eitaa logo
شمیم کرکوند
1.1هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
4.4هزار ویدیو
16 فایل
تفریحی سرگرمی آموزشی خبرگزاری و اطلاع رسانی شمیم کرکوند #شمیم_کرکوند 🆔@shamim_news_karkevand 🔴ادمین خبری @Admin_shamim_kar 🔴 ادمین جهت تبادل ، پاسخ تست هوش، درخواست از مسئولین شهر 👇 @Adm_in_shamim
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺️جشن میلاد حضرت معصومه س و روز دختر ویژه دبستان شهادت شهر کرکوند همراه با هدیه و برنامه های شاد به همت مديريت و کادر مدرسه شهادت در محل عمارت اداک برگزار گردید. با تشکر از همکاری مديريت محترم عمارت اداک مرکز افق امامزاده حلیمه خاتون سلام الله ‌🆔️ @shamim_news_karkevand
🌹🌱 •• •• آقاجان نفسش را بیرون داد و گفت: از همون شب عروسیت که از این خونه رفتی منم دلتنگت شدم باباجان به سمت آقاجان چرخیدم و گفتم: پس چرا نیومدین پیشم؟ هر روز که مادر میومد منتظر بودم شما هم باهاش بیایین اما هر بار مادر تنها اومد. نه شما نه خانباجی نه داداشا محمد محسین گفت: آبجی ما دوست داشتیم بیاییم ولی هر چی به مادر التماس می کردیم می گفت نه به روی برادر ته تغاری ام لبخند زدم و گفتم: الهی قربونت برم من یواشکی خودت میومدی مادر استکان چای به دستم داد و گفت: کار یادشون نده از این به بعد هی منو بپیچونن بیان خونه ات از مادر تشکر کردم و گفتم: خوب بیان مادر جان. قدم شون به روی جفت چشام من که تنهام خوشحال میشم. محمد علی گفت: آبجی به احمد آقا بگو هر روز مثل امروز صبحا بیارتت این جا شبام بیاد دنبالت. این طوری نه تو تنها می مونی نه ما دل مون برات تنگ میشه مادر گفت: نمیشه پسرجان این طوری چه جوری و کی وقت کنه به خونه زندگیش برسه؟ آقا جان گفت: تقصیر من شد باباجان. خانم جان گفتن باید زود پاگشاتون کنیم من گفتم بذار آخر هفته باشه همه رو بگیم بیان ولی دیشب دیگه دیدم تا پس فردا شب دلم طاقت نمیاره به احمد گفتم اگه میشه یه سر بیارتت. دستش درد نکنه قبول کرد _آقاجان چرا خودتون نمیومدین دیدنم؟ آقاجان لبخندی به رویم زد و با شیطنت گفت: تو این مورد حق با محمد حسینه ما می خواستیم بیاییم مادرتون نمی ذاشت. من تا دم در خونه ات میاوردمش ولی نمیذاشت من بیام تو می گفت زشته معنی نداره باورم نمی شد یعنی آقاجان همراه مادر می آمده اما داخل خانه نمی آمده است؟ به مادر اعتراض کردم: مادر جان چرا میگفتین آقاجان نیان؟ شما که می دونستین دلم براشون یه ذره شده بود _معنی نداشت دخترم. اول ما باید شما رو دعوت کنیم بیایین بعدا رفت و آمدا شروع بشه _من از رسم و رسوما سر در نمیارم مادر جان من اون روزا فکر می کردم شما پیاده و تنها میایین اگه می دونستم آقاجان باهاتونه حتما می گفتم بیان تو این همه دلتنگی نمی کشیدم خانباجی گفت: الهی قربون دلت برم. حال و روز ما هم بهتر از تو نبوده ما هم دلتنگت بودیم. دیروز راضیه این جا بود اونم دلتنگی می کرد. خانباجی رو به محمد علی گفت: پسرم بی زحمت قبل این که بری سر کار برو راضیه رو بیار این جا محمد علی به ساعت نگاه کرد و گفت: چشم خانباجی یکم دیگه میرم آقاجان نوازش وار به پشتم دست کشید و گفت: اون قدر دلم برای دردونه ام تنگ شده بود شیطونه میگه الان نرم سر کار بمونم پیش دخترم مادر گفت: وا آقا؟ بمونید خونه چه کار کنید؟ آقا جان در حالی که با لبخند خیره ام بود گفت: بمونم خونه دخترمو نگاه کنم کیف کنم. •🖌• بہ‌قلم: ‌🆔️ @shamim_news_karkevand
🌹🌱 •• •• مادر گفت: آقا من یادم نمیاد بعد عروسی دخترای دیگه این حرفا رو زده باشین دیگه زیادی این دخترو لوسش نکنین محمد علی با خنده گفت: مادر جان از اول حساب رقیه از بقیه جدا بود ثانیا از اول لوس بوده دیگه لوس تر از این نمیشه آقاجان به شوخی گفت: زشته پسر به این بزرگی به خواهرش حسودی کنه ها محمد علی در حالی که به پشتی تکیه زده بود گفت: حسودی کجا بود آقاجان من که خودمو کشتم گفتم زوده بذارید چند سال دیگه رقیه رو شوهر بدین اگه به حرفم کرده بودین الان ور دل خودمون بود. هر چند احمد آقا آدم خوبیه ولی برای خواهر من زود بود بخواد از پیشمون بره خانباجی گفت: هیچم زود نبود پسرم به موقع بود. خواستگار خوب که میاد دیگه نباید دست دست کرد اونم یکی مثل احمد آقا که همه تو محل و تو بازار رو خوبیش قسم می خورن آقاجان دستش را دور شانه ام حلقه کرد و مرا به خود فشرد و گفت: همین که دخترم خوشبخت و راضی باشه برای من کافیه الهی همه تون همیشه تو زندگیاتون حال تون خوب باشه حتی اگه هزار کیلومتر از من دور باشین. تک تک تون پاره تن منین و خوشبختی تون رو میخوام. دلتنگی من برای همه تون طبیعیه یه صبح تا شب نبینم تون دلم تنگ میشه ولی وقتی بدونم حال تون خوبه دل تون خوشه منم دلم خوش میشه. پدر مادر به خوشی بچه شون خوشن به خنده بچه شون می خندن به غم بچه شون غمگین میشن و پیر میشن الهی هیچ کدوم تون غم نبینین مادر و خانباجی الهی آمین گفتند. آقاجان روی سرم را بوسید و از جا برخاست تا آماده شود به سر کار برود. محمد علی هم برخاست تا برود ولی محمد حسن و محمد حسین ماندند. با محمد حسن و محمد حسین مشغول بازی و خنده شدم. مادر حرص می خورد و می گفت زشت است اما بعد این همه مدت دلم می خواست به یاد روز های قبل از عقدم با برادرانم بازی کنم و حیاط از صدای خنده های مان پر شود. با آمدن راضیه بازی را تمام کردم . راضیه را محکم در آغوش کشیدم و بعد از حال و احوال و رفع دلتنگی کنار مادر و راضیه و خانباجی نشستم. کمی صحبت کردیم و بعد از جا برخاستم تا در کارها کمک کنم. هر چند مادر و خانباجی نمی گذاشتند اما کمی کمک کردم و وقتی بیکار شدم دوباره با برادرانم مشغول صحبت و شوخی و خنده شدم. بعد از ظهر آقا جان من و راضیه را به خانه های مان رساند. کلید انداختم و وارد حیاط شدم. لباس عوض کردم و کمر همت بستم و تند تند کارهای خانه را انجام دادم. شام را بار گذاشتم و کمی به خودم رسیدم. چراغ ها و فانوس های حیاط را نفت کردم و با تاریک شدن هوا یکی یکی روشن شان کردم. دو فانوس در حیاط بود تا کمی فضا روشن شود. دو چراغ گردسوز در اتاق روشن می کردیم و دو چراغ گردسوز هم وقتی در مطبخ کار داشتم روشن می کردیم. احمد مثل همیشه با لبخند و دست پر به خانه آمد. با ورودش همه وجودم و همه خانه کوچک مان پر از شور و شوق می شد. انگار با آمدنش همه جا نور می گرفت، رنگ می گرفت. همه جا پر از نور و بوی خوشبختی می شد. با این که احساس می کردم کمی گرفته است اما به رویم لبخند می زد و سعی می کرد عادی رفتار کند. پرسید: امروز خوش گذشت؟ در حالی که برایش چای می ریختم گفتم: عالی بود. دستت درد نکنه. خیلی دلتنگ شده بودم. _ببخش حواسم نبود زودتر ببرمت. از این به بعد هر وقت دلت تنگ شد بگو تا ببرمت استکان چای را جلویش گذاشتم و گفتم: دستت درد نکنه حالا پس فردا شب که قراره پاگشامون کنن باز میریم بعدش هر وقت دلم گرفت بهت میگم ببریم احمد در موهایش دستی کشید و نفسش را بیرون داد: چرا من حواسم به پس فردا نبود. تکیه ام را به دستم دادم و پرسیدم: چرا؟ چیزی شده؟ احمد چند باری به صورتش دست کشید و با من من گفت: من فردا باید برم تبریز. •🖌• بہ‌قلم: ‌🆔️ @shamim_news_karkevand
لبخند بزن 😊 و به سختی‌ها اهمیت نده خدا انسان‌های قوی رو دوست داره... 🌸 ‌🆔️ @shamim_news_karkevand
✨توصیه های بهداشت فردی اگه زياد جوش ميزنين موارد زير رو رعايت كنين 🦋 💛هر چند ماه رو بالشتيتون رو عوض كنين 💚از لوازم ارايش ديگران استفاده نكنين 💚براش هاي ارايشيتون رو بشورين 💜كرم پودرتونو عوض كنين و ب جاش يه مدت ضد افتاب رنگي بخرين 💙با ارايش نخوابين و نذارين بيشتر از ٣ ساعت رو صورتتون ارايش بمونه ❤️اب زياد بخورين ❤️از صابون استفاده نكنين ميتونين از داروخونه فوم شستشوي پوستتون بخرين هم جوش نميزنين هم چربيه پوستتون كم ميشه براي پوست هاي خشك و معموليم هست ‌🆔️ @shamim_news_karkevand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️با کی ازدواج کنیم؟ _علت اصلی طلاق ❌چرا دوتا نماز شب خون کارشون به طلاق میکشه؟ ‌🆔️ @shamim_news_karkevand
بلاخره این بزرگوارم رفت آب خنک بخوره صادق زیبا کلام که در رسانه ها بدون سند و بر خلاف نظام صحبت میکرد از امروز وارد زندان شد ‌🆔️ @shamim_news_karkevand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از کلاهبرداری ارز دیجیتال در امان بمانید ✅در صرافی ها احراز هویت دو عاملی را فعال کنید. ✅از کیف پول خود نسخه پشتیبان تهیه کنید. ✅کلید خصوصی کیف پول خود را در اختیار کسی قرار ندهید. 📞 096380 شماره تماس اضطراری پلیس فتا بصورت ۲۴ ساعته! ✅ با اشتراک گذاری محتوای پیشگیرانه در آگاه سازی عمومی مشارکت کنید.
🔺️درخواست همراه عزیز کانال شمیم ‌🆔️ @shamim_news_karkevand
شمیم کرکوند
#ارسالی_از_شما 🔺️درخواست همراه عزیز کانال شمیم ‌🆔️ @shamim_news_karkevand
🌹🌱 🌸سلام بر شما بانوی گرامی من کاملا حس و حال شما را درک میکنم. بعد از ازدواج هم دختر و هم پسر باید از تعلقات منزل پدری دل کنده شوند و خانواده ی اصلی و اول خودشون را خانواده خودبا همسر بدانند. اما گاهی دلبستگی های ناایمن یا وابستگی ها و گاها دلسوزی و به ندرت افکار خرافی مثل اینکه اگر به پدر و مادرم رسیدگی نکنم خدا برای من هم همون را رقم میزنه یا مورد عاق والدین قرار می گیرم و.... باعث میشه که فرد گرفتار بند تعلقات خانه ی پدری بشه و این امر ایجاد مشکل میکنه در برقراری توازن و عدالت در رفتار، برخورد و رسیدگی.. و چیزی که شما بانوی گرامی باید بدانید این هست که اگر همسرتون دچار وابستگی بیش از حد هست، مقدار زیادی ش دست خودش نیست و مربوط به رفتار و افکاری هست که از کودکی در او ریشه دوانده پس مبارزه کردن، سرزنش، غر زدن، نصیحت و مقایسه کارهای بیهوده ای هستند که ممکن است آرامش زندگی زناشویی شما را برهم بزند و هیچ مشکلی هم حل نشود. پس در درجه ی اول باید مطمئن شویم که واقعا همسرتون دچار وابستگی مفرط به خانواده ی پدری هست (شاید شما خیلی حساس هستید) در درجه دوم ریشه ی این وابستگی را پیدا کنیم و در آخر با کمک یک فرد آگاه و معتمد یا یک مشاور باهمسر صحبت بشه و کم کم درصد وابستگی پایین بیاد ‌🆔️ @shamim_news_karkevand
🌹🌱 ⭕️سوال همراه عزیز کانال شمیم و پاسخ مشاور محترم در کانال بارگذاری شد که اعضا کانال شمیم هم استفاده کنند قطعا سوال اکثر عزیزان میباشد🌹🌱
اگر آلرژی بهاره دارید مصرف این مواد ممنوع❗️ 🔸گوجه فرنگی 🔹قارچ خوراکی 🔸موز(سندرم آلرژی دهانی) 🔹ماست 🔸مواد غذایی خام 🔹مواد غذایی تند(افزایش هیستامین) ‌🆔️ @shamim_news_karkevand
🔴آغاز طرح فروش محصولات سایپا از روز چهارشنبه 🔹گروه خودروسازی سایپا، در اطلاعیه‌ای از اجرای طرح فروش محصولات خود از روز چهارشنبه هفته جاری (۲۶ اردیبهشت ماه) تا زمان تکمیل ظرفیت برای سه گروه از متقاضیان عادی، مادران و دارندگان خودروی فرسوده خبر داد. ‌🆔️ @shamim_news_karkevand
🔴حقوق سربازان دوباره افزایش پیدا کرد/ حداقل حقوق ۱۱ میلیون تومان 🔹نایب رییس کمیسیون تلفیق لایحه بودجه ۱۴۰۳:حداقل حقوق سربازان مجرد در مناطق غیرعملیاتی به ۵ میلیون و ۴۶۰ هزار تومان و حداقل حقوق سربازان متاهل در مناطق عملیاتی به ۱۱ میلیون و ۵۳۵ هزار تومان افزایش پیدا خواهد کرد. 🔹حقوق متاهلین در ناحیه شهری و مناطق غیرعملیاتی با مصوبه مجلس، به حداقل ۹ میلیون ۵۷۳ هزار تومان خواهد رسید. 🔹حقوق سربازان مجرد در منطقه عملیاتی به رقم ۸ میلیون ۴۵۰ هزار تومان می‌رسد. ‌🆔️ @shamim_news_karkevand
🔴شهردار منطقه ۵ شیراز به قتل رسید 🔹 ساعتی پیش ‌در صحن شورای شهر شیراز اعلام شد که از مدیران شهری شیراز به دست افراد ناشناس به قتل رسیده است. 🔹پس از اعلام خبر صحن شورای شهر شیراز بلافاصله تعطیل شد. ‌🆔️ @shamim_news_karkevand
♥️ ‼️آقای محترم ناز کشیدن شاید از نظر شما کار مسخره ای به نظر برسه، اما باید یاد بگیری! زن ها به طرز عجیبی محتاج لحظه هایی هستند که نازشون خریدار داره...!! 😉 وقتی همسرت باهات قهرمیکنه ومیگه میرم به این معنیه که دستاش رومحکم بگیری و بلندبهش بگی: بمون من دوستدارم😍 نه اینکه شونه هاتو بالابندازی وبگی هرجورراحتی😕 ‌🆔️ @shamim_news_karkevand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ مرد وقتی احساس ڪند همسرش به او "نیاز" دارد انگیزه و نیرو پیدا می‌ڪند و زن وقتی احساس ڪند همسرش به اونیاز دارد "عشق" می‌ورزد. هوای همو داشته باشید.💖 ‌🆔️ @shamim_news_karkevand
✅ مراسم تجلیل از هیئت امنا امام جماعت; فعالان فرهنگی وخادمان امامزاده حلیمه خاتون شهرکرکوند به مناسبت ایام دهه کرامت و بزرگداشت امامزادگان در محل عمارت آداک 🟧این مراسم با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین صانعی امام جمعه ،ریاست اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان،ریاست و اعضای شورای اسلامی شهر کرکوند ،معاون شهردار، فرماندهان حوزه بسیج وکلانتری شهر به میزبانی مدیریت عمارت آداک برگزار شد ❇️در ادامه ازفعالیتهای فرهنگی مذهبی دوساله حجت‌الاسلام والمسلمین سید عقیل حسینی به عنوان امام جماعت آستان مقدس امامزاده حلیمه خاتون (س) تقدیر شد ‌🆔️ @shamim_news_karkevand
📌زمان واریز مرحله سوم سود سهام‌عدالت مشخص شد/ اعلام جزییات واریز سود سهام‌عدالت متوفیان مهدی حاجی‌وند، دستیار ویژه و مشاور رئیس سازمان بورس در امور سهام عدالت: 🔹افراد برای تعیین سهام متوفیان خود می‌توانند به شعب بانک‌ها یا کارگزاری‌های منتخب اعلامی مراجعه کنند. امیدواریم که هماهنگی خوبی میان شرکت سپرده‌گذاری مرکزی، دفاتر پیشخوان و قوه قضاییه هم صورت گیرد تا افرادی که در این مدت از این مسیر هم اقدام کردند تعیین تکلیف شوند. 🔹نه تنها فرآیند انتقال سهام عدالت متوفیان به وراث بلکه تمام خدمات مربوط به سهام عدالت رایگان است. 🔹تا پرداخت مرحله سوم و تسویه سود سهام عدالت هر فردی که انحصار وراثت متوفی خود را انجام دهد و فرآیند انتقال سهام را طی کند، می‌تواند به صورت یکجا و کامل سودها را دریافت کند. مجید عشقی، رئیس سازمان بورس: 🔹امیدواریم تا خرداد بتوانیم سودها راجمع آوری و مابقی سود سهام عدالت را پرداخت کنیم البته باید زمان دقیق آن را شورای عالی بورس مشخص کند. ‌🆔️ @shamim_news_karkevand
#ارسالی_از_شما سلام،انتهای خیابان ۳۶متری،که نزدیک به صحرا هم هست،روشنایی نداره،باتوجه به این که خانواده ها درشب پیاده روی میکنند،لطف کنید ،بررسی کنیدوخاموشی اون قسمت را رفع کنید،باتشکر🌹 ❌️همچنین چندین تیر چراغ ها سوخته است مسئول مربوطه نسبت به تعویض آن اقدام بفرماید. ‌🆔️ @shamim_news_karkevand
🔻گردشگران مراقب ریزش صخره‌های آبشار نیاسر باشند مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان : 🔸به علت انقباض و انبساط و فرسودگی بعضی از صخره‌ها در آبشار نیاسر، احتمال ریزش و سقوط صخره‌های آبشار نیاسر وجود دارد. 🔸با پیگیری صورت گرفته اداره میراث فرهنگی شهرستان کاشان قراردادی با مشاور ذی‌صلاح برای تدوین مطالعات راهبردی استحکام‌بخشی صخره‌های آبشار نیاسر منعقد کرده است. 🔸لازم است مسؤولان شهرداری و میراث فرهنگی به گردشگران هشدار دهند تا مراقبت لازم را داشته باشند تا در محل‌های خطرپذیر حضور پیدا کنند ‌🆔️ @shamim_news_karkevand
