eitaa logo
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدمغفوری
2.6هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
32 فایل
👈سعی کن طوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه ! وقتی خدا عاشقت بشه خوب تو رو خریداره👉 نمازشبخونامونند👈 @Shabahengam 🌙 کانال‌احکام‌شرعی 👈 @Ahkammarfe گروه تبادلات شاهرخ💫مغفوری👇 @shahrokhzarghamm #کانال_وقف_مادر_سادات💚 #کپی_با_ذکر_یافاطمه"س"
مشاهده در ایتا
دانلود
انتقاد وپیشنهادی داشتین در خدمتم https://harfeto.timefriend.net/16642202045986
بسم رب المهدی
✨زیارت نامه شهدا✨ 🦋اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🦋 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 @shahrokhmahdi !
ای رضا ای نور جاویدان سلام ای امیر کشور ایران سلام خسته‌ام آقا پناهم میدهی؟ برحریم خویش راهم میدهی؟ برتر از جنّت بُوَد کاشانه‌ات ای بنازم درگه شاهانه‌ات امام زمان🍂وشما دوستداران ولایت🖤 🥀
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدمغفوری
به سن که نیست! #!شهادت_امام رضاعلیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••🌼•• اگࢪامام‌زمان‌منتظࢪشماست.!💔 حواست‌باشھ‌‌یھ‌‌وقت، ازوظیفہ‌اےڪہ‌دارے نسبت‌بھ‌‌ظہور،غافل‌نشے!
. _ __صـــل الله علیڪ یـا اباعبـــداللہ؛♥️🌿!
🪴 "حرڪت"جوهره اصلـے انسان است و گناه ، زنجیر..! من سڪون را دوست ندارم عادت بہ سڪون، بلاۍ بزرگ پیروان حق است!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب المهدی
✨زیارت نامه شهدا✨ 🦋اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🦋 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 @shahrokhmahdi !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اول ماه سپردم گره ها را بہ حسین نفس سینہ زن ڪرب و بلا را بہ حسین جور عشاق ڪشیدن هنر معشوق اسٺ درد دادن بہ ما و دوا را بہ حسین 🌴🇮🇷🌴
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدمغفوری
#ماجرای حضور 4 ساعته سردار سلیمانی پشت درِ اتاق عمل نوه شهید مغفوری✨ «عمو جان توکل کن» از دهان حاج‌
, حضور4ساعته سردار سلیمانی پشت در اتاق عمل نوه شهید مغفوری✨ حاج قاسم سراغ نوه کدام شهید را گرفته بود در کتاب کریمانه که روایت دیدار رهبر معظم انقلاب با خانواده شهدا استان کرمان در جریان سفر استانی ایشان در سال ۱۳۸۴ است،  آمده که: «در جبهه، در سخت‌ترین عملیات‌ها، حاج قاسم سلیمانی_ که اعتقاد و علاقه عجیبی به شهید مغفوری داشت_ از او خواهش می‌کرد که بیاید و برای جمع سخنرانی کند. حتماً پنجشنبه‌ها به گلزار شهدا می‌آمد. می‌گفت گلزار شهدا نباید خلوت باشد. هر وقت هم می‌خواست از گلزار خارج شود، بدون آنکه به مزار شهدا پشت کند، عقب عقبی از گلزار خارج می‌شد. حالا هم مزارش، امامزاده‌ای است در کرمان. هرکس به کارش گره‌ای می‌خورد، می‌آید اینجا و با توسل به شهید مغفوری، مشکلات را حل می‌کند. سید حسین می‌گوید «پس آن شهیدی که حاج قاسم می‌گفت مزارش شفاخانه است، همین شهید مغفوری بوده.» می‌پرسم: اخیراً این را گفته؟ -بله، همین دو هفته پیش، که هفته فرهنگی کرمان بود، بزرگداشت شهدای استان کرمان، در تهران برگزار شد. حاج قاسم هم یکی از سخنران‌های مراسم بود. آنجا در سخنرانی‌اش گفت «ما افتخار می‌کنیم شهید مغفوری که امروز قبرش امامزاده شهر ماست، برای استان کرمان است؛ شهیدی که هیچ شبی نافله شبش قطع نشد. ما افتخار می‌کنیم به شهید مغفوری، او آن قدر در حفظ بیت‌المال حساس بود که حتی موقع وضع حمل همسرش، برای انتقال او به بیمارستان، از ماشین سپاه استفاده نکرد
شهید عبدالمهدی مغفوری متولد سال ۱۳۳۵ در روستای سرآسیاب فرسنگی شهر کرمان بود و در سال ۵۹ به سپاه پاسداران پیوست و در دی‌ماه سال ۶۵ و در عملیات کربلای ۴ در سمت معاونت ستاد لشکر ۴۱ ثارالله به مقام شهادت نائل آمد. در اردیبهشت ماه ۸۴ و در خلال سفر ۱۰ روزه رهبری انقلاب به استان کرمان و حضور در گلزار شهدا به همراه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، ایشان بر سر مزار این شهید حاضر شده و با خانواده شهید دیدار کردند.
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدمغفوری
شهید عبدالمهدی مغفوری متولد سال ۱۳۳۵ در روستای سرآسیاب فرسنگی شهر کرمان بود و در سال ۵۹ به سپاه پاسد
شهید عبدالمهدی مغفوری متولد سال ۱۳۳۵ در روستای سرآسیاب فرسنگی شهر کرمان بود و در سال ۵۹ به سپاه پاسداران پیوست و در دی‌ماه سال ۶۵ و در عملیات کربلای ۴ در سمت معاونت ستاد لشکر ۴۱ ثارالله به مقام شهادت نائل آمد. حضور4ساعته سردار سلیمانی پشت دراتاق عمل نوه شهید مغفوری✨ در اردیبهشت ماه ۸۴ و در خلال سفر ۱۰ روزه رهبری انقلاب به استان کرمان و حضور در گلزار شهدا به همراه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، ایشان بر سر مزار این شهید حاضر شده و با خانواده شهید دیدار کردند. حجت‌الاسلام علی شیرازی، نماینده سابق ولی‌فقیه در نیروی قدس و نویسنده کتاب {حاج قاسمی که من می‌شناسم} در خصوص این روایت رهبری انقلاب گفت: حاج قاسم به خانواده شهدا احترام ویژه‌ای می‌گذاشت و همیشه در دیدارهایش به نیکی از شهدا یاد می‌کرد و به فرزندان شهدا می‌گفت که پدران شما افتخار این کشور هستند و شما هم باید به آنها افتخار کنید. یکی از فرماندهان جنگ تحمیلی، عبدالمهدی مغفوری است که سه فرزند به نام‌های فاطمه، مریم و مصطفی داشت. عبدالمهدی مغفوری در عملیات کربلای ۴ به شهادت می‌رسد. وقتی عبدالمهدی شهید می‌شود، حاج قاسم به منزل شهید مغفوری سر می‌زد و هر زمانی با فرزندان این شهید تماس می‌گرفت و جویای حال آنها بود. وی ادامه داد: زمانی که عبدالمهدی مغفوری به شهادت می‌رسد، فاطمه دختر او سه ساله بود. پس از سال‌ها، فاطمه مغفوری با پسر شهید تهامی که خلبان است، ازدواج کرد و رهبر معظم انقلاب در سفری به کرمان، عقد آنها خواند. حاصل این ازدواج دو فرزند به نام‌های حسین و زینب است دارد… 
بگیم: ما گره گشا داریم دافع البلا داریم هر کشوری کسی دارد ما داریم❤️
. ✨کی بشود حر بشوم توبه مردانه کنم...✨ . بسم الله . 🌺 (12) 🌺 . 2 ( : آقای عباس شیرازی) . صبح يکی از روزها با هم به رفتيم. به محض ورود، نگاه به گارسون جديدی افتاد که سر به زير، پشت قسمت فروش قرار گرفته بود. با تعجب گفت: اين کيه،تا حالا اينجا نديده بودمش؟! در ظاهر زن بسيار با حيائی بود. اما مجبور شده بود بدون به اين کار مشغول شود. شاهرخ جلوی ميز رفت و گفت: همشيره، تا حالان ديده بودمت، تازه اومدی اينجا؟! زن، خيلی آهسته گفت: بله، من از امروز اومدم. شاهرخ دوباره با تعجب پرسيد: تو اصلاً قيافه ات به اينجور کارها و اينجور جاها نمی خوره، اسمت چيه؟ قبلاً چيکاره بودی؟ زن در حالی که سرش را بالا نمی گرفت گفت: مهين هستم، شوهرم چند وقته که مُرده، مجبور شدم که برای اجاره خانه و خرجی خودم و پسرم بيام اينجا! شاهرخ، حسابی به رگ غيرتش برخورده بود، دندان هايش را به هم فشار می داد، رگ گردنش زده بود بيرون، بعد دستش را مشت کرد و محکم کوبيد روی ميز و با عصبانيت گفت: ای لعنت بر اين مملکت کوفتی!! بعد بلند گفت: همشيره راه بيفت بريم، شاهرخ همينطور که از در بيرون می رفت رو کرد به ناصرجهود و گفت: زود بر ميگردم! مهين هم رفت اتاق پشتی و را سرش کرد و با رفت بيرون. بعد هم سوار ماشين شاهرخ شد و حرکت کردند. مدتی از اين ماجرا گذشت. من هم شاهرخ را نديدم، تا اينکه يک روز در همديگر را ديديم. بعد از سلام و عليک، بی مقدمه پرسيدم: راستی قضيه اون مهين خانم تو چی شد؟! اول درست جواب نمی داد، اما وقتی اصرار کردم گفت: دلم خيلی براشون سوخت، اون خانم يه پسر ده ساله به اسم رضا داشت. صاحب خونه به خاطر اجاره، اثاث ها رو بيرون ريخته بود. من هم يه خونه کوچيک تو خيابون نيرو هوائی براشون اجاره کردم. به مهين خانم هم گفتم: تو خونه بمون و بچه ات رو تربيت کن، من اجاره و خرجی شما رو میدم!! . . ... . . ... . . . شروعی مجدد و کامل تر از داستان . کانال رسمی شهید :