eitaa logo
-ڴنبد آبے شݪمچہ🍃💚
8.3هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
29 فایل
•| السلام علیک یا فاطمه الزهرا |• • • #اللهم_عجل_لولیک_الفرج • • •|اسفند هزار سیصد نود نه|• • • #سلامتی_تعجیل_در_فرج_امام_زمان_عج_صلوات • • مجنون عمه سادات زینب (س) • • • • #ادمین_گنبدآبی_دعا_کنید🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
پارسال ۱۸ بهمن چمدونم میبستم ک فردا ۱۹ بهمن اعزام داشتیم. واقعا پارسال رفتنم معجزه شد. ان شاءالله ی محفل از خاطرات پارسال میزارم براتون. ی محفل ناب و قشنگ این محفل بمونه فردا ان شاءالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای خیر شهدا بدرقه تیم ملی ایران باشه ان شاءالله
الحمدالله...
پرچمت بالاست مشتی غمت نباشه 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
السلام علیک یا اباعبدالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای بهبودی حال ی مادری محبت میکنید سه تا صلوات بفرستید.
بنام خدای دلتنگ شهدا
19 بهمن ماه 1401 تو هوای سرد راهی راهیان عشق شدیم... لحظه شماری میکردیم برای رسیدن وصال. تو اتوبوس بچها تقسیم بندی شدن.🚶‍♀
ی دسته از بچها مستقر شدن اردوگاه شهید حاج یدالله کلهر (اندیمشک) ی دسته از بچها مستقر شدن اردوگاه شهید مصطفی مسعودیان (اهواز) و دسته دسته دیگه هم مستقر شدن اردوگاه شهید مهدی باکری تو (خرمشهر) جای ک خودم مستقر بودم با بچهای دیگ اردوگاه شهید کلهر ک ما با بچها بهش میگیم بابا کلهر. 🥲💚
ما شب رسیدیم اینجا. 😍 باید همه بچها شب اول اینجا استراحت میکردن ک فردا هرکسی بره جای ک مستقره البته اینم بگما بچها ک رفتن ما خیلی گریه کردیم رفیق شهدایی ی چی دیگه اس.
انقدر دلم تنگ بود ک فقط داشتم تو هواش نفس میکشیدم ک ریه هام پر شه از هوای شهداااا🥲
بعد استراحت کردن بچها تقسیم کارها شروع شد🚶‍♀ شاید هرجا ک باشید تمیز کردن سرویس بهداشتی کار خوبی نباشه. ولی بچها حتی برای تمیز کردن سرویس بهداشتی از هم سبقت میگرفتن چون ما واسه شهدا کار میکردیم ن واس شخص خاصی کار واسه شهدا خیلی قشنگه خیلی زیاد. حتی میخواد اون کار تمیز کردن سرویس بهداشتی باشه
با یکی از بچهای خادم. شروع کردیم دونه ب دونه این فرش هارو جارو کردن جارو دستی چه عشقی میکردیم موقع کار. انگار شهدا داشتن نگاه مون میکردن. 🥲🚶‍♀
شب هم ک منتظر زائرهای دانش آموز های بازیگوش مون بودیم ک شهدا دعوت شون کردن بودن خونه شون. 🙃
زائرهای ما شب اول مهمون ما بودن شب دوم مهمون خادم های ک تو اردوگاه شهید مصطفی مسعودیان بودن شب سوم اردوگاه شهید باکری و شب آخر مجدد مهمون ما. یعنی زائرهای ک میومدن میشدن زائرهای ورودی های ما زائرهای ک میرفتن میشتن زائرهای خروجی ما.
این شهید گمنام داخل محوط حیات شهید کلهر ک واقعا دل کندن زائرها از شهید خیلی سخت بود.
اینجا هم صبح زائرهارو راهی میکردیم چه خروجی چه ورودی.
شب آخر ک صبحش قرار بود بیایم. کنار شهید گمنام. شیفت آخرم بود. و اون روز ما فقط گریه کردیم. خیلییییییی سخت بود دل کندن.
خلاصه ای بود از گوشه خادمی ما ان شاءالله رزق تون بشه. دعا کنید برام. امسال ک توفیق نشد برم ان شاءالله سالهای دیگه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من از نامش که زینت بر علی گشته‌س دانستم، زمانی زینتِ الله و اکبر می‌شود زینب.