eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_هشتاد_و_سوم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے علـــے فرمود: "این ڪــارها و این ر
💔 ✨ نویســـنده: امام پاسخ داد: "من مانند تو نیستم. خداوند بر حاکمان واجب کرده که در شیوه ی زندگی، خود را در ردیف ترین افراد جامعه قرار دهند از مشکلات فقیران و تنگ دستان غافل نشوند." علی چنان داشت؛ حتی دشمنانش، کسانی چون معاویه هم می دانستند که علی چگونه انسانی است و هرگز نمی توانستند بر روی چشم بپوشند. می گویند روزی مردی از اهالی کوفه، سوار بر شتری به دمشق آمد. مردی دمشقی به او آویخت که این شتر، شتر من است که آن را گم کرده بودم. باید شترم را به من باز گرداندی. بین آن دو شدت گرفت. مرد دمشقی او را به نزد معاویه برد تا قضاوت کند. او بیش از ۵۰ تن را نیز به عنوان شاهد با خود آورد تا شهادت بدهند که شتر مال اوست. معاویه با دیدن شهادت آن همه شاهد علیه مرد کوفی رأی داد و امر کرد که مرد کوفی شتر را به مرد دمشقی بازگرداند. مرد کوفی از مرد دمشقی پرسید: "شتر تو، نر بود یا ماده؟" مرد دمشقی گفت: "ماده" مرد کوفی رو به معاویه گفت: "اما شتر من است، نه یک شتر ." معاویه به حرف مرد کوفی توجهی نکرد و گفت: "هر چه بوده رأی ما صادر شده و پس گرفته نمی شود." چون آن ها از محضرش خارج شدند، معاویه رو به اطرافیانش گفت: می بینید که ما قصد داریم با چه کسانی بجنگیم؟! حتی اگر یکصد هزار سپاهی را به سوی علی گسیل کنیم، یکی از آن ها بين شتر نر و ماده را نمی داند. شاید بد نباشد در همین زمینه، حکایت دیگری نقل کنم: می گویند در هنگام جنگ صفین، امام به میان دو لشکر آمد و با صدای بلند معاویه را صدا زد. معاویه به اطرافیانش گفت: "بپرسید با من چه کار دارد؟" علی فرمود: "می خواهم خود را آشکار سازد تا جمله ای به او بگویم." معاویه در حالی که عمروعاص در کنارش بود، به میدان آمد و پیشاپیش لشکریان خود ایستاد. امام علی رو به او گفت: "این مردم برای چه در برابر من و تو با هم بجنگند و یکدیگر را ؟ اکنون تو خود به جنگ من آی تا هر کس دیگری را کشت، از آن او باشد." معاویه خطاب به عمروعاص گفت: "نظر تو راجع به این پیشنهاد علی چیست؟" ... 😉 ... 🏴 @aah3noghte🏴 @chaharrah_majazi
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_هشتاد_و_چهارم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے امام پاسخ داد: "من مانند تو نیستم
💔 ✨ نویســـنده: عمروعاص جواب داد: "به راستی که پیشنهاد ای است و این را هم بدان که اگر این پیشنهاد را نپذیری، تا دنیا باقی است این و عار برای تو و خاندانت ثبت خواهد شد." معاویه گفت: "ای عمروعاص، کسی مانند من با این حرف ها گول نمی خورد و مغرور نمی شود و خودش را به کشتن نمی دهد. به خدا سوگند هیچ مردی نیست که با علی به برخیزد، جز آن که زمین خونش را بیاشامد. معاویه این را گفت و به سرعت خود را به صف لشکریانش رساند. حکایتی هم خواندم از ای که بین علی و ابوذر وجود داشت. می گویند در زمان خلافت عثمان، چون او بیت المال را حیف و میل می کرد و آن را به اقوام خویش می بخشید، ابوذر از هر فرصتی برای از عملکرد او استفاده می کرد. او روزی به حالت انتقاد از مردمی که در کنارش بودند، پرسید: "آیا اسلامی می تواند را به عنوان برای خود بردارد و هر وقت که توانست آن را پس بدهد؟" مردی به نام کعب الاحبار که یهودی زاده بود، گفت: "بله، هیچ اشکالی ندارد." ابوذر با عصبانیت گفت: "ای یهودی زاده! آیا تو دین را به ما یاد می دهی؟" عثمان او را فرا خواند و گفت: "اعتراض های تو به من و یاران من