eitaa logo
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدمغفوری
2.6هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
32 فایل
👈سعی کن طوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه ! وقتی خدا عاشقت بشه خوب تو رو خریداره👉 نمازشبخونامونند👈 @Shabahengam 🌙 کانال‌احکام‌شرعی 👈 @Ahkammarfe گروه تبادلات شاهرخ💫مغفوری👇 @shahrokhzarghamm #کانال_وقف_مادر_سادات💚 #کپی_با_ذکر_یافاطمه"س"
مشاهده در ایتا
دانلود
*♥️پدر و مادرت را نگاه كن ✅نگاه كردن به جمال مادرت عبادت است. فرمان مادرت را ببر، ببين كه چه بر سرتو خواهد آمد. هرچه مادرتان سختگير باشد فرمانش را ببر اگر مادرت تند باشد فرمان بردن از او اثرش بيشتر است ✨صدق و پاكي و اخلاق و محبت را از خانه ات و از پدر و مادرت مشغول شو تا به رفقايت و از جواني شروع كن پس از آن بركتش با خداست. *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب المهدی عج
✨زیارت نامه شهدا✨ 🦋اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🦋 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 @shahrokhmahdi !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4 استاد عباسی.mp3
2.98M
تلاوت صفحه ۴ به بنیان گزار انقلاب اسلامی امام خمینی (ره)و احمدکاظمی
🕊 سعۍ ڪنید قرآن انیس و مونستان باشد ، نہ زینت دکورهاوطاقچه های منزلتان شود، بھتر است قرآن را زینت‌ قلبتان کنید . .🌱
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدمغفوری
🎥 صحنه عجیبی که مهدی باکری هنگام شهادت دید. 😭🥀
باکری خطاب به شهیدحاج احمدکاظمی اینجامن چیزی مبینم که اگر توهم ببینی از اینجا نخواهی رفت😭😭🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب المهدی عج
✨زیارت نامه شهدا✨ 🦋اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🦋 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 @shahrokhmahdi !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5استاد عباسی.mp3
2.65M
تلاوت صفحه ۵ به بنیان گزار انقلاب اسلامی امام خمینی (ره)و باکری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر خوبه آخرش شهادت باشہ💚 حسین جانم آخرین عبارت باشہ💚 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 @shahrokhmahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[توبه شهید در حرم امام رضا علیه السلام]🍃 سه روز از عاشورا گذشته. شاهرخ خيلي جدي تصميم گرفته بود.کار در کاباره را رها کرد. عصر بود که آمد خانه. بي مقدمه گفت: پاشين! پاشين وسايلتون رو جمع کنيد مي خوايم بريم مشهد! مادر با تعجب پرسيد: مشهد! جدي مي گي! گفت: آره بابا، بليط گرفتم. دو ساعت ديگه بايد حرکت کنيم. باور کردني نبود. دو ساعت بعد داخل اتوبوس بوديم. در راه مشهد. مادر خيلي خوشحال بود. خيلي شاهرخ را دعا کرد. چند سالي بود که مشهد نرفته بوديم. در راه اتوبوس براي شام توقف کرد. جلوي رستوران جوان ديوانه اي نشسته بود. چند نفري هم او را اذيت مي کردند. شاهرخ جلو رفت و کنار جوان ديوانه نشست. ديگر کسي جرات نمي کرد که او را اذيت کند! بعد شروع کرد با آن ديوانه صحبت کردن. يکي از همان جوانهاي هرزه با کنايه گفت: ديوانه چو ديوانه ببيند خوشش آيد! شاهرخ هم بلند داد زد؛ آره من ديوانه ام! ديوانه! بعد با دست اشاره کرد و گفت: اين بابا عقل نداره اما من ديوانه خميني ام! وارد رستوران شديم. مشغول خوردن شام بوديم. همان جوانهاي هرزه دور هم نشسته بودند. بلندبلند به هم فحش مي دادند. شاهرخ اشاره کرد که؛ زن وبچه اينجا نشستند،آروم تر! اما آنها از روي لجبازي بلندتر فحش مي دادند. شاهرخ گفت: لااله الاالله نمي خوام دعوا کنم. اما يکدفعه و با عصبانيت از جا بلند شد. رفت سمت ميز آنها. با خودم گفتم: الان اونها رو مي کُشه! اما آنها تا هيبت شاهرخ را ديدند پا به فرار گذاشتند! فردا صبح رسيديم مشهد. مستقيم رفتيم حرم. شاهرخ سريع رفت جلو، با آن هيکل همه را کنار زد و خودش را چسباند به ضريح! بعد هم آمد عقب و يک پيرمرد را که نمي توانست جلو برود را بلند کرد و آورد جلوي ضريح. عصرهمان روز از مسافرخانه حرکت کردم به سوي حرم. شاهرخ زودتر از من رفته بود. مي خواستم وارد صحن اسماعيل طلائي شوم. يکدفعه ديدم کنار درب ورودي شاهرخ روي زمين نشسته . رو به سمت گنبد. آهسته رفتم و پشت سرش نشستم. شانه هايش مرتب تکان مي خورد. حال خوشي پيدا کرده بود. خيره شده بود به گنبد و داشت با آقا حرف مي زد. مرتب مي گفت: خدا، من بد کردم. من غلط کردم، اما مي خوام توبه کنم. خدايا منو ببخش! يا امام رضا(ع) به دادم برس. من عمرم رو تباه کردم. اشک از چشمان من هم جاري شد. شاهرخ يک ساعتي به همين حالت بود. توي حال خودش بود و با آقا حرف مي زد. دو روز بعد برگشتيم تهران، شاهرخ در مشهد واقعاً توبه کرد. همه خلافکاري هاي گذشته را رها کرد. راوی: رضا کیانپور منبع: شاهرخ حر انقلاب اسلامی، زندگینامه و مجموعه خاطرات شهید شاهرخ ضرغام 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 @shahrokhmahdi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹لالہ امروز گمانم همہ جا روییده 🍃یا ڪه از چشم صبا مُشڪ خُتن باریده 🌹بارش نم نم باران و نسیم سحرے 🍃باز هم عطر حرم در همہ جا پیچیده ❤️ 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا