eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
3.5هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته👌 فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تابه‌چشمشون‌بیاییم خریدنےبشیم اصل مطالب، سنجاق شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر در عکسها☝ 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 #کلام_معصوم #رسول_الله صلی الله علیه و آله فرمودند: «المهدی منا اهل البیت، یصلحه الله فی لیلة» «مهدی از ما اهل بیت است🌸🍃 خداوند امر او را در یک شب اصلاح خواهد فرمود». این فرمـوده رسـول اللـه است حضرت مهـدی از ال اللـه است أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ ... امر فرج یک شبه اصلاح است 💕 @aah3noghte💕 منتظرت مےمانیم
💔 عاشقـانی ڪہ مدام از فرجت می گفتند عکس‌شان قاب شد و از تـو نیـامد خبـری ... روزتون متبرک به نگاه شھدا ... 💕 @aah3noghte💕
1_4687413.mp3
4.43M
💐 دلم آروم آروم ... داره قدم قدم به هوای تو حیرون میشه 🎤 سيد مجيد بنی فاطمه 💐 ولادت امام زمان (عج) مبارک 💕 @aah3noghte💕
💔 : کجا یه گناه رو به خاطر روی گلِ یوسفِ زهرا(س) ترک کردی و ضرر کردی؟! 🌸 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 #مولاےجان خودت بخواه که انتظار سر برسد دعای این همه چشم انتظار ... کافی نیست #آھ_امام_غریبم #پروفایل 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🎥 🎼 ریسه میبندن تو بهشت.... 🎤 #سیدمجید_بنی_فاطمه #نیمه_شعبان #ولادتـ_امـام_زمـانمـون_مولاے_عـزیـزمون_مبـارڪ🎊🎉 #آھ... 💕 @aah3noghte💕
💔 سلام جواد سلام رفیق سلام مـَرد من رو دست دوستےت حساب کردم مـَشتی... دلم مهم نیس💔 آبرومم فدای یه قطره خون تو و رفقات فدای سر امام زمان اما فقط مےخوام نذاری زندگی منو با خودش ببره نذاری غرق بشم مےدونی... دلم از آدم و عالم گرفته مثه همیشه دلمو گرم کن به بودنت... آرومم کن دعام کن مرا به وعده دانه سرگرم نکن من دانه با قفس نمےخواهم دیگر حتی حرم هم نمےخواهم... من همنشینی با صاحب حرم را مےخواهم مطمئنم اینو هم مےدی چی خواستمو ندادی؟ ☝️ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 برادر! شھید گمنام کوچہ های غربت فرمانده تشنه لب کانال کمیل 🎉 ... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 #گذرے_کوتاھ_بر_زندگے_شھدا #شھیدعلیرضانوری قسمت ششم همیشه توی ماشین و سجاده اش یه زیارت عاشورا داشت.🌸 دوران مجردی هر هفته درکنار قبور شهدا زیارت عاشورا میخواند. برای حاجت روایی چله زیارت عاشورا برمیداشت و هدیه میکرد به حضرت زهرا (س)... و حاجت روا هم میشد. کار هر روزش بود ؛ بعد از نماز باید زیارت عاشورا میخوند. حتی اگه خسته بود. حتی اگه حال نداشت و یا خوابش میومد. شده بود تند میخوند ولی میخوند.. تاکید داشت باید با صدای بلند توی خونه خونده بشه و علی اکبرمون رو توی بغلش میگذاشت و میگفت باید اخت پیدا کنه با دعا و زیارت.. او واقعا زندگی و مرگش مصداق این فراز زیارت عاشورا بود:" اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْياىَ مَحْيا مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ".. تازه فهمیدم داستان سلام هاش به آقا امام حسین (ع)چی بود..