پروازمان دهید که بی بال و پر شدیم
یک عمر در هوای شما در به در شدیم
کالیم و خشک و زرد، خدا را چه دیده ای؟
شاید به لطفِ یک نفست بارور شدیم
تو آب زاده ای، پدرت هم #ابوتراب
رزقی به ما دهید که بی برگ و بر شدیم
هر چه شما کریم تری ما گداتریم
از اعتبار نام شما معتبر شدیم
ما را به راه راست کشاندی تو #یا_کریم
ما در مسیر تو ز خدا با خبر شدیم
آقاییِ تو شاملِ حالِ گدا شد و...
ما هم به نوکری شما مفتخر شدیم
ما را به نامتان #حسنی ثبت کرده اند
ما سالهاست حلقه ی آویزِ در شدیم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جانــم💔
دوباره صبح دوشنبه، دوباره روز کریم
دوباره یاد #حسن، یاد بارگاه و حریم
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_احمد_جلالی_نسب
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
ما درد میدهیم و دوا میدهی به ما
بیمار می شویم و شفا میدهی به ما
بیمار می شویم و گلایه نمی کنیم
خیر است هرچه دردوبلا میدهی به ما
ای باغبان قلب، تو این باغ خشک را
آباد میکنی و صفا میدهی به ما
فهمیدم از سه مرتبه انفاق زندگیت
هرچه به تو رسد همه را میدهی به ما
لقمه نخورده ایم ز دستان هیچ کس
ای سفره دارِ شهر، غذا میدهی به ما؟
در خانه ی تو جای گداصدرمجلس است
پیش خودت همیشه توجامیدهی به ما
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جانــم💔
شد عاقبتش خیر هر آنکس که در عالم
گردید غـلامی ز سرای تو #حسن_جان
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسین
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_علی_اکبر_هادیان
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
فدای جود کسی که هرآنچه را بخشید
فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید
از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود
که سفره ی کرمش را به مجتبی بخشید
غریب بود، اگرچه گدا فراوان داشت
کریم بود، بدون سروصدا بخشید
کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی
غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید
ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت
مدینه زائر خود را به کربلا بخشید
گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد
خدا فقط به حسن اینچنین بلا بخشید
گمان دیگرم این است که دم آخر
به غیر قاتل مادر بقیه را بخشید
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جانـم💔
سرهرسفرهکهپهناستگدایینکنم
نانهرسفرهحراماستبهجزنانحسن
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدروح_الله_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
آنکه دارد به دلش غصهی بسیار، منم
ساکن غمکدهی ماتم دلدار، منم
همهی شهر، سر سفرهی من نان خوردند
ولی انگار به یک شهر بدهکار، منم
آنکه یک عمر، شبش سر شده با کابوسی
که در آن مادرِ او میشود آزار، منم
وسط کوچهی غم، خانه خرابم کردند
آنکه دنیا شده روی سرش آوار، منم
مقتل اصلی من در وسط آتش بود
آنکه جان داده میان در و دیوار، منم
اشک هم داغ دلِ خون مرا سرد نکرد
سینهی سوخته از سرخی مسمار، منم
دست سنگین کسی خورد به روی مادر
ولی آنکه شده نیلی رخش انگار، منم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جان💔
تو کریم اهل بیتی، من تهیدست و فقیر
ای عصای دست مادر دست مارا هم بگیر
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسین
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_امجد_علی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
سلام من به حَسَن شاهِ بی مِثال و قَرین
سلام من به حَسَن نورِ چشم اهلِ یقین
سلام من به صفایَش به صُلحِ بی مَثَلَش
سلام من به حَسَن پیشوایِ اهلِ یمین
سلام من به تو ای جلوه گاهِ حضرت حق
سلام من به تو اُستادِ جبرئیلِ امین
سلام من به تو ای قبله ی بدونِ حرم
