#اخلاق_شهدایی🌱
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده 🌹
✍نقل از برادر شهید:
خیلی با محبت بود.
خوش برخورد و جذاب بود.
دوست نداشت با فامیل کدورتی داشته باشیم دوست داشت کدورت ها با آشنایان و یا دوستان به سرعت رفع شودوخودش برای آشتی و مصالحه پیش قدم می شد.
در کودکی وقتی با هم دعوا می کردیم علی رغم اینکه از من بزرگتر بود ولی اغلب او برای آشتی پیش قدم می شد.
┄┅═══✼
@ShahidToorajii
✼═══┅┄
.
فرهنگ، به معناي هوايي است
كه ما تنفس ميكنيم..،
شما ناچار هوا را تنفس ميكنيد
چه بخواهيد، چه نخواهيد..!
اگر اين هوا تميز باشد
آثاري دارد در بدن شما
اگر اين هوا كثيف باشد،
آثار ديگري دارد.
فرهنگ يك كشور مثل هواست
اگر درست باشد، آثاري دارد..
| حضرت آقـا |
#تعبیرهقشنگ :)
┄┅═══✼
@ShahidToorajii
✼═══┅┄
بخوان دعای فرج رادعااثردارد
دعاکبوترعشق است وبال وپردارد
به نیابت #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده❤️
🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺
💖دعای فرج💖
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي
الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني
فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرين.
┄┅═══✼
@ShahidToorajii
✼═══┅┄
🔰راز عجیب شهید ناشنوایی که یک عمر همه مسخره اش می کردند💔
زمان جنگ کارش مکانیکی بود .
در ضمن ناشنوا هم بــود. پسر عموش غلامرضـا که شهــید شد…
عبدالمطلــب سر قبــرش نشست، بعد با زبـون کــرولالی خودش، با ما حــرف می زد.
ما هم می گفتیم: چی می گی بابــا!؟
محلـش نذاشتیــم، هرچی سر و صــدا کرد هیـچ کس محلش نذاشت.
دید ما نمی فهمیــم، بغل قبر شهید با انگــشت، یه دونه قبــر کشید…
روش نـوشت: شهید عبدالمطلــب اکبری، بعد به ما نــگاه کـرد،
خندید، ما هم خــندیدیـم.
گفتیم شوخیـش گرفتــه، دید همه ما داریم می خنــدیم، طفلک هیچ نگــفت…
یه نگاهی به سنگ قبر کرد، سـرش رو پائیــن انداخـت و آروم رفـت…
فرداش هم رفت جبهــه، ۱۰ روز بعد پیکر پاکش رو آوردند،
دقیقاً تـوی همون جــایی که با انگشـت کشیــده بود خاکـش کــردند.
توی وصیت نامه اش اینجور نوشته بود:
بسم الله الرحمن الرحیم
یک عمر هر چی گفتم به من می خنــدیدند،
یک عمر هــر چی میخواستـم به مردم محبت کنم، فکــر کردند من آدم نیستم،
مسخره ام کــردند…
یک عمر هـر چی جدی گفــتم، شوخی گرفتند…
یک عمر کسی رو نداشتــم باهاش حــرف بزنم، خیلـی تنــها بودم.
اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونیــد، هر روز با آقــام حـرف می زدم.
آقا بهم گفت: تو شهیــد می شی، جای قبــرم رو هم بهم نشـون داد،
این رو هم گفتم اما بــاور نکردید!
#شهید_عــبدالمطلـب_اکبـری
شهادت ۱۳۶۵/۱۲/۰۴
شادی روح بزرگ شهید اکبری صلوات!
🌀معرف این شهید مظلوم و گمنام باشیم🌹🌹
┄┅═══✼
@ShahidToorajii
✼═══┅┄