💔
یك #یاحسین روز مـرا بیمه میكند
صبـحست ”السّـلامُعلَـی” جانِ فـاطمه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#السلامعلیڪدلتنگم💔
#آھ_ڪربلا
#پروفایل😍
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
#کپےبدونتغییردرعکس✓
شهید شو 🌷
💔 #قسمت_هفدهم تقی ابوسعیدی خیلی زرنگ و شجاع بود. تک تک فرمانده گردانها و گروهانها و حتی فرمانده
💔
#قسمت_هجدهم
....گفتم: برگرد. قبول نکرد گفتم: حالا که علاقه داری اشکال ندارد. همان جا ساعتش را باز کرد و به من داد. ساعت ۱۱و ۳۵ دقیقه بود. رمز عملیات اعلام شد.
محورهای دیگر درگیر شدند اما چاشنی اژدر بنگال گم شده بود و جناح ما نمیتوانست عبور کند، در آن تاریکی چاشنی گم شد. منورها آسمان را روشن کردند. دشمن در هر جهت آتش میریخت و خواهی نخواهی به سوی ما هم میآمد.
به فکر م رسید شاید اژدر با آر- پی –جی منفجر شود. آرپی جی زنها را بلند کردم. به سوی اژدرشلیک کردند، سیم خاردار باز شد اما همین تاخیر، کار دستمون داد تیر بار دشمن که روبروی همین محور بود قبل از اینکه درگیر شویم شلیک کرد.
چند نفر شهید و مجروح دادیم. ازجمله آببر شهید شد. بچهها را عبور دادیم به خاکریز دشمن رسیدیم اما تیر بار تا صبح کار کرد. خیلی سعی کردیم ولی نتوانستیم خاموشش کنیم.
تقی ابوسعیدی در یکی از سنگرهای عراقی خمپاره شصت پیدا کرد آن را آورد و به طرف سنگر تیر بار گلوله انداخت. با گلوله چهارمی تیر بار را خاموش کرد. تیربار دوشکا بود، تلفات سنگینی از ما گرفت، پاکسازی را ادامه دادیم. خط دوم و سوم عراقیها را گرفتیم، محمد رضا حسنی با عدهای برای پاکسازی خط سوم حرکت کردند. متاسفانه جناحهای ما هیچ یک موفق نشدند.
دشمن جناح ما را میزد. فشار عجیبی گذاشت، کمی بعد تانکهای عراقی هم پیدا شدند. آرپی جی را برداشتم، بیسیم چیها هم آرپی جی برداشتند.
آن قدر زدیم که خون از گوشهایم سرازیر شد، خاکریز سوم و دوم را پس گرفتند. صدای حسنی از بیسیم شنیده شد، به محاصره افتاده بودند، تعداد ما زیاد نبود، کسانی را که هنوز مقاومت میکردند جمع کردم وبه سوی حسنی رفتم. وسط راه به عراقیها برخوردیم. سنگرهایشان را دور زدیم و با نارنجک به آنها حمله کردیم تعدادی اسیر گرفتیم.
چند نفر را با اصرار عقب فرستادم و بقیه جلو رفتیم اما تانکهای عراقی اجازۀ پیشروی نمیدادند، نتوانستیم به حسنی برسیم. برگشتیم از یک مسیر دیگر امتحان کردیم. آب پشت خاکریز حالت باتلاق ایجاد کرده بود تا زانو وارد گل و لای شدیم، بعد از یک ساعت فقط چند متر جلو رفتیم. تیر مستقیم تانک و کالیبر هم مرتب شلیک میشد.
گمان زنده ماندن نداشتیم. صدای حسنی هم از بیسیم میآمد که ما داریم اسیر میشویم. با مکافات جلو رفتیم. تانکهای عراقی همه جا بودند دوباره مشغول آرپی جی زدن شدیم.
کمی بعد گوشی بیسیم را گرفتم تا وضعیت را به حاج قاسم اطلاع دهم. یک تیر مستقیم تانک به سینۀ بیسیم چی خورد.
فقط گوشی بیسیم در دستم باقی ماند.
باز هم سعی کردیم به سوی حسنی برویم. چند نفری را که مانده بودند جمع کردیم و از کانال بیرون آمدیم همین که قصد پریدن به پشت خاکریز را داشتیم، مسلسل تانک شلیک کرد. بدنم سوخت و دیگر چیزی نفهمیدم....
#ادامه_دارد
📚 #نرمافزارمدافعانحرم
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#سردار_سلیمانی
#قاسم_هنوز_زنده_ست
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#سردار_دلها
🏴 @aah3noghte
شهید شو 🌷
💔 #قسمت_هجدهم ....گفتم: برگرد. قبول نکرد گفتم: حالا که علاقه داری اشکال ندارد. همان جا ساعتش را
💔
بلند شو علمدار
علم رو بلند کن ...
اولین سالیست که نیستی
و گِره به کار اربعینمان افتاده...
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#سردار_سلیمانی
#قاسم_هنوز_زنده_ست
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#سردار_دلها
🏴 @aah3noghte🏴
#کپےبدونتغییردرعکس✓
💔
هرکس تو را ندارد جز بی کسی چه دارد...
جز بی کسی چه دارد هرکس تو را ندارد
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
💔
هیچ عملی نیست مگر اینکه به نیتش نگاه میکنن😏
علت اینکه نمازمون تنها عن الفحشا و المنکر نیست علت اینکه نمیتونیم نماز بخونیم حتی،اینه که یقین نداریم.😩
نمازااا😲
اونی که فلاح هست.🤗
فقط آدمای اهل یقین هستن که وقتی میگن حی علی الفلاح، ذوق زده هستن که الان روی سجاده وایسادن،ذوق زده هستن که میخوان وضو بگیرن،ذوق زده هستن که توی عشق و معاشرتن.😍😍😍
گاهی وقتا انسان پنجاه سال روی سجاده وایساده داره نق میزنه،غر میزنه تو دلش،غمه،افسردگیه،عصبانیته،حرص و جوشه...😫😡
یقین باعث میشه وقتی روی سجاده وایسادی میفهمی خوشبخت ترین فرد عالمی.🙁🥰
افسوس که ما بعد از اینکه از دنیا بریم میفهمیم بهترین لحظات عمرمون موقعی بوده که روی سجاده بودیم و چقدر خرابش کردیم،قدرشو ندونستیم.🥺
یه رختخواب اهل یقین بهتر از عبادت هفتاد سال آدماییه که با شک عبادت میکنه😴😴
#دم_اذانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_بیست_و_دوم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے وقتی خندیدم، نخست اخم کرد سپس با صد
💔
✨ #قدیس ✨
#قسمت_بیست_و_سوم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
گفتم:
"برای لعن و نفرين على، وضو واجب است، اما برای نماز، تو بهتر می دانی..."
گفت:
"حالا خبری از من بشنو؛ عبيدالله از مدینه به شام آمده است. او اینک در نزد ماست."
با تعجب پرسیدم:
"عبیدالله بن عمر؟"
گفت:
"بله؛ عبيدالله بن عمر که در زمان عثمان سه نفر را به قتل رسانده بود. او از ترس على که گفته بود باید #قصاص شود، فرار را بر قرار ترجیح داده است."
گفتم:
"بهتر از این نمی شودا عبیدالله پسر خلیفه ی دوم است. نقشه هایمان با وجود او به خوبی پیش خواهد رفت. مردم خواهند دید که علی حتی قصد جان فرزند خلیفه ی متوفی را دارد."
دقایقی بعد، با هم به طرف مسجد به راه افتادیم.
نماز عصر به امامت او خوانده شد. بعد از نماز، به منبر رفت. فکر نمی کردم بتواند سخن به نکویی بگوید، اما الحق که بر اریکه ی سخن سوار بود. #چهره ای از علی ساخت که من هم باورم شده بود علی، کافر شده است!
بعد از سخنرانی، دوش به دوش هم از مسجد بیرون آمدیم و در حالی که در محاصره ی مأموران حفاظتی بودیم، به طرف کاخش که فاصله ی زیادی با مسجد نداشت به راه افتادیم.
در بین راه، جوانی مقابلمان ایستاد و با صدای بلند گفت:
"عرضی دارم یا امیرا"
مأموران خواستند او را از سر راهمان کنار بزنند، من مانع شدم و گفتم:
"بگو #جوان! چه میخواهی بگویی؟"
جوان جلوتر آمد و گستاخانه گفت:
"یا امیرا این دروغ ها و تهمت هایی که به على روا داشتی چه بود؟
از خدا نمیترسی که پاک ترین مرد خدا در روی زمین را دشنام می دهی و او را قاتل و کافر می نامی؟!"
نگاهی به معاویه انداختم؛ چهره اش سرخ شده بود و #خشمی زود هنگام او را در بر گرفته بود.
فرماندهی محافظان جلو آمد و شمشیر از غلاف بیرون کشید. مانع انجام کاری از سوی او شدم و گفتم:
"عقب بروید! بگذارید این جوان حرفش را بزند."
معاویه گفت:
"چگونه اجازه بدهم او به من #جسارت کند؟!
دستور می دهم سرش را از بدنش #جدا کنند!"
گفتم:
"صبور باشید قربان، بگذارید حرفهایش را بزند."
جوان گفت:
"على قاتل عثمان نیست؛ اگر چنین بود، بسیاری از صحابه و همه ی مردم حجاز و عراق با علی بیعت نمی کردند. علی خلیفه ی مسلمین و جانشین رسول خداست و سر پیچی از او یعنی پشت و نمودن به دین خدا و سنت رسول الله !"
جوان همچنان داشت یاوه سرایی می کرد که نفهمیدم چگونه معاویه به فرماندهی محافظان اشاره کرد و او با شمشیر چنان ضربتی بر گردن جوان زد که سرش مقابل پاهای معاویه بر زمین افتاد. هنوز لب های جوان تكان می خورد.
ترجیح دادم سکوت کنم. معاویه چنان به خشم آمده بود که نمی توانست نگاههای خشم آلود مردمی را که در اطراف ما ایستاده بودند و نظاره مان می کردند حس کند.
#ادامه_دارد...
#کپی_ممنوعه😉
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
@chaharrah_majazi
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_بیست_و_سوم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے گفتم: "برای لعن و نفرين على، وضو و
💔
✨ #قدیس ✨
#قسمت_بیست_و_چهارم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
ڪشیش وقتے سر از روی ڪتاب برداشت ڪہ ایرینا با فنجان چاے سبز روبہ رویش ایستاده بود.
ڪشیش عینڪش را برداشت و روے میز گذاشت و با ڪف دست، صورتش را ماساژ داد. بہ ایرینا نگاه ڪرد، ایرینا فنجان چــاے را روے میز گذاشت و پرسید:
"ڪتـاب درباره ے چیست؟"
ڪشیش صورتش را بہ فنجان چاے نزدیڪ ڪرد، بوے آن را استشمام ڪرد و گفت:
"چہ عطـرے دارد این چاے سبــز!"
بعد، آخـرین ورقے را ڪہ مشغول مطالعہ ے آن بود، بہ دست گرفت و گفت:
"ڪتـاب #عجیبــے است، ظاهراً مربوط به وقایع تاریـخے در دیـن اسـلام است.
گمان ڪنم چیزهایے درباره ے علــے باشد؛ همان ڪہ مسلمانان شیعــہ در لبنان بہ او امــام علــے مےگویند."
ایرینا گفت:
"علــے را ڪہ #مےشناسم.
پس بایـد براے مسلمانان ڪتــاب با #ارزشــے باشد..."
ڪشیش گفت:
"اشخاصے بہ نام معاویــہ و عمــروعــاص قصد دارند با علــے بجنگند.
جالب است کہ این ڪتــاب در همان زمان توسط عمروعاص #نوشته شده است.
او در یادداشت هایش از وقایعے صحبت مےڪند ڪہ احتمالا منجر بہ جنگ با علــے شده است."
ایرینا لبخنـد زد و گفت:
"این ڪہ چـہ مےشود، چندان مـہـم نیست؛ مہم این است ڪہ تو الان صاحــب یڪ ڪتاب بسیار #قدیمے و با #ارزش هستـے.
شاید بتوانے آن را بہ مبلغ زیادے بہ یڪے از موزه هاے #اروپــا بفروشے. شاید مسلمانان لبنان نیز طالـب آن باشند."
کشیش گفت:
"من قصد #فروش آن را بہ هیچ عنوان ندارم. باید رابطہ اے بین این ڪتاب و رویایے ڪہ دیشب دیدم وجود داشته باشد. دلم مےخواهد هرچہ زودتر این رابطہ را ڪشف ڪنم."
ایرینا گفت:
"تو در لبنان دوستے داشتے به نام #جـرج_جـرداق ؛ همان نویسنده ے #مسیحــے ڪہ درباره ے علــے ڪتابے #نوشتـہ بـود و تو مے گفتے دلت مےخواهد آن را بخوانی. اما یادم نمےآید آن را خوانده باشے."
#ادامه_دارد...
#کپی_ممنوعه😉
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
@chaharrah_majazi
💔
🔹معـرفـے شهید
نام و نام خانوادگی: شهید حامد کوچک زاده
تاریخ تولد: ۱۳۶۱/۶/۲۸
محل تولد: رشت
تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۱۱/۱۲
محل شهادت: نبل و الزهرا، سوریه
نحوه شهادت : اصابت ترکش خمپاره
محل دفن: رشت
وضعیت تأهل: متأهل
تعداد فرزندان:۲فرزند
تحصیلات :کارشناسی علوم سیاسی
#شهید_حامد_کوچک_زاده
#شهید_مدافع_حرم
#پوستر
#سالروزولادت
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
#کپےبدونتغییردرعکس
#jihad
#martyr
شهید شو 🌷
💔 #معرفی_کتاب 📚 #قرار_بی_قرار نویسنده: فاطمه سادات افقه #انتشارات_روایت_فتح کتاب قرار بی قرار حک
💔
#معرفی_کتاب📚
بی قرار
زندگی نامهی شهید حامد(مهدی) کوچک زاده
#شهید_حامد_کوچک_زاده
#شهید_مدافع_حرم
#معرفی_کتاب
#بی_قرار
#jihad
#martyr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
همسرت مثل اباعبدالله شهید شد.
چقدر این صحبتهای "همسر #شهید_موسی_رجبی" دردناک بود
پ.ن:نوکر به شیوه ارباب می رود.....
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
💔
قسم به ثانیهها
که در انتظار میمیرند
تمام جمعهها و غروبها
بی #تو دلگـیرند
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#اللهّمَعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
#کپےبدونتغییردرعکس✓
💔
#قرار_دلتنگی😔
یک #آیت_الکرسی و #سه_صلوات، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر
#سلام_امام_زمانم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#قرار_عاشقی
دلتنگی صحن تو ، زِ من تاب گرفته
چشمان من و صحن تو را آب گرفته😭😭
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
#کپےبدونتغییردرعکس
شهید شو 🌷
💔 📗کتاب صوتی #خون_دلی_که_لعل_شد قسمت 6⃣ "زندگینامه و خاطرات رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای از
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
end-8a.mp3
11.28M
💔
📗کتاب صوتی
#خون_دلی_که_لعل_شد
قسمت 7⃣
"زندگینامه و خاطرات رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای از دوران زندان و مبارزه با پهلوی"
#بسیارشنیدنی👌
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
شهید شو 🌷
💔 📗کتاب صوتی #خون_دلی_که_لعل_شد "مقدمه ناشر" قسمت1⃣ "زندگینامه و خاطرات رهبر انقلاب حضرت آیت الله
سلام همسنگرےها
من خودم اهل گوش دادن به کتابهای صوتی نبودم
ولی از وقتی صوت این کتاب رو گوش دادم
نظرم کلا تغییر کرد
قسمت اول ریپلای شده👆
#پیشنهادادمین🙃
💔
#شـب
در چشـمانت حـل میشـود
و راهی که رفتهای
باید رمز شـب قـرار داده شود
چہ زیبـاست...
تـو
راهنمای راه به #حسین رسیدن باشی
#شهید_جواد_محمدی
#دلشڪستھ_ادمین💔
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
#کپےبدونتغییردرعکس✓
💔
#نجوای_عاشقانه_منو_خدا💞
راز عاشقی حسین
فرازی از دعای عرفه
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
💔
تا کِے به تو
از دور سلامی برسانم؟
جان بی تو به لب آمده... ای پاره جانم..
