💔
#دم_اذانی
خدا کنه بهم نگی تمومه فرصتت 😔💔🖐️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
تا به حال دیده اید:
یک بسیجی در یک بیل جا شود؟!
۱۵ مهر ۱۳۶۱ بمباران منطقه سومار
همه اندام بدن یک بسیجی در یک بیل!
من از همان روز تا الان - یعنی حدود چهل سال - فکر اینم که اون عزیز رو از روی چی شناسایی کردند؟!
و هنگامی که پدر و مادرش درخواست کردند روی فرزندشان را بهشون نشون بدن، چه فاجعه ای پیش آمده؟!
تا حالا فکر میکردم:
اربا اربا یعنی چی؟!
قربونت برم آقا
چی کشیدی وقتی علی اکبرت رو جلوت اربا اربا کردند!
و از اون شدیدتر وقتی خواهرت زینب بهت گفت:
میخوام روی علی اکبرم رو ببینم!
واسه همین بود وقتی بالای بدن پسرت رسیدی، دست به کمر گرفتی و گفتی:
علی جان، بعد از تو اوف بر دنیا
همچین که هزار و چهارصد ساله آدم و عالم دارند صدات رو میشنوند!
به قلم حمیدداودآبادی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@hdavodabadi
💞 @aah3noghte💞
کپی ممنوع
Part09_نمایش من زنده ام.mp3
7.7M
💔
#ڪتاب_صوتی
قسمت نهم...♥
#نمایش
#من_زنده_ام
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
پیشنهاددانلود👌
شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت21 نفس
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت22 چشمانم را میبندم، نفس عمیق، یک #یا_زهرا و شلیک. تیر میخورد به سینهاش. اسلحه از دستش رها میشود و سینهاش را میگیرد. از جا بلند میشوم و میروم بالای سرش. من را که میبیند، تکانی میخورد و میخواهد اسلحه را بردارد که با لگد اسلحه را دور میکنم. خون از سینهاش میجوشد و زیر لب، چیزهایی به زبان خودشان میگوید. تیر نزدیک قلبش خورده و بعید است ماندنی باشد. بیسیم دستش نیست؛ این یعنی هنوز به کسی خبر نداده است. شاید هم از قبل هماهنگ کرده باشند و تا چند دقیقه دیگر، ماموران #داعش بریزند اینجا. کمی که نزدیکتر میشود، از زمین مشتی خاک برمیدارد و به طرفم میپاشد. شلوار و لباسهایم خاکی میشوند. ناله میکند و باز هم داد میزند؛ اما زبانش را نمیفهمم. برمیگردم به سمت مرد موطلایی که آرام ناله میکند. خیلی خون از دست داده؛ این یکی هم ماندنی نیست. لبهایش خشک است. باید زودتر بروم؛ اما نمیتوانم اینها را هم همینطوری رها کنم. وارد اتاقک نگهبانی میشوم. بازویم میسوزد و کمی خونریزی دارد. با دست سالمم، بازویم را میگیرم و با چشم دنبال آب میگردم. کنار تخت، یک بطری #آب است. همان را برمیدارم و میروم سراغ مرد موقرمز. نه تکان میخورد و نه ناله میکند. نباید خیلی نزدیکش شوم؛ با احتیاط دستم را میبرم به سمت گردنش. نبض ندارد. میروم سراغ مرد موطلایی. مردنی هست؛ اما دلم نمیآید بگذارم #تشنه بمیرد. نمیدانم اگر جای ما برعکس بود و الان من در حال جان کندن بودم، او همینطور رفتار میکرد یا خودش سرم را میبرید و جنازهام را تکهتکه میکرد...؟ مهم نیست. مهم این است که آنها هرچه باشند، من #شیعه ی مردی هستم که دشمنش را سیراب کرد... بطری آب را میگذارم روی لبهایش. سرش را کمی بالا میآورد. چشمانش را باز نمیکند و با ولع، فقط مینوشد. آب میریزد میان ریش پرپشت طلاییاش. دلم برایش میسوزد... کاش جانش را پای داعش و اهداف شومش نمیداد. انقدر مینوشد که سیراب شود و بعد از چند لحظه، سرش رها میشود روی زمین. نباید بمانم. هرلحظه ممکن است نیروهای داعش یا کسانی که قرار است با اینها شیفت عوض کنند برسند. کولهام که پایین صندلی کمکراننده افتاده را برمیدارم. سوزش دستم لحظه به لحظه بیشتر میشود؛ طوری که مجبورم کمی صبر کنم و آن را با چفیه ببندم. ماشین هم که پنچر و درب و داغان است و نمیشود از او انتظار همراهی داشت؛ باید بقیه مسیر را پیاده بروم. با پشت آرنج، خونی که روی صورتم است را پاک میکنم. فکر کنم یک خردهشیشه، پای چشمم را خراشیده باشد. راه میافتم به سمتی که نقشه تبلت نشان میدهد. تبلت را روی حالت بهینهسازی میگذارم که شارژش تمام نشود. ماه در آسمان نیست و چراغ هم نمیشود روشن کرد؛ باید کورمال کورمال پیش بروم. -اونها قبل از این که بمیرن، مُرده بودن. مردههای متحرک بودن. برمیگردم به سمت کمیل که دارد همراهم در بیابان راه میرود و نور چراغقوهاش را میاندازد جلوی پایم. تشر میزنم: خاموشش کن! خطرناکه! پیدامون میکنن! کمیل سرخوشانه میخندد؛ انگارنهانگار که در بیابان منتهی به تدمر، نزدیک مرز داعش و دولت سوریهایم: نترس، کسی نمیبینه. #ادامه_دارد... #خط_قرمز #به_قلم_فاطمه_شکیبا #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی #کانال_آه...
💔
#شیعهی مولا علی(ع) بودن، #بزرگترین جُرمِ #کوچکترین شهید مسجد #قندوز بود!
تصویر کوچکترین شهید حمله ی وحشیانه به نماز جمعه ی مسجد قندوز افغانستان،
توسط گروه وحشی تروریستی داعش
*💠 بِایّ ذنبٍ قُتلت؟؟؟* *به چه گناهی کشته شد؟؟*
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#قرار_عاشقی
دلم برایِ اینا هم تنگ شده ... :)
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 زندگی میگذرد عمر هم... خوشبخت آنکه با #شهادت، جاودانه شد آری... #شهید تنها کسی است که نامش از ص
💔
لبخند گلی زیباست ...
و هر ڪسے ...
بهترین گلها را مے چیند ؛
خدا هم ...
تو را براے خود چید ...
#شهید_جواد_محمدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 صبح... تویی آنڪه صبح به صبح باید پنجرهیِ دل را رویِ بسویِ مُحبتًش گُشود ... السلامُ علیڪَ یا بق
💔
برای لمسِ خیالت وضو میگیرم
چشمانم لبریز باران میشود!
سلام؛مولای من!
چقدر لطیف است
جنسِ دوست داشتنت...
السلامُ علیڪَ یا بقیةَ الله فے ارضه ✋❤️
#سه_شنبه_های_جمکرانی
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#اللهّمَعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجبِحَقّحضرتزینب
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#بسم_الله
فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ
💌 پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.
سوره بقره آیه ۱۵۲
#یک_حبه_نور ✨
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
ما لحظه به لحظه
درحال جنگیدن با نفسی هستیم
که دنبالِ ضایع کردنِ لحظه لحظهیِ زندگیِ انسان است...
شک نکن #جهاد_اکبر اینجاست
که اگر پیروز این جهاد شویم
#لقاء مزد آن است...
#پروفایل
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#دم_اذانی
میان تمام #تلاطم های زندگی فقط همین بس که میدانم
#هستی . . .
#همیشه . . .
#همین جا . . .
درست در #کنار من !
الیس الله بکافِِ عبده🌱❤
همین که تو #خدایِ من باشی، برام #کافیههههه🤲🤲
خیلی دعامون کنید🙏
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آلعمران (۵۵) إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَ رافِعُ
✨﷽✨
#تفسیر_کوتاه_آیات
#سوره_آلعمران
(۵۶) فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِيداً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ
و امّا گروهى كه كافر شدند، در دنيا و آخرت به عذابى سخت عذابشان مىكنم و براى آنها هيچ ياورانى نيست.
(۵۷) وَ أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ
و امّا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، پاداشهاى آنها را (خدا) بطور كامل خواهد داد و خداوند ستمگران را دوست نمىدارد.
(۵۸) ذلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الْآياتِ وَ الذِّكْرِ الْحَكِيمِ
(اى پيامبر!) آنچه بر تو مىخوانيم، آيهها و اندرز حكمت آميز است.
✅ نکته ها
در تفسير اطيبالبيان، نمونهاى از عذابهاى دنيوى بنىاسرائيل، اينگونه آمده است: 37 سال پس از حضرت مسيح، شخصى به نام طيطوس كه از قيصرهاى روم بود، بر يهود مسلّط شد وميليونها نفر از آنان را كشت و هزاران نفر را به اسارت گرفت. او دستور داد اموال آنان را به آتش كشيده و يا غارت كنند و اسيران آنها را طعمهى درندگان سازند.
در كنار تهديد كفّار، تشويق اهل ايمان لازم است، چنانكه در كنار ايمان، انجام كارهاى نيك لازم است.
✅ پیام ها
- سرانجام كفر و بىايمانى، عذاب الهى است. «فَأُعَذِّبُهُمْ»
- هرچه اتمام حجّت بيشتر باشد، قهر خدا بر انكار كنندگان بيشتر خواهد بود.
كسانى كه زنده كردن مرده را از عيسى مىبينند، ولى ايمان نمىآورند، مستحق هر نوع عذابى هستند. «فَأُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِيداً»
- گاهى خداوند در اين دنيا نيز مجازات مىدهد. «فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»
- در برابر قهر خدا، هيچ قدرتى نمىتواند مانع باشد. «وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ»
- براى رهبرى صحيح، علم و حكمت (نشانههاى الهى و بيان حكيمانه و مستدل) لازم است. «الْآياتِ وَ الذِّكْرِ الْحَكِيمِ»
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
📽 پیکر پسرم را در حالی که مثل حضرت اباالفضل(ع) دست نداشت برایمان آوردند…
صحبتهای مادر شهید محمدرضا خاوری [حجت] در دیدار با رهبر انقلاب
مادر شهید حجت به فرزند شهیدش پیوست🥀
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
Part10_نمایش من زنده ام.mp3
12.53M
💔
#ڪتاب_صوتی
قسمت دهم...♥
#نمایش
#من_زنده_ام
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
پیشنهاددانلود👌
💔
#شکرگزارباشیم
خدایا بابت فردا و فردا های زیبایی که برام رقم میزنی
شکرگزارم🤲🏻
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
فرا رسیدن سالروز شهادت حضرت سکینه بنت الحسین علیهماالسلام را به محضر مقدّس حضرت ولیّ عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف و همهی شیعیان و منتظران تسلیت عرض مینمائیم.
شیخ ابراهیم کفعمی رحمةاللهعلیه در مصباح نقل میکند:
عصر عاشورا وقتی #حضرت_سکینه سلاماللهعلیها در گودی قتلگاه، بدن قطعه قطعه شدهی پدر را شناخت و در آغوش گرفت، از شدّت مصیبت، غش کرد و در آن حال شنید که #امام_حسین علیهالسلام میفرمایند:
"شِيعَتِي مَا إِن شَرِبتُم رَيَّ عَذبٍ فَاذكُرُونِي
أَو سَمِعتُم بِغَرِيبٍ أَو شَهِيدٍ فَاندُبُونِي"
اای شیعیان من! هرگاه آب گوارا نوشیدید،
تشنگیِ مرا یاد کنید و هرگاه سخنی دربارهی غریب
یا شهیدی شنیدید، بر غربتِ من نوحه و گریه کنید.
مصباح (کفعمی)، ص۷۴۱
🥀همپای خطر همسفر زینب بود
🥀همراز نماز سحر زینب بود
🥀یک لحظه نشد ز عمه جانش غافل
🥀پروانه صفت دور و بر زینب بود
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت22 چشما
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت23 کمیل سرخوشانه میخندد؛ انگارنهانگار که در بیابان منتهی به تدمر، نزدیک مرز داعش و دولت سوریهایم: نترس، کسی نمیبینه. میپرسم: اونا کِی مُرده بودن؟ از وقتی عضو داعش شدن؟ -نه. از وقتی که بهجای خدا، هوای نفسشون رو پرستیدن و فکر کردن با کشتار مردم بیگناه میتونن به خدا برسند. از وقتی اسلام واقعی رو، با اسلام بدلیِ داعش اشتباه گرفتن و به جای این که مسلمون بشن، تبدیل شدن به حیوون وحشیای که به زن و بچه بیگناه مردم رحم نمیکنه...اسلامی که اینها دارن، از کفر هم بدتره. بعد چند قدم نزدیکتر میشود و نگاهی به زخم دستم میاندازد: هوم...خوب شد تیر نخوردی. خراشیده و رفته. سرم را تکان میدهم: کار خدا بود. *** قضیه کمی پیچیده بود؛ نمیدانستم باید سراغ کدام یکی بروم. میدانستم وقتی این مُهرهها را گذاشتهاند توی ویترین، یعنی بعید است بتوان از آنها به راحتی به مُهرههای اصلی رسید. پرینت حساب جلال نشان میداد احتمالا بابت همین مدیریتش، دارد مزد میگیرد. مزد ناچیزی میدادند؛ اما برای جلال همین هم غنیمت بود. سمیر هرماه پول درشتی از طرف یک بانک اماراتی دریافت میکرد و بخشی از آن پول را به جلال میداد و بقیهاش را خرج خوشگذرانیاش میکرد. چاره نبود؛ فعلا همینها را داشتیم. از پشت میزم بلند شدم و چهارزانو نشستم کف زمین اتاقم. سرم را به کف دستم تکیه دادم و چشمانم را بستم. سردی سرامیکهای زمین به بدنم نفوذ میکرد و باعث میشد ذهنم تا حرم امام رضا علیهالسلام و سنگهای حرمش پر بکشد. یادش بخیر، گاهی با کمیل میرفتیم مشهد. یکی دو روزه میرفتیم و برمیگشتیم. کمیل وارد حرم که میشد، کفشهایش را درمیآورد. حتی در صحنها هم بدون کفش راه میرفت. میگفت خاک پای زائرها تبرک است. وقتهایی که مینشستیم روی سنگهای سرد حرم، تمام التهاب درونمان فروکش میکرد. مغزمان خنک میشد؛ آرام میشدیم. زیر لب زمزمه کردم: السلام علیک یا علی بن موسی الرضا... و نفس عمیقی کشیدم. عطر حرم، خودش را از مشهد تا اتاقم رساند و ریههایم را پر کرد. همانطور که نشسته بودم، دست دراز کردم و پرونده را از روی میز برداشتم و یکبار دیگر خواندم. تازه ذهنم کشیده شد به گروه خرید و فروش اسلحه که مدیر آنها هم سمیر و جلال بودند. نمیفهمیدم؛ اگر اینها آدمهای ویترینی بودند، پس چرا کار به این خطرناکی را هم انجام میدادند؟ اصلا سمیر که آدم این حرفها نبود... یک قاعدهای هست که میگوید اگر میخواهی چیزی را پنهان کنی، آن را بگذار جایی که در دید همه باشد. باید پوشش سمیر و جلال را کنار میزدم تا برسم به مُهرههای اصلی. از اتاقم بیرون زدم و موبایل غیرکاریام را تحویل گرفتم. بخاطر امنیت پایین نرمافزار تلگرام، نصب کردنش روی گوشی شخصی هم ریسک بود چه رسد به گوشی کاری. درضمن، نمیشد موبایلی که روی آن تلگرام نصب باشد را ببرم داخل ساختمان تشکیلات. داخل حیاط نشستم و اینترنت گوشی را روشن کردم. وارد گروه شدم؛ پیام خاصی نیامده بود؛ فقط سمیر چندتا فیلم و عکس گذاشته بود برای تبلیغ. گذاشتم فیلمها دانلود شوند؛ سرعت اینترنت خیلی کند بود. تا دانلود بشوند، وارد لیست اعضای گروه شدم. به نام و عکس پروفایل هیچکدام نمیخورد خانم باشند؛ اما بعید نبود خیلیها با پروفایل پسرانه وارد شده باشند؛ از جمله نامیرا که پروفایلش، جنسیتش را نشان نمیداد. کسی بجز جلال و سمیر ادمین نبود. دوباره رفتم که ببینم فیلمها دانلود شدهاند یا نه. فقط یکی دانلود شده بود که بازش کردم. چشمتان روز بد نبیند؛ فیلمی از مراسمهای شیعیان افراطی بود و سرشار از لعن و توهین به مقدسات اهلسنت. دلم میخواست سرم را بکوبم به درخت کنارم. یکی نیست به اینها بگوید نتیجه لعن و توهین علنی شما، میشود سرهای بریده شیعیان در کشورهای دیگر. حالا هرچقدر بیاییم و اثبات کنیم که مراجع شیعه و شیعیان واقعی، دنبال پررنگ کردن اختلافات نیستند و به مقدسات اهلسنت توهین نمیکنند، فایده ندارد. گروههای تندروی وهابی و سلفی برای جنایاتشان دنبال بهانه میگردند که به لطف تشیع انگلیسی، بهانه هم دارند. اگر کمی ریزبین باشی، میتوانی ببینی که یک دست پنهان، میخواهد شیعه و سنی را از هم جدا کند و بینشان اختلاف بیندازد. پاهایم دیگر رمق ندارند. هرچه نزدیکتر میشوم، زمین سبزتر میشود و تعداد خانههای روستایی بیشتر؛ هرچند خالی از سکنهاند و خرابه. از جاده اصلی خارج شدم و مسیر را طوری آمدم که به تور ماموران داعش یا خودمان نیفتم. #ادامه_دارد... #به_قلم_فاطمه_شکیبا #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی #کانال_آه...