💢خلبانی که لقب گرگ آسمان گرفت!
🔸قهرمان جنگ تیمسار سرتیپ خلبان علی اشرف بهرامی پناه ملقب ب تنها شاگرد ممتاز تمام دوره های حرفه ای آکادمیک خلبانی ایالات متحده امریکا با نمره شگفت انگیز ۱۰۰ Perfect بوده و تنها کسی است که از استاد سختگیر امریکا James Silicon نمره ۱۰۰ گرفته. پس از رد کردن پیشنهاد ایالات متحده امریکا مبنی بر اقامت او و دریافت امتیازات بسیار در آن کشور به ایران باز می گردد. ایشان دارنده رکورد بیشترین ساعات انجام عملیات جنگی در زمان ۸ساله ی جنگ بدون کوچکترین صدمه است.همچنین يكی از دارندگان با ارزشترین عنوان خلبانی و رزم خلبانی یعنی "TOP GUN" تاریخ نیروی هوایی ایران است. دارنده دومین رکورد ساعتهای پرواز پیاپی بدون توقف عملیاتی در جنگ که پس از زدن این رکورد بسیار سخت و سنگین ۴۰% شنوایی گوش راست خود را از دست داد.
روحش شاد و یادش گرامی❤️🥀
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_رهسپار*
* #نویسنده_غلامرضا_کافی*
* #قسمت_بیست_و_هشتم*
وقتی که برگشت دیدم کلی ظرف ملامین خریده.
_غلام جان این ظرفها برای کیه؟
_برای خودمون مامان لازم میشه.
_فکر کردم رفتی برای خودت جهیزیه گرفتی.
سرخ شده ظرف ها را برد توی خونه.
_آخه مادر جان این همه ضعف میخواستیم چیکار ؟!چرا پولاد را خراب میکنی؟
_گفتم که مامان لازم میشه یه وقت!
مراسم حاج نعمت غلام وسط مجلس ایستاده بود به نظرم خیلی نورانی آمد.احساس غرور کردم. اقوام همه اومدن و باهاش احوالپرسی می کردند و می بوسیدنش.
چقدر ذوق میکردم که همه بچه ام را انقدر دوست دارن. غلامعلی خیلی مهربون بود.
یه هفته ای می شد که اومده بود مرخصی.
_مامان ما فردا باید حرکت کنیم به سمت کردستان.
_خدا پشت و پناهت باشه وسایلت را جمع کردم آماده است.
_فاطمه و حمیدرضا بیایید تا سفارشهایی بهتون بکنم. حمیدرضا تو چرا امروز پکری چیزی شده؟!
_مادر زن داداش در آن یادش افتاده که فردا ورزش دارند و کفش پاره شده. این وقت شب من کجا برم براش کفش بخرم. میگم فردا با همین رو است که اومدی میریم برات می خریم.
_حمیدرضا تو به خاطر همین ناراحتی؟ این هم غصه دارهبلند شو بریم همین الان یکی برات بخرم بلند شو!
_ما در این وقت شب ؟میگم که فردا خودم میرم براش میخرم.
هنوز حرف های غلام تمام نشده بود که حمیدرضا آماده ایستاده بود. یک ساعتی رفتند و برگشتند.
_مبارک باشه مادر حالا دلت راضی شد؟
_بله مامان .ببین چقدر قشنگه! گفتم که خرید کرد زیاد طول نمیکشه. رفتیم چهارراه مشیر و برگشتیم. داداش دستت درد نکنه تو خیلی خوبی!
یک ماه از رفتن غلام به کردستان میگذشت و نزدیکای عید بود و من مشغول خانه تکانی بودم که همسایه آمد و گفت:
_غلام زنگ زده زود بیا.
با عجله رفتم خوش و بشی کردم و گفتم :مامان جان برای عید نمی آیی؟!
_میخوان منتقلمون کنند جنوب .شما باید برید کازرون من هم میام.
_با بچه ها چند روز قبل از عید میریم کازرون .تو چیزی نمی خوای برات ببرم؟!
_فقط چند دست لباس ببر تا منم از اون طرف بیام.
_حتماً مرخصی بگیر بیا .دلم میخواد عید پیشمون باشی.
_مامان جان التماس دعا برای بچه ها خیلی دعا کن.
خداحافظی کردم و خوشحال بودم از اینکه بچه هام شب عید میاد خونه. عصر رفتم مغازه در اصلاح نژاد ۲ بلوز برای خودم و فاطمه خریدم برای حمید و مجتبی هم خرید کردم.
دو روز به عید مانده بود که دوستان غلام آمدم خونمون پیش بابای غلام و گفتند: میدونستیم می خواید برید کازرون گفتیم قبل از عید بهتون سر بزنیم.
_شما ها مگه جبهه نبودید؟!
_چرا خاله جان من بودم تازه اومدم.
_پس چرا غلام نیامد؟!
_غلام علی هم میاد.
#ادامه_دارد...
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
ارزش شــهـادٺ ،
بالاترين ارزشـهاست و
زمـان، همه چيز
به جز خون شهيد را ڪهنه میكند.
🌸وقت بزارید حیفه این داستان واقعی را نخونید
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
شهید عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم...
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه... بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
یه روز شهیدخرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود... پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود قبل از رفتن حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: " به هیچوجه با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره...
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته... اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد... زمزمه لغو عملیات مطرح شد. گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید... عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه...
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته... اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند... جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه... مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین
😢😢😢😢😢😢😢😢
یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟ گفتند: مادر! عراقیها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم... مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگهای عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد...
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
(یاد شهدا و این شهید جوانمرد را حفظ کنیم ولو با ارسال این داستان زیبا به یک نفر حتی شده با یک صلوات)
*حالا باید گفت انشاا.... خدا خائنین به شهدا، خانواده شهدا، انقلاب، کشور ومخصوصا مسئولین فاسد و بی ایمان و بی لیاقت را که در لباس دین خود را جا زدنداول رسوا،سپس نابودشان بگرداند*
*ان شاء الله*
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات ........
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: در دنیا با حاج قاسم خیلی رفیق بودیم؛ انشاءالله خدا کاری کند که در قیامت هم خیلی رفیق باشیم...
#جان_فدا
#سرباز_وطن
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
هرکاری میتونی بکن
ڪہگناهنکنی...
وقتایی که موقعیتِگناهپیشمیاد
قافله کربلای حُسینزمانروبروته
ویه درهعمیقخطرناک
پشتِسرت!
اگه به گناهبله بگی
به هَلمَنمعینِمهدی فاطمه
نه گفتی...:)
#تلنگر
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
گاهی به...
قبرستان ها سَر بزنید؛
خانه یِ دائمی خود را ببینید(:
انسان!!
وقتی میخواهد نقل مکان کند،
به خانه یِ جدید خیلی دقت میکند که
کجا می رود...✓
-شیخ حسین انصاریان
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
خستـھام.!
ازهَـرآنچـھڪِھمَـراوَصـلِ
ایندنیـانمـوده،
دِلَمحـالوهَـواۍِجمـعِشھیـدان
رامۍخواهـد .!♥️
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه با امام زمان ارتباط بگیریم؟؟
#رفاقت
#ارتباط
🎙️سخنرانی استاد عالی
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