😭 #شهید_مدافع_حرم_علیرضا_نوری #نقل_از_همسر_شهید #سبک_زندگی #خاطره #آھ... 💕 @aah3noghte💕 #اختصاصے_کانال_آھ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 ... 60 احساس میکردم داره بی هدف رانندگی میکنه، انگار فقط میخواست وقت بگذرونه! یه حس بدی بهم دست داد... فکرکردم دیگه زیادی دارم مزاحمش میشم!! -ممنون میشم نگه دارید. دیگه باید رفع زحمت کنم! -ممنون میشم که فکرنکنید مزاحمید!! با تعجب نگاهش کردم! -من از دیروز شما رو علاف خودم کرد! -اینطور نیست! من دیروز داشتم میومدم پیش شما! چشمام گرد شد! -پیش من؟😳 -بله😊 -میشه یکم واضح حرف بزنید،منم بفهمم چی به چیه؟!! -خب ... راستش... بنده تو اون بیمارستان، به کسانی که نیاز به مشاوره دارن، کمک میکنم! مثل... مثل کسایی که اقدام به خودکشی میکنن! با این حرفش به شدت عصبانی شدم -نگه دار😠 با تعجب نگاهم کرد -چرا؟؟😳 -گفتم نگه دار😡 من نیاز به مشاوره ندارم! از همه دکترا و روانشناسا حالم بهم میخوره! چون دقیقا همین خانواده ای که ازشون فراریم،یکیشون دکتره،یکیشون روانشناس!!😡 -ولی من نه دکترم و نه روانشناس! -چی؟؟پس چجوری میخواستی به من مشاوره بدی؟؟ نکنه روانپزشکی؟! -خیر😊 -منو مسخره کردی؟؟😠 پس چی؟دامپزشکی؟😒 سرشو برگردوند سمت خیابون،معلوم بود که داره میخنده و میخواد من خندشو نبینم! -چیز خنده داری گفتم؟؟😠 -نه... اخه دامپزشک...!! ببخشید معذرت میخوام... و تو یه لحظه کاملا جدی شد!😕 -هیچکدوم اینایی که گفتین نیستم! من طلبه ام! -ها؟؟😟 چی چی ای؟؟😕 آخوند؟؟😡😡 از عصبانیت میخواستم بترکم... -نگه دار😡 بهت میگم نگه دار😡 داشتم داد و بیداد میکردم و سعی داشت آرومم کنه! وقتی دید دستمو بردم سمت در، سریع نگه داشت از ماشین پیاده شدم و دویدم اون سمت خیابون و تو کوچه پس کوچه ها خودمو گم کردم! نمیخواستم حتی بتونه پیدام کنه! پسره ی احمق😡 من احمق ترو بگو که سوار ماشینش شدم و دیشبو تو خونه ی یه آخوند گذروندم😡 کاش میشد برگردم و یه دونه بزنم تو گوشش😠 از عصبانیت نفس نفس میزدم و میرفتم. چه خوب بود که خیابونا خلوت بود...! وگرنه با این لباس مزخرف.... اه اه... یه لباس صورتی گشاد که تا زیر زانوهام بود با یه شلوار گشاد تر از اون که یه خانواده میتونستن باهاش چادر بزنن و توش زندگی کنن!!😖 یه دمپایی آبی بیریخت پلاستیکی با یه روسری سفید بدقواره😖 وای آخه این چه زندگی مزخرفی بود که توش افتاده بودم😩 انتهای کوچه میخورد به یه خیابون دیگه، یه ربعی مستقیم رفتم تا رسیدم به یه پارک! کلافه بودم حتی نمیدونستم اینجا کجاست!! فقط از مدل محلش مشخص بود که اصلا نزدیک خونمون نیست!!😢 داغون داغون بودم... هنوزم هوا سرد بود، حتی خورشید هم رنگ به روش نمونده بود و داشت خودشو پشت ابرها قایم میکرد! بارون نم نم شروع به باریدن کرد... ببار... ببار... شاید دل تو هم مثل دل من پره! شاید تو هم هییییچ‌کسو نداری...! ببار... منم باهات همدردی میکنم... و اولین قطره ی اشک امروزم رد گرمی روی صورتم انداخت...! کم کم داشتم از خلوتی پارک میترسیدم! امروز باید چیکار میکردم!؟ تا شب کجا میگذروندم...؟! اونم تو این سرما... اه😣 مگه فردا شروع فصل بهار نیست؟؟ پس این هوا چی میگه تو این موقع سال؟؟ هنوزم فکر خودکشی تو سرم بالا و پایین میپرید... یاد اون شب افتادم... کاش مرده بودم...😭 ولی من فرار کردم که خودمو خلاص کنم... پس چرا داشتم دست دست میکردم؟! اون موجود سیاه، مثل یه کابوس، هنوز جلو چشمام بود😰 اون کی بود؟؟ چی بود؟؟ شاید تنها دلیل دست دست کردنم همین بود. خمیازه کشیدم! خوابم میومد... اصلا چرا صبح اینقدر زود بلند شدم؟؟ بلند شدم تا ببینم جای امنی پیدا میکنم یکم بخوابم! یه اتاقک کوچولو تو پارک بود. رفتم جلو سر درش نوشته بود "نمازخانه" رفتم تو هیچکس نبود! گرمتر از بیرون بود. رفتم پشت پرده، اونجایی که نوشته بود قسمت خواهران دراز کشیدم و چشمامو بستم... خواب ،خیلی سریع منو با خودش برد! "محدثه افشاری" @Aah3noghte @Romanearamesh
💔 #اندکےسیاسی😬 ‌ #سردار_سلامی همونیه که گفت پاسخ ما به بازرسی‌ها از مراکز نظامی "سرب داغ" است💪 همونیه که هشدار داد "اگه دست از خباثت برندارن برد موشک‌ها رو زیاد می‌کنیم"👊 همونی که گفت "اسرائیل جنگ جدیدی شروع کنه، محو میشه"🌫 همونی که گفت "سعودی و امارات تحمل تیغ انتقام ما رو ندارند"✌️ سردارِ ما اینه
💔 •┄❁#قرار‌هرشب‌ما❁┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر #شھیدطالب_طاهری #تصویربازشود 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 #ارباب_جان رو به قِبلِه مینِشینَم خَستِه با حالی عَجیب اَز تَهِ دِل٘ مینِویسَم اَنت فیٖ قلبیٖ حبیب #صلےالله_علیڪ_یااباعبدلله #آھ_ڪربلا 💕 @aah3noghte💕
💔 چه خوش گفت آسـِد مرتضی آوینی: دلِ💔•• شڪستہ‌ے عاشــــــــق💕 براے پــــــــرواز✨ نیازے بہ بـــال🎈 نــدارد :) ✍مشڪل اینجا نیست که ما بالے نداریمـ برای پـرواز🕊 آھ از آنجـا که حالے هم برای #شھادت نداریم...😔 #شھیدسیدمرتضےآوینے #شھیدجوادمحمدی #آھ_اےشھادت... 💕 @aah3noghte💕
💔 سرِمان به هیاهوی جشن میلاد گرم شد و دوباره یادمان رفت حتی یک تشکر جزئی داشته باشیمـ از عجل الله تعالی فرجه چقدر مظلومند... چقدر خالصند... آنان ڪہ حتی در روزی که به نامشان نامگذاری شده، فراموش مےشوند...💔 ... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 #سبڪ_زندگے_شھدا ابوالفضل با قرآن انس گرفته بود همیشه قرآن در دست داشت و مشغول خواندن قرآن بود.📖 پدر شهید فرمودند اگر میخواین مثل ابوالفضل من بشین باید به پدرو مادر احترام بگذارین. ابوالفضل به ما احترام میگذاشت. اگر میخواین مثل ابوالفضل بشین نماز شبتون ترک نشه☝️ ابوالفضل نماز شب خون بود و ..... #شھیدابوالفضل_راه_چمنی روایتی از: #پدرشهید #آھ_اےشھادت... #شھادت_را_بھ_بہا_دهند_نه_به_بہانه 💕 @aah3noghte💕 #اختصاصے_کانال_آھ...
💔 💢 رهبر مـعظم انقلاب : #سپاه_پاسداران نور چشم و عضو اصلی انقلاب است چرا ڪہ از بطن انقـلاب روییده ، رشد كرده و رو به كمال است ... 📎اگرسپاه نبود ؛ ڪشورهم نبود ... سالروز تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (دوم اردیبهشت/۱۳۵۸) به فرمان حضرت امام خمینی(ره) برتمامی سبز پوشان سبزقامت سپاه پاسداران وملت انقلابی ایران مبارک باد 💕 @aah3noghte💕
💔 #گذرے_ڪوتاه_بر_زندگے_شھدا #شھیدعلیرضانوری قسمت هفتم خنده رو و دوست داشتنی بود و خیلی زود با همه ارتباط برقرار مےکرد. جگرگوشه اش را از سفر کربلا داشت، برای همین اسمش را گذاشته بود علی ا کبر همیشه برای صدا زدنش از کلمات خاصی استفاده می کرد. جنس دوست داشتنش متفاوت بود خیلی. علی ا کبر را یادگار خود نمی دانست، او را ولیعهد خود خطاب می کرد. برای رفتن به سوریه سه بار اقدام کرده بود، ولی انگار تا خود حضرت زینب نطلبند، هیچکس نمےتواند در رکاب مدافعان حرم قدم بگذارد. بار آخر که قرعه به نامش افتاد، ساک سفر را بست و رفت. رابطه برادری ما بعد از سن 17 سالگی، رنگ دیگری به خود گرفت. اصلا جیک و پوکمان بیشتر شد با هم. پاتوق همیشگی علیرضا گلستان شهدا بود دلش که می گرفت می شد آنجا راحت پیدایش کرد. بعد از شهادت بهترین دوستش، روح الله کافی زاده، بیشتر هم مےرفت آنجا. یکسالی بین علیرضا و روح الله فاصله افتاد. فاصله ای که زود تمام شد، هم زود و هم خوب. عاقبت در رفتن، هم مسیر شدند. شهادت راهشان را تا آسمان یکی کرد، جایی نزدیکی های حرم حضرت زینب سلام الله علیها. از ارادت همیشگی علیرضا نسبت به پدر و مادر گفت. از جنس خوب رفتارش در برابر آنها. یک شب در حالی که پدرم خواب بود، وارد اتاق شد و کف پای پدر را بوسید. به گمانم همین کارها راه را برایش هموار کرد تا اینکه شهادت شد بهترین راه برایش، برای رسیدن به خدا. راوی: #برادرشهید #ادامه_دارد... 💕 @aah3noghte💕 #اختصاصے_کانال_آھ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 ... 61 با احساس حالت تهوع از خواب بیدار شدم. نورِ کم جونی تو اتاقک افتاده بود. سرم همچنان گیج میرفت! میدونستم خیلی ضعیف شدم. خبری از ساعت نداشتم. بلند شدم و یه چرخی تو اتاقک زدم، یه ساعت گرد آبی رنگ رو دیوارای کرمی بود که با دیدن عقربه ی ثانیه شمارش که زور میزد جلو بره اما درجا میزد، فهمیدم خواب رفته! 🕒😴 برگشتم سر جام! یه چیزی به دلم چنگ مینداخت و میخواست هرچی که صبح خورده بودم بکشه بیرون... سعی کردم خودمو بزنم به اون راه و بهش محل ندم!! نمیدونم چقدر شد! شاید یک ساعت به همون حالت اونجا نشسته بودم داشتم کلافه میشدم😣 یعنی الان فقط میتونستم بخوابم و بیدار شم و بشینم و بخوابم و...؟؟!! دیگه حتی خوابمم نمیومد‌! دلم میخواست اتاق خودم بودم تا حداقل یه دوش میگرفتم! اتاق خودم....! آه...😢 کی باور میکرد الان من با این وضع تو چنین جایی...!! اصلا چیشد که به اینجا رسید...؟ چرا من نمیتونم عامل این بدبختی رو پیدا کنم...