eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 داشتن غیرت علوی و رعایت حجاب زهرایی 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 وقتی دو جوان شرور برای خانواده ای مزاحمت ایجاد میکنند، قاسم ابتدا با نرمخویی، کار اشتباه آنها را
💔 شام نیمه شعبان، علی تصمیم میگیرد بعد از هیئت رفقای نوجوانش را از نارمک تا محله خاک سفید تهران بدرقه کند. در میان راه متوقف شد. غیرتش به جوش آمد. عده ای خناس در حال آزار و اذیت دختر جوان بودند. دخترک وحشتزده استمداد میطلبید. تاب نیآورد. امر به معروف کرد. محل نگذاشتند. طاقت نیآورد. جلو رفت. اما لحظاتی بعد... با قمه به جان علی افتادند. ماهها گذشت؛ تا در خلسه بهاری نوروز زهرائی سلام الله علیها، نام علی در قطعه آسمانی و بهشتی شهدای غیرت نقش ببندد. علی جان داد چون نخواست و نمی توانست بی غیرت باشد. ابرو در هم کشید و جان بر کف نهاد چرا که دفاع از ناموس را فتوای اخلاق و حکم دین می دانست و خونش را نیز در راه دفاع از غیرت و مردانگی اهدا کرد. دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان 💞 @shahiidsho💞
💔 آمده بودند مراسم خداحافظی خانمی گوشی به دست فیلم میگرفت و اشک میریخت خانم دیگری به سینه میزد مردم زیر تابوت شهید او غیرت را یادآور شده بود درشت بنویسید؛ نه بسیجی بود نه روحانی او غیرت داشت غیرت را همه باید داشته باشند او غیرت داشت و همین جایگاهش را برای همه محترم کرد... ✍🏻آقای تحلیلگر 💞 @shahiidsho💞
💔 برای تشییع جنازه ام خواهش می کنم همه با چادر باشند شهدا زنده اند شهدا مےبینند حجاب، سفارش شهداست 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 با سیکل وارد سپاه شده بود و پدرش ناراضی از اینکه چرا دیپلم نگرفته وارد سپاه شده... در شهر ابوزید
💔 روی حجاب حساس بود. حتی نحوه تزئین ماشین عروسی‌مان به‌گونه‌ای بود که قسمت شیشه جلو سمت عروس را دسته‌گل چسبانده بود و به این شکل گل‌ها مانع دیده شدن من در ماشین بودند 👌 و از همان دوسالگی به فاطمه یاد داده بود که با روسری و چادر بیرون برود. ✍ راوی همسر 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 حرف آخر روز معلم رو به شهدای عزیزمون تبریک میگیم کسانی که با عملشون به ما درس ایمان و آزادگی دا
💔 حرف آخر آری! شهید خواهی شد اگر از بندها خود را رها کنی! و مباشی مانند کسی‌که گناهان دست و پایش را بسته... شهید مےشوی اگر چادرت رابه خون شهیدی معطر کنی و تا پای جانت حجاب را فراموش نکنی که حجاب خون‌بهای شهداست 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 شام نیمه شعبان، علی تصمیم میگیرد بعد از هیئت رفقای نوجوانش را از نارمک تا محله خاک سفید تهران بدر
💔 تیرماه سال 1370 یکی از جانبازان جنگ تحمیلی به درجه رفیع شهادت رسید.تشییع جنازه شروع شد.گلعلی مثل تمامی اوقات حضوری فعال در اینگونه مراسم ها داشت اما صدای بلند آهنگی مبتذل از یکی از مغازه ها شرایط بدی را بوجود آورد. گلعلی چند باری به آن جوان(صاحب مغازه) صحبت کرد و به او تذکر داد اما مثل اینکه شیطان راه شنیدن حرف های گلعلی را برایش بسته بود. دیگر چاره ای نبود. نوار را برداشت و به بیرون انداخت و از مغازه خارج شد. آن جوان هم به دنبال او بیرون میرود و با چاقو از پشت به او ضربه میزند مثل اینکه آن جانباز میخواست شهیدی دیگر را با خود به آسمان ها ببرد و گلعلی شربت شهادت را نوشید و پرکشید. دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 شما صدای مادر شهید الداغی را می‌شنوید... واکنش مادر و همسر شهید الداغی به انتشار عکس‌های خانوادگی‌شان 💞 @shahiidsho💞
💔 هم قسم شدن تا پای جان اوضاع در ایستگاه گرمدشت، به‌شدت وخیم بود و نیروهای دشمن تا چند متری خاکریز گردان پیش ‌آمده بودند. در صورت فروریختن خاکریز ایستگاه گرمدشت، کل دستاوردهای قرارگاه‌های نصر و فتح به خطر می‌افتاد. سرنوشت مرحله اول عملیات در گرو مقاومت سرسختانه گردان سلمان بود. حسین قجه‌ای؛ فرمانده دلاور گردان سلمان، ضمن هدایت و فرماندهی این گردان، آن‌قدر از روی خاکریز، آر.پی.جی شلیک کرده بود که از گوش‌هایش خون جاری می‌شد. در همین حال، او با کمک یکی از نیروهای مهندسی رزمی جهاد سازندگی، توانست 10 متر خاکریز احداث کند. فشار دشمن هرلحظه افزایش می‌یافت، طوری که فرماندهی مافوق تصمیم گرفت گردان سلمان را اندکی عقب بکشد ولی حسین قجه‌ای قبول نمی‌کرد. محمدابراهیم همت از قجه‌ای درخواست عقب‌نشینی کرد، اما او در جواب گفت «من و نیروهای گردان دیشب هم‌قسم شدیم که خودمان را به خرمشهر برسانیم.» حسین قجه‌ای برای آخرین بار گلوله آر.پی.جی را جاگذاری کرد، از خاکریز بالا رفت و یکی از تانک‌های دشمن را نشانه گرفت اما درست در همان لحظه براثر اصابت گلوله یک تک‌تیرانداز عراقی، پیشانی‌اش شکافت و صورتش غرق خون شد و بدین ترتیب حسین قجه‌ای هم به قافله شهدا پیوست. این در حالی بود که مقاومت گردان‌های تیپ 27 به ثمر نشسته، حلقه محاصره شکسته شده و مواضع تیپ 27 در ایستگاه گرمدشت تثبیت‌ شده بود. سالروز شهادت 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی شهادت زن و شوهر در یک روز رئیس پلیس آگاهی شهرستان سراوان بود و تنها جرمش، ایجاد
💔 اولین شهید مدافع حرم استان اصفهان یک بار توی صحبت‌هایش به من گفت اگر من بروم مأموریت و شهید شوم تو چه کار می کنی؟! گفتم: فعلاً که از جنگ خبری نیست. بهتر  است که ما هم حرفش را نزنیم.... تا اینکه فتنه‌ای در سوریه شروع شد. مدام اخبار سوریه را دنبال می‌کرد، در حالی که من هم از اعزام نیرو از ایران به سوریه بی‌خبر بودم. 27 فروردین سال 92 بود؛ گفت: برای مأموریتی تهران می‌رود. یکی دو روز بعد تماس گرفت و گفت: سوریه است و من از رفتن به سوریه بی‌خبر بودم... وقتی با خبر شدم که سوریه است، زدم زیر گریه. گفت: نترس و گریه هم نکن، حضرت زینب(س) هوای ما را دارند. گریه اجازه نمی‌داد حرف بزنم. صدا مدام قطع و وصل می‌شد. فقط آخرین حرفی که در آن تماس شنیدم این بود که گفت: «مواظب خودت و بچه‌ها باش. خداحافظ.» نه فقط روح‌الله، بلکه همه شهدا به بچه‌های‌شان عشق می‌ورزیدند. خانواده‌های‌شان را دوست داشتند، اما اینکه بدون هیچ شک و تردید از همه علائق‌شان به خاطر همان معامله‌ای که با خدا انجام داده بودند، گذشتند و رفتند، خیلی زیاد ارزش دارد. راوی: همسر ایام شهادت 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 روی حجاب حساس بود. حتی نحوه تزئین ماشین عروسی‌مان به‌گونه‌ای بود که قسمت شیشه جلو سمت عروس را
💔 اولین کسی که آمد و گفت برای این سربازها برنامه داشته باشیم، جواد بود. می‌گفت: سرباز که نباید اینجا فقط نگهبانی بدهد، روحیه‌اش هم مهم است... با مسئولیت خودش سربازها را می‌برد امامزاده آقاعلی عباس. بعد هم ناهار پادگان را آنجا می‌خوردند و بعد گوشه حرم کمی برایشان حرف میزد. جوری جذبشان کرده بود که سفره دلشان را برایش پهن میکردند. 📚 بی برادر (با تغییرات) به روایت دوستان ِ اختصاصی کانال شهیدشو 💞 @shahiidsho💞
💔 شهید سید محمد (مشهور به میلاد) مصطفوی تاریخ تولد:۱۵ اردیبهشت ۶۵ محل تولد:شهرستان بهار، همدان تاریخ شهادت:۲۵ مهرماه۱۳۹۴ محل شهادت:حلب سوریه در یکی از روزهای زیبای بهاری درسال ۱۳۶۵درشهرستان بهار به دنیا آمد و نامش را سید محمد گذاشتند اما میلاد صدایش می کردند. مادرش معلم قرآن و مسئول هیئت بانوان محل بود و بسیار در تربیت دینی فرزندانش کوشا بود، سید میلاد علاقه عجیبی به مادرش داشت... سید عاشق سینه سوخته امام حسین بود و هرسال روز عاشورا نذر داشت پای پیاده در دسته های عزاداری باشد سید میلاد اهل ورزش بود به ورزش کشتی و جودو صاحب مقامهای کشوری شد، ورزش باستانی هم کار می کرد. او ورزش ومعنویت را درکنار هم ادامه داد و در زورخانه به دوستانش سفارش می کرد هروقت وارد گود می شوید به نیت یک شهید ورزش کنید تا ورزش ما برای رضای خدا باشد وشهدا اثری در زندگی ما داشته باشند... سالروز ولادت 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 حرف آخر آری! شهید خواهی شد اگر از بندها خود را رها کنی! و مباشی مانند کسی‌که گناهان دست و پایش
💔 حرف آخر باید از طایفہ عشق، اطاعت آموخت.. قرآن کریم می فرماید: "قل ان کنـتم یحبون الله فاتّبعونی..." اگر ادعای محبت خدا را داریم باید طبق حرف های فرستاده‌اش، عمل کنیم پ.ن سوره آل عمران آیه ۳۱ 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 تیرماه سال 1370 یکی از جانبازان جنگ تحمیلی به درجه رفیع شهادت رسید.تشییع جنازه شروع شد.گلعلی مثل
💔 رشید به واجبات دین اسلام، بسیار اهمیت می‌داد، در نزدیکی منزل پدربزرگش خانه‌ای بود، که شب‌ها افراد مفسد در آن جمع شده و با برپایی مجلس عیش، همسایگان را مورد آزار و اذیت قرار می‌دادند، حتی گاهی به علت مستی مفرط و باخت قمار در خیابان با یکدیگر دعوا می‌نمودند. یک مرتبه رشید آنها را لو داد و شبانه آنها را به کلانتری بردند. اما پس از مدتی کوتاه آزاد شده و در تاریخ ۱۶/۸/۱۳۷۰ رشید را تهدید به قتل کردند، سرانجام روز جمعه هفدهم آبان ماه بار دیگر او را تهدید نمودند، و در درگیری یکی از آنها با ضربات قمه، رشید را به شهادت رساند. دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان ولادت ۲۲ آبان ۱۳۴۹ شهادت ۱۷ آبان ۱۳۷۰ تکاور نیروی دریایی سپاه 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 #مسلمانی_زیباست 💓 سلسله رفتارهای خداپسندانه، برگرفته از سیره معصومین علیهم السلام با گفتاری روان
💔 💓 سلسله رفتارهای خداپسندانه، برگرفته از سیره معصومین علیهم السلام با گفتاری روان سلام✋ امیدوارم تمریناتونو هر روز دوره کنین و به انجام دادنش فقط در یک روز، قانع نباشین💯 تمرین امروز: 👈 به نان احترام بگذاریم 👉 حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم روزی به خانه عایشه آمد. پاره نانی دید بر زمین افتاده است، برداشتند و تناول فرمودند و گفتند: ای عایشه! گرامی دار نعمت‌های خدا را بر خود، که نعمت خدا از جماعتی که گریخت دیگر به سوی ایشان بر نمی گردد. کسی که اسراف کنه انگار با خدا لج کرده.. خدا بهش نعمت میده و این میگه نمیخوام! خدا هم باهاش لج میکنه و نعمتش رو میگیره.. نون هم نعمت خداست.. مثلا بعضیا رو میبینیم دور نون رو میبرن و میندازن دور.. یا کارهای دیگه که به نون بی احترامی میشه رو انجام میدن.. بعد میبینی تو مخارج خودش میمونه.. روزی رسون خداست مواظب کارهایی که با نعمت های خدا میکنیم، باشیم..! اختصاصی کانال شهیدشو با خودسازی، ان شالله قدم به قدم بشیم سرباز 💪🏻 💞 @shahiidsho💞
💔 اولاً؛ فقط بہ خاطر مظلومیتِ سیـدہ زیـنب بہ سوریہ می روم دومـاً؛ اگر بہ سوریـہ بروی قـطعاً زمینۂ ظهـور امام زمان عج را می بینید 💞 @shahiidsho💞
💔 دو شهید با یک نام عمو و برادرزاده ای همنام، یکی مدافع وطن یکی مدافع حرم✅ شهید «علیرضا بریری» فرزند «محمدابراهیم» در سال 1346 متولد شد و در تاریخ 14 دی ماه سال 1363 در سروآباد مریوان به شهادت رسید.😔 همچنین شهید مدافع حرم «علیرضا بریری» نوه «محمدابراهیم بریری» در سال 1366 متولد شد و در تاریخ 16 اردیبهشت 1395 در خانطومان سوریه به شهادت رسید. 💔 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 اولین کسی که آمد و گفت برای این سربازها برنامه داشته باشیم، جواد بود. می‌گفت: سرباز که نباید این
💔 یکی سربازها موقع پایان خدمتش گفت شما دو کار موثر برای ما انجام دادید یکی برنامه امامزاده آقاعلی عباس و یکی هم عکس شهدا... چون من توی وادی دعا و ... نبودم، عبارت لایمکن الفرار من حکومتک در دعای کمیل خیلی رویم اثر گذاشت... از وقتی هم عکس شهدا را به کانکس زدید دیگر از شهدا خجالت می‌کشیدم در کانکس سیگار بکشم یا وقتی آنها جانشان را برای ما دادند ما نگهبانی را ترک کنیم، دیگر حتی با وجود برف و باران سر پست می‌ایستادیم. 📚 بی برادر (با تغییرات) به روایت دوستان ِ اختصاصی کانال شهیدشو 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 حرف آخر باید از طایفہ عشق، اطاعت آموخت.. قرآن کریم می فرماید: "قل ان کنـتم یحبون الله فاتّبعونی
💔 شهدا برای شهید شدنشان، بهایی پرداختند؛ با بهانه به کسی متاع شهادت نخواهند داد... این خاطره رو بخونین که از دوستان شهیددیالمه نقل شده: چند خانم رفتند جلو سوالاتشان را بپرسند ،در تمام مدت سرش بالا نیامد... نگاهش هم به زمین دوخته بود.. خانم ها که رفتند، رفتم جلو گفتم: "تو انقدر سرت پایینه نگاهم نمی‌ندازی به طرف که داره حرف می‌زنه باهات، اینا فکر نکنن تو خشک و متعصبی و اثر حرفات کم بشه".. گفت: "من نگاه نمیکنم تا خدا مرا نگاه کند"!!!! بله... همان قدر که از حجاب خانم ها صحبت میکنیم باید از غیرت آقایون هم بگوییم در قرآن کریم هم هر آیه ای از پوشیده بودن و حجاب خانم ها سخن گفته در کنارش از چشمان غیرتمند مردها هم صحبت به میان آمده... 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 رشید به واجبات دین اسلام، بسیار اهمیت می‌داد، در نزدیکی منزل پدربزرگش خانه‌ای بود، که شب‌ها افراد
💔 قدرت‌الله در روستای «اسد‌آباد» از توابع استان همدان پا به عرصه گیتی نهاد و در سایه پرورش اسلامی خانواده رشد نمود. خانواده محمدی از سال ۱۳۵۷ در میدان ابوذر تهران ساکن بودند، سال ۱۳۷۵ قدرت‌الله متوجه شد که همسایه‌اش با عده‌ای روابط نامشروع دارد. همسایه‌ها چند مرتبه به او تذکر دادند، اما او بدون توجه به نصایح آنان به کار خویش ادامه داد. تا اینکه در مردادماه همان سال، خانمی را در حال ورود به منزل عبدالله دید، سعی کرد، با اعتراض از ورود زن به خانه جلوگیری کند، عبدالله با خشم خود را به محل کار قدرت‌الله رساند، و به او گفت:«به تو و دیگران هیج ارتباطی ندارد که من چه کار می‌کنم». محمدی او را از این کار بازداشت، در همین لحظه حسین دوست عبدالله سیلی محکمی به صورت او زد و بار دیگر با مشت دیگری قدرت‌الله را نقش زمین ساخت. مردم سریع محمدی را به بیمارستان «ضیائیان» رساندند، و سپس به بیمارستان امام خمینی انتقال دادند، اما او ۲۴ ساعت بعد به علت ضربه مغزی به شهادت رسید، شهادت قدرت‌الله نمادی از اجرای سنت حسینی (ع) بود. از او ۵ فرزند به یادگار ماند. دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان تاریخ شهادت ۱۳۷۵ محل شهادت :میدان ابوذر 💞 @shahiidsho💞
💔 سردار سید شفیع شفیعی از رزمندگان اهل رودبار گیلان و برادر سردار شهید سید صادق شفیعی فرمانده دلاور تیپ الحدید لشکر ۲۵ کربلا که در ماموریت مستشاری در سوریه به سر می برد، در ۱۷ اردیبهشت ماه سال ۹۵ در خان طومان سوریه به دست تکفیری‌های تروریست به شهادت رسید. سالروز شهادت 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 یکی سربازها موقع پایان خدمتش گفت شما دو کار موثر برای ما انجام دادید یکی برنامه امامزاده آقاعلی ع
💔 انصافا بخش اساسی پدافند هوایی انرژی هسته‌ای آن زمان، مدیون جواد است... خیلی کارها فقط به خاطر وجود او اتفاق می افتاد... مثل بردن یک آنتن بلند سر کوه🗻 📚 بی برادر (با تغییرات) به روایت دوستان ِ اختصاصی کانال شهیدشو 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 شهدا برای شهید شدنشان، بهایی پرداختند؛ با بهانه به کسی متاع شهادت نخواهند داد... این خاطره رو ب
💔 حرف آخر عکسی استثنایی از ۲۲شهید در یک قاب حدود ۲۴ ساعت پس از ثبت این عکس یادگاری ۲۲ نفر از کسانی که در عکس دیده میشوند در آغازین روز نبرد کربلای۵، مظلومانه خلعت شهادت پوشیدند اسیر و زخمی و بی دست و پا من رفیقان این چه سودا بود با من؟ رفیقان رسم همدردی کجا رفت؟ جوانمردان جوانمردی کجا رفت؟ مرا این پشت مگذارید بی تاب گناهم چیست پایم بود در خواب اگر دیر آمدم مجروح بودم اسیر قبض و بسط روح بودم در باغ شهادت را نبندید به ما بیچارگان زان سو نخندید شهادت، نردبان آسمان بود شهادت، آسمان را نردبان بود چرا برداشتند این نردبان را؟ چرا بستند راه آسمان را؟ مرا اسب سپیدی بود روزی شهادت را امیدی بود روزی در این اطراف گوش ای دل تو بودی نگهبان بی‌شبی غافل تو بودی بگو اسب سپیدم را که دزدید امیدم را امیدم را که دزدید مرا اسب چموشی بود روزی شهادت می‌فروشی بود روزی شبی چون باد بر بالش خزیدم ببین ای دل چقدر این قصر زیباست گمانم خانه ساقی همین‌جاست دلم تا دست بر دامان در زد دو دستی سنگ شیون را به سر زد امیدم مشت نومیدی به در کوفت نگاهم قفل در میخ قدر کوفت چه درد است این چه در فصل اقاقی به روی عاشقان در بسته ساقی بر این در وای من قفلی لجوج است بجوش ای اشک هنگام خروج است در میخانه را گیرم که بستند کلیدش را چرا یا رب شکستند؟ رها کردن در زندان بمانم دعا کردن سرگردان بمانم من آخر طاقت ماندن ندارم خدایا تاب جان کندن ندارم دلم تا چند یا رب خسته باشد؟ در لطف تو تا کی بسته باشد؟ بیا باز امشب ای دل در بکوبیم بیا این بار محکمتر بکوبیم مکوب ای دل به تلخی دست بر دست در این قصر بلور آخر کسی هست... 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 قدرت‌الله در روستای «اسد‌آباد» از توابع استان همدان پا به عرصه گیتی نهاد و در سایه پرورش اسلامی خ
💔 در بیست و سوم فروردین ۱۳۵۴، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش ابراهیم و مادرش، آسیه نام داشت. در ایام جنگ تحمیلی، به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت اما قسمت او شهادت در شهر خودش بود... تا پایان کارشناسی در رشته برق درس خواند و همچنان او در آرزوي شهادت بود... سرانجام هم در روز بیست و یکم آذر ماه ۱۳۷۸ مصادف با دوم ماه رمضان در میدان امام حسین (ع) تهران به دلیل امر به معروف و نهی از منکر با ضربات چاقو به ناحیه گردن با زبان روزه به شهادت رسید. ضارب او توسط عده اي از مردم دستگير و تحويل قوه قضائيه شد و دادگاه پس از محاكمه، حكم قصاص را صادر كرد و قاتل را براي اجراي حكم، به میدان امام حسین (ع) بردند ، حكم قرائت شد، اما پدر هادی، به شكرانه ماه كرامت و بردباری، قاتل پسرش را بخشيد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است. دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان 💞 @shahiidsho💞
💔 در‌ جـامعـه‌ِ‌ اسلـامی‌ بـه‌ مـن‌ چـه‌ و بـه‌ تـو‌ چـه‌ نـداریـم! 💞 @shahiidsho💞