⚘﷽⚘
🖇دلنوشته...✍
رفیق شهیدم
همسایه ات نیستم
امــا
مهمان خانه ی مجازی ات که هستم
حق مهمان کمتر از همسایه که نیست
خودت دستم را گرفته ای و آورده ای اینجا
کمکی کن من هم یکی شبیه تو شوم...
دستمو بگیر
#شهید_محمد_رضا_تورجی_زاده 🌷
⚘یادش_باصلوات
⚘اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
┄┅═══✼
@ShahidToorajii
✼═══┅┄
°•\🍀🌺
#شهیدیکهبدنشبا_اسیدهمازبیننرفت|
مجروح که شد،
به اسارت دشمن در آمد
و همانجا به شهادت رسید
بعثی ها او رادفن کردند وشانزده
سال بعد، هنگام تبادل جنازه ی شهدا
با اجساد عراقی، جنازه محمدرضاشفیعی
و دیگر شهدای دفن شده رو بیرونمیآورند
تا به گروه تفحص شهدا
تحویل دهنداماجنازه محمدرضا
سالم مانده،سالمِ سالم...صدام گفته
بوداین جنازه اینطور نباید تحویلایرانیها
داده بشه سه ماه زیر آفتاب سوزان گذاشتند
اماهیچ تفاوتی نکرد، رو پیکرش آهک و اسید
پاشیدن ولی بازهم بیتأثیربود..
مادرش و یکی از همرزم هاش که همیشه
باهاش بود و کامل میشناختش میگفت
میدونین براچی جنازش سالم موند؟گفت
راز سالم موندن جنازش چندچیزه:
اهتمام جدی به نماز شب داشت
دائماً با وضو بود و مداومت بر غسل
جمعه داشت هیچوقت زیارت عاشورایش
هم ترک نمیشد هر وقت برای امام حسین (ع)
گریه میکرد، اشک هایش رو به بدنش می مالید
مادرش هم میگفت به امام زمان(عج) ارادت
خاصّی داشت و هر وقت به قم میاومد، رفتن
به جمکران راترک نمیکرد.
👤| #شهید_محمدرضا_شفیعی
🎃| #سبڪ_زندگی_اسلامی
✏️| #الگو_بردارے_از_شهدا
┄┅═══✼
@ShahidToorajii
✼═══┅┄
#حسین_فصیحی و لباس یک روحانی.😍
تو اردوگاه عرب که بودیم اونجا حموم نداشت و برا رفتن به حموم باید میرفتیم شهرک دارخوئن ؛ اونجا ی حموم عمومی داشت که البته فقط شبها باز بود و چند تا هم حموم خصوصی ؛ خلاصه اون چندتا حموم خصوصی هم فقط مخصوص پاسدارای رسمی بود و آخوندها ؛ یعنی سربازا و بسیجیا اجازه نداشتند از اون حموما استفاده کنن و فقط می تونستند شب برند حموم عمومی ی روز رفیقم حسین به من گفت : من یبار دلم میخاد برم حموم پاسدارا و ساکشا بست که بره ...گفتم : آخه تو آخوندی یا پاسدار تو را که راه نمیدند گفت : ولی من میرم ؛ تو مقر کناری ما ی آخوند بود که کارش فقط خوابیدن بود و فقط برا نماز میومد نماز خونه اردوگاه اونجا هم که آخوندا لباس رسمی نمیپوشیدند همون لباس جبهه بود فقط یک عمامه سرشون می گذاشتند . بعد یکی دو ساعت دیدم رفیقم با قیافه شسته و رفته و تر و تمیز برگشت گفت : دیدی رفتم حموم آخوندا !!؟
گفتم : چه جوری ؟! گفت : رفتم تو سنگر بغل دیدم روحانی که اونجا بود از خستگی خوابه عمامه اش هم بالا سرشه منم آروم برش داشتم گذاشتم تو ساکم قبل از ایست و بازرسی شهرک گذاشتم سرم ؛ رفتم که اونجا چقد حمومی احترام سرم گذاشت . بعد هم گفت : اجازه بده بیام تو حموم بشورمتون؛ اومد کلی پشتما کیسه
کشید دستما شست ؛ تا دم شهرک هم همه می گفتند حاج آقا سلام علیکم ؛ نزدیک ارودگاه دوباره عمامه را گذاشتم تو ساکم رفتم تو سنگر اول همون دم در ی نگاه کردم دیدم روحانیه هنوز خوابه آروم آروم رفتم عمامه را که گذاشتم بالای سرش بلند شد ؛ گفتم : حاج آقا سلام علیکم گفت : سلام علیکم و رحمة الله ؛ گفتم حاج آقا خیلی ممنون دست شما درد نکنه گفت : بابت چی؛ گفتم بابت حمومی که رفتم ؛ ی نگاه به عمامه اش کرد ...
و به من گفت : بلللللله 😇
@shahidToorajii
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸
شهید محمدرضا تورجی زاده
✅ #زندگی_به_سبک_شهدا 💠 قول و قرارهای #شهید_سیدمجتبی_علمدار با پروردگار.. 🌸 قانون هفتم: حداقل
✅ #زندگی_به_سبک_شهدا
💠 قول و قرارهای #شهید_سیدمجتبی_علمدار با پروردگار..
🌸 قانون هشتم:
هر کجا که نماز را تمام می خوانم باید در هفته 2 روز را روزه بگیرم، بهتر است که دوشنبه و پنج شنبه باشد. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم در هفته بعد به ازای دو روز 3 روز و به ازای هر روز 100 ریال صدقه باید بپردازم .
┄┅═══✼
@ShahidToorajii
✼═══┅┄
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🌼 #یا_حضرت_صاحب_دلم
علامت رفیق این است که ؛
وقتی از او دور شوی ؛
نتونی زندگی کنی...
#رفیق کسی هست که ؛
فراقِ او موجب #اندوه و
حتی #مرگ تو بشه ..."
پس چرا در این فراق
من هنوز #نفس میکشم؟!
رفیقترین رفیقِ من ...
چرا از غصّهی این هجر دق نکردم؟!
غروب شد باز هم نیامدی ...
و من باز چشم براهت می مانم
ای رفیق ترین رفیق دلم ...
🌼 اللهم عجل لولیک الفرج
┄┅═══✼
@ShahidToorajii
✼═══┅┄
#مثل_شهدا_باشیم
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده💚
شوخ طبعی
يكي از همرزمان شهيد ميگفت:« خیلی کارهایم زیاد بود. داخل چادر نشسته بودم و داشتم برگهها را امضا میکردم. یکدفعه دیدم برادرم وارد چادر شد. به محض اینکه قیافه او را دیدم، کلی خندیدم. او تازه از اصفهان آمده بود و شور جوانی داشت؛به همین علت، با موهای بلند به جبهه آمده بود. محمدتورجی به اوگفته بود: باید در جبهه موهایت را کوتاه کنی. بعد شروع كرده بود موهاي او را از ته ماشينكردن. نیمی از موهایش را زده بود و بعد برای شوخی گفته بود:« ماشین خراب شده، برو پیش برادرت!» لذا نیمی از سرش از ته زده شده بود و نیمی دیگر هنوز بلند بود. بعد از چند دقیقه شهید تورجی وارد چادر شد، وگفت:« ببخشید! دیدم اعصاب نداری، خواستم کمی بخندی.»
┄┅═══✼
@ShahidToorajii
✼═══┅┄
السلام علیک یا ثامن الحجج✨🌺
مَنورَهـانڪُن
آقاڪَبوترِهواےمَشهَدم
منوصِدابِزَن
ڪهمَنهَوایےام
خُداروشُڪرڪهمَنامامرِضایےام...♥️
💗یا ضامن آهو💗
#به_نیابت_از
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده 💐
✨✨اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک✨✨
┄┅═══✼
@ShahidToorajii
✼═══┅┄