🌹 آیت الله مجاهد حاج شیخ محمد غروی کاشانی رضوان الله تعالی علیه
◽️ارتحال: ۲۵ ذی الحجه ۱۳۹۸ قمری (سه ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی /۵ آذر ۱۳۵۷ ش)
🌹«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات» اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
✍ در ایام قیام اسلامی مردم در اوایل دهه ۴۰ شمسی، با جمعی از علما و وعاظ در منزل آیت الله حاج شیخ محمد غروی کاشانی که از کاشان به تهران آمده بود نشسته بودیم و از محضر ایشان بهره علمی و معنوی می بردیم. غافل از آنکه منزل و حتی کوچه های منتهی به منزل ایشان، در محاصره پلیس قرار دارد. ناگهان سرهنگ طاهری با عده ای از ساواکی ها به منزل ریختند و درصدد جلب و دستگیری ایشان و ما برآمدند. سرهنگ طاهری با صدای خشن گفت، آقایان بازداشت هستند! آقای غروی عصبانی شده، به تصویر بردار شده مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) که بالای سرشان در روی رف قرار داشت، اشاره کردند و فرمودند:
"ما در راه دفاع از اسلام، تا اینجا هم حاضریم، و ابایی نداریم که حتی بالای دار برویم"
عکس شیخ فضل الله شهید را بلند کرد و گفت:
"هدف ما آن است که ایشان دنبال می کرد"
سپس همه را سوار اتوبوس کرده به زندان قزل قلعه بردند.آیت الله غروی کاشانی در زندان در پاسخ به تهدید های تند و تیز مأمورین، با صلابت گفتند، دلیلی ندارد که از شما بترسم و دست از یاری دین خدا و حفظ احکام اسلام بردارم. حبس آقا هفت روز طول کشید که پنج روزش در ماه مبارک رمضان بود.
مرحوم آیت الله غروی کاشانی در جریان مبارزات نهضت ملی کردن صنعت نفت، انجمن های ایالتی و ولایت، قیام ۱۵ خرداد و حوادث بعد از آن، فعال بود و پشتیبان جدی مبارزانی چون آیت الله کاشانی و فدائیان اسلام و امام خمینی(ره) شناخته می شد.تنها عالم مبارزی بود که جرأت نمود و برای شهادت یاران امام، شهید آیت الله سعیدی و شهید آیت الله غفاری مجالس ترحیم گرفت. ایشان از مریدان و پیروان مکتب مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه بود و نزد دو تن از اصحاب و همفکران مرجع شهید نوری، یعنی میرزا حبیب الله شریف کاشانی و آقا سید محمد باقر درچه ای که از علمای انقلابی مشروعه خواه بودند، تلمذ کرده بود.
دستگاه شاه ظالم با تداوم مبارزات آیت الله غروی ایشان را از طریق شخصی که در نقش پزشک به منزل او رفت و آمد می کرد، با تزریق آمپول از ناحیه دو پا فلج و وی را خانه نشین می کند. پس از وقوع این حادثه خانه محقر این عالم فرهیخته تا پایان مرگ پایگاه علم، فقاهت و سیاست برای مبارزان انقلاب اسلامی، طلاب دینی، اساتید و دانشجویان می شود و با وجود اینکه قدرت ترک منزل را نداشته پس از جمعه سیاه 17 شهریور 57 مجلس ترحیم و اعلام انزجار از این حرکت شاه جنایتکار را نیز برپا می کند.
ارتحال ایشان، ۲۵ ذی حجه ۱۳۹۸ مطابق ۵ آذر ۱۳۵۷ش، نزدیک سه ماه مانده به پیروزی انقلاب، در سن ۸۵ سالگی اتفاق افتاد و باعث تألم امام گشت.
آیت الله غروی کاشانی از نخستین شخصیت هایی بود که پیوند حوزه و دانشگاه را در دهه 40 ایجاد کرد .../
🔸 منابع: ک، تنهای شکیبا، علی ابوالحسنی، نقل از شیخ جعفر خندق آبادی، شیخ حسن شمس گیلانی، حاج احمد شهامت پور و عباسعلی فراهتی...
⏪ اطلاعات بیشتر در خصوص مرحوم آیت الله غروی کاشانی(ره) در گفتگو با عباسعلی فراهتی، محقق و پژوهشگر علوم اسلامی(نوه آیت الله غروی)👇
http://www.razavi.news/fa/news/37902/
✳️ @ShahidRabe
📷 #نگارخانه
✍ مرحوم آیت الله مجاهد شیخ محمد غروی کاشانی در کنار آیت الله مجاهد سید ابوالقاسم کاشانی (رضوان الله تعالی علیهما)
✳️ @ShahidRabe
🏴 ایام شمسی ارتحال عالم ربانی و متألّه قرآنی، حضرت آیة الله سید موسی زرآبادی رضوان الله تعالی علیه از شاگردان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه،
از عالمان ذوفنون، از نوادر روزگار و از متوسلان واصل، و از عابدان و زاهدان و پرهیزکاران بینظیر، و نمونه کامل یک تربیت یافته در مکتب قرآنی در علم و عمل/۲۴ تیر ۱۳۱۳ ش
💠 امام خامنه ای (حفظه الله):
مرحوم سیّد موسی زرآبادی شخصیت عظیمی است که در همین شهر قزوین، مرکز پرتوفشانىِ معنوی و سلوکی و عرفانی به شعاع وسیعی از طلّاب و جویندگان معرفت بود! ۸۲/۹/۲۵
🔹 مزار: شهر قزوین صحن امامزاده حسین
🔹 گوشه ای از سیره علمی و عملی آیت الله سید موسی زرآبادی(ره)👇
http://rasanews.ir/fa/news/432536/
🌹«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
✳️ @ShahidRabe
📷 #نگارخانه
مزار مرحوم آیت الله سید موسی زرآبادی(ره)
✍ صحن امامزاده (شاهزاده) حسین(علیه السلام) در قزوین ، اکنون آرامگاه سید مورد توجّه آشنایان و خواصّ است. آنچه بر لوح مزار وی نوشته شده است، به قلم عالم معروف، مرحوم آیت الله حاج سید ابوالحسن رفیعی قزوینی(قدس سره) است.
✳️ @ShahidRabe
✅ به مناسبت ۲۶ تیر، سالروز تشکیل شورای نگهبان قانون اساسی
🔰بخش اول🔰
⁉️ آیا میدانید مبتکر شورای نگهبان چه شخصی بوده است؟
با تورقی در تاریخ میتوان گفت ساختار مشابه شورای نگهبان و #نظارت مشابه نظارت استصوابی كنونی شورای نگهبان در دوران مشروطه نیز از سوی مرجع شهید حضرت آیت الله العظمی علامه شیخ فضلالله نوری(رهبر نهضت مشروطه مشروعه) تئوریزه شده بود. ساختاری كه در آن دوران به عنوان اصل تراز معروف و برای #فقها و علمای دین وظیفه "نظارت" تعریف شده بود.
♦️تلاش مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(اعلی الله مقامه) برای نظارت علما بر مجلس👇
پس از امضای فرمان مشروطه و انعقاد #مجلس و مطرح شدن بحث نگارش #قانون اساسی، درحالی كه اوضاع سیاسی كشور به سمت سكولاریزه شدن پیش میرفت مرجع شهید با تحصن در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) با طرح نظریه مشروطه مشروعه خواستار نظارت علما بر قوانین مجلس شد؛ عمده نظرات وی در تقابل با مشروطهخواهی #سكولار قرار داشت. در واقع مرجع شهید بر اهمیت وجود #علما به منظور نظارت بر امور مجلس تاكید داشت، از این رو نظریات ایشان را میتوان منطبق با تئوری شورای نگهبان و نظارت استصوابی دانست و مورد بررسی قرار داد.
♦️در نهایت تلاش مرجع شهید موجب شد تا خواستههای متحصنین به کرسی نشسته و نیز نظارت استصوابی علما بر مصوبات مجلس در اصل دوم متمم قانون اساسی گنجانده شود.یکی از افرادی که بنا به پیشنهاد مرجع شهید برای این مهم درنظر گرفته و معرفی شد، شاگرد و یار ایشان شهید سید حسن مدرس بود که اعتقاد داشت مرجع شهید، اعلم علمای زمان و جلوتر از زمان خویش است.
♦️شهادت مرجع شهید به دست عوامل جریان سکولار و انگلیسی مشروطه، كه معتقد به تطبیق قوانین مجلس با شرع مقدس اسلام و نظارت علما بر امور مجلس بود و همچنین استبداد شاهی و آزادیخواهی انگلیسی را دو روی یک سکه می دانست. ضربهای جبرانناپذیر به جنبش مشروطه وارد ساخت، تحت تاثیر این اقدام جنایت بار عوامل انگلیس، راه برای نفوذ استکبار گشوده شد و با ظهور دیكتاتوری رضاخان انگلیسی، بنیانهای نیمبند مشروطهخواهی متزلزل گشت و مجلس به حربهای در دست استبداد شاهی مبدل شد.
♦️[با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) که خود شاگردی از شاگردان مرجع شهید محسوب می شدند(به واسطه استادش شیخ عبدالکریم حائری که شاگرد مرجع شهید بود) با تأسی به این تدبیر اساسی و حیاتی ایشان، بر وجود چنین نظارتی از طرف علما به عنوان اصل ضروری از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی(تحت نام شورای نگهبان) تأکید ورزیدند]
🔸منابع بخش اول: مرکز اسناد انقلاب اسلامی/کانال روحانی انقلابی، حمید رسایی
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
⁉️ قانون اساسی مشروطه؛ طفلی که ناقص به دنیا آمد!
با آغاز به کار مجلس، تهیه قانونی که ساختار حکومت را تعریف و محدود سازد، به دغدغه بنیادین نمایندگان مجلس بدل شد. نخستین مجموعهای که به این منظور تهیه شد، سندی 51 مادهای بود که توسط برادران پیرنیا (حسن معروف به مشیر الدوله و حسین ملقب به موتمن الملک) به نگارش درآمد. بخش عمده این سند ترجمهای از قوانین اساسی چند کشور اروپایی بود. نکتهای که حتی احمد کسروی (فراماسون) هم در کتاب «تاریخ مشروطه» خود به آن ازعان دارد.
طراحان قانون اساسی و برخی از نمایندگان مجلس اول که در مقابل گفتمان «مشروطه مشروعه» مرحوم شیخ فضل الله نوری، نگرش غربگرایانه و غیردینی از مشروطه را مدنظر داشتند، با بهرهگیری از فضای روانی و غلبه حس مشروطهخواهی در میان افکار عمومی، این متن را با شتاب به تصویب رساندند. فاصله گرفتن از این فضای هیجانی و آرام شدن سیر رویدادها میتوانست فضایی عقلانی مهیا سازد تا در سایه آن، ریشههای فکری و اهداف غایی سردمداران این طرز تفکر، با محک نقد عالمانه سنجیده شود تا «سیه روی شود هر که در او غش باشد». امّا تعجیل در تدوین و تصویب قانون اساسی مانع از این امر شد و گفتمان شیخ فضلالله را به حاشیه راند...
این شتاب بیش از حد باعث شد تا در اولین قانون اساسی مصوب مجلس مشروطه، فقدان ارکان و بنیانهای مرسوم در قوانین اساسی، به چشم بیاید. در نتیجه آنچه قانون اساسی نامیده میشد عملاً «سند قانونی روشمندی نبود و مرکب از مجموعه شروط با عجله سرهم بندی شده بود! از این مهم تر اینکه در هیچ کدام از اصول آن به حقوق و آزادیهای عمومی، آزادی احزاب، تفکیک قوا و استقلال قوه قضائیه نیز اشارهای نشده بود.
متمم قانون اساسی رسما" در ۱۵ مهر ۱۲۸۶ ش و یک سال پس از تأسیس مجلس شورای ملی به تصویب رسید. امّا ناهمخوانی با خصلتهای مذهبی و اجتماعی جامعه، زمین ناهموار سیاست در ایران و حرکات همراه با احتیاط و مدارا و غیرمستقل، برخی نخبگان سیاسی و نمایندگان مجلس (وابستگی به غرب و اجانب) این متمم را نیز دچار ناکارآمدی کرد و زمینه های آغاز دوران سیاه دیکتاتوری رضاشاه را فراهم آورد.
مهم ترین اصل آن که با تلاش #مرجع_شهید علامه «شیخ فضلالله نوری» و پیگیریهای مداوم ایشان به متمم اضافه شد، اصل دوم متمم بود. متن اصل تنظیم شده شیخ، چنین بود:🔰
«مجلس .... باید در هیچ عصری از اعصار مواد قانونیه آن مخالفتی با قواعد مقدسهی اسلام و قوانین موضوعهی حضرت خیرالانام(صلیاللهعلیهوآلهوسَلم) نداشته باشد و معین است که تشخیص مخالفت قوانین موضوعه با قواعد اسلامیه بر عهده علمای اعلام ادام الله برکات وجودهم بوده و هست». در ادامه این اصل هم ترتیب نظارت مجتهدین بر قوانین مصوب مجلس شورای ملی را به تشکیل هیاتی پنج نفره از«مجتهدین و فقهای متدینین که مطلع از مقتضیات زمان هم باشند» منوط میساخت.../سید مرتضی حسینی، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، کد5001
💠 امام خمینی(ره): اگر قانون اساسی (اسلامی) با متمم آن، که شیخ فضل الله در راه آن #شهید شد، دستخوش تصرفات غربی نمیگردید، اسلام و مسلمین ایران آن رنجها را نمیکشید.ما باید از آن توطئهها عبرت بگیریم.۶۲/۱۱/۲۲
💠 امام خامنه ای:
شیخ فضل الله(ره)سر قضیه متمم قانون اساسی چهها که نکشید.۹۱/۳/۲۲
💠 مهدی انصاری، مورخ معاصر، در گفتگو با نسیم 🔰
بسیاری از اسناد مشروطه از بین رفتهاند، متأسفانه قانون اساسی نگارش شده توسط شیخ فضلالله(ره) هم در بین این اسناد بود، آن هم یک قانون اساسی مشروعه مشروطه، نه غربی یا عرفی و درباری...
💠 صادق ابوالحسنی، مورخ معاصر🔰
هنر شیخ فضل الله در تاریخ مشروطه این است که به مشروطه سکولار و سرکش، مهار می زند و اصل دوم متمم قانون اساسی را به تصویب می رساند که همان " نظارت فائقه و رسمی مجتهدان طراز اول بر مصوبات مجلس شورا " است. بر این مبنی، تصمیمات مجلس بدون نظارت فقها، فاقد مشروعیت است. اصل دوم متمم، قطعا دستاورد رنجها و مجاهدات جناح مشروعه خواه به رهبری شهید نوری است. مبتکر این اصل، شخص شیخ فضل الله است که برای تصویب آن، جان خود را به خطر افکند. در حقیقت، مرحوم مدرس با زمینه و شرایط مناسبی که شهید نوری با پایمردی خونین اش برای تصویب اصل دوم قانون اساسی فراهم کرد، مجال امکان حضور مقتدرانه در مجلس شورا و از آن طریق، ورود به عرصه سیاست در مرکز کشور را پیدا کرد.
نقطه کانونی پیوند شیخ فضل الله با شهید مدرس این است که مرحوم مدرس [پس از شهادت شیخ و حضور در تهران] به عنوان مجتهد طراز اول، وارد مجلس می شود و پا جای پای شیخ فضل الله گذاشته و با تقی زاده ها و شیخ ابراهیم زنجانی ها درگیر می شود و فضای تهران را از نزدیک و آنگونه که شیخ فضل الله هشدار می داد به عینه می بیند./افق حوزه، ویژه نامه بهمن ۹۸
🔰ادامه در بخش سوم/پایانی🔰
🔰بخش سوم/ پایانی🔰
✅ بیانیه تاریخی شورای نگهبان در تکریم مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه (مبتکر شورا)
🗓 تاریخ صدور: سال ۹۸ ش
بسمالله الرحمن الرحیم
طراز اول، نفس زنان و از پسِ خونِ دل خوردنهای بیش از هزار ساله تکاپوگران مکتب جعفری، با به دار آویخته شدن فریادگر عقدههای فروخفته توحیدیان تاریخ، مجاهدِ نستوهِ شجاع، آیتاللهِ شهید، شیخ فضلالله نوری در مشروطه، بزنگاه بیداری ایرانیان و در ایستگاه وادادگی غربزدگانِ از فرق سر تا نوک پا، به محاق رفت.
اما با کنار رفتن ابرهای تیره و تارِ وادادگی در پهنه پهن گسترِ ایران زمین، در سپیدهدم انقلاب اسلامی و به هنگام برانگیختگی بیچون و چرای این بار ملت به راهبری ابراهیم زمان و روحالله ایران، خون تازهای در رگهای جانِ از تن رفته میراثِ مشروعهخواهان جاری گشت.
این هنگام اما یاران حضرت روحالله (ره) به دستور ایشان، شکل جامع، امروزی و مترقیای از طراز اول مشروطه را در قالب جدیدی به نام «شورای نگهبان» به هنگام تدوین ساختار نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران پیریزی نمودند که در طول سالهای پس از انقلاب به مثابه «بنیانی مرصوص» همواره «عماد ملت» و «چشم بینای نظام» بوده است.
شورای نگهبان میراث مرارتهای رادمرد تاریخ معاصر، شیخ فضلالله نوری و تدبیر بیبدیل خمینی کبیر(ره) که امروزه روز به نقش ضامن اسلامیت و جمهوریت ایران درآمده، در حال حاضر ستارهای است فروزنده در آسمان تابناک انقلاب اسلامی ایران.
شورای نگهبان سدّ سَدید و گوهر خالص و ناب انقلاب اسلامی، در طول سی و نه سال عمر با برکتش، همواره مانع انحراف روند انقلاب و نفوذ نامحرمان به بدنه نظام بوده و در مقاطع مهم و سرنوشتساز کشور، نقش تأمینکننده صحت و قوام نظام را برعهده داشته است. با این شاخصههای برجسته است که در بیان بلیغ ولایت امر و امامت امّت، جایگاهی چون؛ نبض تپنده و حافظ سلامت نظام، مظهر و آئینه اعتماد ملت، مایه اطمینان و سکینه قلب مؤمنین و چشم بینای نظام را مییابد.
از همین رو و بدون تردید، «شورای نگهبان» همواره خاری است در چشم خصمِ مستکبر بیرون و منافق بیماردلِ درون.
در آستانه 26 تیرماه، سی و نهمین سالروز تأسیس شورای نگهبان، اعضای این شورا، منسوبین و مرتبطین آن، با گرامیداشت یاد و خاطره فقها و حقوقدانان در گذشته شورای نگهبان، به سان تمام این چهار دهه، همچنان حراست و مرزبانی از این یادگار ماندگار علمای مجاهد و امت مبارز و میراث گرانبهای نابغه عصر و یگانه دهر، حضرت امام خمینی (ره) را فرض و مَفخَر خود دانسته و در میثاقی دگربار با راهبر حکیم و دوراندیش انقلاب حضرت آیتاللهالعظمی امام خامنهای «مدظلهالعالی»، امید آن دارد که همگان و بهویژه صاحبانِ مصادر و ذیربطان امور سیاست و دیانت، همواره قدردانِ پاسدار جمهوریت و اسلامیت نظام جمهوری اسلامی ایران باشند. انشاءالله/ شورای نگهبان
🔸منبع: تسنیم
✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ به بهانه سالگرد کشته شدن سید عبدالله بهبهانی از روحانیون حامی جریان غربگرای مشروطه به دست خودِ غربگرایان مشروطه!!! (حذف درون گروهی!)/ ۱۲۸۹ ش، ۲۴ تیر
1⃣ 🎥 مرحوم آیت الله شیخ مرتضی تهرانی (رضوان الله تعالی علیه):
سید عبدالله بهبهانی فهم الهی نداشت
تنها کسی که با نور توحیدی نگاه می کرد و آخر را می دید [شیخ فضل الله نوری (ره)] بود. بعد خود آنها [مخالفین شیخ] هم اعتراف کردند.
2⃣ 🎥 روایت مرحوم آیت الله محمد رضا مهدوی کنی (ره) از پیش بینی و پایمردی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه، زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه(مشروعه)
و خسران یکی از روحانیون حامی جریان غربگرای مشروطه، یعنی سید عبدالله بهبهانی
🔰👇👇
⁉️ عاقبت حمایت از مشروطه چیان!
✍ به بهانه سالگرد کشته شدن سید عبدالله بهبهانی از روحانیون حامی جریان غربگرای مشروطه به دست خودِ غربگرایان مشروطه!!! (حذف درون گروهی!)/ ۱۲۸۹ ش، ۲۴ تیر
💠 امام خامنه ای(حفظه الله):
...دشمن را باید شناخت اینکه بنده مسئله #بصیرت را برای خواص تکرار میکنم بخاطر اینست...
در صدر مشروطه هم علمایی بودند - که اینها ندیدند توطئهای را که آن روز غربزدگان و به اصطلاح روشنفکرانی که تحت تأثیر غرب بودند؛ توجه نکردند که حرفهائی که اینها دارند، در مبارزهی با اسلام است؛ این را توجه نکردند، مماشات کردند. نتیجه این شد که کسی که می دانست و می فهمید - مثل مرحوم شیخ فضلاللَّه نوری - به دار زده شد و اینها حساسیتی پیدا نکردند؛ بعد خود آنهائی هم که به این حساسیت اهمیت و بها نداده بودند، بعد از شیخ فضلاللَّه مورد تعرض و تطاول و تهتک آنها قرار گرفتند و سیلی آنها را خوردند؛۱۳۸۸/۱۲/۶ ...سید عبدالله بهبهانی را در خانهاش ترور کردند [همان جریانی که او از آنها حمایت می کرد!]...بعد از آن هم سید محمّد طباطبایی [درحالیکه سرخورده و افسرده شده بود] در انزوا و تنهایی از دنیا رفت... آنوقت مشروطه را هم [انگلیسی ها] به همان شکلی که خودشان میخواستند برگرداندند و مشروطه منتهی شد به حکومت رضاخانی! ۷۹/۷/۱۴
✍ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، قتل خود و سید عبدالله بهبهانی را پیش بینی کرده و گفته بود، والله!... مسلم بدان که هم مرا می کشند و هم تورا! بهبهانی در جواب گفته بود، نخیر چنین نیست! شیخ گفت: اکنون باشد تا معلوم شما خواهد شد!
شیخ در گفتگو با طباطبایی و بهبهانی در حرم حضرت عبدالعظیم(ع)، اظهار داشته بود: ... می دانم اگر دست شورشیان اشرار به من برسد، از هیچگونه بی آبرویی و افتضاح و هتک شرف مضایقه ندارند!این پیش بینی مع الأسف دو سال بعد به بدترین شکل محقق شد. پیکر شیخ بردارشد، پای آن رقصیدند و کف زدند، پس از پایین آوردن، با اسلحه و... فرو کوفتند و خدو افکنده و ادرار کردند و قصد سوزاندنش را هم داشتند ... گویی مقید بودند، شاهد صدقی بر کلام شیخ به بهبهانی و طباطبایی باشند، که قبلا" این وضع را برایشان پیش بینی کرده بود!
پس از قتل شیخ، همان کسانی که در مشروطه اول و فترت بعد آن، علیه شیخ در کشور فعالیت داشته و حمله شان را روی او متمرکز کرده بودند، دست به ترور و منزوی کردن علمای حامی خود از جمله بهبهانی و طباطبایی کردند! بهبهانی را یک سال پس از شهادت شیخ، در خانه اش کشتند!
✍ مرحوم آیت الله العظمی شیخ مهدی امامی مازندرانی(ره) از شاگردان مرجع شهید علامه نوری(ره) در خصوص تحصن مرجع شهید در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) می گوید:🔰
آیت الله شهید حاج شیخ فضل الله نوری(رضوان الله تعالی علیه)، در ایام تحصن خویش در حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام، هر شب منبر می رفت.جمعیت زیادی به آنجا می رفتند تا از سخنان ایشان استفاده کنند.ازدحام جمعیت چنان بود که تمام پشت بام اطراف امامزاده عبدالعظیم پر از جمعیت می شد. آیت الله شهید در شب پانزدهم، سر به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: خدایا، شاهد باش، من حرف آخر را به مردم زدم."سید کریم عظیم(حضرت عبدالعظیم) شما هم گواه باش"
ای مردم، می دانم مرا خواهند کشت، ولی بدانید آنان اسلام را هدف گرفته اند.گفتنی ها را گفتم و به وظیفه خویش عمل کردم. وای به حال کسانی که از کنار این مسئولیت، بی توجه بگذرند.
پس از پایان سخن، سید عبدالله بهبهانی[از علمای حامی مشروطه که به قصد منصرف کردن شیخ به حرم آمده بود]، به نزد شیخ آمد و گفت: آقا برگردید به تهران، تصمیم به قتل شما گرفته اند! آیت الله شهید فرمود: سید، یک ساعت تلاش کردی تا مرا بترسانی! تو فکر می کنی اینها با فضل الله، کار دارند؟اینها با من کار ندارند، با این کار دارند(اشاره به عمامه اش کرد)، امسال مرا می کشند، سال دیگر نوبت توست و بعد هم حیثیت علما، دین و روحانیت را به مسلخ می برند.[و همانطور که شیخ پیش بینی کرد، شد و سید عبدالله هم توسط همان هایی که سنگشان را به سینه میزد و حمایت می کرد در خانه اش کشته شد و...]
وقتی مرحوم میرزا حسن آقا مجتهد تبریزی (مجتهد بزرگ آذربایجان) با مرجع شهید علامه نوری در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) متحصّن بود، سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی می آیند و از شیخ می خواهند تا برگردد. پس از این كه از بازگرداندن شیخ نا امید می شوند، از یاران وی از جمله مجتهد تبریزی می خواهند كه شیخ را تنها بگذارد! مجتهد تبریزی ضمن رد درخواستشان، به آنان می گوید «آیا حرف خلاف قاعده كه مخالف با شرع مقدّس و قرآن شریف باشد، از ایشان شنیده اید؟...عنوان و عبارات ایشان از آیات قرآن است.
🔸منابع: جهاد تبیینی، حوزه نت، ک، خانه بر دامنه آتشفشان، علی ابوالحسنی(منذر) و...
✳️ @ShahidRabe
📷 #نگارخانه
سید عبدالله بهبهانی (نشسته در وسط) درجمع اصحابش!
✍ به بهانه سالگرد کشته شدن سید عبدالله بهبهانی از روحانیون حامی جریان غربگرای مشروطه به دست خودِ غربگرایان مشروطه!!! (حذف درون گروهی!)/ ۱۲۸۹ ش، ۲۴ تیر
✍ او از عوامل اصلی تحصن ذلت بار بخشی از اقشار مردم در سفارت انگلیس در ابتدای ماجرای مشروطه بود. همچنین وی در جریان جنبش تنباکو، با سرپیچی از نظر میرزای شیرازی و جهت شکستن حکم ایشان، بر بالای منبر، قلیان کشید و گفت، خود من مجتهدم و به نظر خود عمل میکنم!
✳️ @ShahidRabe
📷 #نگارخانه
✍ این دو (سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی)، یک پای ثابت مراسمات دربار قاجار بودند، اما طرفدارانشان( یعنی مشروطه چیان غربگرا) ناجوانمردانه، مرجع شهیدِ سربدارِ مشروطه را متهم به همکاری با دربار میکردند!
✳️ @ShahidRabe
🛑 نشست علمی "میراث محاکم شرع"
👈 آیین رونمایی از کتاب جدید استاد علی ابوالحسنی مُنذِر (ره) با طرح اندیشههای وی
🔹زمان: یکشنبه ۲۵ تیرماه ۱۴۰۲ | ٩:٣٠ الی١٢
🔹مکان: پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی، تهران، پاسداران، خ شهید مومن نژاد، ش ۱۲۴
✳️ @ShahidRabe
6⃣1⃣ قسمت شانزدهم/ بهائیت
📕 کتاب فاجعه قرن، تألیف پژوهشگر فقید، استاد جواد بهمنی
✳️ @ShahidRabe
✍ به بهانه مراسم رونمایی از از یکی از آثار مورخ خبیر، مرحوم استاد علی ابوالحسنی منذر(ره)
🔸 به همراه نشست علمی: "میراث محاکم شرع"
یکشنبه ۲۵ تیرماه ۱۴۰۲ در پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی/ تهران
🔸با سخنان: آیت الله شيخ ابوالقاسم علیدوست، دکتر موسی حقانی و حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
🔸با حضور جمعی از پژوشگران و خانواده محترم استاد منذر
🔰👇👇
🔰متن پشت جلد کتاب «محاکم شرع»🔰
کتاب حاضر یکی از آثار منتشرنشده تاریخنگار خبیر، مرحوم استاد علی ابوالحسنی مُنذِر (م ۱۳۹۰ش) است که با مقدمه آیت الله علیدوست آغاز میگردد. این پژوهش نوین به دادگستری و دوائر قضايي ایران در عصر قاجار تا روزگار پهلوي اول نظر میکند و با محوریّت فقهای شیعه، به سرشت و سرنوشت « محاکم ِ شرع » میپردازد.
بدین منظور، طبق اسناد و مدارک معتبر، دستاوردهای تاریخی محاکم شرع و عملکرد درخشان فقها را به تفصیل ارائه داده و اصول برآمده از آن را در قالب یک میراث گرانسنگ تاریخی، به عنوان الگویی راهگشا برای محاکم قضایی امروز پیشنهاد می کند. ضمیمه پایانی کتاب نیز به چالشبرانگیزترین مباحث درباره مبانی نظری فقاهت و کارآمدی اجتهاد پرداخته و جذابیّت کتاب را دوچندان میسازد؛ مباحثی مثل موضوع جنجالی : « نظام ِ اقتصادی اسلام » و کلان مبحثِ نظامات ِ دینی و نقد اظهارات پارهای از دگراندیشان همچون سروش و کدیور درباره فقه و فقهای عظام . برای اینکه مباحث کتاب را در قالب یک نظریه متمایز طرح کنیم، بخش«تاریخشناسی، ماهیّتشناسی ورویکردشناسیِ محاکم شرع» را به یادداشتهای استاد مُنذِر افزودیم و طی صد صفحه نخست، نظریه حاکم بر کتاب را با مکتب تاریخنگار ی سکولار مقایسه کرده، به نقد تاریخنگاران سکولار می پردازیم. نشر بین الملل، بهار ۱۴۰۲
👈 این کتاب فقه و تاریخ را به زیبایی به هم پیوند میزند و دارای آلبومی حاوی ۲۳۰ عکس و سند گرانسنگ تاریخی است.
🔰 ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
🔵 بخشی از مقدمه آیت الله علیدوست بر کتاب محاکم شرع
👈 استاد ابوالحسنی علاوه بر مباحث تاریخی، به مباحثی از جنس فلسفه فقه پرداخته و خوب از عهده برآمده است
👈 کتاب محاکم شرع را علاوه بر تاریخپژوهان، به فقهپژوهان و قاضیان سفارش میکنم
🔸 در سیستم قضایی اسلام... سه عنصر مهم در داوری مطمح نظر قرار گرفته است . عنصر اول: «قضایِ به حق و عدل»، عنصر دوم: «فصل خصومت» و عنصر سوم: «رسیدگی در اولین فرصت ممکن و معقول» است.
🔸 ...کتابی که با عنوان «محاکم شرع؛ الگویی کارآمد برای عدالت قضایی در ایران» ، از تاریخنگار شهیر و خبیر استاد علی ابوالحسنی (مُنذِر) – رحمه الله علیه – پیش رو دارید، به نیکی از پدیدههایی پرده بر میدارد که ارتباط لصیق با آنچه بیان گردید، دارد.
🔸 ابتدا - به طور مستند – از قدرت و نفوذ ِ محسوس و معنوی این محاکم پرده بر میدارد؛ تا جایی که «محاکم عرفی» - که از قدرت حکومت نشأت میگرفت – در کنار محاکم شرع، پدیدۀ قابل اعتنایی به شمار نمیآیند.
در گام بعد، این قدرت و نفوذ را به «حُسنِ عملکردِ محاکم شرع» در طول تاریخ ِ حیات خود بر میگرداند.
در گام سوم، تقوا و پاکدستی قضایی ، اهتمام شدید به پاسداری از حقوق ضعفا در برابر زورگویان و شیّادان، آگاه ساختن مردم به حقوق خویش، شفقت و دلسوزی نسبت به مردمان، اتقان و استحکامِ احکام قضایی، نگاه یکسان به اصحاب پرونده ، حتی در پر وندههای مسلمانان با نامسلمانان و اعمال فراستهای لازم در قضا را بخشی از عواملی میداند که حاکم شرع را به جایگاهی که لازم داشت، رسانده بود. در اینجا بود که عموم صاحبان پرونده – جز به استثناء – دغدغۀ تأثیر رشوت و قدرت را در احکام قضایی نداشتند و با هم ین حس ّ مشکور و محمود، خصومت پایان مییافت و چالاکی سیستم، فرصت زیادی از زمان را نمیسوزاند. بر این بنیان است که به حق باید گفت: «محاکم شرع، الگویی کارآمد برای عدالت قضایی با فصل خصومت در اولین فرصت ممکن و معقول بود »...
🔸 برای امثال نگارنده که مرحوم ابوالحسنی (منذر) را به تاریخ میشناسند، مایۀ تعجبِ عجین با تحسین و تعظیم است که ایشان به موضوعی که کتاب بر بنیانِ آن میچرخد، پرداخته باشد، [ولی] صرفاً به نقل تاریخ در این پیوند نپردازد، بلکه با تلاش ِ مشکور واقع را ساختار دهد و مدیریّت علمی نماید. تحسین و تکریم اینجانب وقتی فزونی یافت که جنابِ ایشان در بخش دوم کتاب، به مباحثی از جنس فلسفۀ فقه میپردازد که با رشتۀ تمرکز و تمحّض ایشان فاصله دارد؛ با این همه ، به خوبی از عهدۀ بحث بر میآید.
🔸 تأکید بر ضرورت اجتهاد در فهم مطلق گزارههای دینی – که در واقع اجتهاد را به دو بخش: اجتهاد بالمعنی الاخص و اجتهاد بالمعنی الاعم تقسیم میکند – پرداختن به شرایط و الزامات فقاهت، ورود به کلان مبحثِ نظامها در شریعت مطهّر و به خوبی – هر چند به اختصار – از عهدۀ این مباحث برآمدن، نشان از ظرفیّتی دیگر در مرحوم ابوالحسنی – غیر از آنچه در مورد ایشان معهود بود – دارد؛ چنانکه از این جهت ، کتاب را قابل استفادۀ افزون مینماید. اینجانب، با توجه به امتیازات مزبور ، مطالعۀ این کتاب را - علاوه بر تاریخ پژوهان - به فقه پژوهان و قاضیان نیز سفارش میکنم.
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
✍ بخشی از سخنان دکتر موسی حقانی در مراسم رونمایی از کتاب:
کتاب محاکم شرع استاد ابوالحسنی از چهره فقهای شیعه غبار روبی میکند
کتاب محاکم شرع که به زیور طبع آراسته شده اثر مرحوم استاد علی ابوالحسنی است. این کتاب اثر ارزنده و مهمی است. ایشان سالیان سال در کنار فعالیتهای علمی که داشتند فیشبرداری میکردند تا کتابی پر برگ و بارتر در این خصوص تدوین کنند، ولی عمر کوتاه ایشان این فرصت را نداد که این کار را مفصلتر از این پیگیری کنند. البته آثار متعددی از ایشان هست که هنوز چاپ نشده است. رویکرد ایشان در تاریخنگاری مبتنی بر اصول بازنگری و بازنگاری علمی بود. وقتی کتاب محاکم شرع را نگاه میکنیم میبینیم چقدر این رویکرد میتواند در غبارروبی از واقعیات تاریخ معاصر که به خاطر سوگیری سیاسی از سوی برخی نویسندگان، روایت دیگری از آنها ارائه شده است موثر باشد، از جمله محاکم شرع.
در ایران از دوران صفویه بر اساس فقه شیعی بحث قضاوت در اختیار محاکم شرع بود. این محاکم با دقت به اختلافات و دعاوی و حتی قراردادهای ازدواج و طلاق رسیدگی میکرد.
#شیخ_فضل_الله_نوری(ره) در مورد اینکه حاکم شرع با چه ابزاری میتواند به بسط عدالت کمک کند میگوید یقین به مبدا و معاد میتواند منجر به بسط عدل شود.[۱]*
محاکم شرع در آن زمان شغل نبود و از سر وظیفه این کار انجام میشد.
در دوره مشروطه گامهای جدی برای سکولار کردن قوانین و سیاست و حکومت در کشور برداشته میشود و شاید گام اول در اقتباس از قانون اساسی فرانسه بود که در تدوین قانون اساسی صورت گرفت و باعث شد مشکلاتی ایجاد شود. خود کسانی که با این مشکلات مواجه شدند اعتراف کردند نباید اقتباس کورکورانه از قوانین فرانسوی میکردیم و یک دستگاه پهن و عریضی ایجاد میکردیم که نسبت به محاکم شرع هم از کارایی کمتری برخوردار است.
یکی از مهمترین ابزارهای ارتباط مردم با روحانیت محاکم شرع بود لذا داور مامور میشود عدلیه جدید راه بیندازد. در عدلیه جدید حذف روحانیت از منصب قضا مطرح میشود. نتیجه این کار سکولار کردن قضاوت در ایران است. چیزی که اتفاق میافتد به هم ریختگی گسترده در زندگی مردم است. در سال ۱۳۱۵ محاکم شرع کاملا دولتی میشود و این چیزی بود که در دوره قاجار نداشتیم و همین باعث میشد محکمه شرع در مقابل حکم صدر اعظم هم بایستد. جریان غربگرا علیرغم اینکه به کارآمدی این نهاد واقف بود ولی با توجه به اینکه دنبال غربی کردن ایران بود روحانیت را از محاکم شرع حذف کرد، حتی به این قیمت که امور مردم را دست کسانی بسپارد که بهرهای از تقوا و پارسایی ندارند. این مسئله جزء عبرتهای تاریخ معاصر است که مشکلاتی زیادی برای کشور ایجاد کرد.
کارهای منتشرنشده استاد ابوالحسنی زیاد هستند و امیدوارم فرزند ایشان احیای این آثار را به همین گونه ادامه دهد.
🔰ادامه در بخش چهارم🔰