بیش از شده و از این به بعد حق ماندن در مدینه را نداری و باید به شام بروی." به این صورت ابوذر به شام که تحت فرمانروایی معاویه بود، تبعید شد. او در شام نیز از روش انتقادی خود دست بر نداشت و افشاگری و ایستادن در برابر و را روش و سیره و سفارش پیامبر اسلام می دانست و از آن، به امر معروف و نهی از منکر یاد می کرد که در قرآن بدان سفارش شده است. تا این که معاویه از عثمان خواست تا او را به مدینه باز گرداند. در مدینه باز ابوذر به کار خود ادامه داد تا این که یک روز در جمع عثمان و یارانش، خطاب به او گفت: "تو باید بیت المال را در راه درست هزینه می کردی و به دست بندگان خدا می رساندی، اما من از رسول خدا شنیدم که فرمود هرگاه دودمان عاص، به سی نفر برسد، خدا را از آن خود می دانند و بندگان خدا را خود می شمارند." عثمان از حاضرین، صحت گفته ی ابوذر را پرسید، آن ها گفتند "ما چنین مطلبی را نشنیده ایم"، اما ابوذر گفت: "من نمی گویم؛ می خواهی باور کن و میخواهی نکن." عثمان کسی را به سراغ على فرستاد. وقتی علی وارد شد، عثمان مسأله را با او در میان گذاشت و گفت: "آیا تو چنین مطلبی را از قول پیامبر شنیده ای؟" ... 😉 ... 🏴 @aah3noghte🏴 @chaharrah_majazi
💔 بسم رب الشهدا و الصدیقین شب گذشته محمد محمدی از بسیجیان حوزه مقاومت بسیج 153 عاشورا در درگیری با چند نفر از اراذل و اوباش منطقه تهرانپارس با ضربات قمه و چاقو مجروح شد و پس از انتقال به بیمارستان فلکه سوم تهران پارس به علت شدت جراحات وارده به رسید. دو نفر از این اوباش در صحنه جرم دستگیر شده و 5 نفر از آنها نیز متواری هستند که تلاش برای بازداشت آنها ادامه دارد. 🌹از شهید محمدی دو فرزند 11 و 8 ساله به یادگار مانده است. ... 💕 @aah3noghte💕
💔 خِشت اول را اگر زهرا گذارَد در بقیع تا ثُریّا می رود دیوار ایوان حسن«؏» ♥️ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ‏اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها حدید، ۱۷ تو آن روحِ بـهاری که در کالبد خزان گرفته‌ی زمین، دمیده خواهی شد... 😔 یک و ، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿 ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #شهید_محمد_بلباسی هم آرام گرفت... خانه ابدی شهید محمد بلباسی⚘ #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل
💔 میگفت: "توی مملکت اسلامی مهم نیست کجا باشی و چه پستی داشته باشی. مهم اینه که هر کاری از دستت برمیاد انجام بدی تا کمکی کرده باشی..👌🏻" ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 ‏امام رضا (ع) می‌فرماید از ما نیست آن که دنیاى خود را براى دینش و دین خود را براى دنیایش ترک گوید. ‎ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 وضعیت مملکت یه جوریه که شما با گرفتن وام مسکن میتونی یک دستگاه پراید بخری 》ویلی وانکا《 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 بعضیام اینقدر گناه‌کارند که روشون نمیشه بهت بگن نگاهشون کنی چه برسه به اینکه انتظار داشته باشن اون دنیا شفاعتشون کنی یکی مثه من😔 ولی اون بعضیا دلشون به اسم گرمه... هنوز نخواسته ، کمکشون میکنی... 💔 ... 💕 @aah3noghte💕 جهت کپی، هشتک دلشکسته ادمین حذف شود