😣 چرا زندگی من یهو اینقدر پوچ شد؟! یا بهتره بگم از اول پوچ بود... مثل زندگی همه! پس چرا بقیه حالیشون نیست؟؟ نمیدونم... نمیفهمم... فردا عیده!! و من آواره ام... دیگه هیچ دلخوشی تو دنیا ندارم! هیچی!! فکر و خیال داشت دیوونم میکرد! کاش حداقل میدونستم ساعت چنده😭 یعنی این وضع از خونه خودمون بهتره؟؟ شاید اره! اینجوری حداقل میدونم هیچ‌کسو ندارم! هیچ‌کسم تو کارم دخالت نمیکنه! اینکه کلا کسی نباشه بهتر از بودنیه که از نبودن بدتره!! سرم درد میکرد. از گرسنگی شدیدم فهمیدم احتمالا نزدیکای عصر باشه! تاکی باید اینجا میموندم؟! دستمو از دیوار گرفتم و بلند شدم! رفتم سمت درـ این اطراف کسی نبود، با احتیاط رفتم بیرون حداقل هوای اینجا بهتر از اون تو بود! به زندگیم فکر میکردم و قدم میزدم و اشک میریختم... اونقدر غرق تو بدبختیام بودم که حواسم به هیچی نبود! -چیشده خوشگل خانوم؟😉 با صدایی که اومد از ترس جیغ خفه ای کشیدم و برگشتم😰 -کسی اذیتت کرده؟ دو تا پسر هم سن و سال خودم در حالی که لبخند مسخره ای رو لباشون بود داشتن نگام میکردن!!😥 -نترس عزیزم... ما که کاریت نداریم😈 -آره خوشگل خانوم! فقط میخوایم کمکت کنیم😜 با ترس یه قدم به عقب رفتم... -آخ آخ صورتت چیشده؟؟ -بنظر میرسه از جایی در رفتی!! بیمارستانی، تیمارستانی، نمیدونم...! هر مقدار که عقب میرفتم، میومدن جلو! داشتم سکته میکردم😭 -‌زبونتو موش خورده؟؟ چرا ترسیدی؟؟😈 -فردا عیده، حیفه هم یه دختر به این نازی تنها باشه هم دوتا پسر به این آقایی😆 تو یه لحظه تمام نیرومو جمع کردم و فقط دویدم! اونا هم با سرعت دنبالم میکردن! دویدم سمت خیابون تا شاید کسی رو ببینم و کمک بخوام😰 خیلی سریع میدویدن اینقدر ترسیده بودم که صدام درنمیومد😭 نفس نفس میزدم و میدویدم اما.... پام پیچ خورد و رو چمنا افتادم زمین😰😭 تو یه لحظه هر دو شون رسیدن بهم شروع کردن به خندیدن تمام وجودم از وحشت میلرزید! -کجا داشتی میرفتی شیطون😂 هرکی این بلا رو سر صورتت آورده حق داشته! اصلا دختر مؤدبی نیستی! -ولی سرعتت خوبه ها! خودتم خوشگلی! فقط حیف که لالی😂 به گریه افتاده بودم و هق هق میکردم. اما هیچی نمیتونستم بگم!!!😣 یکیشون اومد سمتم و دستمو گرفت تا بلندم کنه.... قلبم میخواست از سینم بیرون بپره. هلش دادم و با تمام وجود جیغ زدم!! ترسیدن و اومدن سمتم. میخواستن جلوی دهنمو بگیرن اما صورتمو میچرخوندم و فقط جیغ میزدم امیدوار بودم یکی بیاد به دادم برسه😭 "محدثه افشاری" @Aah3noghte @RomaneAramesh
.پستاروفرواردکنین... میگن ثواب داره😊 قال ادمین😌
💔 در جود و کًَرَمِ دست خــدا هسٺ حسن💚 دسٺ همہ را وقٺ عطا بسٺ حسن‌ع❣ نومید نـگردد ڪسے از درگــه او♥️ زیرا ڪہ ڪریم ِ اهل بیٺ اسٺ حسن‌ع💖 #دوشنبه_هاے_امام_حسنی #آھ... 💕 @aah3noghte💕
💔 #ایھاالارباب... پرسید یڪی "بهر چه دیوانه شدے"؟ گفتم ڪه "چو عاشق بشوے ....مےدانی" #صلےالله_علیڪ_یااباعبدالله #آھ_ڪربلا 💕 @aah3noghte💕