شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت40 با
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت41 قطعاً نمیتوانستیم برویم در خانهاش و خودمان و سازمان را معرفی کنیم و انتظار همکاری داشته باشیم. نامیرا که کارمند ما نبود! نامیرا را فعلا گذاشتم گوشه ذهنم تا بعداً فکری به حالش بکنم. نفر بعدیای که روی اعصابم بود، جلال بود. جلال ذاتاً آدم بدی نبود؛ فقط بخاطر پول همکاری میکرد. شدیداً در ذهنم دنبال راهی میگشتم که جلال هم بشود مهره ما. بالاخره جلال ایرانی بود؛ در همین مملکت زندگی میکرد، حتی بچهها گفته بودند اهل نماز و هیئت هم هست. شاید میشد آگاهش کرد از کاری که میکند. اول باید میسنجیدم که جلال تا چه اندازه تحت مراقبت است و اصلاً تحت مراقبت هست یا نه. بعد هم باید میدیدم چطور میشود بدون جلب توجه با او ارتباط گرفت و اصلا میشود یا نه؟ تصمیم گرفتم مثل بچههای خوب، امشب زود برگردم خانه. میدانید، خیلی وقتها گره کارها فقط با دعای مادر باز میشود. باید میرفتم کمی #ناز مادر و پدرم را میکشیدم تا دعایم کنند و پرونده راه بیفتد. سر راه خرید هم کردم و وقتی رسیدم خانه، مادرم حسابی جا خورد. معمولاً وقتهایی که انقدر خوب میشوم، خودش میفهمد کارم گره خورده.😅 مادر است دیگر. یک جوری هم نگاه کرد که یعنی: - فهمیدم باید دعات کنم، باشه. باشه! پدرم نشسته بود جلوی تلوزیون و به بازی فوتبال خیره شده بود. میدانستم اهل فوتبال دیدن نیست؛ برعکس برادرهای کوچکترم. نشستم کنارش و گفتم: - فوتبالی شدین بابا؟ تازه متوجه من شد. لبخند زد تا تعجبش را پنهان کند. بودن من در آن ساعت عصر در خانه، حسابی توی چشم میزد. پدر مثل همیشه، مشتی به بازویم زد و گفت: - چطوری پسر؟ - مخلص شماییم. دوباره نگاهش رفت به سمت فوتبال. نمیدانم به چی فکر میکرد؛ شاید به جوانیاش. به وقتی که هنوز #جانباز نشده بود و میتوانست روی پاهایش بدود. شنیدهام پدر خیلی عاشق فوتبال و والیبال بود. در جبهه هم دنبال فرصت میگشت برای بازی کردن با بچهها. حتماً داشت به این فکر میکرد که ای کاش باز هم میتوانست بدود. ناگاه گفت: - عباس، اینایی که دور ورزشگاه نشستن چرا اینطوری میکنن؟ شانه بالا انداختم: - خب هیجان بازیه دیگه. غرق شدن توی هیجان بازی. پدر سرش را تکان داد؛ اما باز هم نگاهش را از تلویزیون نگرفت. با خودش زمزمه کرد: بازی خیلی هیجان داره؛ ولی برای اونا که توشن. اینا که بازی نمیکنن... و آه کشید. منظورش را نفهمیدم. گفتم: - خب تیم مورد علاقهشونو تشویق میکنن. پوزخند زد: - پس دیگه بازی مهم نیست، مهم تیمه.😏 باز هم نتوانستم بفهمم به چی فکر میکند. دوباره با خودش واگویه کرد: نمیفهمم...این تیم با اون تیم چه فرقی داره؟ چی بهشون میرسه اگه از یه تیم طرفداری کنن؟ ورزش ورزشه دیگه... دستم را دور شانهاش حلقه کردم. تقریبا فهمیدم چی گفت. گفتم: - اینا رو ولش. خودت چطوری؟ - شکر. تو خوبی بابا؟ کارات خوب پیش میره؟ سرم را تکان دادم. هنوز شروع نکرده بودم به تعریف کردن که گوشیِ کاریام زنگ خورد. لبم را گزیدم. نگاهی به پدر کردم که نگاهش چرخیده بود به سمت گوشیام. گفت: خب چرا جواب نمیدی؟ و طوری نگاه کرد که یعنی: - برو اطرافت رو سفید کن که راحت حرف بزنی. #ادامه_دارد... #به_قلم_فاطمه_شکیبا #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی #کانال_آه...
💔
چند روز قبل از شهادت ، شهیدمحمدکیهانی سیب زمینی و.... خرید و غذا درست کرد و نذری می داد می فرمود دعا کنید شهید بشم...
تو همین لحظات گفتیم محمد شهید نمی شی، بچه داری ،
شهیدفرمودند : فلانی تو شهادتم شک نکنید😉
حالا که محمد انتخاب شد و شهیدشد و پرکشید فهمیدم نذر اون روزش رو خدا قبول کرده.
راوی: همسنگر شهید
#شهید_محمد_کیهانی
📸شهید در کنار فرزندانش
منبع نرم افزار مدافعان حرم
سالروز شهادت
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#قرار_دلتنگی😔
بیایین بعضی وقتاهم ازاینکه
درد وغم های خودمون روبه دردِ
غربتِ امام زمان ترجیح میدیم توبه کنیم..!
یک #آیت_الکرسی و #سه_صلوات، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر
#سلام_امام_زمانم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
قبل از تلاش برای رفتن به سوریه گفته بود دوست دارد پیش از بازنشستگی با همان #لباس_سپاه به شهادت برسد، برای همین زمانی که خبردار شد به سوریه میرود گویی در حال پرواز کردن بود، برق شادی در چشمانش میدرخشید.🕊
#شهید_محمد_زهره_وند و #شهید_سعید_مسلمی در آبان سال ۱۳۹۴ به همراه نزدیک به ۴۰ نفر از همرزمانشان برای عملیاتی در سوریه مامور میشوند که در محاصره تکفیریها میافتند و از این بین محمد و سعید مسلمی به شهادت میرسند، اما پیکرشان در منطقه میماند تا اینکه ۷۰ روز بعد، پیکرشان به کشور بازمیگردد.
سالروز شهادت
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#قرار_عاشقی
#امامرضاجان❤️
اگر که قبله نما در مدار می لرزد
به شوق سجده به ایوانِ طلامی لرزد
میان خلوت خود از شکوه جلوت تو
کسیکه بود بهعشقت دُچار می لرزد
بهیادوصل تو آیه به آیه قطرهیاشک
به روی گونه ی هر بی قرار می لرزد
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
قسمتی از نامه شهید علی خلیلی به رهبر انقلاب: من فدای غربتت آقاجان...
🦋آقاجان! به خدا دردهایی که میکشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمی کند.
🌟مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(ع) را امر به معروف و از منکر تشریح نفرمودید؟
💢مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟ یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شمارا نمی فهمند؟یعنی شما اینقدر بین ما غریب هستید؟ رهبرم! جان من و هزاران چون
من فدای غربتت.
#شهید_علی_خلیلی
سالروز ولادت
هدیه به روح مطهرشهدا⇦صلوات
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #امام_خامنه_ای: "عزیزان من! از یاد شهدا غفلت نکنید!" سید مقاومت فرمودند ما اگه احساس کنیم کاری
💔
#زندگی
شوق رسيدن
بہ همان پروازےست،🕊
ڪہ #شهادت گفته اند نامش را...🥀
#شهید_جواد_محمدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #آھ... دعا کن #رفیق! دعا کن کسی بدون #شهادت چشم از جهان نبندد🥀 #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_من
💔
#آھ...
#زندگی بی شهادت
ریاضت تدریجی
برای رسیدن به #مرگ است.😔
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 نبینیـد خاکیـه قبرش💔 آقـام تودل نوکـراش حــ😇ـرم داره💞 "اَلسَّلامُعَلَيْكَياحَسَنَبْنَعَلِی
💔
بنویسید حسن و بخوانید كرم
بنویسید بقیع و بخوانید حرم
بنویسید ضریح و بخوانید نشد
بنویسید رواق و بخوانید چه شد
بنویسید غریب و بخوانید حسن
بنویسید غلام و بخوانید كه من...
"اَلسَّلامُعَلَيْكَياحَسَنَبْنَعَلِیوَرَحْمَةُ اللّهِوَبَرَكاتُهُ"
#اݪحمداللہڪہنوڪرتم:)🍃
#دوشنبه_های_امام_حسنی
#هرگزنمیردآنکهدلشمستمجتباست
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#کپےبدونتغییردرعکس
💔
هر وقت احساس کردید از #امام_زمان ﷻ دور شدید و دلتون واسه آقا تنگ نیست... این دعای کوچیک رو بخونید..
لَیـِّن قَلبی لِوَلِـیِّ اَمرک..
یعنی..خدایا دلم رو، واسه امامم نرم کن...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
محمدرضا اسماعيلي سي ام شهريور 1349، در شهر مجن از توابع شهرستان شاهرود به دنيا آمد. پدرش محمدابراهيم، كشاورز بود و مادرش سكينه نام داشت. دانش آموز دوم راهنمايي بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. هفدهم اسفند 1366، با سمت امدادگر در ماووت عراق بر اثر اصابت تركش به شكم، شهيد شد. پيكر وي را در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپردند.
#شهدای_دانش_آموز
#هفته_بسیج_دانش_آموزی
#استکبار_ستیزی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#بسم_الله
#یک_حبه_نور
فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ
برای چیزهای خوبی که داریم و برای چیزهای بدی که نداریم!
#با_من_بخوان
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#خدایا_شکرت🤲🏻
برای غم هایی که تمام می شوند
و شادی هایی که می رسند...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آلعمران (۸۳) أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ
✨﷽✨
#تفسیر_کوتاه_آیات
#سوره_آلعمران
(۸۴) قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ عَلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِيَ مُوسى وَ عِيسى وَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ
بگو: به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط (پيامبران از نسل يعقوب) نازل گرديده وآنچه به موسى و عيسى و پيامبران ديگر، از طرف پروردگارشان داده شده (به همهى آنها) ايمان آوردهايم و ميان هيچيك از آنها فرقى نمىگذاريم وما تنها تسليم (فرمان) او هستيم.
✅ نکته ها
اين آيه، به غير از يكى دو كلمه، كاملًا شبيه آيهى 136 سورهى بقره است.
شكل كار اصل نيست، بلكه اصل، آن هدف غايى و نهايى كار است. در هر زمانى ممكن است شكل كار و دعوت انبيا فرق كند، مثلًا حضرت موسى به سراغ فرعون برود و يا حضرت سليمان، فرمانروايى مانند بلقيس را دعوت كند، ولى هدف نهايى يكى است.
درست مانند حركتهاى گوناگون امامان معصوم عليهم السلام.
اگر از انبياى گذشته براى معرّفى و يارى پيامبر آينده پيمان گرفته شده، پيامبر آينده نيز مأمور است به نمايندگى از تمامى پيروانش، ايمان خود را نسبت به پيامبران گذشته اعلام نمايد.
🔊 پیام ها
- ايمان خود را اظهار كنيد. «قُلْ آمَنَّا»
- ايمان به انبيا، در كنار ايمان به خداوند است. «آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ ... وَ النَّبِيُّونَ»
- خدمات پيشينيان را ناديده نگيريم. «وَ ما أُنْزِلَ عَلى إِبْراهِيمَ ... وَ ما أُوتِيَ مُوسى»
- آمدن انبيا، جلوهاى از ربوبيّت الهى است. «وَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ»
- دين وهدايت الهى، همواره همراه بشر بوده است. انبيا همچون معلّمان يك مدرسهاند كه به طور زنجيرهاى مأمور ارشاد مردم بودهاند. «إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ ...»
- تمام انبيا، داراى هدف واحد هستند. «لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ»
- برترى بعضى از انبيا بر برخى ديگر؛ «فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلى بَعْضٍ» «1» هرگز مانع ايمان ما به همهى آنها نيست. «لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ»
- پيامبر اسلام، با اظهار ايمان خود به ساير انبيا، پيروان مكتبهاى توحيدى را به وحدت دعوت مىكند. «لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ»
- پيامبر اسلام، تسليم مطلق حقّ است. «نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»
- كسى كه ميان انبيا فرق بگذارد، در حقيقت تسليم خدا نيست. «لا نُفَرِّقُ ... نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»
- مؤمنان، هماهنگ با تمام موجودات، تسليم خدا هستند. «لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ... وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
💔
#دم_اذانی
در دنیا؛ هیچ خواستهاۍ شیرین تر از
خواسته_هاۍ_نفس نیست! گاهی میشه یاد خدا کرد براۍ خاطر نفس.
فرصت من و تو کوتاه؛ لذّت این دنیا فانی
همین خلوت ها پای سجاده نشستن ها همین کنج اتاقت میشه نَفس کُش باشه؛ ولو با خوندن یک آیه قرآن ..
دریابید خدا رو دریابید ..
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
▫️▫️▫️▫️▫️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
جمهوری اسلامی در حال بازگشت به تنظیمات کارخانه می باشد
منتظر بمانید
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
مجری مسابقه ای برای بچه ها برگزار کرد.
مسابقه این بود: هر کسی بعد از اشارهٔ مجری باید میرفت، دست بابایش را میبوسید و برمیگشت.
یک دو سه را که گفت همه دویدند الا یک نفر!
مجری گفت: شما چرا ایستادی؟!
پسر گفت: من فرزند شهیدم!
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت41 قطع
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت42 و طوری نگاه کرد که یعنی: - برو اطرافت رو سفید کن که راحت حرف بزنی. از جا بلند شدم و تماس را وصل کردم. امید بود: - سلام عباس. یکی اومده خونه سوژه. - کی؟ - نمیشناسیمش. ت.م سمیر عکسش رو فرستاد برام. - خیلی خب بررسی کن ببین کیه تا من برسونم خودم رو. مکالمه هم ضبط بشه. - چشم. و نگاهی به پدر کردم. مِنمِن کنان گفتم: - میگم...چیزه...بابا...من... سرش را چرخاند طرفم و ویلچرش را حرکت داد. خندید و گفت: - باشه، برو. من به مامانت میگم. خدا به همراهت. * ظاهرش این است که دارم خوراکیهای داخل قفسه را بررسی میکنم؛ اما در اصل، حواسم به همان دوتا #تروریست است که آمدهاند دنبال ابوالفضل و در سالن انتظار نشستهاند. در همین طبقه، روبهروی سالن انتظار، یک فروشگاه کوچک مواد غذایی هست که همراهان بیمار برای خریدن خوراکی مجبور نشوند از بیمارستان بیرون بروند. صدای قدمهای کسی را از پشت سرم میشنوم. کمکم نزدیکتر میشود. احساس خطر میکنم و دستم را میبرم نزدیک اسلحهام. مرد کاملاً نزدیکم میشود و کنارم میایستد. یک بسته بیسکوئیت از قفسه برمیدارد و نگاهش میکند. سرم را بالا نمیآورم که مشکوک نشود؛ اما کمی نگرانم. ناگاه خودش را نزدیکتر میکند و با صدای خفهای میگوید: - من یه طوری ابوالفضل رو میکشونم بیرون بیمارستان تا اینام بیان بیرون. بقیهش با شما. حله؟ شاخ درمیآورم و میخواهم سرم را بلند کنم که میگوید: - تکون نخور تابلو نشه. منو میشناسی که؟ از گوشه چشم نگاهش میکنم. پدر خانم صابری است؛ از آنهایی که در کار امنیتی و اطلاعاتی مو سپید کرده. دورادور و بخاطر آشناییام با حاج حسین میشناسمش. زیر لب میگویم: - ارادتمندیم حاجی. - باهام هماهنگ باش. فعلا. دوتا کیک از قفسه برمیدارد و میرود که پولش را حساب کند. راستش را بخواهید کفم بریده است از این حرکتش و نقشهای که کشیده. زد توی خال. دمش گرم. حاج حسین هم میگفت این آقای زبرجدی مغزش خیلی خوب کار میکند ها...راست میگفت. دقیقاً نمیدانم چرا؛ اما اواخر دهه هفتاد درگیر یک پرونده سنگین شد و کار به جاهای باریک کشید؛ فکر کنم بخاطر همین بود که مجبورش کردند پیش از موعد، درخواست بازنشستگی بدهد. این هم یک مدل حذف تر و تمیز یک نیروی توانمند بود. البته این آدمی که من دیدم، قطعاً به این راحتی بیخیال نشده است و هنوز دارد با بچههای خودمان همکاری میکند. #ادامه_دارد... #به_قلم_فاطمه_شکیبا #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی #کانال_آه...
💔
توییت یک فعال فضای مجازی به زبان انگلیسی:
نه آرایش و لباس هالووینه نه اصلا میداند هالووین چیست. این یک کودک معصوم ایرانی مبتلا به بیماری پروانهای است که رژیم آمریکا و متحدانش حتی پانسمانش را هم از او دریغ میکنند و تحریم دارویی کردهاند.
#توییت
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
🕊🌹🕊🌹 🌹🕊🌹 🕊🌹 🌹 #لات_های_بهشتی #حر_امام۱ دو سال #حبس_انفرادی کشید، به خاطر درگیری با ماموران شهرب
به مناسبت سالروز شهادت #طیب_حاج_رضایی بد نیست این پست رو بخونید
https://eitaa.com/aah3noghte/1767
💔
گـمان مےڪنم این همان قصه #عقل و #عشق است...
عقل مےگوید:
"حاج احمد حتی بر فرض اسارت هم، علےالقاعده سالیان دور و درازےست که باید از باده دلربای شهادت نوشیده باشد"
اما #عشق مےگوید:
"حاج احمد زنده است"
و عجبا چنان هم محکم مےگوید
که کسی جرئت نکند بنویسد:
#شهیداحمدمتوسلیان
#تو_کجایی؟؟؟
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#قرار_عاشقی
ای گنبد همیشه مطهر به عطــر اشک
جــز در حــریم کوی تو مــاوا نمـی کنم
#سلام_آقا
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