eitaa logo
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدمغفوری
2.6هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
32 فایل
👈سعی کن طوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه ! وقتی خدا عاشقت بشه خوب تو رو خریداره👉 نمازشبخونامونند👈 @Shabahengam 🌙 کانال‌احکام‌شرعی 👈 @Ahkammarfe گروه تبادلات شاهرخ💫مغفوری👇 @shahrokhzarghamm #کانال_وقف_مادر_سادات💚 #کپی_با_ذکر_یافاطمه"س"
مشاهده در ایتا
دانلود
شاهرخ ضرغام فرزند صدرالدین در سال 1328 در تهران متولد شد. در همان روزهای ابتدایی جنگ به تاریخ هفدهم آذر ماه 1359 در آبادان به شهادت رسید. پیکر مطهر این حر انقلاب پیدا نشد و جسم او هم با روح او پرواز کرد. خاطره ای کوتاه از آخرین روزهای حیات شهید برگرفته از کتاب«شاهرخ؛حر انقلاب اسلامی» را با هم می خوانیم. : سه روز از عاشورا گذشته. شاهرخ خيلي جدي تصميم گرفته بود.کار در کاباره را رها کرد. عصر بود که آمد خانه. بي مقدمه گفت: پاشين! پاشين وسايلتون رو جمع کنيد مي خوايم بريم مشهد! مادر با تعجب پرسيد: مشهد! جدي مي گي! گفت: آره بابا، بليط گرفتم. دو ساعت ديگه بايد حرکت کنيم. باور کردني نبود. دو ساعت بعد داخل اتوبوس بوديم. در راه مشهد. مادر خيلي خوشحال بود. خيلي شاهرخ را دعا کرد. چند سالي بود که مشهد نرفته بوديم. در راه اتوبوس براي شام توقف کرد. جلوي رستوران جوان ديوانه اي نشسته بود. چند نفري هم او را اذيت مي کردند. شاهرخ جلو رفت و کنار جوان ديوانه نشست. ديگر کسي جرات نمي کرد که او را اذيت کند! بعد شروع کرد با آن ديوانه صحبت کردن. يکي از همان جوانهاي هرزه با کنايه گفت: ديوانه چو ديوانه ببيند خوشش آيد! شاهرخ هم بلند داد زد؛ آره من ديوانه ام! ديوانه! بعد با دست اشاره کرد و گفت: اين بابا عقل نداره اما من ديوانه خميني ام! وارد رستوران شديم. مشغول خوردن شام بوديم. همان جوانهاي هرزه دور هم نشسته بودند. بلندبلند به هم فحش مي دادند. شاهرخ اشاره کرد که؛ زن وبچه اينجا نشستند،آروم تر! اما آنها از روي لجبازي بلندتر فحش مي دادند. شاهرخ گفت: لااله الاالله نمي خوام دعوا کنم. اما يکدفعه و با عصبانيت از جا بلند شد. رفت سمت ميز آنها. با خودم گفتم: الان اونها رو مي کُشه! اما آنها تا هيبت شاهرخ را ديدند پا به فرار گذاشتند! فردا صبح رسيديم مشهد. مستقيم رفتيم حرم. شاهرخ سريع رفت جلو، با آن هيکل همه را کنار زد و خودش را چسباند به ضريح! بعد هم آمد عقب و يک پيرمرد را که نمي توانست جلو برود را بلند کرد و آورد جلوي ضريح. عصرهمان روز از مسافرخانه حرکت کردم به سوي حرم. شاهرخ زودتر از من رفته بود. مي خواستم وارد صحن اسماعيل طلائي شوم. يکدفعه ديدم کنار درب ورودي شاهرخ روي زمين نشسته . رو به سمت گنبد. آهسته رفتم و پشت سرش نشستم. شانه هايش مرتب تکان مي خورد. حال خوشي پيدا کرده بود. خيره شده بود به گنبد و داشت با آقا حرف مي زد. مرتب مي گفت: خدا، من بد کردم. من غلط کردم، اما مي خوام توبه کنم. خدايا منو ببخش! يا امام رضا(ع) به دادم برس. من عمرم رو تباه کردم. اشک از چشمان من هم جاري شد. شاهرخ يک ساعتي به همين حالت بود. توي حال خودش بود و با آقا حرف مي زد. دو روز بعد برگشتيم تهران، شاهرخ در مشهد واقعاً توبه کرد. همه خلافکاري هاي گذشته را رها کرد. راوی: رضا کیانپور منبع: شاهرخ حر انقلاب اسلامی، زندگینامه و مجموعه خاطرات شهید شاهرخ ضرغام 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 @shahrokhmahdi
🧡°•. سپاس‌ خداى‌‌ را كه‌ به‌ غير او اميد نبندم، كه‌ اگر جز به‌ او اميد مى‌بستم‌ نااميدم‌ می‌نمود🔐♥️!
بایدساعـت‌ها‌نشست‌وبہ‌این جملہ‌محمودرضافکرکرد..! تفسیرش‌کرد این‌دوخط‌،خیلی‌حرف‌هاداره ..! بایدواقعاباورش‌کنیم‌وبہش عمل‌کنیم، دونستن‌وحفظ‌کردن‌‌ جملات‌شہدافایده‌نداره. ❤️آمده‌ایم‌تامؤثرباشیم!❤️🌿 ✨🌿 ‌‎‌
چیزی به محرم نمونده صوت های مداحی که گوش میدین رو از رادیو مداحی دانلود کن 😉 مداحی های مناسبتی شهادت ولادت هر موقع خواستی مداحی گوش بدی بیا اینجا👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4138467728Cc0a895ce18
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﴿ 📿﴾ السلام‌علیڪ‌یا‌اباٰعبدِالله💔 •۩| نهم ۹۳۝قرائت زیارت عاشورآ +¹⁰⁰صلوات💛 بھ‌نیّت❤️ •‌°🌱|@shahrokhmahdi
4_567346861766082779.mp3
4.93M
و نهم 🎤 کربلائی سید مهدی الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج هر روز به نیت ظهور (عج)و زیارت عاشورا میخوانیم https://eitaa.com/joinchat/67436653C9a1067c1f5
🌺 آغاز زعامت علمدار عصر ظهور بر امام زمان ارواحنا فداه و منتظرانش مبارک باد. میانه
شیطان‌میگه: همین‌یه‌بار‌گنـاه‌کن! بعدش‌دیگه‌خـوب‌شو... خدا‌میگه: با‌همین‌یه‌گناه‌ممکنه‌دلـت‌بمیره‌ و‌هرگز‌تـوبه‌نکنی؛و‌تا‌ابد‌جهنمی‌بشی!! «۸۱بقره🌱»
🇮🇷 موج خرداد هیچگاه از جوش و خروش نمی افتد و هیچ زمانی شعله های سرکش این حرکت انقلابی فرو نخواهد نشست زیرا آرمانهای یک ملت بزرگ و شجاع در این روز و در قالب یک اجتماع حقیقت طلبانه متجلی شد ۱۵ خرداد روز جنبش و حرکت حق طلبان گرامی باد🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ خاطره‌ای عجیب از رزمنده‌ی جانباز دفاع مقدس 🔹این خاطره یکی از عجیب‌ترین خاطرات تاریخ جنگ است.
هدایت شده از ⸤ شباهنگام ³¹³ ⸣
به چهره خندانش نگاه کن...❤️ و به خودت افتخار کن که بین میلیارد ها انسان روی زمین، دست ‌تو را گرفته و تو را انتخاب کرده..☘ وشما رو دعوت کرده به راهش👌 https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
هدایت شده از ⸤ شباهنگام ³¹³ ⸣
هرکی به این شهید متوسل شده حاجتشو گرفته 👌 میگی نه امتحان کن .. بیا ببین حاجت چند نفرو داده👇 https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6 این شهید مورد عنایت ویژه حضرت زهراس🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برادرشهیدم ‌دستمان‌ را‌ بگیر‌... شاید‌ از‌ معجزه‌ نگاهت ما‌ هم‌‌ پرواز‌ را در‌ آسمان‌ عشق‌ و‌ شهادت‌ تجربہ کنیم...💔 💐 💐 💐 💐
مي گفت: بـاید بـرای خودمـون تـرمز بــذاریم ... اگه فلان کار کـه بـه نزدیکه ولی حروم نیست رو انجام بـدیم تـا گنـاه فاصله ای نداریم...!! شهید مدافع حرم🕊🌹
♥️‌🕊 ✨پندار ما این است که ما مانده ایم وشهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.🌼 ŸŸ️ما نمک خورده اهل بیت و حضرت زینب(س) هستیم و از بچگی داخل هیئت ها بودیم و الان باید درس خود را پس بدهیم. از دوستان خواهش می شود هیچ وقت رهبرمان آقا سیدعلی را تنها نگذارید! من آبروی ارتش را در این میدان حفظ میکنم... 🔸 فرازی از وصیت نامه اولین مدافع حرم ارتش اسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﴿ 📿﴾ السلام‌علیڪ‌یا‌اباٰعبدِالله💔 •۩|۝قرائت زیارت عاشورآ +¹⁰⁰صلوات💛 بھ‌نیّت❤️ •‌°🌱|@shahrokhmahdi
«✌️🏼» - من‌بادیگارد‌نیسـتم! محافظم،اومدم‌از شخصیت‌نظام‌دفا؏‌ڪنم، اومدم‌جونم‌‌رو‌پاۍ اعتقادم‌بگذارم(:!'💣🤞🏼 ˇ❴ #نظامی ❵ˆ❤️ #لبیک_یا_خامنه_ای ❤️
🔖°°☜  ۡۡ‌✾ۡ࿐༅ۡۡ هَمه‌هَست‌آرزويَم؛كه‌ببينَـم‌اَزتـوروئی       چِه‌زيان‌توراكه‌مَنهم؛بِـرسَـم‌به‌آرزوئی ‌✾ۡ࿐༅ۡ امـٰام‌سـَجاد(ع): °-میفرمـٰایند: 🌹° آنگـٰاه‌کـِه‌قـٰائم‌مـٰاقیـٰام‌کنـَد، خـُداآفـَت‌راازشیعیـٰان‌ مـٰابـِزدایـَد یاقدیمَ‌الاِحسان‌بِحَقِّ‌الحُسَیْن عجِّلْ‌لِوَلیِّکَ‌الْفَرَجَ‌صاحبَ‌العصرِوالزَّمان.°🍃🕊 °
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به تجملات دنيا چشم نداشت اتاق نشيمن را دو قسمت کرده بود. روي يک قسمت فرش و مابقي حصير انداخته بود و خودش روي حصير مي‌نشست و مي‌خوابيد. مي‌گفت مي‌ترسم نشستن و خوابيدن روي اين فرش گرم و نرم ، مرا از ياد محرومين غافل کند و نزد خدا شرمنده شوم.🥀
آنقدر عاشقانه برای خدا زندگی کنیـم⁦⁦🥺⁦⁦ کھ خدا هم عاشقانه بگویـد : •°وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِی•° تو را برای خودم ساخته‌ام... :)🌱🧡 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوشا آن عشق که معشوقش ط باشی...(:💛✉️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا