🌸🌸🌸🌸🌸🌸
برگردنگاهکن
پارت144
به کولهام خیره شده بودم و به کارهای امروز خودم و ساره فکر میکردم. از کارش به خصوص جملهی آخرش خیلی ناراحت شده بودم.
یعنی تقصیر من بود که این اتفاق افتاد.
امیرزاده با حرفش مرا از غمهایم بیرون کشید.
–فکرش رو نکنید. آدمهایی که اینجوری یهو جوش میارن زودم پشیمون میشن. دو روز دیگه دوستتون بهتون زنگ میزنه بعدشم انگار نه انگار.
لبخند زورکی زدم و چیزی نگفتم.
نزدیک خانه که شدیم پرسید:
–از فردا انشاالله میایید مغازه دیگه؟
خیلی دلم میخواست در خواستش را قبول کنم. اگر قبول میکردم هم ماهانه حقوق داشتم، جدای از آن درآمد فروش تابلو ها در مغازهاش هم بود. از همه مهمتر این که هر روز میدیدمش و بهتر از این چه از خدا میخواستم.
با من و من گفتم:
–ببخشید ولی نمیتونم قبول کنم.
با ترمزی که زد صدای جیغ لاستیکها بلند شد.
با اخم از آینه نگاهم کرد.
–چرا؟
با خودم گفتم، چون نمیخوام زندگیت خراب بشه.
–فکر نمیکنم خانوادم اجازه بدن.
پوزخند زد.
–چطور اجازه میدن تو مترو...
– اونا نمیدونن.
با تعجب گفت:
–نمیدونن؟
گفتن این حرفها برایم سخت بود.
–نه. بهشون گفتم این تابلوها رو تو مغازه یکی از دوستام میفروشم. برای مادرمم سوال بود که چرا من هر روز این کوله رو میبرم و میارم. خودمم ناراحتم که اینجوری بهشون گفتم ولی چارهایی نداشتم.
سرش را تکان داد.
–چقدر شما عجیب هستین. بعد زمزمه وار ادامه داد:
–شایدم مغرورید.
حرفی نزدم.
ماشین را روشن کرد و راه افتاد. همان موقع گوشیاش زنگ خورد. فوری جواب داد.
–سلام مامان جان. بهتر شدی؟
...
–آره مامان جان، گفتم که خوب شد. چیزی نبوده فقط فشارش افتاده.
بعد خندید.
–نمیدونم والا شما به دختر مردم چی گفتین. نه دیگه نمیان، من بهشون گفتم ما هممون کرونا گرفتیم، خلاص.
از آینه با لبخند نگاهم کرد.
–زن داداش امد پایین؟
...
–آره من گفتم بیاد حواسش بهت باشه.
....
–هدیه چی میگه؟
...
–عیبی نداره گوشی رو بهش بدید.
–سلام عمو جون. خوبی؟ با مامان مواظب مادر بزرگ باشیدا؟
...
–نه عمو جون امروز خیلی دیر میام. کلی کار دارم. نه دیگه، با مامان بزرگ بازی کن...
بعد از این که گوشی را قطع کرد.
با لبخندی که از لبهایش محو نمیشد گفت:
–این هدیه خانم سه سالشه، یه زبونی داره ها آدم از حرفهاش شاخ درمیاره.
کنجکاو شدم برای باز شدن گره های ذهنم پرسیدم:
–پیش مادرتون میمونن؟
–نه، برادرم اینا طبقهی بالای ما میشینن، مامان که استرس گرفت زنگ زدم به نرگس خانم، همسر برادرم، گفتم بره پیش مامان، یه وقت مشکلی پیش نیاد.
آنقدر از حرفش شوکه شدم که مبهوت ماندم.
حرفهای خودش و مادرش را کنار هم قرار دادم. پس منظور مادرش آن یکی پسرش بوده که گفت زن و بچه دارد...
از خوشحالی نمیدانستم باید چه کار کنم. حس عجیبی داشتم. دلم میخواست از خوشحالی فریاد بزنم.
ولی دوباره نهیبی به خودم زدم. "دلخوش نباش هنوز چیزی معلوم نیست. پس آن خانم زیبا که گفت من همسرش هستم چه میشود. خدایا نکند من اشتباه میکنم.
آنقدر مشغول بحث و جدل با خودم بودم که متوجه نشدم سر کوچهمان ماشین را متوقف کرد.
گفتم:
–عه، ببخشید حواسم نبود بگم سر خیابون نگه دارید.
مرموزانه نگاهم کرد.
–اگر میگفتید هم اثری نداشت.
بعد هم دستش را به پشت دراز کرد.
میشه اون کوله رو بدید.
با تعلل کوله را به طرفش گرفتم.
–این خیلی برای شما سنگینه، همون بهتر که این رفیقتون گفت دیگه نرید مترو، وگرنه تا چند وقت دیگه از کت و کول میوفتادید.
بعد آن تابلوی عقاب را مقابلم گرفت.
–این خدمت شما. اجازه میدید کولتون رو باز کنم و چند تا تابلو بردارم؟
–خواهش میکنم، بفرمایید.
–از این تابلو شعرها بازم دارید؟
–بله، یکی دوتا دیگه هست.
با کمی جستجو پیدایشان کرد و کوله را به طرفم گرفت.
–بفرمایید خانم لج باز. من این دوتا تابلوی شعر رو که کار دست خودتونه میبرم. پولشم براتون کارت به کارت میکنم، شماره کارتتون رو دارم.
✍لیلافتحیپور
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
سلام حضور شما همسنگرهای عزیزمون❣
📨 بزرگواران همواره نظرات و پیشنهادات و انتقادات ارزنده شما، باعث پیشرفت و خدمت رسانی بهتر ما بوده است.
💌 از این رو مشتاقانه منتظر ارسال ایده ها و نظرات صمیمانه شما عزیزان هستیم.
💐 عزیزان لطفا از طریق آیدی زیر با ما در ارتباط باشید.
@hamid_barzkar
#حرفاتون
#انتقاد
#پیشنهاد
دعای امروز 🌹
الهی
امروز تمامی بیماران
را لباس عافیت بپوشان
الهی شفای
جسم وروح وفکر،
به ماعطاکن🌷
پروردگارا 🙏
دوستان خوبم همیشه
شاد ، سلامت و خوشبخت باشند 🌷
آمیـــن یا حَیُّ یا قَیّوم 🙏
ای زنده ، ای پاینده 🙏
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
✋سلام امام زمانم
❤️اَلسَلامُ عَلَیکَ یاصاحِبَ ال٘زَمان
مهدیا منتظرانت همه در تاب و تبند،
همه اهل جهان، جمله گرفتار شبند...
چو بیایی غم و ظلمت برود از عالم،
شاد گردد دل آنان که گرفتار غمند...
#اللّهُمَ_عَجِّل_لِوَلِیِّکَ_ال٘فَرَّج
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
باز دلتنگ حسینم که دلم شور
گرفت
دلِ عاشق ز فراقِ حَرم
از دورگرفت...
#ماروبرگردونپیشخودت
#حسین_جـآنم
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
نَشَـوَدصُبـحاَگَـرعَـرضِاِرـٰادَتنَڪُنَم . .
نـٰامِزیبـٰاےِتـورـٰاصُبـحتِـلآوَتنَڪُنَم!(:❤️🩹'
السَّلامُعَلَيْكَيَاحُجَّةاللّٰهِفِىأَرْضِهِ✨🕊
#امام_زمان
مــا عقب ماندگـان عصــر هـوس
چیزی از عاشقانہ هایت نمیفهمیم
اینجا هرچیزی بــے رنگ
از یـــاد خـــدا بــاشـــد
روشــــنفکـری اســــت ...
#صبحتون_شهدایی🌷
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
✨﷽✨
✅صدقات معنوی
✍ #صدقه فقط مربوط به مسائل مادی نیست. بخشی از آن مادی و مالی است
و بخش دیگرش غیرمادی است.
☀️ امام باقرعلیه السلام فرمودند:
کُلُّ مَعْرُوفٍ صَدَقَهٌ؛ (الکافی، ج ۴، ص ۲۶)
هر عمل خیر و کار خوبی صدقه است.
⚡️خیر رساندن به دیگران، با زبان باشد یا با مال، صدقه است. هر نوع خیری صدقه است. خدا دوست دارد ما خودخواه و خودپرست نباشیم.
خدا ما را امتحان می کند که به فکر دیگران هستیم یا نه. اهل بهشت به فکر دیگران هستند. اهل جهنم فقط خودشان را می بینند. یکی از بهترین موارد صدقه حفظ آبروی افراد است. مالی که صرف آبروی طرف شود، بهترین صدقه است.
یکی از مصادیق مهم احسان، قرض الحسنه است. قرض الحسنه پرارزش تر از صدقه است.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
💥عَلَی بَابِ الْجَنَّهِ مَکتُوبٌ الْقَرْضُ بِثَمَانِیهَ عَشَرَ وَ الصَّدَقَهُ بِعَشَرَهٍ
📚الکافی، ج 4، ص 33؛
📚بحارالانوار، ج 8، ص 181
📚احسان راهی به سوی خوشبختی، فرحزاد،ص۲۰۹
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
5.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬ذکری که قدرت خدا را می آورد در زندگیت!
🎙استاد#شجاعی
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
8.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴کلیپ حجت الاسلام عالی
🔻تحلیل جالب: راهکاری برای برکت در کار و زندگی
#برکت_در_زندگی
جهت سلامتی و تعجیل در امر
فرج #امام_زمان صلوات
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
#آیت_الله_بهجت میگفتن:
هر دختر شیعه با #بی_حجابی خودش،
یه سیلی به صورت #حضرت_زهرا سلام الله علیها می زنه #حجاب
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