🔻باد و باران اصفهان را فرا می‌گیرد/ افزایش ۵ درجه‌ای دما کارشناس مرکز پیش‌بینی اداره کل هواشناسی اصفهان: 🔸امروز آسمان استان به صورت صاف و در ساعات عصر و شب افزایش ابر و وزش باد به نسبت شدید تا شدید پیش‌بینی می‌شود. 🔸از فردا دوشنبه تا روز پنجشنبه به دلیل گذر امواج ناپایدار، افزایش ابر و وزش باد به نسبت شدید تا شدید در سطح استان و در نواحی شرقی اصفهان تند باد لحظه‌ای و گردوخاک محلی برای روزهای دوشنبه و سه شنبه انتظار می‌رود. 🔸در نواحی غربی، شمالی و تا حدودی مرکز استان طی روز دوشنبه شرایط رگبار بهاری و رعدوبرق وجود دارد. 🔸وقوع ناپایداری همرفتی رگبار و رعد و برق و بارش تگرگ نیز در نقاط مستعد غرب، مرکز و شمال استان به ویژه شهر اصفهان، آران و بیدگل، اردستان، اسلام آباد موگویی، انارک، بادرود، بویین میان دشت، چادگان، خوانسار، فریدن (داران)، دهق، برخوار (دولت آباد)، سمیرم، فریدونشهر، کاشان، گلپایگان، مهاباد، مورچه خورت، شاهین شهر و میمه، نطنز، نجف آباد را طی روز دوشنبه فرا می‌گیرد. ‌🆔️ @shamim_news_karkevand
🌹🌱 •• •• تکیه ام را از دستم برداشتم و گفتم: ولی شما که قبل عروسی چند روزی تبریز بودی به این زودی جنساتو فروختی؟ احمد استکانش را در دست گرفت و گفت: برای آوردن جنس نمیرم. کار دیگه ای پیش اومده باید حتما برم _چه کاری؟ احمد آقا حواست هست ما یه هفته است عروسی کردیم؟ پس فردا شب پاگشامونه؟ دلت میاد به این زودی منو تنها بذاری بری؟ احمد نگاهش را به من دوخت. آن قدر در نگاهش غم و حرف نگفته بود که از زدن حرف هایم پشیمان شدم. چند ثانیه ای خیره ام ماند. آه کشید و گفت: باور کن برای خودم خیلی سخته بخوام تو رو تنها بذارم برم. ولی مهمه که برم. واجبه که برم. اگه نبود نمی رفتم. با بغض گفتم: کاش حداقل بگی برای چی قراره بری نمیشه همین فردا نری؟ یکی دو روز دیگه بری؟ احمد خودش را جلو کشید. دستم را گرفت و نوازش کرد و گفت: بغض نکن قربونت برم. می دونی که خاطرت برام خیلی عزیزه. حالم رو با بغضت به هم نریز. باور کن اگه راه داشت فردا نمی رفتم. ولی باید برم. فعلا هم نمی تونم بهت بگم چرا میرم. نفسش را با صدا بیرون داد و گفت: همیشه از خدا خواستم همسری بهم بده که بالم باشه منو پروازم بده که بتونم تو مسیر درست و خیر باشم. بالم باش رقیه!!! مهار کردن بغضم کار آسانی نبود. با همان بغض گفتم: من بالت میشم ولی تحمل دلتنگی برام سخته. تو بری من تنهایی این جا چه کار کنم؟ احمد صورتم را نوازش کرد و گفت: این جا تنها نمون. من با حاجی صحبت می کنم. اگه دوست داشتی برو خونه مادرت بمون اگه نه یکی از داداشات بیاد این جا پیشت بمونه _فردا کی میخوای بری؟ _نمی دونم. شاید قبل طلوع آفتاب شایدم دیرتر فردا معلوم میشه. _با کسی قراره بری؟ احمد از جا برخاست و گفت: نمی دونم. به سمت جالباسی رفت. کتش را برداشت. از جا برخاستم و پرسیدم: کجا میخوای بری؟ کتش را پوشید و گفت: زود بر می گردم. از در اتاق بیرون رفت. در حال پوشیدن کفش هایش بود که گفت: میخوام یه سر برم پیش آقاجانت اگه میخوای لباس بپوش با هم بریم... اصلا وسایلت رو بردار همین الان ببرمت اون جا بمونی. دلم نمی خواست همین امشب از او جدا شوم. •🖌• بہ‌قلم: ‌🆔️ @shamim_news_karkevand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماستتت رو کنار غذا خالی نخور این ترکیبات رو بهش اضافه کن و خواص زیادی به بدنت برسون👌🏻 ‌🆔️ @shamim_news_karkevand