سلام من به تو ای نورِ آسمان و زمین
سلام میدَهَمَت ای سرورِ قلبِ نبی
اِی آنکه حبِّ تو باشد کلیدِ خُلدِ برین
هزار شُکر که هستم غلام درگَهِ تان
نباشَدَم به جهان منصبی فراتر از این
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جانـم💔
حسن امام من است و منم گدای حسن
تمام هفته فدای دوشنبه های حسن
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_امیرعلی_محمدیان
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
همیشه صبح و شبم غرق صحبت حسن است
که زنده روح من از این محبت حسن است
اگر که بی حسنم سمت دوزخم ببرید
کلید جنت من در رضایت حسن است
به زیر منت دنیا نمی روم هرگز
همیشه گردن من زیر منت حسن است
عجم شدم که شوم شیعه با نگاه حسن
که شیعه گشتن ایران کرامت حسن است
مسیح اگر که دمش مرده می کند زنده
ز گریه بهر حسین و عنایت حسن است
سکوت کردن او عین جنگ رو در روست
که صلح نقطه ی عطف ولایت حسن است
هنوز حک شده در لوح سینه ی تاریخ
جمل نشانه ی خشم و شجاعت حسن است
کجا روی تو برادر سخن به حق بشنو
حسین تحت لوای امامت حسن است
اگر برای حسینش به سینه می کوبیم
حسین گفتن ما تحت دولت حسن است
دعای مادر او بیمه می کند ما را
نگاه فاطمه فردا به امت حسن است
دلم خوش است که گریه به غربتش کردم
چه غم ز بار گنه تا شفاعت حسن است
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جان💔
ما گداییم و همین لذت اجدادی ماست
این اسیری به خدا معنی آزادی ماست
ما اسیریم و گدای شرف و جود حسن
ذکر ارباب حسن مایه ی آبادی ماست
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسین
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_مهدی_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
تربتی را میشناسم دردل این خاکدان
عاشق هرذره اش هستند اهل آسمان
درهوای قبرخاک آلوده اش خورشید وماه
در مسیر چشمهای او مدار کهکشان
مرد تنهایی که عمری با وجود دردها
برلبانش خنده بود ودرگلویش استخوان
از میان سفره ی با برکت دستان او
مانده چشمم سالها درحسرت یک لقمه نان
میتوان فهمید از حس اجابتگاه او
ارتباط ویژه دارد با خدا این آستان
این اساس کار فرزند برومند علیست
بس که میبخشدفراوان بازمیماند دهان
کشته ی برق نگاه مجتبی هرکس که شد
روی سنگ قبراو حک میشود *جنت مکان*
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسن_جـان💔
دست ما را هم به دامان پر از مهرت رسان
فوقِ فوقش دامنت یک کم "گدایی" میشود
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمد_بلباسی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
قلم به دست شدم تا كه از شما بنويسم
ولى بگو چه نويسم، تو را كجا بنويسم؟
قلم به صفحه ى دل ميزنم به لطف تو
از اقـتـــــدار بلنــدت به كــــبريا بنويسم
هنــوز پـرچــــــم تو بين أولياء بالاست
من از مـقـــــام شما بين أنبيـاء بنويسم
به جان حضرت زهرا كه جات پيش خداست
تو را به عرش نويسم، كجا تو را بنويسم؟
تو آســمـان اباالفضل و آفــتــاب حسينى
به خــط نستعليق اين وقــار را بنويسم
غريب بودن اين طايفه يقين إرث است
كنــار اسم تو بايد رضــا رضـــا بنويسم
ولى به جان خودت غربت تو بى همتاست
ز پاره هاى جـگـر نه، ز كـوچـه ها بنويسم
از آن دمى كه تو بودى و مادرت بود و
از ازدحام و از آن مردِ بى حيا بنويسم
قلم به دست من انگار بيد مجنون است
نخواست تا كه از آن ضرب بى هوا بنويسم
نخواست تا كه از آن بغض در گلو گويم
نخواست تا ز غلاف و ز ضرب پا بنويسم
نخواست تا بنـــويسم كه راه را گـــــم كرد
نخواست تا كه از آن گوشواره ها بنويسم
همين بس است بگويم حسين بى سر شد
نبود قسمت مــــن تـــا ز بــوريــا بنويسم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جانـم💔
یقین کنید که روزی به چشم خواهید دید
پیاده میروم آخر به کرب و بلای #حسن