#ما_ملت_امام_حسینیم
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#السلامعلیڪدلتنگم💔
#آھ_ڪربلا
#پروفایل😍
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
#کپےبدونتغییردرعکس✓
شهید شو 🌷
💔 #قسمت_هجدهم ....گفتم: برگرد. قبول نکرد گفتم: حالا که علاقه داری اشکال ندارد. همان جا ساعتش را
💔
#قسمت_نوزدهم
سردار قاسم سلیمانی پس از شهادت احمد کاظمی میگوید:
من تصورم این بود که وقتی خبر شهادت حاج احمد گفته شد، حداقل تیتر همه روزنامههای ما این جمله باشد که:
فاتح خرمشهر شهید شد. همان طوری که وقتی بزرگی از ما در ادبیات، هنر و در هر چیزی، از بین ما میرود و فوت میکنـد ما بلا فاصله تیتـر میزنیم برایش که مثلا “پدر علم ریاضی” ایران از دنیا رفت.
فکر میکنم حقی که احمد به گردن ملت ایران داشت با حقی که دیگر اندیشمندان مختلفی که مورد تجلیل هستند و به حق هم باید مورد تجلیل باشند، کمتر نباشد و شاید هم در ابعادی بیشتر باشد. یعنی خیلیها باید خودشان را مدیون شهید کاظمی بدانند.
حقیقتا اگر بخواهیم حاج احمد را تشریح بکنیم باید برگردیم به جنگ. از جمله کسانی که غریب بود شهید کاظمی بود، شهید کاظمی محور چند تا فتح بزرگ بود.
در جنگ میتوانیم بگوئیم که شاه کلید این فتوحات او بود. یکی از برجستگیهای شهید کاظمی هم همین بود. یعنی اگر گفته بشود زیرک ترین فرمانده ما در جنگ احمد بود؛ حتما سخنی به گزاف گفته نشده و احمد به این معنا زیرک بود که باتدبیرترین بود.
#ادامه_دارد
📚 #نرمافزارمدافعانحرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#سردار_سلیمانی
#قاسم_هنوز_زنده_ست
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#سردار_دلها
🏴 @aah3noghte🏴
#کپےبدونتغییردرعکس✓
💔
#برا_خدا_ناز_کن
شهدا برا خدا ناز میکردن
گناه نمیکردن ولی عوضش برا خدا ناز میکردن خدا هم نازشونو میخرید....
حاج احمد کریمی تیر خورد
رسیدن بالاسرش
گفت من دلم نمیخواد شهید بشم
گفتن یعنی چی؟نمیخوای شهید بشی؟ برا خدا داری ناز میکنی؟
گفت آره
من نمیخوام ایجوری شهید بشم!😌
من میخوام مثل اربابم امام حسین اربأ اربا بشم...
حاج احمد حرکت کرد سمت آمبولانس
بیسیم چی هم حرکت کرد
علی آزاد پناهم حرکت کرد
سه تایی باهم...یدفعه یه خمپاره اومد خورد وسطشون...دیدم حاج احمد اربأ اربا شده...
همه ی حاج احمد شد یه گونی پلاستیک...😔
دوست داری برا خدا ناز کنی خدا هم بخرتت؟
اومد بیرون.. گفت اسماعیل حق گو.. گفتم چیه.. گفت حاج اسماعیل شاهد باش..
گفتم چی رو شاهد باشم..یهو دستشو بلند کرد رو به آسمون .. گفت خدایا..تو شاهد باش..من عبدم عبیدم..ذلیلم..فقیرم.. رفت به سجده.. گفت دیدم بعد اینکه رفت به سجده .. خمپاره خورد به زمین.. رفت ترکش توی گردنش.. دویدم بالای سرش.. دست گذاشتم روی گردنش... چشاشو باز کرد.. گفت.. امام تو از من راضی بودی؟؟؟
چشماشو بست و شهید شد..
تو بخوای معشوق باشی خدا هم عاشقت میشه ها؟؟
دوست داری اینطوری نازت خریدار داشته باشه؟
#حاج_حسین_یکتا
#پروفایل😍
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
#کپےبدونتغییردرعکس✓
34.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔
این تقاص کدوم گناهه؟
می دونی چند وقته چشمم به راهه؟؟
امیر کرمانشاهی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
[WWW.MESBAH.INFO]Shab-Shahadat-Emam-Sajad-1399[06].mp3
26.64M
💔
این تقاص کدوم گناهه؟
می دونی چند وقته چشمم به راهه؟؟
میگم کربلا... میگن که راهها بستهست..
امیر کرمانشاهی
صوت کامل
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