eitaa logo
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
737 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.9هزار ویدیو
115 فایل
📍تحت مدیریت تر‌ک اوشاخلاری پارس آبادمغان😁 - کپۍ؟ حلالت‌ رفیق😉! https://harfeto.timefriend.net/17250461676885
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
• . داغ‌خون‌خواهرهای‌شیعه‌ام‌توکابل، هیچوقت‌سردنمیشه..خونشون‌فریاد مظلومیتشون‌تاابد . . اونم‌‌زبون‌روزه‌تو‌ 🖤🥀
... وقتےخود‌خدا‌توقرآنش‌دوبار‌میگه ﴿بعد‌هرسختے‌آسانے‌هست﴾ دیگه‌نگران‌چــــــــــے‌هستے؟! دلت‌رو‌آروم‌نگه‌دار(: ؟♥️🙂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
1-سلام من علی حججی هستم✋ خیلی دوستون دارم💖 (ماهم شمارو خیلی دوست داریم علی آقا ) 💚 2-چهار اسفند نودو شصته 😊😍 98/12/4❤ :)🙂❤️علی حججی •|🌸|• شہیدمحسن حججی 💛🌱↓ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 صحنه از انفجار تروریستی کابل 🔹آمارهای منتشر شده از طرف بیمارستان‌های کابل پایتخت افغانستان نشان می‌دهد که در حمله به مدرسه سیدالشهدای غرب کابل ۵۵ نفر شهید و ۱۵۱ تن زخمی شده‌اند که بیشتر آنان از دانش آموزان هستند.
✅حق‌الناس که فقط پول نیست ✍تا اسم « حق الناس » میاد فوری یاد پول و بدهی می‌افتیم. بعد هم با افتخار می‌گیم «خب خدا رو شکر من که حق کسی رو نخوردم» چرا فکر نمی‌کنیم خیلی چیزها می‌تونه حق‌الناس باشه؟ مثلا رعایت نکردن حجاب، غیبت کردن، گرفتنِ وقت دیگران یا شکستن دلشون... حالا اگه این دلی که شکستیم  دل امام زمانمون باشه چی؟
[🥀🖤] غیبت‌تمام‌دانش‌آموزاڹ طےࢪوز‌هاے‌آینده‌موجھ‌است/ علتـ‌ غیبت: شہادتــ💔 .
ツ 😯❗️ شڪستم..🥺 شڪستی..😓 شڪشتند..⁦🕯️⁩ دلِ‌مهدی‌را....🍂 واین‌قصه‌هنوز‌ادامه‌دارد....🥀 ترڪ‌گناه‌دل‌آقا‌رو‌شاد‌میڪنه..🍃 بیاتاگناه‌نڪنیم☔ به‌نیت‌تعجیــل‌در‌ظهـورش⁦🤲🏻⁩ وبه‌رسم‌رفاقت‌گنـاه‌نڪنیـم🙂 ✨بیایدازامروزقرارمان‌این‌باشه‌ڪه گناه‌نڪن‍‍یم‌به‌خاطـر‌دل‌ِعزیزِفاطـمه آقا‌شرمنده‌ایم...💔😞 ‌•┈┈••✾❀🕊❤️🕊❀✾••┈┈•
╔════ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
. • اگـرهمه‌ی‌علماۍ‌جھان‌یڪ‌طرف‌باشند و‌مقام‌معظـم‌رهبرۍ‌یڪ‌طرف مطمئنا‌من‌طرفِ‌آیت‌الله‌خامنه‌ای می‌روم ! - 🌿' | .
چرا تو افغانستان یکی پیدا نمیشه با " زبون دیپلماسی " به داعشی ها بفهمونه نباید جلوی مدرسه دخترونه عملیات تروریستی انجام بدن ؟!!!
در ضمن اعلام می ڪنم سن شھادت به دهہ ۹۰ هم رسید و ما همچنان اندر خم ڪوچہ ی گناه . . !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه جوری خوب باش کھ‌‌ که وقتی دیدنت بگن: ••این زمیني نیست قطعا میشه..♥️:)•• ‌ ‌‎‎‌‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞 💞 قسمت . توی مسیر بودیم و منم در حال گوش دادن به اهنگام 😊ولی همچنان حوصلم سر میرفت.😕 اخه میدونید من یه آدمی هستم که نمیتونم یه جا ساکت باشم و باید حرف بزنم. اینا هم که هیچی دوتا چوب خشک جلو نشسته بودن. . -آقای فرمانده پایگاه😒 . -بله؟! . -خیلی مونده برسیم به اتوبوس ها ؟! 😟 . -ان شاالله شب که برای غذا توقف میکنن بهشون میرسیم. . -اوهوووم.باشه.😕 باهاش صحبت میکردم ولی بر نمیگشت و نگامم نمیکرد.دوست داشتم گوشیمو بکوبم تو سرش 😑😑 . تو حال خودم بودم ویکم چشمامو بستم که دیدم ماشین وایساد . -چی شدرسیدیم؟! . . -نه برای نمازنگه داشتیم . -خوب میزاشتین همون موقع شام خوردن نمازتونوبخونین . -خواهرم فضیلت اول وقت یه چیز دیگست.شما هم بفرمایین . -کجا بیام؟! . -مگه شما نماز نمیخونین؟! . . -روم نمیشد بگم که بلد نیستم.گفتم نه من الان سرم درد میکنه.میزارم آخر وقت بخونم که سر خدا هم خلوت تره😊 . -لا اله الا الله...اگه قرص چیزی هم برا سردرد میخواین تو جعبه امدادی هست . -ممنون☺ . -پیاده شدم و رفتم نزدیک مسجد یکم راه رفتم. آقا سید و سرباز داشتن وضو میگرفتن.ولی وقتی میخواستن داخل مسجد برن دیدن درمسجده بسته بود. . مسجد تومسیر پرتی تویه میانبر به سمت مشهد بود. . مجبورا چفیه هاشونو رو زمین پهن کردن و مشغول نماز خوندن شدن. سرباز زودتر نمازشو تموم کرد و رفت سمت ماشین و باد لاستیک ها رو چک میکرد. . ولی اقا سید از نمازش دست نمیکشید. بعد نمازش سجده رفت و تو سجده زار زار گریه میکرد وداشت با خدا حرف میزد.😢 . اولش بی خیال بودم ولی گفتم برم جلو ببینم چی میگه اخه...آروم آروم جلو رفتم و اصلا حواسم نبود که رو به روش وایسادم. . گریه هاش قلبمو یه جوری کرده بود.😔 راستیتش نمیتونستم باور کنم اون پسر با اون غرورش داره اینطوری گریه میکنه.برام جالب بود همچین چیزی. تو حال خودم بودم که یهو سرشو از سجده برداشت و باهام چشم تو چشم شد.سریع اشکاشو با استینش پاک کرد و با صدای گرفته که به زور صافش میکرد گفت: بفرمایید خواهرم کاری داشتید با من؟؟😯 . من؟! نه...نه.فقط اومدم بگم که یکم سریعتر که از اتوبوسها جا نمونیم باز😶😶 . چشم چشم..الان میام.ببخشید معطل شدید. . سریع بلند شد.وجمع و جور کرد خودشو ورفت سمت ماشین. . نمیدونستم الان باید بهش چی بگم. . دوست داشتم بپرسم چرا گریه میکنه ولی بیخیال شدم. . فقط آروم توی دلم گفتم خوشبحالش که میتونه گریه کنه.. . بالاخره... ادامه دارد 👇 💟INsTa:mahdibani72
💞 💞 . .قسمت بالاخره رسیدیم به جایی که اتوبوس ها🚍🚍🚍 بودن و بچه ها مشغول غذا خوردن. آقا سید بهم گفت پشت سرش برم ورسیدیم دم غذا خوری خانم ها. . آقا سید همونطور که سرش پایین بود صدا زد _زهرا خانم؟! یه دیقه لطف میکنید؟! . یه خانم چادری که روسریش هم باچفیه بود جلو اومدو آقا سید بهش گفت: _براتون مسافر جدید آوردم. . _بله بله..همون خانمی که جامونده بود...بفرمایین خانمم☺ . نمیدونم چرا ولی از همین نگاه اول اززهرا بدم اومده بود.شاید به خاطر این بود که اقا سید ایشونو به اسم کوچیک صدا کرده بود و منو حتی نگاهم نمیکرد😑 . محیط خیلی برام غریبه بود😟 . همه دخترا چادری و من فقط با مانتو و مقنعه دانشگاه😐 . دلم میخواست به آقا سید بگم تا خود مشهد به جای اتوبوس با شما میام به جای اینا 😊😃😃 . بعد از شام تو ماشین نشستیم که دیدم جام جلوی اتوبوس و پیش یه دخترمحجبه ی ریزه میزست .اتوبوس که راه افتاد خوابم نمیگرفت.گوشیمو در آوردم و شروع کردم به چک کردن اینستاگرامم و خوندن پی ام هام. . حوصله جواب دادن به هیچ کدومو نداشتم.😐 . دیدم دختره از جیبش تسبیح در آورد و داشت ذکر میگفت. . با تعجب به صورتش نگاه کردم😯 که دیدم داره بهم لبخند میزنه☺ از صورتش معلوم بود دختر معصوم و پاکیه و ازش یکم خوشم اومد. . -خانمی اسمت چیه؟! . -کوچیک شما سمانه😊 . -به به چه اسم قشنگی هم داری. . -اسم شما چیه گلم؟!😊 . -بزرگ شما ریحانه😃 . -خیلی خوشحالم ازاینکه باهات همسفرم☺ . -اما من ناراحتم😆😑 . -ااااا..خدا نکنه .چرا عزیزم.😕 . -اخه چیه نه حرفی نه چیزی فقط داری تسبیح میزنی.😑مسجد نشستی مگه؟ 😐 . -خوب عزیزم گفتم شاید میخوای راحت باشی باهات صحبتی نکردم.منو اینجوری نبین بخوام حرف بزنم مختو میخورم ها😊 😂 . -یا خدا.عجب غلطی کردیم پس...همون تسبیحتو بزن شما 😆😆 . -حالا چه ذکری میگفتی؟!😕 . -داشتم الحمدلله میگفتم.😌 . -همون خدایا شکرت خودمون دیگه؟! . -اره . -خوب چرا چند بار میگی؟!یه بار بگی خدا نمیشنوه؟؟😯😯 . -چرا عزیزم.نگفته هم خدا میشنوه.اینکه چند بار میگیم برا اینه که قلبم با این ذکر خو بگیره.😊 . -آهااان..نفهمیدم چی گفتی ولی قشنگ بود 😆😄 . -و شروع کردیم به صحبت با هم و فهمیدم سمانه مسئول فرهنگیه بسیجه و یک سالم از من کوچیک تره ولی خیلی خوش برخوردوخوب بود. . نصف شبی صدای خندمون یهو خیلی بلند شد که زهرا اومد پیشمون. . چتونه دخترها؟! 😯خانم های دیگه خوابن...یه ذره آروم تر...😑 ادامه دارد . کپی بدون ذکر منبع ممنوع⛔️ 👇 💟INsTa:mahdibani72
دو پارت تقدیم نگاه هاتون 😍😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_..🌱 میگفت: با‌ امام‌زمان‌علیه‌السلام دردِدل کنیم همین‌کِه‌ صدا‌مو‌نو امام‌زمان‌میشنوه برامون بَسه... چون‌هَمه‌کاره‌ِعالم‌،امام‌زمانه♥️:) ... امروزت به مولات فراموش نشه🙂☘💖
'🌿' . چطورےبراےماشینت‌بہترین‌دزدگیرهارو میگیرےتامبادابدزدنش...! چرابراے دزدگیرنمیزارے؟؟! درحالےڪہ‌اگہ‌ماشینتوبدزدن‌میشہ‌زندگے ڪنے...! ولےاگہ‌اعتقاداتتوبدزدن ازدست‌دادے🤦‍♀💔 گوشےتوبدزدن‌سریع‌میفہمےچون‌دائم‌بہش‌سرمیزنے! ولےشناسنامتوبدزدن‌دیرمیفہمے! اعتقاداتم‌چون‌ بہش‌رجو؏میڪنے! دیرمیفہمےڪہ‌دزدیدنش🥀 !
<🗞📎> ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ‌ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ‌ تڪیه کـن به شھدا شهدا تکیہ گاهشاݩ خداسٺ... ڪناࢪِ گل بنشینے بوۍِ گل میگیࢪی پس گلسٺان کن زندگیـت ࢪا با یادِ شهدا‌‌‌‌‌‌..‌.シ🌻
با حجاب هم می شود خودنمایی کرد فقط مشتری اش فرق می کند...