهلوی، مختص او که القاب متعددی همچون، پالاندوز، پالانی، سوادکوهی، قلدر، قزاق، میرپنج و... داشت، انتخاب شد] و وقتی هم که تاریخ مصرفش تمام شد به راحتی از او گذشتیم!
🔸منابع: گروه تاريخ و انديشه معاصر موسسه امام خميني(ره)، نشریه عبرتهای عاشورا، حوزه انقلابی، بیداری ملت، جهادتبیینی، خبرگزاری رویترز انگلیس و...
✳️ @ShahidRabe
#هفته_پژوهش
🗓 سه شنبه ۲۳ آذرماه: روز پژوهش و فناوری؛ علوم انسانی و علوم پایه _ توسعه علمی و مشارکت در پاسخگویی به نیازهای جامعه
✍ جایگاه ویژه پژوهش در اعتقاد و کلامِ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه الشریف و اهتمام ایشان در ترغیب عالمان دین و حوزه های علمیه به پاسخگویی به نیازهای جامعه🔰
✅ عالم دین، همواره باید در حال تعلیم، تعلّم، #تحقیق و تزکیه نفس باشد. باعمل، ساده زیست، حق مدار، ظُلم ستیز و مظلوم نواز باشد و این عین عبادت است و غیرِ این، خیانت.
#فقه از افضل علوم است ولی عناوین پر فایده و کاربردی آن متروک و مهجور مانده است. #فقه_شیعه، فقهی پویا و بالنده است. عالمان پرورش یافته در چنین مکتبی با توجه به شرایط زمان و مکان قادرند رافع شبهات و #مشکلات_مردم و #جامعه باشند و این مهم در گِرو اصلاح نظام حوزه های علمیه، همراه با احترام و عنایت به سیره، آثار و آراء گذشتگان است.
🔸منابع: کانال رسمی مرکز مدیریت حوزههای علمیه، نورالکلام(سخنان قصار علامه شیخ فضل الله نوری)...
✳️ @ShahidRabe
📑 #مقاله (۱۰ بخش)🔰
✍ به بهانه ایام قمری انتشار مطالب توهین آمیز نسبت به ساحت مقدس مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، در نشریه دین ستیز صوراسرافیل(ارگان سوسیالیست ها در عصر مشروطه)/ ۱۵ جمادی الاول ۱۳۲۵ ق
✍ بررسی ماهیت جهانگیر شیرازی(مدیر هفته نامه صوراسرافیل، سوسیالیست و عضو انجمن های مخفی فراماسونی) و علی اکبر دخو(معروف به دهخدا، سردبیر هفته نامه صوراسرافیل، اشتهار به وابستگی به فرقه های بابی ازلی)، که قلم مسموم وی و توهین های وقاحت آمیزش نسبت به دین و اعتقادات مذهبی، باعث شد در مقطعی از ترس خشم مردم، از کشور فرار کند!
🔰👇👇
📜 برگی از تاریخ ناگفته و ناشنیده🔰
✍ به بهانه انتشار توهین های وقاحت آمیز، نسبت به ساحت مقدس علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، در نشریه دین ستیز صوراسرافیل(ارگان سوسیالیست ها در عصر مشروطه)/ ۱۵ جمادی الاول ۱۳۲۵ ق، شماره ۱۵ [۱]
[۱] منبع: سالشمار شیخ، ک، تنهای شکیبا، ص ۵۸۱
💠 دکتر منصوره اتحادیه، مورخ و پژوهشگر شهیر معاصر:🔰
شیخ فضل الله خیلی زود متوجه برخی نیرنگها در مشروطه شد. قانونی که از مجلس مشروطه می گذشت، برگرفته از قوانین غربی بود و شیخ به عنوان یک مجتهد [مرجع تقلید]، نمی توانست بپذیرد. او می گوید من تعدادی از مجلسیان را قبول ندارم، چون سوسیالیست هستند (منکر خدا هستند)، شیخ درست می گفت، واقعا" سوسیالیست ها در مجلس بودند، حتی روزنامه صوراسرافیل [با مدیریت جهانگیر خان و سردبیری علی اکبر دهخدا] که شیخ را مورد حمله قرار می داد، ارگان سوسیالیست ها بود. شیخ فضل الله در مقابل التقاطی که در لوای اسلام پدید آمده بود ایستاد./گفتگو با پیام فضلی نژاد، برنامه شوکران، شبکه چهار سیما، ۹۸ ش
⁉️طراحی نقشه قتل علامه شیخ فضل الله نوری(ره) در منزل ملک المتکلمین!🔰
فراماسون مهدی ملکزاده (فرزند نصرالله بهشتی بابی ازلی ماسون معروف به ملک المتکلمین) در کتاب خود به تشکیل جلسه ای در منزل پدری(با حضور پدرش)، برای طراحی نقشه قتل علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، اعتراف می کند. این جلسه با حضور تنی چند از اعضاء انجمن مخفی ماسونی از جمله جهانگیر شیرازی (صوراسرافیل) و بابی ازلی ماسون، سید جمال واعظ اصفهانی (پدر محمد علی جمالزاده لائیک) برگزار شد...!در این جلسه حاضرین تصمیم قطعی خود را برای کشتن علامه شیخ فضل الله، اعلام کردند./ک، مشروطه از آغاز تا سرانجام، ص ۴۴۰ به نقل از ک، تاریخ انقلاب مشروطه، ملکزاده، کتاب سوم صص۶۲۳-۶۲۵
1⃣ ✍ بررسی ماهیت جهانگیر شیرازی(مدیر هفته نامه صوراسرافیل، سوسیالیست و عضو انجمن های مخفی فراماسونی) و علی اکبر دخو(معروف به دهخدا، سردبیر هفته نامه صوراسرافیل، اشتهار به وابستگی به فرقه های بابی ازلی)، که قلم مسموم وی و توهین های وقاحت آمیزش نسبت به دین و اعتقادات مذهبی، باعث شد در مقطعی از ترس خشم مردم، از کشور فرار کند. کامل مطلب👇
📑 مقاله: بررسی هفتهنامة صور اسرافیل
◽️درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
◽️نویسندگان: امیر سبزی/ پور علی احمدی خواه
◽️منبع: تاریخ در آیینه پژوهش 1388 شماره 21
◽️حوزه های تخصصی:
علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی
✍ یکی از مؤثرترین نشریههای دورة قاجاریه و عصر مشروطه هفتهنامه صور اسرافیل بود، این نشریه، ابتدا با مدیریت میرزا جهانگیرخان شیرازی و سرمایة میرزا قاسمخان تبریزی و دبیری و قلم میرزا علیاکبرخان قزوینی (دهخدا) تهیه و منتشر میشد. تندرویها و جسارت به مردم و معتقداتشان، از زبان سرخ صوراسرافیل، سر سبزش را بر باد داد و رفیقش دهخدا را به خارج از کشور فراری داد. بعد از کشته شدن میرزا جهانگیرخان، تمام بار نشریه (نشر سه شماره آخر) بر دوش میرزا علیاکبر دهخدا افتاد و توسط وی در خارج از کشور چاپ میشد. در این نوشتار ضمن بررسی این نشریه، به معرفی اجمالی گردانندگان آن نیز پرداخته میشود.
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
مقدمه
بررسی اسناد و مکتوبات تاریخی، آدمی را تیزبین و دوربین میسازد. تیزبین از لحاظ داشتن دیدگاهی عمیق در مسائل و پدیدههای اجتماعی و فردی و دوربینی از جهت گستردگی افق اندیشه و برد نظر ناظر نسبت به این اسناد تاریخی، به گونهای که چنین کسی که اسناد تاریخ را بررسیده، پایبند و محدود امور جزئی نمیگردد، بلکه هر چیزی را در جای خود میبیند و بر میرسد. وقتی دقتنظر ناظر، دقیقتر میگردد که آن سند و مکتوب تاریخی به دست خود اشخاص نوشته شده باشد و مورد تحقیق و داوری وی قرار گیرد. برای مثال، وقتی کسی نوشتة بیواسطة دهخدا و صور اسرافیل (میرزا جهانگیرخان) را میخواند، به طور شفاف به عقاید، آداب و ادب ایشان دست مییابد. با این وصف، دیگر فراوانی مجلدات فلان کتاب یا قطع و قطر زیاد فلان لغتنامه، موجب انحراف معیار وی نمیگردد، بلکه زحمت آن کتابها را در جای خود ـ با حفظ نقدشان ـ میستاید و از این پس، غبارها را از چهرة سایر مکتوبات و اسناد میزداید یا افشا مینماید.
در این نوشتار، «هفتهنامة صور اسرافیل» بررسی میشود و بدون هیچ واسطهای آداب و ادب، عقاید و افکار ناشران آن نشریه به خوانندگان اندیشمند ابلاغ میگردد.
حیات و ممات سیاسی میرزا جهانگیرخان شیرازی
میرزا علیاکبر دهخدا، یار و همکار میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل درباره او مینویسد:
میرزا جهانگیرخان شیرازی پسر آقا رجبعلی، مدیر روزنامه «صور اسرافیل» به خاطر نام روزنامهاش به صور اسرافیل ملقب گردید. ملکزاده ترجمه او را چنین آورده است: وی در سنة 1292 ق، در شهر شیراز متولد شد. خانواده او در شیراز
مردمان فقیری بودند. در اوان کودکی، پدرش آقا رجبعلی درگذشت و عمه
وی سرپرستی او را بر عهده گرفت. پنجساله بود که با عمه و جده خود به تهران آمد. چهاردهساله بود که به شیراز بازگشت و در آنجا به تحصیل پرداخت. مقدمات ادبیات و منطق و ریاضی را نزد اساتید زمان فرا گرفت. و به سال
1311 ق، با عمه خود به تهران رفت و در دارالفنون و دیگر مدارس عالیه تهران به تحصیل علوم و فنون جدید پرداخت. در این هنگام بود که نهضت مشروطهخواهی آغاز شده بود. در انجمنهای سری و مجامع خفایی ایرانیان راه یافت. میرزا جهانگیرخان به همداستانی چند نفر [دهخدا و قاسمخان] روزنامهای موسوم به صور اسرافیل ایجاد کرد. روزنامة صور اسرافیل به مشکلاتی دچار شد؛ چندینبار نویسندة او را تکفیر کردند و چند بار بساط روزنامهنویسیاش را فرو پیچیدند. سپس آنان را به باغشاه بردند و روز چهارشنبه 3 تیر / 24 جمادیالاولی 1326 او را خفه کردند.
میرزا جهانگیرخان شیرازی و فامیل او، میرزاقاسمخان صور اسرافیل و چند نفر دیگر، عضو کمیته انقلاب و از اعضای اجتماعیون عامیون و عضو هیئت مدهشه بودند که سه جوخه چهار نفری برای ترور تشکیل داده و زیر نظر حیدرعمو اغلی کار میکردند.
صور اسرافیل طبق قول ملکزاده، عضو کمیتة انقلاب (ترور) به تعبیر خود حیدرخان، «حزب اجتماعیون عامیون تهران» بود. از ترورهای میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل میتوان به ترور نافرجام امینالسلطان اشاره کرد.
طبق نوشتة صور اسرافیل، دهخدا و ملکزاده چندینبار نویسندة او را تکفیر کردند و چند بار بساط روزنامه نویسیاش را فرو پیچیدند.
بعد از چاپ مقالهای توهینآمیز به مقدسات در آن نشریه، طباطبایی به بهبهانی میگوید: «آقا شما مقاله صور اسرافیل را خوانده اید؟ بهبهانی با خونسردی جواب میدهد: بلی.
طباطبایی با عصبانیت میگوید: نویسندگان این مقاله کافرند و به اسلام توهین کرده اند و واجبالقتلاند». طبق اسناد معتبر، بعد از تنبیه آن روزنامهنگار و توقیف روزنامه اش، وزیر علوم در 20 جمادیالثانی توبیخ آنان را به عموم مطبعه ها اعلام میکند.
🔰ادامه در بخش سوم🔰