eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
186 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
رفت و آمدهای سائل را کریمان میخرند دیر هم حتی بیاید زود و آسان میخرند التمـاس چشمهایت را بکـن تا تَر شود بیشتر از هرچه اینجا چشم گریان میخرند دستهایی که به بالا رفته را پُر می کنند دستگیرند و ز ما دست به دامان میخرند ای فدایِ سفره داری که به ما هم راه داد میزبان ها این حوالی ناز مهمان میخرند وقت خوبی آمدی امشب امان نامه بگیر آخرین شبها گـدایان را فـراوان میخرند اهل ایران به داین رضا شهرت شدن اهل ایران را به آقای خراسان میخرند گر هوایِ کربلا داری بگو جانم حسین آرزومنـدِ زیارت را دو چـندان میخرند شامیان رسم بدی دارند در پیش پدر ناز دختر را روی خار مغیلان میخرند نــوكـــر نـوشـــت: ڪارم اینسٺ ڪه هر روز همان اول صبح یڪ سلامی طرفِ ڪرب و بلایٺ بڪنم دسٺ بر سینه و با دیده ی پُر اشڪِ خود طلبِ دیدنِ آن صحـن و سرایٺ بڪنم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام خامس آل عبا
دو سه شب مانده فقط برگ امان نیست مرا توشه ای از برکات رمضان نیست مرا یک زمان گریه کنی خوب برایت بودم خاک بر سر شدم اشک روان نیست مرا توبه هایم عقب افتاده و جوانیم گذشت پیری از راه رسیده است توان نیست مرا سرم آنقدر به دنیا و ظواهر گرم است چیزی از باطن اسرار عیان نیست مرا آشتی کردن من با همه بود الا تو سود این دوستی ام غیر زبان نیست مرا شب قدر از کف من رفت برای بخشش غیر روز عرفه هیچ زمان نیست مرا تا زمانی که حسین است رفیق دل من میل همراه شدن با دیگران نیست مرا دور هم بودن ما را بنویسید حسین نفسی جز نفس سینه زنان نیست مرا آه جز کرب و بلا هیچ نمیخواهم من آه جز کرب و بلا قبله ی جان نیست مرا خواهری رفت سوی مقتل و میگفت حسین جان تو همسفری غیر سنان نیست مرا نــوكـــر نـوشـــت: یک سلام از راه دورو یک جواب از سوی تو این تمام دلخوشی های من جا مانده ست یک سلام از راه نزدیک و زیارت نامه ای این تمام آرزوی این دلِ وا مانده ست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام اباعبدالله
درد دادم که بدانید داوئی هم هست آنقدر زود نرنجید شفائی هم هست من که نزدیکترم از رگ گردن به شما پس چرا حرف شما حرف جدائی هم هست به در بسته نخورده است کسی پیش کریم به گنهکار بگویید خـــدائی هم هست دستتان بند شده پیش هم اِلا من یادتان رفته مگر شغل گدایی هم هست من عزیزم چقدر پیش خودی های شما خودمانیم در این بُتکده جایی هم هست گوش کردم همه ی حرف شما را آنوقت یادتان رفته سحرگاه و دعائی هم هست فاطمه سوخت که آتش نرسد به احدی فاطمه هست اگر روز جزائی هم هست وحشت قبر ندارید بگویید حسین خوف اگر هست نترسید رجائی هم هست وای از آنوقت که دیدن به جز نیزه و سنگ در کف آن عرب پیر عصائی هم هست نــوكـــر نـوشـــت: دست ادب به سینه پس از هر نماز صبح گویم به شور و حال، سلام علی الحسین آغاز کار عشق مگر نیست یک سلام زیباترین مثال صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام اباعبدالله
مهر تو پشتوانه ی ایمان نوکر است نوکر تمام عمر بدهکار این در است چشمان خیس عالم و آدم گواه ماست اینکه چقدر نام شما گریه آور است یک قطره در غـم تـو اشک ریختن با سجده های شام تهجد برابر است ای سرّ آیه ی "فتلقی" چه روشن است آدم به گریه ی بر تو نجاتش مقدر است با چشمهای پاک فقط می شود گریست این اشک و عشق از اثر شیر مادر است با تو خدا معادله ها را بهم زده وقتی زیارت تو از حج هم فراتر است خوشبخت آنکه با غـم تـو زندگی کند خوشبخت تر کسی که در این خانه نوکر است نــوكـــر نـوشـــت: صد شکرخدا را که عزادار حسینم دائم به فغان هستم و در شیون و شینم آواره میان دو حـرم مانده ام آخر من عاشق و دیوانه بین الحرمینم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام اباعبدالله
برای دوری ات آهِ جگر بهانه گرفت شکست بغض نهان، چشمِ تر بهانه گرفت خوشا به حال دلم، از فراق و هجرانت خودش به جای هزاران نفر بهانه گرفت همین زمان که دعا می کنی برای دلم همین دقیقه دلم بیشتر بهانه گرفت دمی ز ماه رُخَت پرده را کنار بزن برای دیدن رویت قمر بهانه گرفت همیشه هر که دلش سوخت از غم هجران به اشتیاق نگارش سحر بهانه گرفت فدای راه رقیه تمام هجران ها چقدر زیر کتک، در گذر بهانه گرفت همین که صوت پدر شد بلند از نیزه دوید و خورد زمین پشت سر، بهانه گرفت نــوكـــر نـوشـــت: بیگانه ایم با همه، ای ما شاید گرفٺ در ربّنای ما ڪاری بڪن به جان عزیزٺ برای ما پس چه شد، سفر ما صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام منتقم خون اباعبدالله
قـرار سوته دلان است کـربلای حسین فضای کوچه ی دل پر شد از هوای حسین خـدا به غیر خـدایی هـر آنچه که دارد تمام را هـبـه کرده فقط برای حسین زمـانه با همه پیچ و تاب نتواند بگیرد از سر ما شور نینوای حسین چه غم ز درد غریبی بُوَد کسی را که به اشک معرفتش گشته آشنای حسین به روز حشر ندارند حسرت آنها که گذاشتند جوانی خود به پای حسین قرار نیست کسی تا ابد درون دلم بیاید و بنشیند دمی به جای حسین منی که نامه سیاهم چه میشود روزی سپید مو بشوم پای روضه های حسین خدا گواست که این قلب تنگ و ناآرام همیشه میشود آرام با نوای حسین نــوكـــر نـوشـــت: درجوانی پاک بودن شیوه ی توسٺ شرمساریم ازشما ڪه غصه اٺ ڪم می خوریم تربٺ درمان ڪل دردهاسٺ وقتهای ناخوشی یڪ ذره مرهم می خوریم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام اباعبدالله
انيس خاطر عاشق نگاه معشوق است اسير دام بلا در پناه معشوق است اگر وصال ميسر نشد يقين دارم مزار سوخته ی دل بين راه معشوق است دمي که شهپر پروانه سوخت دانستم که اين نشانه يک سوز آه معشوق است به وقت گريه فقط لرزشي به شانه مبين که شانه لحظه ي غم تکيه گاه معشوق است به تاري از سر گيسو هزار دل، چه عجب؟ که اين ستون کمي از سپاه معشوق است حسين کعبه ي عشق است و من به طوف حسين به دين عشق خدايم اله معشوق است اگر که تربت ما کربلا شود چه شود؟ که خاک کرب و بلا قتلگاه معشوق است به سينه هاي محبان سلام بايد داد که قلب گريه کنان بارگاه معشوق است : اول و آخـــر منی، سایــه ی بر ســـر منی بی تو غروب می شوم، با تو طلوع میکنم شب به هوای حرمت، باز به خواب میروم صبح دوباره عشــق را، با تو شـروع میکنم‌ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
یا من أرجوه بخوانیم و بیائیم همه سفره باز است و به دنبال عطائیم همه یار ما عادتش این است که درهم بخرد در این خانه چه خوب است گدائیم همه روسیاهیم ولـی رب کـریمی داریم به گدا بودن خود فخر نمائیم همه روزه داران رجب برگه ی دعوت دارن میهمـانان خصـوصـی خـدائیم همه بر گُنه کار فـراری چقدر مهلت داد کرم اوست اگر اهـل دعـائیم همه سحرِ ماه رجب صحن علی دیدنیست خاک بوس دم ایوان طلائیم همه بخدا حب علی مرحمت فاطمه است او نظر کرده که ما اهل ولائیم همه شب وصل است به گیسوی پریشان سوگند عـاشـق یک سحـر کـرب و بلائیم همه خـاک ما را به بهـای سر آقـا دادند تا قیامت خجل از آل عبائیم همه : قدری برای پرچم تو اشک می دهم جای شفای دیده به من بده کاسب همیشه سود نخواهد ز مشتری یکبار هـم برای رفـاقـتـــــ ضـرر بده صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
نابرده رنج را چه کسی گنج می دهد یک گفتم و داراترین شدم هیئت که آمدم سر و رویم سیاه بود لطف حسین بود که زیباترین شدم عمرم تمام گشت و خودم را نیافتم در بینِ روضه بود که پیداترین شدم صد مرده زنده می شود از ذکر یاحسین از محتشم نوشتم و شیواترین شدم هرکس بزرگ بود، که آقـا نمی شود  من با حسین بودم و آقاترین شدم جبریل هم به گرد پر من نمی رسد تا گنبدش پریدم و بالاترین شدم بر روی سنگ قبر من اینگونه حک کنید مجنـون کــربلایم و لـیلاترین شدم : در شهـر به دیوانگـی، انگشت نماییم رسوای جهـان ساخت، تمنای تو ما را صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
وقتش شده، كه دل به غمت مبتلا شود راهـی به سوی تربت كرب و بلا شود آن تربتی كه هركه نظر كرد، ديده‌اش گريان برای شاهِ سر از تن جدا شود فرقی نمی‌كند كه گدايت كجايی است آقا،به يک نگاهِ شما هر گـدا شود باب الحوائجی كه كنار تو خفته است بی شک به دست او گره بسته وا شود آئينه ی دلی كه شده تار، از گناه با اشک و ناله در غمت آقا جلا شود مُـزدِ رسالتِ نَـبـی اصلأ روا نبود با سنگ و تيغ و نيزه و خنجر ادا شود جز كـربلا و كـوفـه و شـامِ بلا و غـم بر ميهمانِ خود ستم اینسان كجا شود رأس حسین و بزم شرابی و خيزران در پيشِ چشم زينب كبری بپا شود جان مي‌دهد رقیه در آندم که ناگهان با حـنـجـرِ بريـده، لـبش آشنـا شود : از دل نگذشته تو روا می سازی از گـرفـتـاری مـا باخـبـری مـا را بس جان قسم، این دلمان تنگ شده یڪ سفر و بلا هم ببری ما را بس صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
همينكه با تو زمان، حساب خواهد شد حساب دفتری ام صد كتاب خواهد شد بدون عشق اگر خانه ای بنا سازم به يک نسيم يقينأ خراب خواهد شد دو قطره اشک كه قابل ندارد، اما آن برای آخرتم مشک ناب خواهد شد عرق برای شما هر كسی كه ميريزد شبيه جوون برايش گلاب خواهد شد نفس كشيدنِ در بين روضه های شما بدون شرط و شروطی ثواب خواهد شد دلی كه سوخت برای غمِ علی اصغر هميشه شامل لطف رباب خواهد شد به ذره عابسِ آقا اگر نظر بكند به آسمان رود و آفتاب خواهد شد ادب هر آنكه ندارد، به پرچمش سوگند به هر دری كه بكوبد جواب خواهد شد قسم به نام حسن ميخورم كه در محشر كسی كه نيست حسينی عذاب خواهد شد : نفسش سخت گرفته ست، به آغوش بکش نوکــرِ خسته ی رنجـورِ بهَم ریخته را این من و هجر تو و حال به هم ریخته ام رحم کن بر من و احوال به هم ریخته ام صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
شد عشق تو دارٱلشفا یکسالِ دیگر نام تو شد مشکل گشا یکسالِ دیگر حاجت روایم کردی و شرمنده ات شد این رو سیاهِ بـی وفـا یکسالِ دیگر با چشم خود دیدم که رزق از تو گرفتند در هیئتت خیل گـدا یکسالِ دیگر تا اینکه حُرّت باشم و مشغولِ توبه هر سال میگـویـی بیا یکسالِ دیگر من سعی کردم قدرِ وُسعم با تو باشم تأیید کـن آقـا مـرا یکسالِ دیگر ممنونِ لطف ِ مادرت هستم که آورد در تکیه ها و روضه ها یکسالِ دیگر قسمت نشد پابوسی ات، طی شد دوباره در حسرت یکسال دیگر فرزندِ تو مهدی(عج) ظهورش را طلب کرد در روضه ی «أدرک أخا» یکسالِ دیگر : نوکر به اسم و رسم خودش بی علاقه است بر سنگ قـبـر مـا بنویسید «یا حـسـیـن» در گیرودار محشر و هـول و هـراس آن فریاد استغـاثه ی ما یک صدا حـسـیـن صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام