eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
3.5هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته👌 فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تابه‌چشمشون‌بیاییم خریدنےبشیم اصل مطالب، سنجاق شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر در عکسها☝ 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 ... و باز دعا می‌کنیم برای مولای عزیزتر از جانمان تا با آمدن آن امام، دیگر بار چشممان به لبخند تو نیز روشن شود... خیال خنده های تو، شد آرزوی هر شبم🥀... ... ... ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 ... خدایا! این روزها بیشتر حَواسِت به من باشه می گویند بزرگترین شکست، از دست دادنِ ایمان است.. حواسِت باشه که من، شکست نخورم..‏ من هنوز تو را ، می خوانم حتی اگر به التماسهایم حالا حالاها جواب ندهی هنوزم تورا ، می دانم حتی اگر سخت بگیری.. هنوز هم تو همان خدایی... اما من..‏.😔 مگذار که از دست برم..‏ امیدم به توست. برای دلم «أمن یُجیب» بخون..‏‎... ... ... ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 ... گُنده لات بود، اما با دیدن یه صحنه، متحول شد و راهی جبهه ها شد. توی جبهه ها به حرمت خون ، پابرهنه راه میرفت و معروف شد به 🥀 دعوتیم به زیارت 👈طرح در این طرح، شما نام مورد نظر خودتون را برای ما می‌فرستید و ما در اسرع وقت، از طرف شما خواهیم بود (شهدای اصفهان ـ درچه ـ کرمان ـ شاهرود) 👈ادمین کانال هم بیشتر عکسهای عراق، سوریه، لبنان، فلسطین ، فارس، خوزستان و راهیان نور را میفرستند✨ البته شما هم از طرف همسنگری هاتون، شهدای شهرشون هستید و برامون عکس می فرستید🌸 تصاویر ارسالی از کانال ... ی رفسنجان ... ... ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 ... ای لطف تمام یا رضا ادرکنی ای فیض مدام یا رضا ادرکنی 🏴۵ روز مانده تا شهادت امام هشتم ... ... ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 ... کبوترم هوایی شدم ببین عجب گدایی شدم دعای مادرم بوده که منم امام رضایی شدم 🏴۴ روز مانده تا شهادت امام هشتم ... ... ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 ... دلم جز به مهر تو سامان ندارد دمی زندگی بی‌تو امکان ندارد 🏴۳ روز مانده تا شهادت ... ... ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 ... از کجا معلوم که همین الان امام زمان عج در اینجا حضور نداشته باشه؟💔 نوکر، رُخ ارباب نبیند، سخت است...😔 خوش بحال شهدا که لایق دیدار شدند و بعد لایق وصال یار❤️ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ... یک سبک زندگی است نه سبک مرگ... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ... توان ما به اندازه ی اتصال ما با خداست ... 💕 @aah3noghte💕
💔 گـاهے اوقات باید دیوانه شد همین...!💔 ... 💕 @aah3noghte💕
💔

🔰  🔰
📕 رمان امنیتی  ⛔️

✍️ به قلم:  



تکیه می‌دهم به دیوار و ناامیدانه بی‌سیم را درمی‌آورم و فریاد می‌زنم:
عابس عابس حیدر! عابس عابس حیدر!

هیچ...



می‌نالم:
چرا جواب نمی‌ده؟

جواب نمی‌گیرم. دوباره عزم خروج می‌کنم. کسی دستم را می‌گیرد؛ نمی‌دانم مجید است یا سیدعلی. 

مچم را از دستش بیرون می‌کشم و بیرون می‌روم.

چند قدم می‌روم و پاهایم شل می‌شود. می‌نشینم روی خاک؛ انگار زندانی شده‌ام.

هیچ کاری از دستم برنمی‌آید؛ هیچ خبری هم از حامد ندارم. زندانی شده‌ام در زندانی به بزرگی بیابان...

فکرهای وحشتناک مثل موشک تاو به ذهنم هجوم می‌آورند. موشک بی‌جی‌ام هفتاد و یک تاو؛ موشک هدایت‌شونده ضدتانک...

همان موشک‌های صد و پنجاه‌هزار دلاری که آمریکا به داعش داده و داعش بی‌حساب و کتاب خرجش می‌کند...

همه اطلاعات فنی موشک در ذهنم ردیف می‌شوند: برد مفیدش ۶۵ تا ۳٬۷۵۰ متر، کالیبرش ۱۵۲ میلی‌متر، وزن کلاهکش حدوداً از چهار تا شش کیلوگرم...

قدرت نفوذش در زره از شصت تا هشتاد سانتی‌متر، حداکثر سرعتش ۲۷۸ متر بر ثانیه و فاصله برخوردش با هدف تقریباً ۲۰ ثانیه...

حالا حساب کنید این موشکِ ضدتانک، با تویوتای هایلوکسی که حامد سوارش شده چکار می‌کند...

صدای قدم‌های کسی را می‌شنوم و بعد نشستنش روی زمین؛ کنار خودم.

برمی‌گردم. سیاوش است. صورت و چشمانش سرخ‌اند. صدایش گرفته: یعنی برمی‌گرده؟

دوباره اطلاعات فنی تاو در ذهنم جان می‌گیرند و احتمال برگشت حامد را به صفر نزدیک می‌کنند؛ اما حرفی به سیاوش نمی‌زنم و فقط  می‌کشم.

کمیل چهارزانو نشسته مقابلم و لبخند می‌زند: واسه همین کاراش اسمشو گذاشتن عابس. برای همین . عابس هم دیوانه بود.  حسین علیه‌السلام.

اطلاعات فنی تاو در ذهنم محو می‌شوند و کلمه به کلمه ماجرای عابس در ذهنم نقش می‌بندد؛ عابس بن شبیب.

به سیاوش می‌گویم: می‌دونی چرا اسمش رو گذاشته بودن عابس؟

- چرا؟

- توی کربلا یکی بود به اسم عابس بن شبیب. آدم حسابی بود توی کوفه، عابد، زاهد، سیدالقراء. ولی دیوونه حسین علیه‌السلام بود. هیچ‌کس جرات نکرد باهاش بجنگه. آخرش زرهش رو درآورد، پیاده راه افتاد وسط میدون، داد می‌کشید، هل من مبارز می‌گفت. بازم کسی جرات نداشت بره جلو. آخرش سنگ‌بارونش کردن.

کمیل لبخندی از سر لذت می‌زند و می‌گوید: آخ ندیدی چه نبردی کرد عابس. من دیدم. خودش بهم نشون داد. دلت بسوزه... ، .

به کمیل حسودی‌ام می‌شود. من شنیده‌ام و او دیده. من هم دوست دارم ببینم.

سیاوش آه می‌کشد: عجب مشتی‌ای بود...مثل آقا حامد.

و صدای هق‌هق گریه‌اش بلند می‌شود. دستم را می‌اندازم دور شانه‌اش.

نمی‌دانم خودم را دلداری می‌دهم یا او را: نگران نباش پسر. هنوز که معلوم نیست، من که رفتم تک‌تیرانداز رو پیدا کنم ماشینش رو دیدم. سالم بود. ندیدم بزننش. ان‌شاءالله یه فرجی می‌شه.

با چشمانی که پر از عجز و التماس نگاهم می‌کند: خب اگه توی مسیر برگشت زده باشنش چی؟

سوالش در مغزم اکو می‌شود.

اگر زده باشندش چی؟
اگر مثل کمیل زنده‌زنده در ماشین سوخته باشد چی؟ 
اگر...


به آسمان نگاه می‌کنم که دارد سرخ و تیره می‌شود. 

حس می‌کنم زمین زیر پایم می‌لرزد؛ دوباره صدای انفجار.

از جا بلند می‌شوم. انفجارها روی جاده است.

فقط از دور می‌بینم که خاک بلند شده و در هم پیچیده. آتش نمی‌بینم؛ دود هم.


...
...



💞 @aah3noghte💞

کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی ...`
💔 ... و اما بعد... قصه، قصه امتحانی است که با محک میخورد چه صبر بر چه صبر بر راه یا بر گرما و ازدحام اما صبر بر فراق کجا و سایر صبرها کجا... اصلا انگار سوزاننده تر از زهر فراق، بر جگر چیزی نیست.... هنوز نیامده ، دلتنگ شدم🥀 کربلا 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 حالم بعد از کربلا مثل حال حافظ که نوشت: «چرا حافظ چو میترسیدی از هجر؛ نکردی شکر ایام وصالش؟!» آه از دوری ... کربلا 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 سلام آقای من! یک اربعین، به نیــزه ســر یـار دیده ام یک اربعین، چو شمع به پایش چکیده ام یک اربعین، به ضربه ی شلّاق ساربان بر روی خــارهای مغــیلان دویده ام یک اربعین، تمام تنم درد می کند با ضـرب تـازیانه ز جـایم پریده ام یک اربعین، رقیّه ی تو مُرد از غمت اکنون بدون او به کنارت رسیـده ام یک اربعین، به شام و به کوفه حماسه ها با خطــبه های حیــدری ام آفـریده ام یک اربعین، ز چوبه ی محمل سرم شکست همچـون پـدر ببیـن تـو جبین دریــده ام یک اربعین، کنار عدو، وای! وای! وای! بس جورِ طعنه های فراوان کشیده ام یک اربعین، به ضربه سیلی ببین حسین رویم کبود گشته و قامــت خمیــده ام آه از دوری ... کربلا 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 گفتم "حسین" ... قفل دلم ناگهان شکست بغض گلوی مأذنه وقت اذان شکست در راه ِعشق اَنگ ِهوس خورد و خُرد شد پیش ِهمه غرور زلیخا چنان شکست قُرب ِخدا بدون ِتوسل نمی شود بالا نرفت آن که زد و نردبان شکست آه از دوری ... کربلا 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 تو رقیبان مرا می طلبی زود به زود معشوقِ معلی به تو از دور سلام .. ❤️ ! آه از دوری ... 💔 💞 @shahiidsho💞