پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست؟
این سرزمین غمـزده در چشمم آشناست
این خاک بوی تشنگی و گریه میدهد
گفتند: غاضریه و گفتند: نینواست
دستی کشید بر سر و بر یال ذوالجناح
آهسته زیر لب به خودش گفت: کربلاست!
طوفان وزید از وسط دشت، ناگهان
افتاد پرده، دید سرش روی نیزههاست
یحیای اهلبیت در آن روشنای خون
بر روی نیزه دید سر از پیکرش جداست
طوفان وزید، قافله را بُرد با خودش
شمشیر بود و حنجره و دید در مناست
باران تیر بود که میامد از کمان
بر دوش باد دید که پیراهنش رهاست
افتاد پرده، دید به تاراج آمدهست
مردی كه فكر غارت انگشتر و عباست
برگشت اسب، از لب گودال قتلگاه
افتاد پرده، دید که در آسمان عزاست
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جـان
برپا شدست در دل من خیمه ی غمی
جانم چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #اباعبدالله
#به_یاد_شهیدان_والامقام
🔹سیدمحمودمقدسی🕊
🔹علی درویشی مروت🕊
🔹محمدرضاشیبانی مجد🕊
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم