eitaa logo
شهید سید محمدباقر صدر
5هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
66 ویدیو
5 فایل
💠 پژوهشگاه تخصصی شهید صدر مركز الأبحاث والدراسات التخصصية للشهيد الصدر 💻سایت: www.mbsadr.ir 📱اينستاگرام: https://instagram.com/_u/shahidsadr?r=sun1 🔹تلگرام: t.me/shahidsadr ☎️ شماره تماس: +982537846080 ارتباط با ادمین: @P_r_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴قیام برای بیدار کردن وجدان‌ها ▪️ امام حسین علیه‌السلام تصمیم گرفت برای رویارویی با دسیسه‌های علیه شخصیت امت خروج کند. ایشان در این راه نمی‌کوشید تا سلطنت سیاسی بنی‌امیه را از بین ببرد. امام حسین علیه‌السلام احتمال می‌داد که موفق شود سلطنت سیاسی بنی‌امیه را از بین ببرد ـ براساس آنچه از روایات برمی‌آید ـ اما فقط به‌عنوان یک احتمال و نه بیشتر. ▪️اخبار عمومی برای ایشان آشکار می‌ساخت که کشته خواهد شد. همۀ شرایط عینی برای ایشان آشکار می‌ساخت که کشته می‌شود. چگونه ممکن بود ایشان بر سلطنت سیاسی بنی‌امیه غلبه کند حال آنکه میان امتی مرده می‌زیست؟ ▪️باید از میان این مردم آن‌ کس که بیش از همه از ستم و دست‌درازی به منافع شخصی‌اش به کنار بود، انتقام ستمدیدگان را می‌گرفت تا آن ستمدیدگان احساس کنند هدفی بزرگ‌تر از این حدود کوچک وجود دارد. ▪️حسین علیه‌السلام در آن ستم فردی که هر مرد و زن مسلمان می‌دید، به‌سر نمی‌بُرد؛ زیرا حسین علیه‌السلام والاترین مقام را در میان مردم داشت و کسی را یارای تعدی به ایشان نبود و از ثروتمندترین و توانگرترینِ مردم بود. همۀ دنیا نزد حسین علیه‌السلام فراهم بود. ▪️همۀ مسلمانان با تمام تجلیل و تقدیس و تکریم حسین علیه‌السلام را در میان می‌گرفتند. ایشان نیازی به مقام و مال و تکریم نداشت. در هیچ‌یک از ستم‌های بنی‌امیه زندگی نمی‌کرد. خلفای بنی‌امیه با ایشان با مدارا و نرمی رفتار می‌کردند و از ایشان می‌ترسیدند و هراس داشتند. ▪️ اما با وجود همۀ اینها حسین علیه‌السلام به‌پا خاست و هیچ‌یک از آنانی که پشتشان از تازیانه سرخ بود، به‌پا نخاستند. ایشان به‌پا خاست تا آنانی که پشتشان از تازیانه سرخ بود، احساس کنند که باید به‌پا خیزند. 📚کتاب امامان اهل‌بیت، صفحه ۴۵۸ 🆔 @shahidsadr
🏴 حسین علیه السلام، اسطوره شهادت ▪️امام حسین علیه‌السلام کوشید ـ و توانست ـ پیوسته به امت بفهماند که ایشان به پا خاسته حال آنکه می داند شهید می شود . امام در مدینه به معترضان فرمود که کشته خواهد شد. ▪️ در مکه به خطبه ایستاد و با بیت الله الحرام وداع گفت و فرمود که کشته می شود؛ تا کاری کند که امت با این اسطوره زندگی کند؛ اسطورۀ کسی که سوی مرگ پیش می تازد و با گامی استوار و دلی نیرومند آشکارا یقین دارد که این راهی است که خدا و رسولش صلی‌الله‌علیه‌وآله می خواهند . ▪️بنابراین وقتی مرگ راه نجات مسلمین است و راه رهانیدن امت از دسیسه های ستم پیشگان و طاغوتیان، این مرگ خطری ندارد . ▪️امام در جان مسلمین اشاعه داد که مردن در راه اهداف بزرگ کاری ساده است . بله، من خواهم مُرد . . . بله، من در هر حال خواهم مُرد . من کشته می شوم چون این راه بایسته است . من باید این راه را بپیمایم تا این گونه بتوانم امانت را ادا کنم . 📚کتاب امامان اهل‌بیت، صفحه ۴۵۹ 🆔 @shahidsadr
🏴قیام برای حقیقت ▪️حسین علیه‌السلام انقلاب کرد تا برای امت، پنهان شدن حاکمان پشت اسم دین را آشکار سازد و حقیقت طاغوت‌هایی را که به اسم خلافت حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله بر مردم حکم می‌راندند، رسوا کند. 📚کتاب امامان اهل‌بیت، صفحه ۵٣٨ 🆔 @shahidsadr
🏴رهبری جهادگران تاریخ ▪️ای مؤمنان! ای شیعیان حسین علیه‌السلام! ▪️امام والای شما وقتی خونش جاری می‌شد، وقتی محرومیت را حتی از آب فرات به جان می‌خرید، وقتی با هر قربانی جدیدی که از فرزندان و خاندان خود می‌داد شادی و شادمانی در چهره‌اش فزونی می‌یافت، وقی حتی فرزند شیرخوارش را فدا کرد، وقتی زمین می‌خورد و سپس برمی‌خاست تا نبرد را پی گیرد، وقتی واپسین نفَس‌های پاکش را بر زمین کربلای می‌کشید... ▪️در همه این لحظه‌ها فقط به عملیاتی جانبازانه نمی‌پرداخت؛ بلکه داشت امتی را می‌ساخت و اراده‌ای را حفظ می‌کرد و با تاریخ رسالت به پیش می‌رفت و جهادگران راه اسلام در هر زمان و مکان را رهبری می‌کرد. 📚 کتاب امامان اهل‌بیت، صفحه ۵۴۵ 🆔 @shahidsadr
🏴ما از قاتلان حسین علیه‌السلام نیستیم؟ ▪️گریه به‌تنهایی ضامن نیست، عاطفه به‌تنهایی ضامن نیست تا ثابت کند این ـ دارنده عاطفه ـ در موقعیتی قرار ندارد که امام حسین علیه‌السلام را یا اهداف امام حسین علیه‌السلام را بکُشد. ▪️ باید آزمود، باید تأمّل کرد، باید تدبر کرد، باید اندیشید؛ تا بلکه مطمئن شویم که ما از قاتلان حسین علیه‌السلام نیستیم. 📚 کتاب امامان اهل‌بیت، صفحه ۵۱۷ 🆔 @shahidsadr
🏴ما از قاتلان حسین علیه‌السلام نیستیم؟ ▪️همچنان که کوفیان حسین علیه‌السلام را می‌کشتند و گریه می‌کردند، این خطر بزرگ هست که ما هم به همان بدبختی دچار شویم که حسین علیه‌السلام را بکشیم درحالی‌که می‌گرییم. ▪️باید مطمئن شویم که دست‌کم قاتل گریان حسین علیه‌السلام نباشیم. گریستن به این معنا نیست که ما از قاتلان حسین علیه‌السلام نیستیم؛ زیرا اگر گریه به‌تنهایی به این معنا باشد که کسی از قاتلان حسین علیه‌السلام نیست، بنابراین عمربن‌سعد هم قاتل حسین علیه‌السلام نبود، چون عمربن‌سعد خودش هم گریست. ▪️بنابراین گریه به‌تنهایی ضامن نیست، عاطفه به‌تنهایی ضامن نیست تا ثابت کند این ـ دارنده عاطفه ـ در موقعیتی قرار ندارد که امام حسین علیه‌السلام را یا اهداف امام حسین علیه‌السلام را بکُشد. ▪️ باید آزمود، باید تأمّل کرد، باید تدبر کرد، باید اندیشید؛ تا بلکه مطمئن شویم که ما از قاتلان حسین علیه‌السلام نیستیم. ▪️ همین که امام حسین علیه‌السلام را دوست بداریم، همین که امام حسین علیه‌السلام را زیارت کنیم، همین که بر امام حسین علیه‌السلام بگرییم، همین که پیاده به زیارت امام حسین علیه‌السلام برویم، همه اینها کارهایی والاست، خوب است، عالی است، ارزشمند است، اما این کار ارزشمند، ضامن و دلیل کافی نیست تا ثابت کند که ما در قتل امام حسین علیه‌السلام هم‌دست نیستیم؛ زیرا امکان دارد انسانی همه این کارها را از روی عاطفه انجام دهد و در همان هنگام در قتل امام حسین علیه‌السلام هم‌دست شود. ▪️ باید از خود حساب بکشیم، باید در کردارمان تأمل کنیم، باید در زندگی‌مان با میزان بیشتری از اندیشه و ژرف‌نگری و همه‌جانبگی موضع‌گیری کنیم و برای همه پیامدها و شرایط آماده باشیم تا مطمئن شویم که ما ـ از دور یا نزدیک، به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم ـ در قتل امام حسین علیه‌السلام حضور نداریم. 📚 کتاب امامان اهل‌بیت، صفحه ۵۱۷ 🆔 @shahidsadr
🏴بهای خون حسین علیه‌السلام ▪️خون امام حسین علیه‌السلام این قدر ناچیز نیست که در بهایش تنها به این بسنده شود که وجدان انسان مسلمان را در یک عصر یا یک نسل به لرزه درآورد ... ▪️ممکن نیست بهای خون امام حسین علیه‌السلام این باشد که فقط بنیان بنی‌امیه را به لرزه انداخته یا حقیقت بنی‌امیه را آشکار کرده یا تنها وجدان های نسلی از امت اسلام را زنده کند . ▪️این در بهای خون پاک امام حسین علیه‌السلام کافی نیست، بلکه بهای خون امام حسین ـ که گران سنگ ترین خونی است که در راه اسلام ریخته شده ـ این است که در گذر تاریخ درون همۀ نسل های امت اسلام را همچنان به حرکت درآورد و روشنگری کند و برانگیزاند و پاک و پاکیزه گرداند . 📚کتاب امامان اهل‌بیت، صفحه ۵۳۹ 🆔 @shahidsadr
شهید سید محمدباقر صدر
🏴بهای خون حسین علیه‌السلام ▪️خون امام حسین علیه‌السلام این قدر ناچیز نیست که در بهایش تنها به این بسنده شود که وجدان انسان مسلمان را در یک عصر یا یک نسل به لرزه درآورد ... ▪️ممکن نیست بهای خون امام حسین علیه‌السلام این باشد که فقط بنیان بنی‌امیه را به لرزه انداخته یا حقیقت بنی‌امیه را آشکار کرده یا تنها وجدان های نسلی از امت اسلام را زنده کند . ▪️این در بهای خون پاک امام حسین علیه‌السلام کافی نیست، بلکه بهای خون امام حسین ـ که گران سنگ ترین خونی است که در راه اسلام ریخته شده ـ این است که در گذر تاریخ درون همۀ نسل های امت اسلام را همچنان به حرکت درآورد و روشنگری کند و برانگیزاند و پاک و پاکیزه گرداند . ▪️باید امروز وجدان ما را، وجدان یکایک ما را تکان دهد؛ همچنان که سیزده قرن پیش وجدان مسلمانان را تکان داد . ▪️باید در هر کجا که با فریبندگی و گمراه سازی و هراساندن روبه‌رو می شویم، وجدان یکایک ما را تکان دهد . ▪️باید آن ازخودگذشتگی بزرگ را به یاد آوریم در آن هنگام که درمی‌یابیم از ما دعوت شده تا ازخودگذشتگیِ ساده و کوچکی کنیم، وقتی که اسلام به‌اندازه کم و ناچیزی گونه ای فداکاری از ما می خواهد . ▪️باید همواره به آن انبوه والا و نامحدودِ ازخودگذشتگی که امام حسین(ع) کرد، توجه داشته باشیم تا پیش چشممان هر تقدیری که در زندگی مان دست می دهد، ناچیز و نامقدار بنماید و خود را مکلف کنیم که در راه اسلام بِدان کار بپردازیم . ▪️اسلام امروز از تو اندازه ای ناچیز ازخودگذشتگی می خواهد، از زمانت، از آسایشات، از منافع شخصی ات، از تمایلاتت، از هوس هایت، در راه بسیج سازی همه نیروها و امکانات و وقت هایت، به خاطر رسالت . 📚کتاب امامان اهل‌بیت، صفحه ۵۳۹ 🆔 @shahidsadr
🏴گریه قاتلان ▪️وقتی زینب ـ که درود و سلام بر او باد ـ آمد و بر کاروان اسیران و قربانیان گذر کرد، وقتی رو سوی برادرش کرد، وقتی رو سوی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله کرد تا از ایشان یاری بخواهد و کمک طلبد، یا که ایشان را از پیکر امام حسین که زیر آسمان بود خبر دهد، از اسیران که به هر سو پراکنده بودند، از کودکان که در زنجیر بودند، وقتی جد خود را از این‌همه خبر داد، غریو گریه همه قاتلان برخاست؛ خون‌خواران گریستند و آنانی که چنان جنایاتی کرده بودند، گریستند؛ خود آنان هم گریستند. 📚 کتاب امامان اهل‌بیت، صفحه ۵۱۷ 🆔 @shahidsadr
▪️غمِ آقا موسی 📚کتاب نا، صفحه ۱۸۰ 🗓️ نهم شهریورماه، سالروز ربوده شدن امام موسی صدر 🆔 @shahidsadr
شهید سید محمدباقر صدر
▪️غمِ آقا موسی 📚کتاب نا، صفحه ۱۸۰ 🗓️ نهم شهریورماه، سالروز ربوده شدن امام موسی صدر 🆔 @shahidsadr
▪️غمِ آقاموسی ▪️آقا موسی اوایل ماه رمضان به محمدباقر زنگ زد و باهم دربارۀ ایران و حمایت از آیت الله خمینی حرف زدند! محمدباقر، به خاطر توافق بین وزارت خارجۀ ایران و عراق، یا باید دست از مبارزه برمیداشت یا باید از عراق خارج میشد. هرچند به کسی که این دستور را آورد، جواب داد: «شما در قبال دولت ایران مسئولید و من در قبال اسلام و ملت ایران.» اما حتماً به او فشار می آوردند. آقا موسی چند روز بعد هم، برای مشورت دربارۀ سفر به لیبی، تلفن زد. ▪️دعوتنامۀ قذافی، روز بعد از چاپ متن او در روزنامۀ «لوموند» دربارۀ انقلاب ایران، به دست آقا موسی رسیده بود. این دعوت کمی به چشمش عجیب می آمد. چند وقت پیش از آن، در گفت وگو با سران کشورهای عربی، معمر قذافی به خاطر اختلاف نظرش دربارۀ فلسطین از همکاری با آقا موسی سر باز زده بود و حالا، برای حضور در جشن پیروزی لیبی، برایش دعوتنامه فرستاده بود. ▪️محمدباقر نتوانست به او مشورتی بدهد، چون اطلاعات کافی نداشت. اما به او مشورت با کسانی مثل حافظ اسد را پیشنهاد کرد. به هرحال، آقا موسی بیستم رمضان به لیبی رفت. قبل از عید فطر باید به لبنان برمیگشت اما خبری از او نشد، تا اینکه خبرهای ضدونقیض نشان دادند باید اتفاقی افتاده باشد. ▪️محمدباقر از مقامات عراقی خواست برای روشن کردن سرنوشت امام موسی صدر مداخله کنند. با اینکه برای تماس خارجی باید از ادارۀ مخابرات حزب بعث اجازه میگرفت، برای اولین و آخرین بار درخواست کرد چنین امکانی برایش فراهم شود. به هتل «شاطئ» طرابلس، که آقا موسی در آنجا بوده، تلفن زد و شنید: «سید موسی به هتل آمد، دوش گرفت، با وزیر کشور بیرون رفت و دیگر برنگشت.» محمدباقر با سید حسین حسینی، یکی از علمای لبنان، حرف زد. دو تلگرام برای معمر قذافی و الیاس سرکیس، رئیس جمهور لبنان، فرستاد و از آنها خواست در حد توان موضوع را بررسی کنند و نتیجه را به او خبر دهند. هیچ خبری نیامد. ▪️فاطمه یک چشمش اشک بود و یک چشمش خون. خبر را که شنید، صبح زود رفت خانۀ احمدآقا که چند کوچه با خانه شان فاصله داشت. به احمدآقا گفت که چه شده و دربارۀ کارهایی که محمدباقر میخواست انجام دهد مشورت کرد. از او خواست به آیت الله خمینی هم بگوید کاری بکند. آیت الله، خبر را که شنید، به حافظ اسد و یاسر عرفات تلگراف زد که تحقیق کنند چه شده. محمدباقر روی پا بند نبود. از معمر قذافیِ «مجنون» و آقا موسی که حرف میزد، صورتش برافروخته میشد و به هیجان می آمد. چند بار به صادق طباطبایی تلفن زد. با فارسی شکستۀ خودش به او میگفت: «اخباری که ما می‌شنویم از غربال بیرون آمده، شما که در دنیای حرّ هستید بگویید. مسکنت آقا موسی مرا نگران کرده.» از طرف خودش و دخترعمو، امّ‌مرام، برای آقا رضا نامه نوشت: ◼️... و اما مصیبت پسرعمویم ابوصدری -تصدقش شوم- همان اندک خوشی را هم که در گیرودار این رنج‌ها و دردها داشتیم از بین برد. و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم... 📚کتاب نا، صفحه ۱۸۰ 🗓️ نهم شهریورماه، سالروز ربوده شدن امام موسی صدر 🆔 @shahidsadr