💔 بسم رب المهدی «ارواحنا فداه» بهنام در تاریخ دوازدهم بهمن ماه سال ۱۳۴۵در خرمشهر متولد شد.تولدی که خبر از سربازی پا به رکاب میداد در میدان انقلاب..... ۱۳ساله بود و اقتدا کرده بود نوجوانان شهید کربلا و بسیجیِ زیرکِ امام بود... در میدان مبارزه بصیرت داشت و میدانست چگونه دربرابر دشمن بایستد. نیروهای پست بعث، امان بچه ها را بریده بودند و مثل همیشه شهید بهنام محمدی ، حضور داشت ؛ نمیدانم در آن سن چه گفته بود به خدایش که خریدارش شد در تاریخ بیست و هشتم مهرماه سال۱۳۵۹و او شهید بهنام محمدی شد.... او که رسید به مقام عظما ؛ ولی ما چه کنیم که سن مان از سن شهادت تو بیشتر است و هنوز در پیچ و خم یک کوچه مانده ایم و گویا جامانده قافله شهداییم... شادی روح شهید عزیز بهنام محمدی صلوات به قلم🖋:sh.g تاریخ شهادت٧/٢٨ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 💞 یاد مناجات زیبای شهید دکتر چمران : خدایا ... از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت اما شکایتم را پس میگیرم ... من نفهمیدم! فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد ... گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ،معنایش این نیست که تنهایم ... معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ... با تو تنهایی معنا ندارد ! مانده ام تو را نداشتم چه میکردم ...! دوستت دارم ، خدای خوب من ... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 اهدای ثواب نماز شب به حضرت ام البنین «سلام الله علیها»جهت براورده شدن حاجات سخت.. ... 💕 @aah3noghte💕
💔 به سینه‌های محبان، سـلام بایــد داد که قلب سینه‌‌زنان بارگاه معشوق است و اگر پرسیدند رمز پیروزی دستهای خالی بر کثرت ادوات نظامی دشمن چه بود؟!! بگو... " قلبی مالال از عشق به پیامبر جان و اهل‌بیت مکرمش" 💔 ... 💕 @aah3noghte💕 جهت کپی، هشتک دلشکسته ادمین حذف شود
💔 🕊•° 〖دݪبستہ‌دنیانبودن..:) باهردردےجانمی‌زدن🌿 میگفتن‌فدا‌سر‌حضرت‌زهرآ شهید‌زندگےکردن‌یعنی‌همه‌سختی،هارو به‌جون‌خریدن‌براےفداشدن♥️🖇〗 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 💕 این روزهاباد مخالف زیادمیوزد☹️ میخواهندتـ♥️ــورا  ازسرم بردارند😏 بیخیال بادهای مخالف😉🌪 من اما . . •Ⅰ☝️Ⅰ• آن بیـ🌱ـدے نیستم ڪھ بااین بادهابلرزمـ😇 ... 💞 @aah3noghte💞
02_An_sooy_marg_aminikhaah.ir (1).mp3
11.4M
💔 🔈 شرح و بررسی کتاب 🔇 جلسه دوم راستی آزمایی کتاب آنسوی مرگ داستان اول: خانم زیبا و عفیفه‌ای که.... 👌 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 نهمین شهید سلامت استان اصفهان‼️ سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان: پرستار جوان بخش آنژیوگرافی بیمارستان قلب چمران اصفهان به دلیل بیماری کرونا فوت کرد. همه شهرستان‌های استان اصفهان براساس جمعیت شان تعداد بیماران بالایی دارند و محدودیت‌هایی که در روزهای تعطیل در استان اصفهان اتفاق افتاد، این محدودیت‌ها در تعداد موارد بستری زیاد تأثیرگذار نیست و باید یک الی دو هفته صبر کرد و تاثیر آن را در تعداد موارد سرپایی دید. این بیماری با مشارکت و همراهی مردم کاهش پیدا می‌کند، در حال حاضر با توجه به تعداد موارد مثبت بالا همه این بیماری را در اطرافیان خود می‌بینند، این بیماری در بعضی از افراد شدت شدیدتری دارد و منجر به مرگ می‌شود. 😷 ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_هشتاد_و_پنجم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے عمروعاص جواب داد: "به راستی که پیش
