eitaa logo
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
3هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
9.6هزار ویدیو
224 فایل
#یازهــرا «س»💚 شهـــــ⚘ــــــیدزهرایی محمدرضا تورجی زاده🌷 📖ولادت:۱۳۴۳/۴/۲۳ 📕شهادت:۱۳۶۶/۲/۵ 🕯مزار:گلستان شهدای اصفهان 🆔️خادم شهید⚘ @s_hadi40 ♻️خادم تبادل🗨 ↙ @AA_FB_1357 #ثواب_کانال_تقدیم_حضرت_زهرا_س♡✅
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃می‌گویند برات اگر می‌خواهی؛ دخیل به امام رضا(ع) ببند... عجیب تمامِ کربلاییها نمک گیرِ معرفتِ حضرت سلطان هستند❤ نمونه اش حسن!🙂 . 🍃متولد یک روزِ گرم شهریور در ؛در همسایگی امامِ رئوف‌... دومین پسر خانواده شش نفره قاسمی دانا و عجیب برای مادر؛این پسر با بقیه فرق داشت!!! . 🍃معرفتش؛اولین جرقه تمام رفاقت هایش بود...اصلا هرکه به او جذب می‌شد؛مریدِ خونگرمی و معرفتِ بی حسابش بود. . 🍃مریدِ علی (ع) و آلِ علی بود...سَنَدَش؟ پیرهن سیاهی که به نشانه عزا،تمام و صفر،همسفرِ روضه ها و هیئت هایش بود. . 🍃اینبار به جای کربلا؛ براتِ را از حضرت سلطان گرفت. عازمِ شهرِ عشق شد... ارادتش به خاندانِ عصمت،گلوگیرِ آسایش و آرامشِ دنیایی اش بود...و اصلا حسن مردِ ماندن نبود... . 🍃همیشه از خدا میخواست مرگِ با عزتی داشته باشد و چه عزتی بالاتر از ؟؟ . 🍃شوق به در چشمانش شعله می‌کشید و کیست که بتواند پرستویِ عاشقِ پرواز را از بال و پر بیندازد جُز معشوقی که سرش را به دامن گیرد؟!😔 . 🍃صبح ولادتِ مولایش (ع) غسل شهادت کرد... مدح مولایش را خواند و بال و پر گشود. . 🍃چون شیر به میدان زد...پرواز نزدیک بود و حسن هر لحظه بیشتر از زمین کنده می‌شد... . 🍃در ۱۹ اردیبهشت؛در سرزمینِ ؛با گروهی نفره،در عملیاتی که نامِ امام رضا(ع) بر رویش می‌درخشید؛ به آسمان پرواز کرد. 🍃حسن با بود...هنوز هم هست. دلتنگش می‌شود و او مرهَم به این دلتنگی...❤ مادر حسن را در گوشه و کنار خانه حس می‌کند...مادر است و عطر حضورش را لمس می‌کند... مادر است و دلخوش که عاقبتِ دردانه اش؛ ختم به خیر و عزت شده است. . 🍃حال حسن است...به همان اندازه با معرفت. و همچون آقایش (ع) با کرامت،گره ها باز می‌کند... . 💚 ⚘ . نویسنده: . به مناسبت سالروز شهادت شهید . 📅تاریخ تولد : ۲ شهریور ۱۳۶۳ . 📅تاریخ شهادت : ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۳.حلب . 📅تاریخ انتشار:۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ . 🥀مزار : خواجه ربیع مشهد . .👇🏻 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @shahidtoraji213 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🍃روضه‌ها جمع شده‌اند در و این دم آخری که وقت گرفتن کارنامه نوکری‌مان شده بر دل ما می‌تازند.... تکه جگرهای ، خون دل ، عطش اباالحسن همه و همه🖤 . 🍂اما وای، غافل از تاریخی هستیم که در این روزا آتش آن جرقه خورده و دارد گُر می‌گیرد، دیری نپاید که مهمان کوچه است و صورتش کبود💔 . 🍃نمی‌خواهم مشکی‌ام را در بیاورم چون می‌دانم تا نودو‌پنچ روز هرروز درد می‌کشد و زار می‌زند😔 🍂امام غریبم، همه از هم غریبی را به ارث برده‌اید، همه .... لعنت ب کوچه و طناب و شمشیر و خلافت لعنت لعنت😞 . 🍃روضه می‌خوانم، بسوزد جگرم روی خاک حجره فرش‌ها را کنار زده بودی و مثل جد غریب روی خاک پا می‌کشیدی، آمد سرت را به دامن گرفت تا کمی از غربتت کم شود اما 😭 . 🍂حتما انتظار دارید بگویم سر روی بود و کسی سرش را به دامن نداشت، آری همین بود اما هم سرش در دامن فرزندش بود که جان داد کجا؟ سر بابا را به دامن گرفت و همراه با پدر جان داد، شاید حسین تا جان نداده باشد چرا که از بعد رقیه دیگر سر نخواند😓 . 🍃یابن شبیب جد ما را غریب گیر آوردند..... بشکن سبوی باده را.... مزد نوکری نمی‌خواهم سوز بده بر جگرم تا پاره کنم...... . ✍نویسنده : . .... .