eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
3.5هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته👌 فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تابه‌چشمشون‌بیاییم خریدنےبشیم اصل مطالب، سنجاق شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر در عکسها☝ 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 گل همیشه بهار! ما خوشیم به اخبار رسیده، به روایت‌های مکتوب‌… وقتی بیایی خنده‌های از ته دل بچه‌ها، شیرینی کام بزرگترها تمامی ندارد. باران و نور و شادی ته ندارد. هیچ قلبی نمی‌میرد و هیچ گونه‌ای خیسِ غمی نمی‌شود. حکم تحریم می‌دهی به هرچه ملال. امضای استحباب می‌زنی به هر چه شادی. به اشاره سرانگشتانت زنده می‌شوند شهرها، آد‌م‌ها و بهار می‌شود فصل ابدی جهان. ما دلخوشیم به اخبار رسیده. وَ اعْمُر اللَّهُمَّ بِهِ بِلادَكَ وَ أَحْيِ بِهِ عِبَادَكَ خدایا به دست او‌ سرزمین‌هایت را آباد و‌ بندگانت را زنده گردان. * دعای عهد ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ‏سَلَامٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ﺳﻠﺎم ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ‌ﭘﺎﺱ ﺻﺒﻮﺭی‌ﺗﺎﻥ. ﺧﻮﺏ ﻋﺎﻗﺒتی ﻧﺼﻴﺒﺘﺎﻥ ﺷﺪ. الرعد (٢٤) . ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ...و سلام بر او که می گفت: «اگر ماه رمضان بیاید و بگذرد و اخلاق ما همان اخلاق ناپسندی باشد که داشتیم ماه کم برکتی برای ما بوده است» 😔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ‏خدایا امتحان کسی رو با دلش قرار نده. ... 💕 @aah3noghte💕
💔 باز هم جمعه شد جمعه ای بی تفاوت اما بدون تو کجایی مولای من؟ عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری سخته برام همه رو ببینم جز تو ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔

 
📕 رمان امنیتی  ⛔️
✍️ به قلم:  



طبیعی نیست.🤨

سرِ دردناکم نبض می‌زند و ماری که درون سینه‌ام بود دوباره زبان دوشاخه‌اش را نشانم می‌دهد.🐍

گلویم تلخ می‌شود. عکس پلاک را می‌گیرم و برای محسن می‌فرستم. تلفن را برمی‌دارم و شماره داخلی محسن را می‌گیرم:
- محسن جان، ببین با پردازشگر تصویر می‌تونی پلاک رو بخونی؟

- خیلی تلاش کردم آقا، ولی نشد. نمی‌دونم چرا انقدر مخدوشه. بازم تلاشمو می‌کنم.

- دستت درد نکنه.

و قطع می‌کنم. دوباره دیدن فیلم‌ها را از سر می‌گیرم؛ این بار برای دیدن رفتار خود موتورسوار.

صالح با آرامش از ماشینش پیاده می‌شود. خیابان انقدر عریض هست که خیالش کم و بیش از ماشین‌های عبوری راحت باشد.

موتورسوار دارد نزدیک می‌شود به صالح؛ اما علت این که انقدر به حاشیه خیابان نزدیک است را نمی‌فهمم.

می‌توانست از وسط خیابان رد شود. چندان شلوغ نبود خیابان.

سرعتش به عنوان یک موتورسیکلت که در یک خیابان وسط شهر تهران حرکت می‌کند، بیش از حد زیاد است و نزدیکی غیرطبیعی‌اش به حاشیه خیابان، مشکوک و عجیب.🤨

شاید فکر کنید من بیش از حد به همه چیز مشکوکم؛ اما در شغل من، باید به خودت هم شک کنی چه رسد به یک موتورسوار ناشناس.

چندبار فیلم را جلو و عقب می‌زنم تا مطمئن شوم این که حس می‌کنم موتوسوار کمی به راست متمایل شده برای زدن به صالح، حاصل  نیست.

نه نیست. واقعا این اتفاق افتاده. واقعا خواسته بزند به صالح و بعد هم، فقط یک لحظه کوتاه متوقف شده.🤨

نه برای این که خودش بخواهد؛ برای این که به طور طبیعی برخوردش با صالح، سرعتش کم شده است.

بعد هم با یک نگاه کوتاه به پشت سرش، سریع گازش را می‌گیرد و می‌رود.

چهره‌اش پیدا نیست؛ اما از حالاتش می‌شود حدس زد از این اتفاق چندان نترسیده. حالتش بیشتر شبیه آدمی ست که کارش را انجام داده و می‌خواهد برود؛ نه آدمی که بخواهد فرار کند.

سریع از میان مردم و ماشین‌ها لایی می‌کشد تا از تصویر دوربین اول خارج شود. فیلم دوربین بعدی را پخش می‌کنم؛ خیابان بعدی. پیاده نمی‌شود. 

انقدر خیابان به خیابان می‌رود و من انقدر از فیلمی به فیلم بعدی می‌روم که دوربین‌ها گمش می‌کنند.

انقدر حرفه‌ای و تمیز خودش را گم و گور کرد که می‌توانم قسم بخورم جای دوربین‌ها و نقطه کورشان را از قبل می‌دانست.🤨


... 
...



💞 @aah3noghte💞
 @istadegi
قسمت اول
💔 🌿 🥀 🌿چـھ‌شـیـࢪیـن‌اسـٺ↯ ٺـڪـࢪاࢪنـٰامـٺ💕 ... ʝơıŋ➘ |❥ @aah3noghte
﷽ 💔 اى آسمان به صورت ماهش نظاره كن  از شرم روى او، مه خود را دو پاره كن بشمار، اختران شب‌افروز خويش را  آنگه بيا فضائل او را شماره كن (حسان) صلّوا على رسولِ الله و آله ﷺ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 📩 حفظ دلهای پاک حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: سعی کنید نتایج تلاش مبارک خود را در ماه رمضان، برای خود حفظ کنید. دلها را پاکیزه نگه‌دارید و مشغول مسائلی که شما را از خدا دور میکند، مپسندید. دلتان را مشغول یاد خدا بخواهید؛ آن را قدر بدانید و از نتایج و ثمرات آنچه که در ماه رمضان به دست آورده‌اید، سعادت خود را تا آخر سال تأمین کنید. ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 تا میاد یک اتفاق خوب بیفته و یک دستاوردی، موفقیتی رو بشه به جای تشکر، قدردانی، افتخار و خودباوری یک عده نادان میان میگردند یه نقطه ضعف رو علم میکنند . باور کنید اگر اون مشکل هم حل بشه باز می‌گردند یک چیز دیگه میگن حتما ببینید ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹🔶🔹💠🔹🔶🔹 📹 | توضیح مرحوم{شهید} نادرطالب‌زاده در مورد ترور بیولوژیک... ... 💞 @aah3noghte💞
💔 مَنو دِلْ کَندَنْ از "رَهـْــ❤️ـــبَر" مَحاله؛ ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔

 
📕 رمان امنیتی  ⛔️
✍️ به قلم:  



انقدر حرفه‌ای و تمیز خودش را گم و گور کرد که می‌توانم قسم بخورم جای دوربین‌ها و نقطه کورشان را از قبل می‌دانست.🤨

از سر شب تا نزدیک دوی نیمه شب، بدون هیچ استراحتی بارها فیلم‌ها را می‌بینم. هزاران بار عقب و جلو می‌کنم.

دیگر حفظ شده‌ام ثانیه به ثانیه‌اش را و حالم از هرچی موتور و دوربین مداربسته و خیابان است بهم می‌خورد.

فایده ندارد؛ این یارو جای دوربین‌ها را می‌دانسته وگرنه ممکن نیست انقدر خوش‌شانس باشد.

می‌دانم پلیس هم دارد دنبال راننده ضارب می‌گردد و در این باره تحقیق خواهد کرد؛ اما احتمالاً به همین نتیجه من خواهد رسید. باید منتظر بمانم ببینم گزارش پلیس و نظر کارشناس آن‌ها چیست.

زدن صالح وقتی از دید آن‌ها همه چیز عادی ست، هیچ دلیلی ندارد جز این که فهمیده باشند ما می‌خواهیم بیاییم جلبش کنیم.

مار سیاه درون سینه‌ام، دور ریه‌هایم چنبره می‌زند و نفسم تنگ می‌شود. انگار می‌خواهد فشارم بدهد و بگوید دیدی گفتم؟

اعصابم از دستش خرد می‌شود و در دل، سرش داد می‌زنم که:
- فهمیدم. باشه! دست از سرم بردار!

دست بردار نیست. تک‌تک اعضای تیم را به دادگاهی در قلبم می‌کشاند و با زبان دوشاخه‌اش بو می‌کشد تا بفهمد کدام یکی نفوذی ست.

دوباره داد می‌زنم:
- نفوذی بودن اتهام بزرگیه! حواست هست؟

هست. حواسم هست که چقدر این اتفاق سنگین است و برای همه‌مان گران تمام می‌شود.

همیشه وقتی همه‌چیز عالی به نظر می‌رسد، یک نفوذی گند می‌زند به همه‌چیز و مثل یک موریانه، بی‌صدا خانه‌خرابت می‌کند.

یک طوری که باید بجای پیگیری تروریست‌ها و جاسوس‌ها، کمر همت ببندی برای گرفتن آن نفوذی که از همه‌شان بدتر است.

سرِ سنگین و پردردم را می‌گذارم روی میز. چشمانم تیر می‌کشند و اشک می‌ریزند از نگاه طولانی به صفحه نمایش. می‌بندمشان بلکه آرام بگیرند. 

به حاج حسین فکر می‌کنم و پرونده سال هشتاد و هشتش. به ترفندهایی که زد برای پیدا کردن .
 به این که خودش تنهایی ایستاد پای حل کردن این معادله چندمجهولی و اصلا نمی‌توانست به ما حرفی بزند و اعتماد کند.

وقتی پای نفوذی می‌آید وسط، تنها می‌شوی چون نمی‌توانی به کسی اعتماد کنی.😔

؛ آن هم بین آدم‌هایی که اصلا نمی‌شناسمشان...

کمیل شانه‌ام را فشار می‌دهد و آرام در گوشم می‌گوید:
- تنها نیستی داداش. من باهاتم.😉

نفسی از سر آسودگی می‌کشم و ماری که در سینه‌ام می‌خزید، راهش را می‌کشد و می‌رود.

کمیل  است و بیش از خودم به او اعتماد دارم. آرام و خسته زمزمه می‌کنم:
- خسته‌م کمیل!

- بخواب. من برای نماز بیدارت می‌کنم.

این را که می‌گوید، با خیال راحت دراز می‌کشم روی تخت و چشم می‌بندم.

هوا سرد است و سوز سردی به صورتم می‌خورد. احساس ضعف می‌کنم؛ انگار سال‌هاست که نه چیزی خورده‌ام، نه خوابیده‌ام و نه آب نوشیده‌ام. 

دارم تمام می‌شوم؛ درد دارد کم‌کم ذوبم می‌کند. دور و برم را تار می‌بینم. زمزمه می‌کنم:
- !

- بیا عباس! زود باش!

همه‌جا تاریک است. کمیل را می‌بینم و پشت سرش راه می‌روم. صدای همهمه می‌آید و شکستن شیشه.

تلوتلو می‌خورم اما دوباره راست می‌ایستم. صدای نفس زدن کسی را از پشت سرم می‌شنوم. صدای خرناس کشیدن یک حیوان و فشردن دندان‌هایش روی هم.

پریشانی از چشمان مطهره بیرون می‌ریزد و به پشت سرم نگاه می‌کند. می‌خواهم برگردم که پهلویم تیر می‌کشد و می‌سوزد.

از درد نفسم بند می‌آید و پاهایم شل می‌شوند. یک چیز نوک‌تیز در پهلویم فرو رفته؛ انقدر عمیق فرو رفته که حس می‌کنم الان است که از سمت دیگر بیرون بزند.

همان نفس نصفه‌نیمه‌ای که داشتم هم تنگ می‌شود. دستی آن چیز نوک‌تیز را از پهلویم بیرون می‌کشد؛ دردش شدیدتر می‌شود.

خون گرم روی بدنم جریان پیدا می‌کند. می‌افتم روی زانوهایم.

کمیل که داشت می‌رفت، می‌ایستد و مطهره می‌دود به سمتم. 

می‌خواهم حرفی بزنم که دوباره یک چیز نوک‌تیز در سینه‌ام فرو می‌رود؛ میان دنده‌هایم.

کلا نفس کشیدن از یادم می‌رود. بجای هوا، خون در گلویم جریان پیدا می‌کند. مطهره دارد می‌دود.

کمیل بالای سرم می‌ایستد و دستش را به سمتم دراز می‌کند:
- بیا عباس! بیا! دیگه تموم شد، دستت رو بده به من!

مطهره می‌رسد مقابلم و زانو می‌زند. فقط نگاه می‌کند. می‌خواهم صدایش بزنم؛ اما بجای کلمه، خون از دهانم می‌ریزد.

کمیل راهنمایی‌ام می‌کند:
- یا علی بگو و بلند شو. وقت نمازه!

- اشهد ان لا اله الا الله...

صدای اذان صبح از جا می‌پراندم و درد را پاک می‌کند از وجودم. این چندمین بار است که این خواب را می‌بینم؟

دیگر مطمئنم تعبیر می‌شود. یک نفر از پشت خنجر می‌زند به من... با این فکر، دوباره ذهنم می‌رود به سمت همان نفوذی مجهول.


... 
...



💞 @aah3noghte💞
 @istadegi
قسمت اول
💔 اخیرا کلیپی از یک ایرانی در حال عیاشی با زنان در خارج از کشور منتشر شده که وی را یکی از سرداران سپاه پاسداران و صاحب عکس فوق معرفی کرده‌اند!! 🔸صاحب این عکس یک بازیگر دورگه ایرانی یونانی ساکن آلمان به نام vassillis koukalani است که در فیلمی در رابطه با ایران ساخته رژیم صهیونیستی بازی کرده که این روزها در حال پخش است و ارتباطی به ایران و سپاه پاسداران ندارد. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 💖تلنگر💖 میگفت: امام زمان وقتی بخوادت، وقتی بدونه که داری تلاشت رومیکنی پازل‌ها رو خیلی خوب کنار هم میچینه تابری به سمتش حتی شده با یه کتاب🌱 ... 💞@aah3noghte💞
💔 پاتوق همیشگی اش گلستان شهدا بود. زندگینامه ی شهدا را می‌دانست و گاهی بین حرفهایش مثال میزد و همیشه سعی میکرد به وصیت شهدا عمل کند. صدق و راستی جز خصایلی از ابولفضل بود که هرگز حتی سر مصلحتهای ساختگی، ترک نمی‌شد! _شهیدابوالفضل شیروانیان🌸🍃 ... 💞@aahenoghte💞
💔 + بگو خدایا! ببخش اون گناهانی رو که کربلا رو از ما گرفته...💔 ... 💞@aah3noghte💞
💔 از فِرٰاقَتْ چَشْمْهٰایَمْ غَرْقِ بــٰارٰانْ میٖشَوَدْ 😥 عٰاشِقِ هِجْرٰانْ کِشیٖدِهْ زودْگِرْیــٰانْ میٖشَوَدْ ♥️ ... 💞@aah3noghte💞