#دلنوشته
عمق نگاه شهدا تا آن دور دست هاست. آنجایی که ماحتی یکبار هم به آن فکر نکرده ایم. شهدا همان کسانی بودند که به گفته ی رهبر والامقاممان (شهدا انسانهای زیرکی هستند که جان خود را مفت از دست نمی دهند) شهدا جان با ارزش خویش را با خدا معامله کردند. و مشمول
آیه ای شدند که خدا می فرماید:
( یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکمْ عَلی تِجارَةٍ تُنْجِیکمْ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ * تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِکمْ وَ أَنْفُسِکمْ ذلِکمْ خَیرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ تَعْلَمُونَ *یغْفِرْ لَکمْ ذُنُوبَکمْ وَ یدْخِلْکمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَساکنَ طَیبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ذلِک الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
"صف/ آیات ۱۰ الی۱۲"
ای کسانی که ایمان آورده اید! آیا شما را بر تجارتی که از عذاب دردناک قیامت نجاتتان دهد، راهنمایی کنم؟ به خدا و رسولش ایمان آورید و با اموال و جان هایتان در راه خدا جهاد کنید که این برای شما بهتر است، اگر بدانید.(در این صورت،) خداوند گناهان شما را می آمرزد و به باغ هایی که نهرها از زیر آنها جاری است و خانه های دل پسند در بهشت های جاودان واردتان می کند. این رستگاری بزرگی است.)
آری شهدابا خدا وارد تجارت شدند وبا خدای خویش تجارتی عظیم نمودند. و هر چه را که داشتند درطبق اخلاص نهادند و از خود و از همه ی تعلقات و نعماتی که خدا دراختیارشان گذارده بود گذشتند وچشم بستند برخوشیها و لذات دنیا، چگونه است که ما همه انسانیم اما شهدا توانستند به درجه اعلی و علیین برسند اما ما هنوز در چم و خم یک کوچه ایم!!؟؟
#دلنوشته
.
جوونا...🌙
تنگه رو دیدید؟؟
ابوقریب و میگم...
همون فیلمه که ترکوند ایران و...
اگه ندیدی بزار تعریف کنم...
اونایی هم که ديدن...
اگه دوست دارن گوش کنن..
.
یکی بود یکی نبود 📝
اون زمانا؛اون روزایی که سرنوشت ما هنوز معلوم نبود...
یه عده مرد با چنگ و دندون
با دست خالی ✋🏻
با ذکر یا ابوالفضل العباس 💙
و کربلا کربلا ما داریم میآییم✊🏻
کشورمون و نگه داشتن
.
کشورمون
میشناسیش؟؟
آره ایران و میگم...🇮🇷
نزاشتن یه مشت خاک این کشور دست بعثی ها بیوفته 🇮🇶🇺🇸🇬🇧
فرمانده داشتن 🏳️
جوون بودن
آرزو و خانواده داشتن
اما رفتن تا بمونیم و نفس بکشیم
.
وقتی میرفتیم سینما 🎥
همه جور آدمی نشسته بود
چه اونی که وارث لباس مادره
و چه اونی که با هفت قلم آرایش اومده...💄
چه اونی که سرش پایینه و به قول ماها غیرت و حجب علوی داره❣️
چه اونایی که منتظره از جلوش.رد شی تا بهت تیکه بندازه ...🕸
.
وقتی فیلم و تماشا کردیم و تموم شد
یکی گفت بیا اینا رفتن و کشور شد این...
بیکار بودنا 💁🏻♀️♂
یکی گفت اگرم وایمیستم
وایمیستم بند پوتینم و محکم کنم 👣
یکی گفت چادرم بوی خونتون و میده و یکی بی توجه به همه رد شد و رفت...🚶🏻♂️
.
يه گردان آدم رفتن
یه گردان چیه
یه عالمه جوون معصوم و مظلوم
که من و تو امنیت داشته باشیم
که غیرتمون و به چیزی نفروشیم و خودمون و در معرض دید همه قرار ندیم...🌥
.
دیدید؟؟؟
مجید شهید شد🕊
حسن موجی شد🍂
رسول پرواز کرد🌹
.
امّا...
به بقیش توجه کردین؟؟
علی موند 🌿
علی اسلحه رو برداشت
بند پوتین هاشو بست و راه افتاد
پشت سرشم دیدید؟؟
جوونا بودن
بودن و راه شهداشون و ادامه دادن💖
.
حالا توی این زمونه که به بسیجی میگن اُمُل و به چادری میگن افسرده...
ماها موندیم...
باید بند پوتین هامون و ببندیم
سربند و لباس مادرمون زهرا رو محکم کنیم
با اسلحه هامون...
گوش به فرمان رهبرمون امام خامنه ای...
برای ساختن و یاری دولت مهدوی تلاش کنیم...💚
.
حرف های بقیه مهم نیست
انقلابی که حرف نخوره انقلابی نیست...✌🏻🇮🇷
.
ما باید اماممون و یاری کنیم...
باید کنارش باشیم 🇮🇷
باید مثل علی و حسن و رسول تا آخرین قطره ی خونمون بجنگیم...🕯
سوریه رفتیم...
احمد و جهاد و حجت الله و دادیم...
محسن و محمود رضا و رسول و دادیم...🕊🌹
.
اما ما هنوز هستیم
جوون های الان
نسل تربیت شده برای یاری مهدی فاطمه اند..
ماها بچه های همت و چمران و بابایی هستیم
ماها بچه های متوسليان و باقری و باکری هستیم...✌🏻🇮🇷
.
ماها وارث غیرت علوی 🍃
و
حجاب فاطمی هستیم....🌸
.
اگه لازم باشه
اگه اماممون فرمان بده
تا تل اویو هم میریم... 👦🏻🌸
.
ما میمونیم و زمینه ساز ظهور زیباترین منجی عالم میشم...🌿
اللهم عجل لولیک الفرج✨
اللهم الرزقنا شهادت فی سبیل الله 💫
#شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده🚩
╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮
@shahidtoraji213
╰─*═ঈ♥️ঈ═*─╯
#دلنوشته
#کاش_بودید_کاش_نبودید
سلام و عرض ارادتی به بچه های "سنگرشهدا "
و ارادتی خاص به نسلی خاص تر، نسلی که به چشم، چیزهایی را دید که نباید می دید. و چیزهایی را ندید که باید می دید. یک آدم متوسط الذوقی نوشته بود که "قدر
ما را بدانید! که ما نسل رو به انقراضیم" منظورش ما بودیم، مایی که از سال های دور آمده بودیم. سال هایی که سرگذشت ش بیشتر به افسانه شبیه است تا واقعیتی باورپذیر. نسلی از سالهای سی و چهل، و یک کمی هم پنجاه. نوشته بود: ما متفاوت هستیم چون، هم خزینه و آب انبار حمام های عمومی را دیدیم و هم جکوزی و ماساژ آب گرم و هم ژیان دایی جان را دیدیم و هم بوگاتی و مازراتی را ، هم نعره های جاهل های مسعود کیمیایی را، و هم عشوه پسران دخترنمای امروزی را ، هم جواد یساری را، و هم جاستین بیبر را ، حیف شد!! از همه چیز نوشته بود و چیزی هم جا نیانداخته بود جز، پاکی ها و عاشقی ها و ایستادگی های بچه های جنگ را، به جزئیات پرداخته بود و کلیات را فراموش کرده بود. همان آدم هایی که قابل احترامند و باید برای بزرگی شان، تمام قامت ایستاد و دست بر سینه گذاشت و سر خم کرد. کاش از نسلی می نوشت که، با "ام یک" شروع کرد و به سجیل رسید.. از التماس برای خرید سیم خاردار شروع کرد و به بالگردهای شاهد و طوفان و صبا و.... رسید. و از هدف قرار گرفتن هواپیمای مسافریش، تا زدن پهپاد گلوبال هاوک آمریکایی. آهاااااااای نسل های شصت و هفتاد و هشتاد! نبودید معجزه انقلاب را ببینید، اعجاز نوجوانانی که از پای "جک و لوبیای سحرآمیز" آمدند و یک شبه چنان بزرگ شدند که هفتاد ساله های عارف در حسرت پروازشان خجل ماندند. همان بچه هایی را که به قول حاشیه نویس های امروزی، " تربیت یافتگان طاغوت" بودند ولی حال و هوای اردوگاه امام آنها را به فرشتگانی آسمانی بدل کرد که آوازه شهرتشان
جهانگیر شده ست و امامزادگانی برای هدایت کاش می بودید و می دیدید و ای کاش نبودید و نمی دیدید کاش می بودید و "سفره" های خالی بچه های جنگ را می دیدید و ای کاش نمی دیدید حرامیانی را که مسند نشین شده اند و سهم خود را از "سفره" انقلاب تناول می کنند!! کاش می بودید و خانه های ساده "خادمین" انقلاب را در شهر، و سنگرها و چادرهای باصفا و ساده شان را، در جبهه می دیدید و ای کاش نبودید و شهرک های باستی هیلز "خادمین" غیر انقلابی امروز را با آن طمطراق نمی دیدید. کاش می بودید و فرجوانی ها و شاکریان های انقلابی را می دیدید که "برادران" خود را از جبهه آوردند و دفن کردند و به "جنگ" برگشتند. و ای کاش نمی دیدید کسانی را که برای حفظ "برادران" دزد و بی خاصیت خود کشور را تهدید به "جنگ" کردند. کاش می بودید و می دیدید، لنکروزهای عزیز شده جاده های جنگ را، که هیچگاه "اختصاصی" نشدند، و ای کاش نبودید و نمی دیدید، هواپیماهای "اختصاصی" وارثان آنها را. کاش بودید و
ای کاش نبودید.
@shahidtoraji213
#دلنوشته
#چه_روزگاری_داشتیم
زمانی که انقلاب پیروز شد من کودکی یکساله بودم، وقتی جنگ شروع شد تازه دوسالم تمام شده بود. و مادرم از ترس هجوم دشمن و کشت
و کشتار و بمباران مرا از خود دور نمی کرد تا بزرگ شوم و عصای دست پیری اش باشم. هفت ساله شدم هنوز جنگ ادامه داشت و باز باید با ترس و لرز به مدرسه می رفتیم. یادم هست که هروز تشییع پیکر شهدا در گوشه گوشه ی شهر انجام می شد و هر لحظه خانواده هایی که فرزندانشان به حبهه رفته بودند باید منتظر خبری باشند و با چشمانی منتظر ساعتهای عمر خویش راسپری می کردند. کلاس پنجم که رفتم صدام ملعون شهر های بزرگ میهنم ایران را موشکباران
کرد. و مردم بسمت روستاها هجرت کردند. امتحانات ثلث سوم را در روستای پدری ام خواندم. و بسیاری از بچه ها افت شدید تحصیلی داشتند و با نمرات نه چندان جالبی سال تحصیلی را پشت سر گذاشتند. جنگ هوش و هواس همه را به خود جلب کرده بود و مردان و زنان از پیر و جوان تمام قد در خدمت راه حق اسلام سینه سپر کردند و هر کس توان رزم داشت به جبهه می رفت و هر کس توان نداشت پشت جبهه خدمت می کرد. چه روزگاری را پشت سر گذاشتیم. کلاس هشتم که رفتم خبر رحلت پیر فرزانه امان امام محبوبمان خمینی کبیر رحمت الله علیه را شنیدیم و ایران یکپارچه عزادار و به گونه ای یتیم شد و خیلی سخت گذشت ولی به لطف خدا این مصیبت بزرگ با انتخاب رهبر عزیزمان امام خامنه ای حفظت الله باعث شد تا مردم امیدشان ناامید نشود و در مقابل این مصیبت صبر پیشه کنند. و سپس با آزادی اسرا شادی و شعف بسیاری در جامعه حاکم شد که دلهای همه مردم ایران شاد شد و همه شکر گزار این موهبت الهی بودند که پاره های تن این ملت به آغوش وطن بازگشتند.
امروز که بزرگ شده ی مکتب جهادو شهادت هستیم بعضی از عجائب روزگار را که می بینیم قلبمان به درد می آید. چرا که عده ای بعد از جنگ
از غصه دق کردند. ولی عده ای با اینکه خودشان قرار بود جزء شهدا باشند و با خدا ایمانشان را معامله کنند اما بیخیال شدند و راه گم کردند و ایمانشان را در دنیا معامله کردند و خدا را فراموش کردند. بعضیا هنوز در سنگر جهاد
می رزمند و درود بر شرف و غیرتشان که دانا و بصیر هستند و با هیچ گونه ظواهر دنیایی نشکستند و همچنان مانند یک کوه محکم و استوار ماندند همچون سردار بزرگ سلیمانی ها و شهید همدانیها و .... واما !! ای کاش من نیز بتوانم برای اسلام دین عزیزم کاری کنم ، وای کاش بتوانم برای راه شهدا بزرگترین خدمات و پاسداری را انجام دهم . فقط فقط از خدا
می خواهم در این راه ثابت قدمم بدارد و در این راه بسیار بسیار آبرومند گردم و روسفید دوعالم باشم. و مزد جهادم در این راه شهادت باشد.
((اللهم الرزقنا توفیق شهادت فی سبیلک))
@shahidtoraji213
#دلنوشته ای از طرف یه دوست:
رضا رضا محمد
رضا رضــــا محمد
سیدجان صدامو داری؟
سیدجان اگه صدامو داری جواب بده
رضــــــا رضـــــــا محمد
دِ آخه سید دلم برای صدات تنگ شده چرا جواب نمیدی؟
بزار اینطور پیچ کنم
بهشت بهشت زمین
سید جان نمیدونم،شاید داری جوابمو میدی
ولی مثل اینکه مشکل از گوش های منه که نمیشنوم
سیدجان اگه صدامو داری گوش بده
میخوام یه چند دقیقه مثل همین یکی دو ماه پیش باهات هم کلام شم
سید دلم برای اون لبخندهای قشنگی که همیشه رو لبت بوده تنگ شده
دلم برای اون شوخ طبعی و شوخی هات تنگ شده
آخه سیدِخدا لااقل وقتی کوله بارتو بستی و فهمیدی که اینبار قراره بپری یه خبر بهمون میدادی تا یه دل سیر ببینیمت
رفتی و حسرت یه نگاه قشنگتو به دل هممون گذاشتی
سید جان رفتی و حسرت پدر داشتن و برای سید محمدت گذاشتی
رفتار سید محمدت برام عجیب بود
آخه معمولا پسرا مامانی هستن
ولی نمیدونم چرا سید محمدت انقد بابایی بود
هه،لابد این طفل معصومم میدونست قراره بعد از مدتی دیگه نبینتت واسه همین می خواست همش پیش خودت باشه
سیدجان دیروز که رفتم پیش چندتا از دوستات یه چیزایی می گفتن که واسم عجب بود
مثلا برای بار دومی که می خواستی بری
بعضیا گفتن تو که یه بار رفتی اینبار نرو
گفتی من انقد میرم تا شهید بشم
یا اینکه تو شوخی هات با خنده و افتخار بهشون می گفتی:
اولین شهید بابل من هستم
من گلوله میخورم و شما بالا سر من گریه می کنید ، من از اون دنیا می بینمتون و میخندم
آره سید؟درسته؟
رضا رضـــــا محمد
هه ، نه ، مثل اینکه واقعا گوشام نمیشنوه
سیدجان کاش صداتو می شنیدم تا کمی آروم بشم
کاش صداتو می شنیدم تا ازت بپرسم چه خبر؟
لحظه ی آخر ابی عبدالله اومد بالا سرت؟ مادرت حضرت زهرا اومد بالا سرت؟ یا نه، عمه جانمون زینب با یه دختر سه ساله دست تو دست هم اومدن بالا سرت؟
رضــــــا رضــــــا محمد
اے خـــداااااااااا
هـــــوفــــــ ، سید جان رفتی و وظیفه ی سنگینی رو دوشمون گذاشتی
دعا کن که شرمندت نشیم و ما هم یه پا سیدرضا بشیم واسه خودمون
خخخ وااای بازم که سوتی دادم..
یادم افتاد هر وقت یکی ازت تعریف می کرد و می گفت دوست دارم مثل تو بشم،بهش میخندیدی و می گفتی:
من که می خواستم مثل امام صادق بشم شدم این ، وای به حال تو که می خوای مثل من بشی
حرفم تمام!
التماس دعا
یا علی
#تقدیم_به
#شهید_مدافع_حرم #خانطومان
#شهید_سید_رضا_طاهر
#دلنوشته
دیروز عده ای در راهپیمایی شرکت کردند.
عده ای آمدند تا حق را فریاد کنند. و عده ای با نیامدنشان اعتراضشان را نشان دادند. مردم همیشه در صحنه ی ایران آمدن و نیامدنشان
هر دو یک پیام داشت!!
تمام دشمنان داخلی و خارجی بدانند ما از حق نمی گذریم ......👊
#حق_مظلوم
#حق_یتیم
#حق_شهدا
#حق_اسلام
#حق_مسلمانان
#وهرآنچه_که_حق_است
#دلنوشته
دنيای عجيبی ست ...!!
خوابیدنْ روی سنگ و خاک، با تو
خواب پُر زِ آرامش، با من
نبرد تن به تن، با تو
آرامش خیال،با من
#شهادت از برای تو
خجالت از برای من
شهدا شرمنده ی نگاهتان هستیم 😔
@shahidtoraji213
#دلنوشته
این روزا حال برگ زرد پاییزی را می فهمم!!. برگهای رنگ پریده ی آخر پاییز که از شاخه ی اصلی جدا می شوند و بر روی زمین می افتند
تا صحنه ی زیبایی دیگر از طبیعت خداوندی را به نمایش بگذارند و رفته رفته به خاک حیاتی دوباره بخشند.
رنگ زردم نشان از دلبستگی ام به دنیا نیست بلکه
زیبایی و جلوه ای جدید از حکمتهای الهیست که
وجودم را از نا خالصی ها پاک می کند.
دردهایی که گاه و بیگاه بر من عارض می شود مرا وادار به شکر و سپاس حمد خداوندی
می نماید. تا قدر نعمت سلامتی که یکی از بزرگترین نعمات خداوندیست را بدانم.
الهی و ربی من لی غیرک
خدایا بحق دستان از تن جدای حضرت اباالفضل العباس علیه السلام لباس عافیت و سلامتی را بر تن همه ی بیماران اسلام و مسلمین بپوشان.
الهی آمین🤲
°•|🌿🌹
#دلنوشته
🔻دنياي عجيبے ست...
▫️خوابیدنْ روی سنگ و خاک، با تو
▪️خــــــوابِ پُر زِ آرامـــــــش، با من
▫️نبرد تن به تن، با تـو
▪️آرامشِ خیال، با من
▫️شهـــادت از برایِ تو
▪️خجـالت از برایِ من
#مدافع_حرم
#شهید_علی_عابدینی
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده🚩
╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮
@shahidtoraji213
╰─*═ঈ♥️ঈ═*─╯
✍ چگونه باور کنم امروز در نماز جمعه پشت سر امامان حاج قاسم نیست😔
حاج قاسم عزیزم... این روزها مثل ایام محرم فقط گریستهام! هی گریستهام... وقتی که میبینم حال رفقایم بدتر از من است آرامَش پیدامیکنم... آخر مرد مؤمن! این دی ماه چه دارد که دل شما مردهای جبهه به آن گره خورده... دی ماه؛ سالگرد کربلای ۴ و کربلای ۵، سالگرد شهادت یار عزیزت حاج احمد کاظمی.
راستش این گریه از این رو سرخوشم کرده که خود شما اهل گریه بودید! ما ایرانیها که خیلی گریهات را دیده بودیم، البته همهشان هم در فراق شهدا... شهدای دفاع هشت ساله... شهید حاج احمد کاظمی که بر سر تابوتش ناباورانه مینالیدی: احمد! یعنی دیگر صدایت رانخواهیم شنید؟
اصلاً خودت یادمان دادی ساده باشیم و از گریستن برای شهدا شرممان نیاید. تو خیلی چیزها را ساده یادمان دادی حاج قاسم! شاید تو سادهترین مرد بزرگی بودی که همه فکر میکردیم چقدر با او نزدیکیم.
حاج قاسم! تو فرمانده قلب ملتی بودی! ما بیش از دیدن هر وزیر و وکیل و رئیسی از دیدن تو خوشحال میشدیم. مخصوصاً وقتی با آن لبخند و تواضع و صلابت به رهبر عزیزمان عرض ادب میکردی.
ممنون که اینقدر بزرگ بودی که دلمان به شما قرص بود، با شما بود که از داعش نترسیدیم! از فدا شدن حججیها بالیدیم چون تو وعده انتقام دادی... درود بر تو ای سردار صادق ما...
ممنون که این قدر خوب و محبوب زیستی که به ما هم جرأت میدهی بخواهیم مثل تو باشیم.
ای سرباز پیر ولایت! ای که لبخندت جان ما را میسوزاند، درود بر تو که حتی خبر شهادت تو، اشک و امید و آرمان ما ایرانیها را به هم نزدیک کرد. بدان ما اجازه نمیدهیم صدای تو برایمان غریبه شود!
ای کرمانیِ غیور و صبور و ای رزمنده همیشه درخط، مأموریت شما با شهادت به سر رسید اما ما آماده فرمانیم... به ما کمک برسان.
عشق به شهید نقطه مشترک قلوب آزادگان است. عشق به شهید، روح را بارور میکند. شجاعت و مقاومت را در تنهای سست قوت میدهد.
ای رهبر عزیزم...
اگر مالک اشترت برای ارمان های انقلاب اربا اربا شد .مطمئن باش مالک اشترهای زیادی اماده جان فشانی اند...
دشمن بداند...
خون حاج قاسم در رگ تک تک شیر بچه های حیدر کررار جریان دارد منتظر نعره های حیدریمان باشد...
#دلنوشته ای بسیار زیبا
#دلنوشته🕊
ارسالی از اعضاء محترم👇
بنام خدا
شهید کمکم کن شرمنده خون پاکتون نشم راهتون ادامه بدم عاقبت بخیر بشم فرمانده رهبر باشم سرباز امام زمان باشم شفاعتم کن شهدا شادی روح شهدا صلوات
#دلنوشته🍃
ارسالی از اعضاء محترم👇
سلام داداش محمدرضا میدونم خوبی خوش به حالت
مثل همیشه هوای خواهرتو داشته باش چند تا قول دادم بهت ولی زدم زیرش خواهر خوبی نبودم ولی باز دوباره برگشتم داداش مواظبم باش نذار کج برم😞
#دلنوشته🍃
ارسالی از اعضاء محترم👇
بسم الله الرحمن الرحیم
سالهای متوالی سرگردان بودم و دستهایی که میخواستن دستم رو بگیرن ندیدم .
ناامید شدن از همه کس دلیل بریدن از دلبستگی ها و دنیا بود . در سرازیری دنیا رسیدم به جاده رهایی از بند دنیا ، شهدا رو دیدم که رمز امید ، زندگانی ، انتظار ، وابستگی ، اخلاص ، ... مرا محو جمال خود کردن هیچی ندادنی ولی دلی سراسر شور اشتیاق نامشان ، بهشون وصل میشویم ، حالت رو عوض می کنند راهت را تغییر می دهند ، دنیایی رو بهت نشان می دهند در کل وصلت کردن به آسمان ها ، چاره سازی میکنند از همه بیچاره ، آنها که وصل دهنده اند از جنس زهرایی هاین ، مثل شهید زهرایی محمد رضا تورجی زاده عزیز 😔😔😔
#دلنوشته🍃
ارسالی از اعضاء محترم👇
ای شهید 🍃🌷
✨چه زیبا با خدایمان عشقبازی کردی!
❄️چه زیبا شناختی راز عشقبازی کردن با او را..
💞و چ زیبا پاسخی گرفتی..
❤️دوستای شهیدم ،داداش های گلم من تمام حال خوب این روزها رو مدیون دعاهای خیرتون هستم،هوای منو و همسرم رو داشته باشین مثل همیشه❤️
دوستای عزیزم
شهید بزرگوار جعفر امینی مثل اربابمون سر در بدن نداشت و سرش رو ت جبهه جا گذاشت😔،شهید ابراهیم هادی بزرگوار مثل مادرمون بی نشانه😔 و دوست عزیز دیگری ک نزدیک ب یک سال باهاش آشنا شدم شهید محمد رضا تورجی زاده بزرگوار❤️
🌺شادی روح پرفتوح شهدا صلوات بر محمد وآل محمد(ص)🌺
#دلنوشته ی_شهدایی🥀
#شهید_حسین_معزغلامی🥀
🍃زمان به سرعت می گذرد .به ندای دلت گوش کن، می خواهی دل ببندی و بمانی 😔یا #عاشق حق شوی و به #آسمانش پرواز کنی.😊
.
🍃شهدا #السابقون_السابقون را با زیباترین مرگ همان شهادت تفسیر کردند ...🌸
.
🍃 دهه هفتادی هایی که در این روزها
خبر شهادتشان فکر را مهمان خانه #دل می کند که چطور می توانند از دنیا و تعلقاتش بگذرند؟😔🤔
.
🍃جوانانی که با ذکر یا زینب، علی اکبرهای زمان شدند؛😞 پدرانشان آن ها را راهی میدان دفاع از حریم آل الله کردند.و مادرانشان با ذکر بابی انت و امی و جانی ، جان هایشان را در راه زینب(س) فدا کردند.😔
🍃جوان ذاکری هم نام ارباب و غلام با عزت او(حسین معز غلامی)که پاسداری را فقط برای رضای خدا برگزید.❤️
عصرهای پنج شنبه خودش و دلش در #گلزار_شهدا دنبال گمشده اش بود.🥀
در خانه هم عکس شهید #محمود_رضا_بیضایی😔 مونس لحظه هایش بود.شاید هم مونسش پادرمیانی کرد و دفاع از حرم رزقش شد ..😭
.
🍃اهل ماندن نبود .😔حتی دوستانش به پدرش گفتند: به حسینت دل نبند او رفتنی است..
یک عکس و یک خط نوشته دردنیای مجازی خبر #شهادتش شد برای #مادر چشم انتظارش در دنیای واقعی.😭
.
🍃علی اکبرانه رفت و پدرش را به صبرِ حسین(ع) پس از #علی_اکبر وصیت کرد..😭
او همچون جوان کربلا دلیرانه و با شجاعت جنگید و شهید شد ...😔😭
.
🍃گویا #روضه ی پیکرِ بر زمین مانده ی #ارباب را بسیار خوانده بود که پیکرش سه روز بعد از شهادت پیدا شد.😭
آن هم بانشان #لبیک_یا_مهدی(عج) که سند سربازی اش، برای #امام_زمانش بود.😔
.
🍃مدافع منتظر ...
این روزها حال دلمان خوب نیست .برایش #حول_حالنا بخوان از همان هایی که مانند خودت به #احسن_الحال ختم شد.😔😭
🍂به مناسبت شهادت #شهید_حسین_معز_غلامی
.
✍نویسنده :#طاهره_بنائی_منتظر
.
📅تولد : ۱۳۷۳/۱/۶،خوزستان.امیدیه.
.
📅 شهادت : ۱۳۹۶/۱/۴،سوریه حماء
.
📅 انتشار: ۱۳۹۹/۱/۳
.
🥀مزار: بهشت زهرا قطعه ۵۰
#دلنوشته ارسالی از اعضا
🌷🌷🌷🌷🌷
دیگر لحظه هایمان مخصوص شب های جمعه نیست 🌺
روز به روز و لحظه به لحظه دلتنگ آمدنت هستیم🌸
آقاجان تنها امید ادامه زندگیمان تپش قلب شماست🌺
گویا بیقراری دلهای ما از شوق دیدار شماست❤️
آقابگو که آمدنت نزدیک است🌷
آقاجان دیگر از انتظار نگو از وصال بگو.🌸
ازپایان جمعه های بی تو بگو که می آیی و مرهم دل های شکسته و خسته ی ما میشوی
یه صاحب الزمان ادرکنی
دوستت دارم آقا 🌺
#دلنوشتہ🌱🌻
آقا جان♥️
پل صراط
چشمان شماسٺ
از چشمان شما ڪه بیفتم
جهنمے میشوم...😔
مهربان پدرم💞
آنقدر عشق خودټ را بهـ من بچشان
ڪه دیگر...
جایے براي عشق های زودگذر و فانے دنیا نماند...🙂🙃
#اللّهمُ_عَجِّل_لِوَلیّڪَ_الفَرَج
از دل مینویسم از برای دلبر😍
خدای خوبم میخام بگم مخلصم☺️ دیدم دروغ است ..😓
گفتم بگویم عاشقم❤️ باز دیدم تا عشق فرسنگها فاصله دارم...😞
گفتم بگویم خدای مهربان عبدم 🌸 دیدم اطاعت عبد را هم ندارم...😓
گفتم بگویم بنده ام☺️ دیدم همه بنده خدایند و این برای کسی فخری ندارد😢
تازه فهمیدم که بگویم هیچم و هیچ و نیستم و نیست😍
معمار دلها بانی انقلاب زیبایمان جنین سروده ❤️
نیستم و نیست که هستی همه در نیستی است...❤️
هیچم و هیچ که در هیچ نظر فرمایی...😍
خدایا در من نظر لطفی نما و درونم را از محبت خودت شعله ور ساز🌱🤲🏻
#دلنوشته🌻
#ازدل_ازبرای_دلبر😍
#خدا❤️
#روحی_فداک_یامحمدا🌱
از دل مینویسم از برای دلبر😍
ای خدای مهربون☺️
گنجت را به قارون دادی💎
زیباییت را به یوسف😌
صبرت را به یعقوب😇
سلطنتت را به سلیمان🤴🏻
عشقت را به زلیخا🧕🏻
ای خدای مهربون من از همه داراییت 🌸
عشق علی را می خواهم ❤️
همین برای دو جهان ما را بس😍
خدایا عشق علی را در دل ما افزون🌱
مسیر علی را در مسیر ما ترسیم 🌱
بفرما🤲🏻
#دلنوشته
#ازدل_ازبرای_دلبر😍
📌 تمام سال را منتظر بیعت ما هستید...
🔹 گاهی وقتها همه چیز به هم گِره میخورد. ما میمانیم و یک سرگشتگی مطلق! گاهی بدجور خسته میشویم. دیگر نه زندگی را میخواهیم و نه توانی برای نفس کشیدن داریم و این غم، زمانی بیشتر میشود که فکرمان به یکسال پیش، دقیقاً به همین روز و ساعت پَر میکشد.
🔸 صدای خودمان است که در گوشمان میپیچد: عهد میبندم... و حالا وقتی به عهدهای شکستهشدهٔمان فکر میکنیم، از خودمان هم خسته میشویم. اما همان خدایی که ظهور شما را بر ما وعده داده است، «امید» را به قلبهایمان هدیه کرده.
🔹 وقتی هنوز به شما فکر میکنیم و برای گناهانمان غمگینیم، یعنی نگاه همیشه همراه شما، یک ثانیه هم از روی زندگی ما برداشته نشده. یعنی هنوز هم ما را فرزند خود میدانید.
یعنی هنوز هم میتوانیم لبخند را به لبهایتان هدیه کنیم.
🔸 آری ما هنوز هم میتوانیم و امید داریم
برای روزی که به قولهایمان عمل کنیم و باغیرت پای ظهور بمانیم. مهدی جانم، شما تمام سال را منتظر بیعت ما هستید و ما حالا همین لحظه عهد میبندیم برای یاریتان تا پای جان بایستیم.
📝 #دلنوشته
#روز_بیعت
@shahidtoraji213
#دلنوشته/شهدایی
🌿 مینویسم برایت از دهکده تنهایی هایم و از بیقراری های قلب شکسته ام، راز دل را برای تو فاش میکنم که به درستی تو محرم اسرار من هستی. تو را صدا میزنم و خوب میدانم که جوابم را میدهی و مرا به حال خود وانمیگذاری.
✨راه دور است اما بین من و تو فاصله ای نیست چراکه هرزمان که دلگیر میشوم خود را به تو میرسانم و سفره دل برایت باز میکنم و چه زیبا همنشین من میشوی و گوش به من میسپاری بدون اینکه مرا سرزنش کنی بی دلیل نیست که حتی اگر خود را گم کنم تو را هیچگاه گم نمیکنم.
📍قطب نمای قلبم در بزنگاه های زندگی به سمت تو می ایستد و در برابر تو شدید و بی وقفه می کوبد. با تو هر روز حسم تازه تر میشود و غرق در پاکی ات میشوم، نمیدانم شاید حال کبوتری را دارم که جلد تو شده و نمیتواند بدون نگاه تو ثانیه ها را سپری کند پس مرا دریاب.
#هدیه به روح مطهر ونورانی شهید محمد رضا تورجی زاده صلواتی عنایت بفرمایید 🌹
@shahidtoraji213
💭 درد دلهایی با پدر مهربان
🥀 چه بسیار خطا کردم و ..... !
▫️روزگار درازی است خانهنشینی را کنار نهادهام و پا در کوی و برزن گذاشتهام، از این شهر به آن شهر، از این کوی به آن کوی، از این خانه به آن خانه، میروم و میجویم تو را که خود روزگار درازی است از این شهر به آن شهر در گذری و هر کس تو را بخواند، یاریاش میکنی؛
گفتهاند روزی در سامرا به کمک بیماری آمدهای، روزی در راه مکه و مدینه گم گشتهای را راهنما بودهای، روزی در حرم عمهات زینب، روزی در کربلا و روزی در دیار طوس از درماندهای دستگیری کردهای....
این روزها که شهر به شهر تو را میجویم و از تو نشان میطلبم، یادم آمد که چه بسیار جهد کردهام و چه بسیار خطا.
یادم آمد که در جستجوی تو، نیاز به سفر نبود. مگر تو به دیدار پیر مرد قفلساز نرفتی؟ مگر دست در دستان بحرالعلوم نگذاشتی؟ مگر همراه حاج علی بغدادی نشدی؟مگر به سید سیستانی نفرمودی شما راه تقوا پیشه سازید و از گناه دور باشید، خودم به دیدارتان میآیم! مگر پیام ندادی به شیعیان و دوستان ما کمک کنید تا من به کمکتان بیایم!
مولای من!
اینک راه هدایت به سوی تو را بهتر از قبل یافتهام!
شیعیانت را یاری میکنم، دوستدارانت را دوست میدارم، روزیام را حلال مینمایم، راه تقوا پیشه میکنم و از گناه پرهیز میکنم، تا روزگاری سعادت دیدارت حاصل آید.
🔍 #دلنوشته #درد_دل #دلنوشته #یاری
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
♦️شهیدان زاهدی، رحیمی و دیگر همراهانشان عاشق #شهادت بودند، اینها چیزی از دست ندادند خوشا بحالشان؛ ما
رهبر عزیزم
قربانی دادیم که بغض گلوگیرتان نشود. بأبی أنت و أمی و نفسی و أهلی و مالی
همسر و فرزندانم و جانم هزاران بار فدای شما. آقاجان تمام تلاش شهیدانمان این بود که غم به چهره شما ننشیند. بغض شما ما را کشت.
#دلنوشته
#دلنوشته
بسم الله الرحمن الرحیم
پس از قریب ۵۰ روز، باورش سخت است که دوباره اینگونه ایام تلخ تکرار شد...
غم و داغی بر روی غم دیگر...
داغی که مجدد دلمان را آتش کشید...
دیدن عمامه مشکی ات روی تابوت، داغ دلمان را صد چندان کرد...
اللهم تقبل منا هذا القربان
خدایا این قربانی ها را از ما بپذیر
الهی رضاً برضائک و تسلیماً لامرک
خدایا به رضای تو راضی هستیم و تسلیم امر توییم
رئیسی عزیز هم در راه تو فدا شد...
خدایا شهادت میدهم امروز کسی را به خاک میسپاریم که رنگ و بوی زندگیش الهی بود...
کسی که در راه خدمت به خلق تو فداکارانه و ایثارگونه
شب و روز نداشت،
تعطیلی نداشت،
خستگی نداشت،
خواب و خوراک درستی نداشت،
راه دور و نزدیک نمیشناخت،
سیل و زلزله مانع اراده اش نبود،
زخم زبان و تهمت ها اراده اش را نشکست...
به پدرم گفته بود، خستگی را خسته خواهد کرد... و این هم شد...
میگفت برای خدمت به مردم آمده... و این را هم با ایثار جانش نشان داد...
ای امام رضا(ع)، ای امام رئوف، ای پاره تن پیامبر، ای غریب طوس، ای قلب ایران...
خادم شهیدت، ابراهیم سوخته در آتش، نواده صالحت، حالا به تو پناه آورده...
آمده ای شاه پناهش بده...
چشم زمین و آسمان گریان شده...
خداحافظ ای مخاطب سخنان ناصواب،
خداحافظ ای شنونده و صبر کننده بر تهمت ها،
خداحافظ آقا سید خوش اخلاق و مهربون،
خداحافظ مرد خستگی ناپذیر،
خداحافظ ای ایستاده در صف اول جهاد،
خداحافظ رئیس جمهور مقاومت،
خداحافظ رفیق حاج قاسم،
خداحافظ ای سید محرومان،
خداحافظ یار رهبرم
قبول باشه آقا سید، رستگار شدی، اجر مجاهدت هات را با مدال شهادت گرفتی...
قرار بود در افتتاحیه مجلس خبرگان از نزدیک خدمتتان برسم ولی تقدیر الهی این بود که شما جاودانه بمانید و ما به دنبال تاریخ برویم و در آن گم شویم...
سلام ما را به جدت رسول الله برسان،
سلام ما را به امیر مومنان (ع) برسان،
سلام ما را به سیدالشهداء (ع) برسان،
سلام ما را به همه انبیاء و اولیاء برسان،
سلام ما را به شهدا برسان
محمد مهدی زاهدی
۱۴۰۳/۰۳/۰۳
#شهید_جمهور
#شهید_رئیسی
☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
🆔 @shahid_mohammadrezazahedi