💔 ✨ نویســـنده: علــے گفت: " من با پیامبـــر، دلیــل نمےشود ڪه هر چه او گفتـه من شنیده باشـم، اما این را مےدانم ڪه ابوذر راست مےگوید؛ چرا ڪه پیامبر درباره ے او به من فرمود: "ابـــــوذر یڪــــــے از مردم دنیاست." اما عثمان ڪه نمےتوانست ابوذر و هایش را تحمل ڪند، او را فتنــه گرے نامید ڪه قصــد سرنگونــے حڪومتش را دارد. لذا ابـــوذر را به صحراے ربذه تبعید ڪرد. عثمان دستور داد ڪه هیچ ڪس حق ندارد با ابوذر سخـــن بگوید یا به بدرقـــه ے او برود و مروان بن حڪم را مراقب اجرای این حڪم ڪرد. أمير المؤمنان و پسرانش به همراه عقیــل برادر علــے و عمار یاس، به بدرقه ے او رفتند و با او سخن گفتند و از او دلجویے نمودند. مروان حڪم بر سر آن ها فریـــــاد زد و آن ها را به و بازگشت فراخواند. امام به مروان گفت: "از این جا دور شو ڪه تو مردے از !" پس رو به ابوذر فرمود: "اے ابـــــوذر! تو براے خدا خشم ڪردے، لذا مردم به خاطر از تو ترسیدند و از اطراف تو پراکنده شدند و تو به خاطر دینــــت از آن ها ترسیدے. پس دنیا را به آن ها واگذار ڪه واقعے از آن توست." در روایت دیگرے آمده است ڪه یڪے از دختران امير المؤمنین (ع) از ابن رافع خزانه دار بيت المال، گردنبندے قیمتـــے ڪه از غنایم بصره و جزء بیت المال بود، به عنوان عاریه گرفت تا در عید قربان، با آن خود را زینت ڪند و پس از سه روز باز گرداند. علی گردنبند را در گردن دخترش دید و شناخت. از او پرسید: "این گلوبند از ڪجا به تو رسیده است؟" ... 😉 ... 🏴 @aah3noghte🏴 @chaharrah_majazi
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_هشتاد_و_ششم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے علــے گفت: " #قرابـــــت من با پی
💔 ✨ نویســـنده: دخترش گفت: "از ابن رافع به گرفتم تا در عید قربان با آن زینت کنم." علــے ابن رافع را خواست به او گفت: "آیا به مسلمانان مےڪنــے؟" گفت: "پناه بر خدا مےبرم ڪه خواسته باشم به مسلمانان خیانتــے ڪنم." حضرت فرمود: "پس چگونــه گردنبندے ڪه در مسلمين بوده، بدون اجازه ے من به دخترم عاریـــه دادے؟" ابن رافع پاسخ داد: "اے امیرالمؤمنیـــن! او دختر تو بـود و از من خواست ڪه براے زینت خود، آن را به وے عاریه بدهم و من دادم. وانگهــے من با مال خودم آن را ڪردم و بر من است ڪه آن را سالم به جایش برگردانم." علــــے گفت: "همین امروز آن را به صندوق بیت المال باز گردان و مبادا ایـن ڪار تڪرار شود ڪه مورد من قرار خواهــے گرفت." وقتــے این خبــر به دختر علــے رسید، به نزد پدر رفت و گفت: "مگر مـن دختــر و پـــاره ے تن تو نیستم پدر؟ من این گردنبند را عاریــه گرفتم، چرا بر ابن رافع گرفتــے و مرا نیز سرزنش مےڪنے؟" علــے گفت: "دختــــرم! به پرسش من پاسخ بده؛ آیا همه ے زنان و دختران ڪوفه مےتوانند در عید قربان، چون تو خود را با چنین گردنبندے بیارایند؟" دختر سرش را پایین آورد و گفت: "خیـــــر!" علـــے گفت: "خـدا را خوش نمےآید ڪه تو نسبت به سایرین از حقــوق برخوردار باشے؛ در حالــے ڪه تو به عنوان دختر علـــے، باید در پوشــے و بــے آلایشــے الگو و سرمشـــق دیگران باشــے." حڪایت هایــے از این دست در باب اخلاق و رفتار و زندگــے علـے بسیار خوانده ام و در پی نوشت این ڪتاب قدیمــے، به همین چند حڪایت بسنده مےڪنم. ... 😉 ... 🏴 @aah3noghte🏴 @chaharrah_majazi
💔 پیامبر خدا یک شاخه ی درختی به دست گرفته بودند 🌴 و با تیغ با شمشیرشون داشتن این شاخه ی درخت رو می تراشیدند و صاف می کردند🙂 عده ای از اصحاب اونجا بودند... رسول خدا فرمودند:🍃 باید حتماً امر به معروف و نهی از منکر کنید، اگر نکردید خدا پوستتون رو می کَنه 😟 همونطور که من دارم پوست این چوب درخت رو می کَنم که عصا بشه دستم بگیرم.‌.. 🔴خدا نکنه ما جزو کسانی باشیم که خدا به ما خشم بگیره و پوست ما رو بخواد بِکَّنِه😔 از ماست که بر ماست... خدا ظالم نیست، خدا خشم بیجا به کسی نمیگیره در واقع اون سکوت ما در برابر گناه دیگران باعث میشه خدا به ما خشم بگیره... ... 💞 @aah3noghte 💞