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_شاهرخ_دایی_پور
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
پدرم با غمِ بی گنبدی ات خو کرده
چشم خود را ز غریبی تو کم سو کرده
در خیالات خودش خادم صحن تو شده
حرمت را چقَدَر با مژه جارو کرده
هر کجا روضه ای از غربت تو خوانده شده
مجلست را پرِ فریاد و هیاهو کرده
به امیدی که به درد حرم تو بخورد
#مادرم نذرِ ضریح تو النگو کرده
با گسل های غمت پیکر او لرزیده
درد خود را همه شب لرزش زانو کرده
آنقَدَر غصه ی خاک حرمت را خورده
بوی "نا" را فقط از چشم ترش بو کرده
شکر، که بچه ی یک #نوکر و یک #خادمه_ام
ادبِ این دو مرا نیز، "حَسَن جو" کرده
عاقبت نوکر تو صحن تو را می سازد
چون #دعا در حرم #ضامن_آهو کرده
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جانـم💔
همیشه داغ دلم، قبر خلوت #حسن است
به سر هوای #بقیع و زیارت حسن است
تمام هفته برای #حـسـیـن می سوزم
ولی دوشنبه ی من وقف غربت حسن است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_مصطفی_خوش_محمدی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
روزی رسد كه يک حرمی را بنا كنيم
تا تَحتِ قُبه ی حسنی ات دعا كنيم
با اولين سلام به درب ورودی ات
ذكر دخول درب حـرم را نوا كنيم
طفلانِ ما برای تو قُلَک شكسته اند
شادند از اينكه كُلِّ حرم را طلا كنيم
يک پنجره براي حــرم جور ميكنيم
دردی كه بی دواست در آنجا دوا كنيم
بــر رويِ قـبـــر اُمِّ بنـيـن مــادر شما
آيا شود كه خانه ی سقا بنا كنيم؟
حتماً بـراي شستن قـبــر رفيعِ تو
با اين گلاب چشم حرم را جلا كنيم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جـان
می شود روزی که از خون دواعش گستریم
فرش قرمز در بقیع در صحن باب المجتبی
افتتاحش هم به دست یوسف زهرا که تا
کـربلای دیگـری گـردد برای شیعه ها
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_علیرضا_توسلی ( #ابو_حامد)
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
بانی جنگ جمل داشت تماشا می کرد
تیغ در دست حسن حل معما می کرد
رجز حیدری اش بود که غوغا می کرد
روی لبـهای علی خنده شکوفا می کرد
ناگهان از وسط معرکه این صوت آمد
سر بدزدید، حسن نه، ملک الموت آمد
به علی رفته که تیغ سخنش برنده ست
مثل زهرا چقدر خطبه ی او کوبنده ست
اینکه در جنگ جمل زلزله ای افکنده ست
به گمانم دو سه تا قلعه ی خیبر کنده ست
رجزش ولـولـه ای در دل صحرا انداخت
نیـزه ی او شتـر سرخ جـمل را انداخت
روزها ذکر من این است و همه شب سخنم
شـیـعـه ی حـیـدر و مدیون امام حسنـــم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جـان
او کریم است و بدنبال گدا میگردد
کار صد حاتم طائی به درش نوکری است
بنویسید به هر خاک بقیع این مصرع
بی حرم ماند بفهمند حسن مادری است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سلطانعلی_احمدی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
شروعِ روضهی او انتهایِ آن کوچهست
وَ قتلگاهِ حسن در فضایِ آن کوچهست
چه روضهها که نخواندهست در سکوتِ خودش
چرا که مرثیهی بی صدایِ آن کوچهست
نرفته خاطرهی تلخِ کوچه از ذهنش
هنوز شاهده بر روضههایِ آن کوچهست
همیشه خلوتِ خود را به گریه پر کرده
دو چشمِ خیسِ حسن از بلایِ آن کوچهست
شبیه صاعقه، دستی به رویِ مادر خورد
که بغضِ او فقط از بی حیایِ آن کوچهست
به جز حسن که خودش دیده، ما نفهمیدم
که گوشوارهی مادر کجایِ آن کوچهست
به شکلِ خون، غمِ در سینهاش به لب آمد
نه سم، که قاتلِ او ماجرایِ آن کوچهست
میانِ بستر خود گفت: ای برادرِ من
تمامِ شامِ بلا از بنایِ آن کوچهست
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جـان
من که از کار شما سر در نیاوردم کریم
هرچه من بد میکنم، آقا بزرگم می کنی
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدرضا_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
رسم کریم هاست غم یار میخورند
درعمرخویش غصه ی بسیار میخوردند
راز نگفته در دلشان موج میزند
ازدوست زهر و طعنه ز اغیار میخورند
زیر عبا زره به تن خویش میکنند
وقت نماز خون دل زار میخورند
حتی سپاهیان و غلامان یک کریم
نان را به نرخ درهم و دینار میخورند
پایین منبرند و علی لعن میشود
خشم مدام خویش علی وار میخورند
هرشب فقط به سجده و هرروز روزه اند
یک کاسه آب لحظه ی افطار میخورند
از همسرانشان طلب آب میکنند
اما به جاش زهرشرربار میخورند
این زهر را نه از ستم همسرانشان
این زهر را ز کوچه و دیوار میخورند
موی حسن ز غصه ی زهرا سپید شد
رسم کریم هاست غم یار میخورند
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جـان
هر هفته هر دوشنبه #کریمانه میشود
با ذکـر #یاحسن دلمان رفته تا #بقیع
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدرضا_احمدی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
بنویسید مرا عـاشق و بیمار حسن
و بخوانید مرا نوکـــر دربار حسن
هر گدا عاقبتش شاه جهان می گردد
گر شود از سر اخلاص گرفتار حسن
جز در خانه ی دوست حاجت خود را نبرم
لطف و احسان و کرم هست فقط کار حسن
کاش می سوخت تنم بلکه شبی تا به سحر
می شدم شمعی به روی تربت تار حسن
گر چه آقام ندارد سر خاکش حـرمـی
مهدی فاطمه هر شب میشه زوار حسن
شیعه تا روز جزا هست عزادار حسین
و حسین بوده خودش عمری عزادار حسن
پیش چشمان پسر شد رخ مادر نیلی
بود سیلی همه عمر باعث آزار حسن
تا ابد ز کوچه ی مدینه بر می خیزد
ناله و آه جگر سوز و شرر بار حسن
#نـوكــر_نـوشــت:
#حـسـن_جــان
وقتی خـدای عـزوجل از نــمِ بهشت
خاڪِ وجودِ شیعه ی آلِ عَـلـی سِرشت
یِک گوشه از دلِ هَمه را ڪرب و بلا گذاشت
یِک گوشه از دلِ همه #دارالحسـن نوشت
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حـرم_سیدشفیع_شفیعی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
در سفرهایم تو را مقصد تصور میکنم
در خیالم آنچه را باید تصور میکنم
آرزوهای حرم را شعر میگویم؛ سپس
هرچه را روی لبم آمد؛ تصور میکنم
در خیالات خودم مثل کبوترهای تو
سنگِ روی قبر را گنبد تصور میکنم
پرچمی را سبز و رقصان روی دوشِ گنبدت
هر زمان که باد میآید؛ تصور میکنم
شب به شب دریای اشکِ زائرانت دیدنیست
زیر نور ماه، جذر و مد تصور میکنم
دور تا دور مزارت را به جای سنگ و خاک
یک حرم زیباتر از مشهد تصور میکنم
روبروی چشمِ خیسِ خود ضریحی نقرهکوب
کوریِ چشمِ حسود و بد تصور میکنم
شمعم و با اشکهای روضهات جان میدهم
هقهقم را در حرم اَشهد تصور میکنم
#نـوكــر_نـوشــت:
#حـسـن_جــان
دوشنبه ها حسنیام به لُطف حضرت عِشق
حُسین خواست که دورو بَرِ حسن باشم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حـرم_نجیب_الله_ميرزایی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
بنویسید مرا عـاشق و بیمار حسن
و بخوانید مرا نوکـــر دربار حسن
هر گدا عاقبتش شاه جهان می گردد
گر شود از سر اخلاص گرفتار حسن
جز در خانه ی دوست حاجت خود را نبرم
لطف و احسان و کرم هست فقط کار حسن
کاش می سوخت تنم بلکه شبی تا به سحر
می شدم شمعی به روی تربت تار حسن
گر چه آقام ندارد سر خاکش حـرمـی
مهدی فاطمه هر شب میشه زوار حسن
شیعه تا روز جزا هست عزادار حسین
و حسین بوده خودش عمری عزادار حسن
پیش چشمان پسر شد رخ مادر نیلی
بود سیلی همه عمر باعث آزار حسن
تا ابد ز کوچه ی مدینه بر می خیزد
ناله و آه جگر سوز و شرر بار حسن
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جانــم💔
روضه خوان گفت مدينه حسن و يک كوچه
تا يكی گفت نزن كل حـرم ريخت بهم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_حسین_پورجعفری
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
امشب دلم گرفته برای دلت حسن
قربان بیقراری و چشم ترت حسن
یک گوشه ای نشستی و هی آه میکشی
تصویر کوچه آمده در خاطرت حسن
هربار وقت ضربه ی سیلی که میرسد
خود را گذاشتی عوض مادرت حسن
اوپیش چشم تو به زمین خوردوناله زد
این داغ تا ابد نشود باورت حسن
تو بهر گوش پاره ی او ناله ها زدی
اوگفت زیرلب که فدای سرت حسن
امشب کمی ملاحظه کن آه کم بکش
درپیش چشم خواهر غم پرورت حسن
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسن_جـان💔
نام حَسن که میشنوم روضه ها همان
روزدوشنبه،کوچه ی باریک ومادر است
#صلي_الله_عليڪ_ياسيدناالمظلوم_ياابا_عبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدسجاد_روشنایی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
تیر بلا رسید و دلم را نشان گرفت
آتش به سینه ام زد و تاب وتوان گرفت
عمری ز خاطرات ِگذشته گریستم
شکرخدا که زهر ازاین خسته جان گرفت
مویم حکایت غم دیرینه می کند
بغض گلو و اشک، مسیر بیان گرفت
راوی روضه های غروب مدینه ام
در آن زمانِ تلخ دل آسمان گرفت
ازقصه ای که برکسی آن را نگفته ام
باغ امید من همه رنگ خزان گرفت
دستی که بین کوچه به مادرکشیده زد
باضربه اش ازاین دل زارم امان گرفت
دیدم که مادرم پی من دست میکشد
سیلی ز مادرم همه تاب وتوان گرفت
#نـوكـر_نـوشـت:
#حسن_جــان
شد عاقبتش خیر هر آنکس که در عالم
گردید غلامی ز سرای تو #حسن_جان
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_علیرضا_قنواتی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
ای باخبر ز درد و غم بیشمار من!
برخیز و باش، فاطمه جان، غمگسار من
رفتی ز دیده ی من و، از دل نمیروی
حس میکنم همیشه تویی در کنار من
شیرینی حیات من! ای بَضعَةُ الرّسول
تلخست با غمت همه لیل و نهار من
خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و، من
گِریَم از اینکه طول کشد روزگار من
مردم ز گریه، غصّه ی خود حل کنند، لیک
افتد ز گریه، غصّه ی دیگر به کار من
خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن
اما غمت ربوده ز کف اختیار من
این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر
کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من
#نـوكـر_نـوشـت:
#فـاطـمــه_جـان
همسایه ها به مجلس ختمت نیامدند
من بودم و همین دو سه تا بچه های تو
جـای تمـام شهـر خـودم گـریه می کنم
از بس که خالی است در این خانه جای تو
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمدجواد_قربانی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
نمی خواهم بگویم آنچه بین کوچه ها دیدم
مکن اصرار ای زینب بدانی آنچه را دیدم
به بند غم گرفتار و اسیرم تا دم مرگم
که بند ریسمان بر گردن شیر خدا دیدم
خدا داند که آن سیلی شروع دردهایم شد
به یک لحظه در آن کوچه دوصد کرب و بلا دیدم
از آن خنجر که بر پایم نشست هرگز نمی نالم
که من مسمار را در سینه ی خیرالنساء دیدم
شرار طعنه و زخم زبان از زهر بدتر بود
چه گویم من چه از دوستان بی وفا دیدم
در این غربت شبیه جد خود خیر البشر هستم
که از ملعونه ای همسرنما جور و جفا دیدم
#نـوكـر_نـوشـت:
#حسن_جانم
بی حرم شد که بدانند همه مادری است
ورنه در زاویه ی عرش مقام حسن است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_مصطفی_عارفی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
دل را سپرده ایم به دست کریم ها
امروز نه، ز روز ازل از قدیم ها
ما خاک پای خادمتان هم نمی شویم
دلداده ی تو نوح و مسیح و کلیم ها
بر سینه ی کسی نزند دست رد حسن
دلبسته ی عطای تو حتی رجیم ها
هرکس که زیر سایه ی حُسنِ حَسن رسید
پر می زند ز قلب و دلش کل بیم ها
خیره شدن به تابش خورشید کی شود
درک شما کجا و عقـول فهیم ها؟
وقتی حسن امام شود در تمام شهر
راحت شود خیال تمام یتیم ها
در اوج غربتش به برادر خطاب کرد
لا یوم مثل قصه ی ذبح عظیم ها
از تربت تو بوی غم و غصه میوزد
بویی ز دود کوچه گرفته نسیم ها
#نـوكـر_نـوشـت:
کل شعرم را در این مصرع تلاوت میکنم
کربلا هر کس نرفته از حسن خواهش کند
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_روح_الله_عمادی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
باید که غزل هم ثمری داشته باشد
بر حال خرابم اثری داشته باشد
با شعر فقط عرض ادب می کند این دل
بد نیست گدا هم هنری داشته باشد
ای کاش که آقای کریمان دو عالم
بر نوکر خود هم نظری داشته باشد
هرآنکه مشرف به بقیع می شود امشب
از غربت او چشم تری داشته باشد
حتی نگذارند که بر قبر غریبش
صحن و حرم مختصری داشته باشد
#نـوكـر_نـوشـت:
تا خـدا هست و خدایی میکند
قاسمش مشکل گشايی میکند
هرچه دارم میدهم ای آفتاب
روی قبر مجتبی کمتر بتاب
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_روح_الله_مهرابی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
از بس حسن بخشنده و مهماننواز است
از عالم و آدم گدایش بی نیاز است
از سفرهاش هر قدر میخواهی طلب کن
دستِ حسن در بذل و بخشش بازِ باز است
زانو بغل کردن دگر معنا ندارد
وقتی که آقای کریمت چاره ساز است
هر جای عالم چشم میچرخانم انگار
پرچم سیاهِ «یا حسن» در اهتزاز است
استادِ عباس است، باید هم بگویند
شير جمل در هر نبردی یکه تاز است
در جنگها، الحق جلودارش نبودند
جنگاوریاش فخرِ تاریخِ حجاز است
سجاده را از زیر پایش میکشیدند
غافل از آنکه مجتبی اصل نماز است
اینکه چهها شد در دل کوچه، بماند
از چادرِخاکی نوشتن جانگداز است
#نـوكـر_نـوشـت:
#حسن_جانم
تو کریم اهل بیتی، من تهیدست و فقیر
ای عصای دست مادر دست مارا هم بگیر
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_علی_قربانی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
خون می چکد حسن زِ لب تو، سخن مگو
گفتی به زینبت تو هر آنچه، به من مگو
من مثل تو که صبر ندارم، عزیزِ من
از خاطرات کوچه و سیلی زدن مگو
اصلاً بیا به فکر خودت باش و این کفن
اصلاً بیا و روضه از این بی کفن مگو
دیدم تن کبود تو، آتش گرفته ام
حالا تو از منی که شوم پاره تن مگو
مادر به دست خواهرمان داد امانتش
از غارت و نماندنِ آن پیرهن مگو
یک پیرمرد کور به پای تو نیزه زد
امّا تو از گلوی من و نیزه زن مگو
از غارت تنم سخنی را وسط مکش
از دسته دسته روی سرم ریختن مگو
وقتی به جای گل به تنت تیر ریختند
از زیر نعل ماندنم عریان بدن مگو
طشتِ مدینه ی تو کجا، طشتِ من کجا
از خیزران نشستن بر این دهن مگو
یومُ الحُسین گفتی و زینب ز تاب رفت
دیگر تو از عزای حسین، ای حسن مگو
#نـوكــر_نـوشـت:
#یاحــسـن_جانم
کـار من نیست که از عشق شما دم بزنم
یــا شبیــه شهــدا شعلـه زنــم بــر بدنـم
منـــم و لقـلقـه ای ســاده درون دهـنــم:
"من حسینی شده ی دست امامِ حسنم"
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_اسماعیل_زاهدپور
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
شِفای درد و غمِ بی دوای ما حَسَن است
مریضهای جهان را فقط دوا حَسَن است
اگرچه بود دلش زخمی از ملامت دهر
ولی مرمت دلهای مبتلا حَسَن است
به محضرش چه نیازی به گفتن درد است
که بر نیاز همه خلق، آشنا حَسَن است
خدا به لطف حَسَن میدهد به بنده جواب
بدان اجابت حتمیِ هر دعا حَسَن است
حسین زائر شبهای بی چراغ بقیع
ولی مسافر شبهای کربلا حَسَن است
حسین رمز شهادت، حَسَن طلیعهی صلح
کلید فتح، همیشه حسین یا حَسَن است
حسین گریه کنِ دائمِ غریبِ حَسَن
همیشه سینهزنِ شاهِ سرجدا حَسَن است
یکی به پهنهی دشت و یکی به صفحهی طشت
بریده حلق حسین و پُر از بلا حَسَن است
کریمِ فاطمه هرگز نبسته در به کسی
خدا نوشته پناهِ غریبهها حَسَن است
#نـوكـر_نـوشـت:
#حسن_جانم
بی حرم مانده ولی در عوضش می بینیم
چـارده قرن فقط از #کـرم او سخن است.
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_هدایت_الله_غلامی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم