از جهانی که پر از تیرگی ما و من است
میگریزم به هوایی که پر از زیستن است
میگریزم به جهانی که پر از یکرنگیست
به جهانی که پر از گریهکن و سینهزن است
به همانجا که نفس قیمت دیگر دارد
اشکها دُرّ نجف، سینه عقیق یمن است
به همانجا که در آن باد صبا بسته دخیل
به عبایی که پر از رایحه ی پنج تن است
چه خراسان چه مدینه چه عراق و چه دمشق
هر کجا پرچم روضهست همانجا وطن است
دم مـن زندگـی و بازدمـم زندگی است
تا که روی لب من ذکر حسین و حسن است
قلب آن است که لبریز محبت باشد
تا ابد خانه ی اولاد علی قلب من است
#نـوكــر_نـوشـت:
دوشنبه ها #حسنی_ام به لُطف حضرت عِشق
#حـسین خـواست کـه دوروبَرِ #حـسن باشم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_رضا_مـلایــی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
هر که خوانش بیش، مهمانش، گدایش بیشتر
هر کسی خیل گدایش بیش، جایش بیشتر
کلّ فرزندان زهرا سفرهدارند و کریم
بینِ اولادِ کریمش؛ مجتبایش بیشتر
رزق دنیا درمیآید از تنور خانهاش
هر که نانش بیش، خیلِ بینوایش بیشتر
هرچه پنهانتر بگیرد دست او دست مرا
پیش چشم خلق، میافتم به پایش بیشتر
تا نفس دارم به عشقِ او نفس خواهم کشید
بعدِ مرگم نیز، میمیرم برایش بیشتر
کیمیای عشقِ او از خاک میسازد طلا
خاکسارش میشود سهمِ طلایش بیشتر
هرچه دلها بیشتر از داغِ قبرش بشکند
میشود اندازهی صحن و سرایش بیشتر
گریهکنهایش سزاوار قنوت مادرند
هر که اشکش بیشتر، رزق دعایش بیشتر
روضهی موی سپیدش داغ ناموس خداست
از مدینه زخم خورد؛ از کوچههایش بیشتر
هر شبی کابوس داغِ کوچه مهمانش شود
میشود فردای آن شب؛ هایهایش بیشتر
#نـوكــر_نـوشـت:
باید به پای عشقِ حسن، جان فدا کنیم
در عمق سینه یک حَسَــنیه به پا کنیم
بایـد برای اینکه مُحِـبِ حسـن شدیم
روزی هـزار مـرتبه شکـر خـدا کنیم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_جهانگیر_جعفری_نیا
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
پادشاه است هر آن کس که گدای حسن است
کار جبریل امین گریه برای حسن است
چای می خورد دم هیئت و با خود می گفت
شک ندارم که شفا در ته چای حسن است
چه خداوند کریمی همه را می بخشد
این خداوند به هر حال خدای حسن است
همهمه بین گداها به وجود آمده است
به گمانم که دگر وقت عطای حسن است
هرچه داریم و نداریم خودش داده به ما
هرچه داریم و نداریم فدای حسن است
کـربلا قاسم او تا که به میدان آمد
همه گفتند که این شیر به جای حسن است
بعد نابودی حکام سعودی دیگر
نوبت ساختن صحن و سرای حسن است
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسـن_جـان💔
صید دام تو شدن، روزی هرکس نشود
لطف #زهراست ک در دام شما افتادم
#صلي_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_عبدالهادی_قاسمی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
شُغلم این است، گدایی ز دیار حسنم
بعد، با حفظ سِمَت نوکر یک بی کفنم
خانه ی مادری ام خاک بقیع است فقط
مدتی هست که تبعید شدم از وطنم
همه جاوهمه دَم تکیه کلامم #حسن است
ذکر تو مثل ستون است، به قصر سخنم
شهر را مست کنم با نفسِ "حای" حسن
بوی گُل پر شده در صحن و سرای دهنم
ذاتا از ریشه کریمند، گدایان کریم
بین آنان به خدا هیچ تر از هیچ، منم
مطمئنم که کسی بود، سوا کرد مرا
نظر مادرتان است، اگر سینه زنم
هر زمان سینه زن بزم عزای تو شدم
گریه کرده ست به روی تن من پیرهنم
به روی لوحِ دلم حک شده با خط درشت
من حسینی شده ی دست امامم حسنم
غصه ی بی حرمیّ تو مرا کشت، حسن
زیر خورشیدی و این شد سبب سوختنم
کاش می شد که پس از مرگ، شوم خرج شما
سایبانی بشود روی مزارت بدنم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جانــم💔
مُقَدَساست، دوشنبه بَرای این نوکر
دوشنبههابهلَبَم ذِکرِ یا حَسَن دارم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_یاسر_جعفری
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
آخرش این خاک، ایوانش طلایی میشود
گنبد و گلدسته های با صفایی میشود
این حرم با چهار گنبد میشود #بیت_الحسن
هر کسی اینجا بیاید #مجتبایی میشود
#پنجره_فولاد اینجا چه قیامت میکند
واقعا اینجا عجب دارالشفایی میشود
نقشه ی این صحن را باید که از #زهرا گرفت
نقشه را مادر دهد بَه چه بنایی میشود
#گنبدصادق #ضریح_باقر و #صحن_حسن
#پرچم_سجاد، دارد دل هوایی میشود
حتم دارم ساخت و ساز حرمهای #بقیع
از همان لحظه که آقا تو میایی میشود
میرسد روزی که با دستان پر مهر شما
از رواق و صحن اینجا رونمایی میشود
آخرش من مطمئنم این گره وا میشود
این حرم زیباترین تصویر دنیا میشود
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جانــم💔
دست ما باز بلند است به گدایی سرِصبح
بسته ام رشته ی دل را به نخِ شالِ #حـسـن
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_کامیاب_علی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
ناامیدی نبود نزد گدایان #حسن
دست ما را برسانید به دامان حسن
نشنیده است کسی خواهش روزی از ما
میرسد روزی ماصبح وشب ازخوان حسن
حاجتم نیست دراین شهربه احسان کسی
عادتم داده خداوند به احسان حسن
نشکندگوشه ای از نان کسی راهمه عمر
آنکه یک روزنمک گیر شد از نان حسن
بنویسید جذامی زمین خورده نشست
سر یک سفره کنار لب خندان حسن
حُسن رفتارچنان داشت که ازرحمت او
مردشامی شده یکباره غزلخوان حسن
حرف اورانخریدندسپاهش غم نیست
آمده خیل مَـلَـک گوش بفرمان حسن
سُفَرایَش همه رفتندویکی بازنگشت
درعوض این همه نوکرهمه قربان حسن
و بدانند همه کوفه صفتهای زمان
که فروشی نبود عشق محبان حسن
میرسدصبح ظهوری که بنا خواهدشد
مثل #ایوان_نجف گنبد و ایوان حسن
#نـوكـر_نـوشـت:
#حـسـن_جانــم💔
بنویسید حسن مکتب و آیین من است
حسنی مذهبم و حبّ حسن دین من است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدمحمد_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
کاش پایِ دلِ ما هم به نوایی برسد
اربعینی، حرمی، کرب و بلایی برسد
آری آقاتر از آنی تو که راهم ندهی
دارم امید که از دوست ندایی برسد
خاک پای همه زوّارِ تو روی چشمم
این غباریست که از تازه هوایی برسد
در دل این همه جمعیّت مشتاق گُمم
مگر الطاف کریمی به گدایی برسد
من هم انگار گُل گمشده دارم آقا
شاید از حنجر بُبریده صدایی برسد
این همه مرهم پا، پیشکشِ زوّارت
به یتیم تو نشد مرهم پایی برسد
کاش از کعبه بخوانند مرا کرب و بلا
یا که از کرب و بلا، حکم ولایی برسد
همه آماده ی لبیک به ارباب شویم
که هنوز از لب خشکیده ندایی برسد
#یالثارات، مهیای قیامی باشید
که زمان طلبِ خون خدایی برسد
پای شش گوشه ی تو عرش الهیست حسین
کِی شود عاشق دلخسته به جایی برسد
روزیِ ما اگر این فرصت دیدار نشد
کاش از مشهدتان اذن رضایی برسد
نیمه شبهای بقیع نیز صفایی دارد
کاش بر خاک حسن صحن و سرایی برسد
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جانــم💔
گدای کوی حسن عاشق است سائل نیست
خلاصه هرکه از او غافل است عاقل نیست
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_مهدی_قاسمی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
از جهانی که پر از تیرگی ما و من است
میگریزم به هوایی که پر از زیستن است
میگریزم به جهانی که پر از یکرنگیست
به جهانی که پر از گریهکن و سینهزن است
به همانجا که نفس قیمت دیگر دارد
اشکها دُرّ نجف، سینه عقیق یمن است
به همانجا که در آن باد صبا بسته دخیل
به عبایی که پر از رایحه ی پنج تن است
چه خراسان چه مدینه چه عراق و چه دمشق
هر کجا پرچم روضهست همانجا وطن است
دم مـن زندگـی و بازدمـم زندگی است
تا که روی لب من ذکر حسین و حسن است
قلب آن است که لبریز محبت باشد
تا ابد خانه ی اولاد #علی قلب من است
#نـوكـر_نـوشـت:
دوشنبه ها #حسنی_ام به لُطف حضرت عِشق
#حُـسین خـواست کـه دورو بَرِ #حـسن باشم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسین
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیداسحاق_موسوی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
وقتـی كه بریدند ادیبـانه زبان را
بازار سر زلف تو از بس كه شلوغ است
انگشت به لب كرده زلیخا صفتان را
وصف مژه ها و خم ابروت مرا كشت
زحمت نده صیاد دگر تیر و كمان را
با تكـه كـلافی به وصـال تو رسیدم
#زهرا به حسابم زده این سود كلان را
تا سفره ی احسان كـرمخانه تان هست
سائل نخورد ثانیه ای غصه ی نان را
ما بهتر از این روضه بهشتی نشناسیم
بهتر كه بچسبیم همین نقد جهـان را
با طشت نگو كوچه ی غم خون جگرت كرد
ترسـم كه به #زینب برساند جریان را
#نـوكــر_نـوشـت:
#امـام_حـسـن
روی قبر خاکی ات طرح ضریحت می کشد
آرزوها دارد این نـوکـر برایت #یاحـسـن
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدقاسم_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
تو طفل بودی و حتی گمان نمی کردی
میان کـوچه کسی هتک حرمتـی بکند
به مادری که خداوند کـوثرش خوانده
کسی لـگـد بزند یا جسـارتـی بکند
به قصد خانه از این کوچه ها گذر کردید
ولی چه حیف که مادر به مقصدت نرسید
چو دستهای بزرگش به قصد سیلی رفت
"پریدی از سر جایت ولـی قَـدَّت نرسید"
ز روی پوشیه زد تازه این چنین شده است
چه خوب شد که تو آن جا مراقبش بودی
چـو برق از سـر مـادر پرید و می افتاد
چه خوب مثل عصـایـی مراقبش بودی
هنوز لحظه ی رفتن میان کوچه ی تنگ
تـو با تمـام تصـاویر درد سـر داری
نگاه کردم و دیدم نوشته #یا_زهـرا
به روی لخته ی خونی که از جگر داری
#نـوكــر_نـوشــت:
#حـسـن_جــان
نام حَـسَــن که می شنوم روضــه ها همان
روز دوشنبه، کوچه ی باریک و مادر است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر، #دوشنبتون_امام_حسنی، سالگرد ارتحال ملکوتی #حضرت_امام_خمینی (ره) تسلیت باد🏴
#به_یاد_شهید_مدافع_حـرم_محرم_علیپور
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
اگر میامدی ایران تو مرقد داشتی حتماً
به جز گلدسته و نقاره گنبد داشتی حتماً
شمال شرق ایران یا جنوب غرب یا مرکز
تو هم در بخشی از این خاک مشهد داشتی حتماً
کنار مضجعت در آخرش با شوق با فریاد
پس از صل علی، آل محمد داشتی حتماً
کسی با کفشهایش در حریم تو نمیامد
به دور مرقدت از صحن ها حد داشتی حتماً
"مُؤَیِّد" داشتی در مشهدت با شعرهای ناب
و در کل زمین کلی مُؤَیَّد داشتی حتماً
اگر می آمدی ایران شبیه حیدر کرار
تو هم بین اذان یک جفت اَشْهَد داشتی حتماً
همیشه سمت بابُ الْقاسمت غوغای زائر بود
خودت هم از همانجا رفت و آمد داشتی حتما
#نـوكــر_نـوشـت:
#امـام_حـسـن
شیعه میسازد حرم؛روزی برایت یا حسن
بعد از آن چشم ملائک سویِ بابالقاسم است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_حسن_رجایی_فر
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
وقتش رسیده تا که قدری باخدا باشم
به اصل خود برگردم از غفلت جدا باشم
بااهل دنیا هرچه که بودم دگر کافیست
حالا زمانش شد که با اهل ولا باشم
من فطرتم میل مناجات سحر دارد
در آسمان بندگی باید رها باشم
گفتندباب رحمت حق روی من بازاست
مطلوب باشدگرم تسبیح ودعاباشم
دیدم هم اکنون که بساط عاشقی جور است
خوب است من هم درمدینه یک گداباشم
با یک توسل بر نخی از چادر زهرا
خاک قدوم یوسف خیرالنسا باشم
بیمی ز آتش دوزخ ندارم تا حسن دارم
وقتی که اسم اعظمی چون #یاحسن دارم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جانــم💔
دوشنبه ها که بهانه برای نوکرهاست
تمـام هفـتـه لبـم ذکـر یا حـسـن دارد
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدنورالله_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
غزلی از حرمت ساختهام با «مثلا»
گرچه خاک است روی قبر تو؛ اما مثلا
گنبدِ زرد تو خورشید شده میتابد
نور میگیرد از آن؛ گنبدِ خضرا مثلا
چه ضریحی شده کارِ هنرِ فرشچیان
جنسِ هر پنجرهاش هست، مُطلّا مثلا
چقدَر پارچهی سبز، گره خورده به آن
میکنی باز، تمـام گـرهها را مثلا
خادمانت همه دورِ سرمان میگردند
ما عزیزیم، در این صحنِ مُعلّا مثلا
تشنهها مست شوند از مِـیِ سقاخانه
ساقیِ میکده هم «حضرت سقا» مثلا
هیئتی شکل گرفتهست، میان حـرمت
نام هیئت شده «یا حضرت زهرا» مثلا
روضهخوانی وسطِ صحن، حکایت میخواند
قصهی کوچهای از شهر تو؛ حالا مثلا
مادری با پسرش رد شده از آن؛ امــــا
هیچ کس راه نبستهست بر آنها مثلا
دست نامردِ کسی هم وسط کوچه نبود
چادری خاک نخوردهست، در آنجا مثلا
مادرِ قصهی ما رفت، صحیح و سالم
وَ نپوشاند، رخ از دیدهی مـولا مثلا
بعدِ مجلس همه رفتند، زیارت کردند
تربتِ حضـرت زهـرا شده پیدا مثلا
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسـن_جـانم💔
#یوم_الحسین گفتی و #زینب ز تاب رفت
دیگر تو از عزای #حسین، ای #حسن مگو
#صلي_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_علی_اکبر_عربی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
کسی که غرق خدا شد به یَـم نیاز ندارد
رواق و صحن و چراغ و خَدَم نیاز ندارد
سخای بیشتر از حد مجتباست دلیلش
نیازمند اگر که به کم نیاز ندارد
زبانزد است دل مهربان و پاک و رئوفش
به معجزات زبان و قلم نیاز ندارد
ویطعمون الطعامش هنوز در جریان است
گدا برای گرفتن قسم نیاز ندارد
نفس بهانه ی از او سرودن است همیشه
دمی که گفت حسن، بازدم نیاز ندارد
زمین کرببلا طرحی از بهشت بقیع اش
حرم برای خودش که حرم نیاز ندارد
کتیبه های محرم کبود غربت او شد
بیان درد دلش محتشم نیاز ندارد
نوشت با خط خون تیر روی چوبه تابوت
شهید آتش کوچه که سم نیاز ندارد
#نـوكـر_نـوشـت:
#حـسـن_جانــم💔
یک شب، دو شب نه، بلکه چهل سالِ آزگار
کابوس کوچه از سرِ تو دست برنداشت...
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمد_کیهانی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
هیچ کس مثل حسن فکر غم ماها نیست
دست و دلبازتر از او به همه دنیا نیست
در سرایی که کرمخانه و بیت الحسن است
منصب حضرت جبریل، فقط دربانی ست
با وجودی که بود خانه ی او پُر ز گدا
هرگز اینگونه نگفته ست، که دیگر جا نیست
کل دارایی خود را به گدا می بخشد
هرگز اینطور نگوید که "ندارم" یا "نیست"
مطمئن باش هر آن چیز که خواهی بدهد
درِ این خانه سخن از "اگر" و "اما" نیست
ثبت رسمی بکنم، هر چه که دارم از اوست
هر چه دارم بخدا جز کرم مولا نیست
ما "حرمساز"، حسن نیز "حرم دار" شود
زودِ زود است، وقوعش بخدا رویا نیست
سر به مُهر است، غمی که به دلش داشت حسن
هیچ کس باخبر از غصه ی این آقا نیست
همره مادر خود بود، ولی کودک بود
داد میزد که نزن ، مادر من تنها نیست
داد میزد که نزن، صورت او برگ گل است
مگر این را که زدی، انسیة الحورا نیست؟
وای از آن لحظه که فریاد برآورد حسن
به روی چادر صدیقه که جای پا نیست
باز ، با این همه غصه، به حسینش میگفت
هیچ روزی بخداوند، چو عاشورا نیست
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جـان
فکرکردن به غم و غصه ی مادر سخت است
خواندن روضه ی #در چند برابر سخت است
از #حسین این همه اصرار #حسن حرف بزن
از حسن بغض پی بغض، برادر سخت است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدسجاد_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
پس از مصیبت در، در بدر شدم، مـادر
همین که از خبرت با خبـر شدم مـادر
نوشته اند، چهل تن به یک نفر من هم
اسیر صـورت آن یکـــ نفر شدم مـادر
میان شعله ی آتش چه آمده به رخت؟
که من ز داغ رخت شعله ور شدم مـادر
چه آمده به سرت؟ باز چهره پوشاندی
دوباره زخمـیِ زخـم بصر شدم مـادر
حسن نگاه به دیوار خـانه می نالـد
شهید روضه ی مسمار در شدم مـادر
نشسته ام، که تو شبـها دگر نمی خوابی
شکـسته ام ز غـمـت، پیرتر شدم مـادر
رَهَم دهید به خـانه، که بی لیاقت مـن
به روضه خوانیتان مفتخر شدم مادر
دعـا کـنید بـرایـم بـه حـق چــادرتان
نیازمـند دعــای سحــر شدم مــادر
شمـا که عـازم راه سفـر شدی مــادر
پس از شما چقدر در بدر شدم مـادر
#نــوكــر_نـوشــت:
#حـسـن_جـــان
بی حرم مانده ولی در عوضش می بینیم
چارده قرن فقط از کـرم او سخن است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_رضـا_حـاجـی_زاده
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
فدای جود کسی که هرآنچه را بخشید
فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید
از ابتدا پدرش فکـر مـا گـداها بود
که سفره ی کرمش را به #مجتبی بخشید
غریب بود، اگرچه #گدا فراوان داشت
#کریم بود، بدون سر و صدا بخشید
کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی
غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید
ملامتش نکنید آنکه را #مدینه نرفت
مدینه زائر خود را به #کـربلا بخشید
گمان کنم که دگر مـادری زمین نخورد
خدا فقط به #حسن اینچنین بلا بخشید
گمان دیگـرم این است که دم آخـر
به غیر قاتل #مـادر بقیه را بخشید
#نـوكــر_نـوشـت:
این #حسن کیست که نامش سند غربت شد
بوسه بر تربتِ او بر دلِ ما حسرت شد
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حـرم_سیدجمال_رضی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
و دست مادر و طفلش بـه دست یکدیگر
درست مـعـنی یک روح در دو تا پیکر
به سوی خانه روان توی کوچه ای خلوت
رسیــد فـاجـعه از روبـرو، ولـی بـدتر
نـگاه کـرد به جز طفل و مادری تنها
کـسی نـبـود، خـدا را نـدید بـالا سـر
جـلـوتــر آمـد و دستـی پلید بالا رفت
چـه شـد که کودک او داد زد: خدا، مادر
مـیـان کــوچه و پـیـش نگاه فـرزندش
همین که سخت زمین خورد گفت: #یا_حیدر
سـیـــاه شـد همه جا، راه خـانه را گـم کرد
صـدای غمـزده ای گفت: مـادر از اینـوَر
رسیــد خـسته و خاکی به خانه، اما شاد
کـه تـوی کـوچـه نیفتاد چادرش از سر
#نـوكـر_نـوشـت:
مـادر، فـدک، عدو و سه تا نقطه ناگهان
گویا قیامت است زمین خورده آسمان
طوفان کــربلا زِ همین کوچه پا گرفت
آخر حسن چه دید، زبانش چرا گرفت؟
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حـرم_حسین_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
از کوچه به هنگام گذر خاطره دارم
میسوزم و باسوز جگر خاطره دارم
مانوس به اشکم چه کنم دست خودم نیست
آخر من ازین دیده ی تر خاطره دارم
یک روز عصا بودم و یک عمر خمیدم
از درد سر و درد کـمر خاطـره دارم
کابوس گرفته ز من این خواب شبم را
با آه شب و سوز سحر خاطره دارم
این پیری من زیر سر کودکی ام بود
در سن کم از غم چقدر خاطره دارم
رد میشدم از کوچه ی تنگ و جگرم سوخت
از سیلی و از چرخش سر خاطره دارم
بیزارم ازین سرعت بسته شدن در
من با لگد و آتش در خاطره دارم
#نـوكـر_نـوشـت:
#حـسـن_جــان
سیلیِ به #زهرا سبب مرگ #حسن شد
آری بخدا غصه ی ناموس کشنده ست
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_مـهـدی_عـزیـزی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
روضه خوان روضه بخوان از حسنم
جگـرش گـرچه به زهـر آغشته
پسرم غیـرتی و مـادری است
داغ کـوچه حسنم را کشته
صورت من که از آن کوچه ی تنگ
تا دم مرگ فقط نیلـی ماند
توی ذهـن حسن مظلـومـم
تا ابد خاطره ی سیلی ماند
حسنم هیچ نرفت از یادش
آتش و دود چه غوغا می کرد
در که افتاد روی پهلوی ام
محسنم داشت تقلّا می کرد
#نـوكــر_نـوشـت:
ای که از کوچه ی شهر پدرت می گذری
امنیت نیست، از این کوچه سریعتر بگذر
دیشب از داغ شمـا فـال گـرفتم، آمد:
دوش می آمد و رخساره... نگویم بهتر
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_جلیل_خادمی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
تا نشستم با ادب هر بار٬ پای سفره ات
شد کرَم پشتِ کرَم تکرار٬ پای سفره ات
راه دادی و چه تحویلم گرفتی باز هم
چشم پوشی کردی از بدکار٬ پای سفره ات
همنشینِ زائران و دوستدارانت شدم
تازه شد با أغنیا دیدار٬ پای سفره ات
با جُزامی هم غذا شد دستهایِ گرم تو
قاسِمت نان خورد با بیمار٬ پای سفره ات
شیوه ی نقلِ حدیثت در عمل بود و نشست
جمله ی «ألجّار ثمّ ٱلدّار»٬ پای سفره ات
نانخورِ عهد قدیمِ خانه ات هستم٬ اگر
پرورش دادم برایت یار٬ پایِ سفره ات
روزیِ بی منّتِ فرزندهایم را نگیر
با همان پیمانه ی سرشار٬ پای سفره ات
من گدایی نابلد، أنت کریم إبن کریم
روی چشمانم قدم بگذار٬ پای سفره ات
#نـوكــر_نـوشـت:
#مــادر_جـان💔
من به هر کوچه ی خاکی که قدم بگذارم
ناخـودآگاه به یاد تـو میافتم مـادر...😭
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدعلی_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
دامنِ چشمِ من از گریه به دریا اُفتاد
چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد
باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند
راهِ من باز بر آن كوچهی غمـها اُفتاد
یادِ آن کوچه که با مادر خود میرفتم
به سَرَم سایهای از غربتِ بابا اُفتاد
کوچه بن بست شد و در دلِ آن وانفسا
چشمِ نامرد به ناموسِ علی تا اُفتاد
آنچنان زد که رَهِ خانهی خود گُم كردیم
آنچنان زد که به رخسارهی گُل جا اُفتاد
گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین
چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد
من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم
گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد
شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد
من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد
#نـوكــر_نـوشــت:
#حضـرت_مـادر
از سینه دگــر آه شــرر بار نکش
برخیز ولـی منت دیـوار نکش
مـن شانه نخـواستم به جـان بابا
از دست شکسته این قدر کار نکش
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حـرم_عـلـی_سیـفـی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
داستان کوچه را هرکس شنید
آه از عمق وجودش بر کشید
لمس کن اوج مصیبت را کمی
سر کش از دریایی از ماتم نمی
تاکنون بغض شکسته دیده ای؟
مادری از پا نشسته دیده ای؟
تاکنون سر نهفته داشتی؟
ماجراهای نگفته داشتی؟
تاکنون دریای ماتم دیده ای؟
مادرت را با قد خم دیده ای؟
داشتی در سینه آهی دردناک؟
مادرت را دیده ای بر روی خاک؟
دیده ها از اشک خون تر دیده ای؟
خاک کوچه روی چادر دیده ای؟
تاکنون لا جرعه از غم خورده ای؟
تاکنون سیلی محکم خورده ای؟
تاکنون بودی عصای مادرت؟
از مصیبت خاک ریزی بر سرت؟
گوشواره دانه دانه برده ای؟
مادرت را سمت خانه برده ای؟
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جانــم💔
یا رب نصیب هیچ غریب دگر مکن
داغی که گیسوان حسن را سپید کرد
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_غلامحسین_دهقان
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
تا ذهن را با خاطره درگیر می کرد
ناگاه رنگ صورتش تغییر می کرد
خواب پریشان شبش را در خیالش
خوب و بدون درد و غم تعبیر می کرد
شان نزول آیه های چشم خود را
با روضه های مادرش تفسیر می کرد
گلهای روی بالش زیر سرش را
با اشکهای چشمهایش سیر می کرد
او داغ دیده در میان کوچه ای تنگ
داغی که یک تازه جوان را پیر می کرد
هر روز با خود زمزمه می کرد ای کاش
در کوچه دشمن چند لحظه دیر می کرد
یا کاش بعد از کوچه وقتی خانه آمد
میخِ کجِ در را خودش تعمیر می کرد
جعده، خیانت، زهر و اینها علتش نیست
روی جگر داغی دگر تاثیر می کرد
می خواست مادر را برد از کوچه اما
چادر به زیر پای دشمن گیر می کرد
آئینه ای یک دست را در قلب تابوت
مشت مهیب تیرها تکثیر می کرد
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جانــم💔
حسنی ها همگی غصه ی ممتـد دارند
چونکه از کوچه و در خاطره ی بد دارند
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_عبدالرشید_رشوند
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
داغی نهفته است در این قلب پاره ام
همچون حباب منتظر یک اشاره ام
عمریست لحظه ی گذر از کوچه هایِ تنگ
آن صحنه ی غرور شکن در نظاره ام
گفتم به زهر، خوب اثر کن بر این جگر
در دستهای توست فقط راه چاره ام
در ظلمت همیشه ی شبهای کوچه ها
در جستجویِ تکّه چندین ستاره ام
چون مادرم تمامِ تنم سوخت ای خدا
امّا به سینه است تمامِ شراره ام
اسرار کوچه را نتوان گفت با کسی
راویِ این حقیقت پر استعاره ام
یک جمله ای بگویم و ای خاک بر سرم
بگذاشت پا به چادر و رد شد ز مادرم
#نــوكــر_نـوشــت:
#حسن_جـانم
مادر چقدر دلنگران سکوت اوست
فهمیده سینه ی حسنش تیر میکشد
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_فرزاد_زنگنه
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم