🌷 خاطره ای از شهید مدافع حرم سید میلاد مصطفوی
#طلاییه#نماز شب🌷
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
روزهای آخر راهیان بود رفتیم منطقه #طلاییه
غروب بود که رسیدیم هیچ کس نبود طلاییه خیلی غریب بود سید تا پاش رسید طلاییه حال عجیبی پیدا کرد #گریه امانش نمی داد من به حال خودش رهاش کردم
رفت طرف ضریح شهدای گمنام گریه هاش تبدیل به ضجه شده بود
دیدم سید داره از دست میره رفتم نزدیکش گفت فلانی #قلبم_داره از جا #کنده میشه دستش رو گرفتم بردم داخل یادمان دراز کشید خیلی نگران شدم تا شهر فاصله ی زیادی داشتیم از طرفی هم تاریکی شب امکان تردد در جاده مرزی را نمی داد
بالا سر سید نشستیم تا یک مقدار حالش بهتر شد جای مناسبی براش تهیه کردیم تا خوب استراحت کنه من هم گوشه ای چشمم گرم شد و #خوابیدم .
نیمه های شب یک لحظه نگران بیدار شدم و سمت سید چرخیدم سر جاش نبود!!!!!
چشم چرخوندم دیدم گوشه ای مشغول #نماز_شب هست از خجالت آب شدم من فکر می کردم سید با این حال زارش نماز صبحش هم به زور می خونه غافل از اینکه سید....
راوی : دوست شهید(از خادمین شهدا)
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
🇮🇷شما دعوتید به کانال شهید مدافع حرم سید میلاد مصطفوی🇮🇷
👇👇👇👇
https://eitaa.com/shahidseyyedmilademostafavi
🌷 #خاطره ای از شهید مدافع حرم سید میلاد مصطفوی
#طلاییه#نماز شب🌷
https://eitaa.com/shahidmostafavi
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
روزهای آخر راهیان بود رفتیم منطقه #طلاییه
غروب بود که رسیدیم هیچ کس نبود طلاییه خیلی غریب بود سید تا پاش رسید طلاییه حال عجیبی پیدا کرد #گریه امانش نمی داد من به حال خودش رهاش کردم
رفت طرف ضریح شهدای گمنام گریه هاش تبدیل به ضجه شده بود
دیدم سید داره از دست میره رفتم نزدیکش گفت فلانی #قلبم_داره از جا #کنده میشه دستش رو گرفتم بردم داخل یادمان دراز کشید خیلی نگران شدم تا شهر فاصله ی زیادی داشتیم از طرفی هم تاریکی شب امکان تردد در جاده مرزی را نمی داد
بالا سر سید نشستیم تا یک مقدار حالش بهتر شد
https://eitaa.com/shahidmostafavi
جای مناسبی براش تهیه کردیم تا خوب استراحت کنه من هم گوشه ای چشمم گرم شد و #خوابیدم .
نیمه های شب یک لحظه نگران بیدار شدم و سمت سید چرخیدم سر جاش نبود!!!!!
چشم چرخوندم دیدم گوشه ای مشغول #نماز_شب هست از خجالت آب شدم من فکر می کردم سید با این حال زارش نماز صبحش هم به زور می خونه غافل از اینکه سید....
راوی : دوست شهید(از خادمین شهدا)
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
🇮🇷شما دعوتید به کانال شهید مدافع حرم سید میلاد مصطفوی🇮🇷
👇👇👇👇
https://eitaa.com/shahidmostafavi
🌷 خاطره ای از #شهیدسیدمیلادمصطفوی در
#طلاییه و خواندن #نماز شب🌷
https://eitaa.com/shahidmostafavi
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
روزهای آخر راهیان بود رفتیم منطقه #طلاییه
غروب بود که رسیدیم هیچ کس نبود طلاییه خیلی غریب بود سید تا پاش رسید طلاییه حال عجیبی پیدا کرد #گریه امانش نمی داد من به حال خودش رهاش کردم
رفت طرف ضریح شهدای گمنام گریه هاش تبدیل به ضجه شده بود
دیدم سید داره از دست میره رفتم نزدیکش گفت فلانی #قلبم_داره از جا #کنده میشه دستش رو گرفتم بردم داخل یادمان دراز کشید خیلی نگران شدم تا شهر فاصله ی زیادی داشتیم از طرفی هم تاریکی شب امکان تردد در جاده مرزی را نمی داد
بالا سر سید نشستیم تا یک مقدار حالش بهتر شد جای مناسبی براش تهیه کردیم تا خوب استراحت کنه من هم گوشه ای چشمم گرم شد و #خوابیدم .
نیمه های شب یک لحظه نگران بیدار شدم و سمت سید چرخیدم سر جاش نبود!!!!!
چشم چرخوندم دیدم گوشه ای مشغول #نماز_شب هست از خجالت آب شدم من فکر می کردم سید با این حال زارش نماز صبحش هم به زور می خونه غافل از اینکه سید....
راوی : دوست شهید(از خادمین شهدا)
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
🇮🇷شما دعوتید به کانال شهید مدافع حرم سید میلاد مصطفوی🇮🇷
👇👇👇👇
https://eitaa.com/shahidmostafavi