eitaa logo
شمیم معارف
49 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
384 ویدیو
65 فایل
حکمت و عرفان، فلسفه، علوم غریبه و روانشناسی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از طریق السُّلوک
✨﷽✨ 🔰جور دیگر باید دید ◀️ در کودکی همیشه فکر میکردم شبها کسی زیر تختم پنهان شده است. نزد روانپزشک رفتم و مشکلم را گفتم روانپزشک گفت: "فقط یک سال هفته‌ای سه روز جلسه ای 50 دلار بده و بیا تا درمانت کنم" از آنجایی که این پول را نداشتم که بپردازم بیخیال شدم و نرفتم. شش ماه بعد آن پزشک را در جايي دیدم پرسید: "چرا نیومدی؟" گفتم: "خُب، جلسه‌ای پنجاه دلار، برای یک سال خیلی زیاد بود. یه نجّار منو مجانی معالجه کرد. خوشحالم که اون پول رو پس‌انداز کردم و یه وانت نو خریدم" پزشک گفت: "عجب! میتونم بپرسم اون نجّار چطور تو رو معالجه کرد؟" گفتم: "به من گفت اگه پایه‌های تختخواب را ببُرم، دیگه هیچکس نمی‌تونه زیر تختت قایم بشه❗️" 📌 سخت ترین و گرانترین راه حل الزاما بهترین راه حل نیست. 📌 برای هر تصمیم گیری شتاب نکنیم. 📌 محدودیتها همیشه بد نیست گاهی باعث خلاقیتهای ارزنده ای میشود. 📌 چشمها را باید شست جور دیگر باید دید. ┈┉┅━❀✨❀━┅┉┈ ⇝@sulook
جناب سیدالشهداء رسول ثانی و حضرت زینب حسین ثانی است حضرت سید الشهداء درخت ضعیف اسلام را با خون مقدس خویش آبیاری کردند که اگر نبود این، امروز که هیچ در همان سده اول اسلام اثری از دین مبین نبود دلیلش هم جنایات معاویه و یزید و امویان و عباسیان علیهم اللعنه و غفلت مسلمین است. کارکرد دوم و عمده نهضت حسینی حفظ اسلام در سده های بعدی با ایجاد حرارت احساس و حماسی و زنده نگهداشتن عزای حسینی و در قبل از ظهور منتقم خون ثارالله ، این عزای حسینی است که مقدمه سازی برای ظهور می کند. بنابراین حضرت سید الشهداء سلام الله علیه السلام اسلام نوجوان را در خیمه خویش از سال 61 هجری سالم نگهداشت و پرورید تا به امروز که اگر ما از اسلام سخن می گوییم و شهادت به یگانگی خدا و رسالت رسولش می دهیم مرهون خون پاکی است که پای درخت اسلام ریخته شد و پاکی آن خرج برد آن خون است که تا انتهای تاریخ می رود . تا بعد از ما نیز تا زمان ظهور حضرت موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف که اسلام عزیز بزرگ شده و تنومد گردیده دوباره بسان ظهور اولیه بشر و بشریت را از قید جهالت کهنه و نوین و انواع انحرافات نجات خواهد داد. پس اگر دین مقدس اسلام دو یا سه پیامبر داشت دومین آن جناب ثارالله حسین علیه السلام و سومین آن بقیه الله الاعظم حجت ابن الحسن عجل الله تعالی فی فرجه می بود. همانگونه که اگر حضرت حسین شهید، نبود از اسلام خبری نبود به همان گونه اگر حضرت صدیقه صغری زینب کبری سلام الله علیها و قیام گفتمانی و نهضت روشنگری آن حضرت نبود درکنار ارشادات حضرت زین العابدین سلام الله علیه خون سیدالشهداءپایمال شده بود. پس مخدره جلیله بنت الحیدر حسین ثانی است که زبان مطهر آن حضرت پیام خون برادرش را تا متنهای تاریخ می رساند. اگر حضرت حسین بن علی سلام الله علیهم سید شهداست حضرت زینب سلام الله علیها سیده الاسراست.
📖 توفیقی بود که چندین روز عاشورا کربلا بودم. روز عاشورا مردم کربلا عزاداری خود را زود تمام کرده و به استقبال هیئت طویریج میروند. من علمای زیادی را دیدم که پابرهنه در این هیئت شرکت کرده و به سر و سینه می زدند ، از جمله شهید محراب آیت اللّه مدنی. از ایشان سوال کردم راز این قصه چیست؟ فرمود: سید بحرالعلوم که از علمای بزرگ نجف بود، برای زیارت به کربلا آمده بودند. در مسیر راه حرم، به تماشای هیئت عزادارای طویریج می ایستد. ناگهان مردم می بینند سید بحرالعلوم عبا و عمّامه را به کناری گذارده و به داخل جمعیت رفته و یا حسین! یا حسین می کند. طلبه ها می روند آقا را از داخل جمعیت نجات دهند تا زیر دست و پا له نشود؛ امّا اجازه نمی دهند. بعد از عزاداری می بینند سید در آستانه غش کردن است، علّت این حرکت را می پرسند؟ سید می‌گوید: همین که مشغول تماشای هیئت بودم، حضرت مهدی علیه السلام را دیدم که با پای برهنه و سر بدون عمامه ، در میان عزاداران به سر و سینه می زند، من شرم کردم که تماشاچی باشم. حجت السلام والمسلمین قرائتی
«القاب حضرت » »ثـــــار»: «ثار»؛ يعني، خون، دشمن، کين خواهي و خونخواهي. به‏ شخص‏ کين خواه «ثائر» و به کسي که از وي کين کشيده شود «مثئور» و به کسي که براي او کين خواهي شده «مثئورٌ به» گويند. [1]. «ثاراللّه» براي اولين‏ بار درمتون شيعه، در زيارت‏هاي مربوط به امام حسين‏ عليه السلام و زيارت عاشورا ذکر شده است. مرحوم کليني در باب زيارت قبر امام حسين‏ عليه السلام، به اين ترکيب اشاره کرده و پس از آن، در کامل الزيارات و مصباح کفعمي و بعدها در بحارالانوار نقل شده است: «... السَّلامُ عَلَيْکَ يا ثارَاللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالوِتْرَ المَوْتُور...». [2] . اين‏عبارت درزيارت وارث‏ هم‏ آمده. قرآن درباره قصاص و خونخواهي مي‏فرمايد: «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسرِفْ فِي‏القَتْلِ اِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً» [3] ؛ «وکسي‏که خون‏ مظلومي‏ راناحق بريزد ما به ولي او حکومت و تسلط به قاتل داديم، پس در مقام انتقام آن ولي در قتل و خونريزي اسراف نکند که او از جانب ما مؤيد و منصور خواهدبود». امام‏ صادق‏ عليه السلام ذيل اين آيه فرمود: «مراد از اين آيه حسين‏ بن علي‏ عليه السلام است‏که مظلوم‏ کشته شدومااولياي اوييم وقائم‏ ماوقتي قيام‏ کند «ثار» اورا طلب خواهدکرد وانتقام‏ اوراخواهد گرفت». [4] . پی نوشت ها: [1] لسان العرب، ج 4، ص 97؛ مجمع البحرين، ج 3، ص 234. [2] ر.ک: الکافي، ج 4، ص 575؛ کامل‏ الزيارات، ص174؛ مصباح کفعمي، ص482. [3] سوره اسراء(17)، آيه 33. [4] بحارالانوار، ج 44، ص 218، ح 7.
معناى غيبت عَن أبى ذَر قُلتُ: يا رَسُولَ اللّه وَ مَاالغَيبَةُ؟ قالَ ذِكرُكَ أَخاكَ بِما يُكِره. قُلتُ يا رَسُولَ اللّه ِ فَإنْ كانَ فيهِ الّذى يُذكَرُ بِهِ، قالَ: إعلَمْ أنّكَ إذا ذَكَرتَهُ بِما هُوَ فيهِ فَقَد أغتَبتَهُ وَ إذا ذَكَرتَهُ بِما لَيسَ فيهِ فَقَد بَهَتَّهُ. ابوذر مى گويد به رسول خدا گفتم: غيبت چيست؟ فرمود: برادرت را به آنچه دوست ندارد ياد كنى. گفتم: اى رسول خدا اگر آنچه كه ياد مى شود دراو باشد چه؟ فرمود: بدان، اگر آنچه را دراو هست ياد كنى غيبت او را كردى، واگر آنچه راكه در اونباشد ياد كنى پس به اوبهتان زدى.
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوحه زيبا. باسم کربلايي
هدایت شده از نهج البلاغه ایها
🌹🌹شخصی از امام سجاد (علیه السلام) پرسید: چیست؟ امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: برای مومن👇 🔹«للمومن کنزع ثیات و سخه قمله، و فک قیود و اغلال ثقیله والا ستبدال بافخر الثیاب، و اطیبها روائح، و اوطی، المرکب و انس المنازل» 💢برای مومن، کندن لباس چرکین و پر حشرات است و گشودن بندها و زنجیرهای سنگین و تبدیل آن به فاخرترین لباسها و خوشبوترین عطرها و راهوارترین مرکب ها و مناسب ترین منزلها است. برای کافر👇👇 🔹«و للکافر کخلع ثیاب فاخره، و النقیل عن منازل انیسه و الا ستبدال با وسخ الثیاب و اخشنها تو اوحش المنازل و اعظم العذاب» 💢و برای کافر مانند کندن لباسی است فاخر و انتقال از منزلهای مورد علاقه و تبدیل آن به چرک ترین و خشنترین لباسها وحشتناکترین منزلها و بزرگترین عذاب. 📚 بحارالانوار، ج6، ص 155 ╔═.🍂🍂.══════╗ 🆔 @nahjolbalagheeiha ╚══════.🍂.🍂═╝
هدایت شده از 
🌷متن خطبه مشهور امام سجاد (ع) در مجلس یزید از واکنش های یزید تا سخنان عالم یهودی شفقنا:پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه 🌷 حضرت على بن الحسین علیه السلام از یزید درخواست نمود که در روز جمعه به او اجازه دهد در مسجد خطبه بخواند، یزید رخصت داد؛ چون روز جمعه فرا رسید یزید یکى از خطباى مزدور خود را به منبر فرستاد و دستور داد هر چه تواند به على و حسین علیهما السلام اهانت نماید و در ستایش شیخین و یزید سخن براند، و آن خطیب چنین کرد. امام سجاد علیه السلام از یزید خواست تا به وعده خود وفا نموده و به او رخصت دهد تا خطبه بخواند، یزید از وعده‏اى که به امام علیه السلام داده بود پشیمان شد و قبول نکرد . معاویه پسر یزید به پدرش گفت: خطبه این مرد چه تأثیرى دارد؟ بگذار تا هر چه مى‏ خواهد، بگوید. یزید گفت: شما قابلیتهاى این خاندان را نمى‏ دانید، آنان علم و فصاحت را از هم به ارث مى‏ برند، از آن مى ‏ترسم که خطبه او در شهر فتنه بر انگیزد و وبال آن گریبانگیر ما گردد (۱) . به همین جهت یزید از قبول این پیشنهاد سرباز زد و مردم از یزید مصرانه خواستند تا امام سجاد علیه السلام نیز به منبر رود. یزید گفت: اگر او به منبر رود، فرود نخواهد آمد مگر اینکه من و خاندان ابوسفیان را رسوا کرده باشد! به یزید گفته شد: این نوجوان چه تواند کرد؟ ! یزید گفت: او از خاندانى است که در کودکى کامشان را با علم برداشته‏ اند. بالاخره در اثر پافشارى شامیان، یزید موافقت کرد که امام به منبر رود. آنگاه حضرت سجاد علیه السلام به منبر رفته و پس از حمد و ثناى الهى خطبه‏اى ایراد کرد که همه مردم گریستند و بیقرار شدند.فرمود: ایها الناس! اعطینا ستا و فضلنا بسبع: اعطینا العلم و الحلم و السماحه والفصاحه و الشجاعه و المحبه فی قلوب المؤمنین، و فضلنا بان منا النبی المختار محمدا و منا الصدیق و منا الطیار و منا اسد الله و اسد رسوله و منا سبطا هذه الامه.من عرفنی فقد عرفنی و من لم یعرفنی انبأته بحسبی و نسبی. ایها الناس! انا ابن مکه و منى، انا ابن زمزم و الصفا، انا ابن من حمل الرکن باطراف الردا، انا ابن خیر من ائتزر و ارتدى، انا ابن خیر من انتعل و احتفى، انا ابن خیر من طاف وسعى، انا ابن خیر من حج ولبى، انا ابن خیر من حمل على البراق فی الهواء، انا ابن من اسری به من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى، انا ابن من بلغ به جبرئیل الى سدره المنتهى، انا ابن من دنا فتدلى فکان قاب قوسین او ادنى، انا ابن من صلى بملائکه السماء، انا ابن من اوحى الیه الجلیل ما اوحى، انا ابن محمد المصطفى، انا ابن علی المرتضى، انا ابن من ضرب خراطیم الخلق حتى قالوا: لا اله الا الله. انا ابن من ضرب بین یدی رسول الله بسیفین و طعن برمحین و هاجر الهجرتین و بایع البیعتین و قاتل ببدر و حنین و لم یکفر بالله طرفه عین، انا ابن صالح المؤمنین و وارث النبیین و قامع الملحدین و یعسوب المسلمین و نور المجاهدین و زین العابدین و تاج البکائین و اصبر الصابرین و افضل القائمین من آل یاسین رسول رب العالمین، انا ابن المؤید بجبرئیل، المنصور بمیکائیل. انا ابن المحامی عن حرم المسلمین و قاتل المارقین و الناکثین و القاسطین و المجاهد اعداءه الناصبین، و افخر من مشى من قریش اجمعین، و اول من اجاب و استجاب لله و لرسوله من المؤمنین، و اول السابقین، و قاصم المعتدین و مبید المشرکین، و سهم من مرامى الله على المنافقین، و لسان حکمه العابدین و ناصر دین الله و ولى امر الله و بستان حکمه الله و عیبه علمه، سمح، سخی، بهى، بهلول، زکی، ابطحی، رضی، مقدام، همام، صابر، صوام، مهذب، قوام، قاطع الاصلاب و مفرق الاحزاب، اربطهم عناناو اثبتهم جنانا، و امضاهم عزیمه و اشدهم شکیمه، اسد باسل، یطحنهم فی الحروب اذا ازدلفت الاسنه و قربت الاعنه طحن الرحى، و یذرؤهم فیها ذرو الریح الهشیم، لیث الحجاز و کبش العراق، مکی مدنی خیفی عقبی بدری احدی شجری مهاجری . من العرب سیدها، و من الوغى لیثها، وارث المشعرین و ابو السبطین: الحسن و الحسین، ذاک جدی علی بن ابى طالب. اى مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگى بر دیگران فضیلت بخشیده است، به ما ارزانى داشت علم، بردبارى، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را، و ما را بر دیگران برترى داد به اینکه پیامبر بزرگ اسلام، صدیق (امیر المؤمنین على علیه السلام)، جعفر طیار، شیر خدا و شیر رسول خدا صلى الله علیه و آله (حمزه)، و امام حسن و امام حسین علیه السلام دو فرزند بزرگوار رسول اکرم صلى الله علیه و آله را از ما قرار داد (۲) . (با این معرفى کوتاه) هر کس مرا شناخت که شناخت، و براى آنان که مرا نشناختند با معرفى پدران و خاندانم خود را به آنان م ى‏شناسانم. اى مردم! من فرزند مکه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کسى هستم که حجر الاسود را با رداى خود حمل و در جاى خود نصب فرمود، من فرزند بهترین طواف و سعى کنندگانم، 🌷⬇️
هدایت شده از 
🌷 من فرزند بهترین حج کنندگان و تلبیه گویان هستم، من فرزند آنم که بر براق سوار شد، من فرزند پیامبرى هستم که در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصى سیر کرد، من فرزند آنم که جبرئیل او را به سدره المنتهى برد و به مقام قرب ربوبى و نزدیکترین جایگاه‏مقام بارى تعالى رسید، من فرزند آنم که با ملائکه آسمان نماز گزارد، من فرزند آن پیامبرم که پروردگار بزرگ به او وحى کرد، من فرزند محمد مصطفى و على مرتضایم، من فرزند کسى هستم که بینى گردنکشان را به خاک مالید تا به کلمه توحید اقرار کردند. من پسر آن کسى هستم که برابر پیامبر با دو شمشیر و با دو نیزه مى‏رزمید، و دو بار هجرت و دو بار بیعت کرد، و در بدر و حنین با کافران جنگید، و به اندازه چشم بر هم زدنى به خدا کفر نورزید، من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبیا و از بین برنده مشرکان و امیر مسلمانان و فروغ جهادگران و زینت عبادت کنندگان و افتخار گریه کنندگانم، من فرزند بردبارترین بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بیت پیامبر هستم، من پسر آنم که جبرئیل او را تأیید و میکائیل او را یارى کرد، من فرزند آنم که از حرم مسلمانان حمایت فرمود و با مارقین و ناکثین و قاسطین جنگید و با دشمنانش مبارزه کرد، من فرزند بهترین قریشم، من پسر اولین کسى هستم از مؤمنین که دعوت خدا و پیامبر را پذیرفت، من پسر اول سبقت گیرنده‏اى در ایمان و شکننده کمر متجاوزان و از میان برنده مشرکانم، من فرزند آنم که به مثابه تیرى از تیرهاى خدا براى منافقان و زبان حکمت عباد خداوند و یارى کننده دین خدا و ولى امر او، و بوستان حکمت خدا و حامل علم الهى بود. او جوانمرد، سخاوتمند، نیکوچهره، جامع خیرها، سید، بزرگوار، ابطحى، راضى به خواست خدا، پیشگام در مشکلات، شکیبا، دائما روزه‏دار، پاکیزه از هر آلودگى و بسیار نمازگزار بود . او رشته اصلاب دشمنان خود را از هم گسیخت و شیرازه احزاب کفر را از هم پاشید. او داراى قلبى ثابت و قوى و اراده‏اى محکم و استوار و عزمى راسخ بود وهمانند شیرى شجاع که وقتى نیزه‏ها در جنگ به هم در مى‏آمیخت آنها را همانند آسیا خرد و نرم و بسان باد آنها را پراکنده مى‏ساخت. او شیر حجاز و آقا و بزرگ عراق است که مکى و مدنى و خیفى و عقبى و بدرى و احدى و شجرى و مهاجرى (۳) است، که در همه این صحنه‏ ها حضور داشت.او سید عرب است و شیر میدان نبرد و وارث دو مشعر (۴) ، و پدر دو فرزند: حسن و حسین. آرى او، همان او (که این صفات و ویژگیهاى ارزنده مختص اوست) جدم على بن ابى طالب است . ثم قال: انا ابن فاطمه الزهراء، انا ابن سیده النساء. فلم یزل یقول: انا انا، حتى ضج الناس بالبکاء و النحیب، و خشی یزید ان یکون فتنه فأمر المؤذن فقطع الکلام، فلما قال المؤذن: الله اکبر الله اکبر، قال علی: لا شی‏ء اکبر من الله، فلما قال المؤذن: اشهد ان لا اله الا الله، قال علی بن الحسین: شهد بها شعری و بشری و لحمی و دمی، فلما قال المؤذن: اشهد ان محمدا رسول الله، التفت من فوق المنبر الى یزید فقال: محمد هذا جدی ام جدک یا یزید؟ فان زعمت انه جدک فقد کذبت و کفرت و ان زعمت انه جدی فلم قتلت عترته؟ آنگاه گفت: من فرزند فاطمه زهرا بانوى بانوان جهانم.و آنقدر به این حماسه مفاخره آمیز ادامه داد که شیون مردم به گریه بلند شد! یزید بیمناک شد و براى آنکه مبادا انقلابى صورت پذیرد به مؤذن دستور داد تا اذان گوید تا بلکه امام سجاد علیه السلام را به این نیرنگ ساکت کند! ! مؤذن برخاست و اذان را آغاز کرد، همین که گفت: الله اکبر، امام سجاد علیه السلام فرمود : چیزى بزرگتر از خداوند وجود ندارد. و چون گفت: اشهد ان لا اله الا الله، امام علیه السلام فرمود: موى و پوست و گوشت و خونم به یکتائى خدا گواهى مى‏ دهد. و هنگامى که گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام علیه السلام به جانب یزید روى کرد و فرمود: این محمد که نامش برده شد، آیا جد من است و یا جد تو؟ ! اگر ادعا کنى که جد توست پس دروغ گفتى و کافر شدى، و اگر جد من است چرا خاندان او را کشتى و آنان را از دم شمشیر گذراندى؟ ! سپس مؤذن بقیه اذان را گفت و یزید پیش آمد و نماز ظهر را گزارد (۵) . در نقل دیگرى آمده است که: چون مؤذن گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام سجاد علیه السلام عمامه خویش از سر برگرفت و به مؤذن گفت: تو را بحق این محمد که لحظه‏ اى درنگ کن، آنگاه روى به یزید کرد و گفت: اى یزید! این پیغمبر، جد من است و یا جد تو؟ اگر گویى جد من است، همه مى‏ دانند که دروغ مى‏گوئى، و اگر جد من است پس چرا پدر مرا از روى ستم کشتى و مال او را تاراج کردى و اهل بیت او را به اسارت گرفتى؟ ! این جملات را گفت و دست برد و گریبان چاک زد و گریست و گفت: بخدا سوگند اگر در جهان کسى باشد که جدش رسول خداست، آن منم، پس چرا این مرد، پدرم را کشت و ما را مانند رومیان اسیر کرد؟ ! آنگاه فرمود : اى یزید! این جنایت را مرتکب شدى و باز مى‏گویى: محمد رسول خداست؟ ! و روى به قبله‏ مى‏ ایستى؟ ! 🌷⬇️
هدایت شده از 
🌷 وای بر تو در روز قیامت جد و پدر من در آن روز دشمن تو هستند. پس یزید فریاد زد که مؤذن اقامه بگوید! در میان مردم هیاهویى برخاست، بعضى نماز گزاردند و گروهى نماز نخوانده پراکنده شدند (۶) . و در نقل دیگرى آمده است که امام سجاد علیه السلام فرمود: انا ابن الحسین القتیل بکربلا، انا ابن على المرتضى، انا ابن محمد المصطفى، انا ابن فاطمه الزهراء، انا ابن خدیجه الکبرى، انا ابن سدره المنتهى، انا ابن شجره طوبى، انا ابن المرمل بالدماء، انا ابن من بکى علیه الجن فی الظلماء، انا ابن من ناح علیه الطیور فی الهواء (۷) . من فرزند حسین شهید کربلایم، من فرزند على مرتضى و فرزند محمد مصطفى و پسر فاطمه زهرایم، و فرزند خدیجه کبرایم، من فرزند سدره المنتهى و شجره طوبایم، من فرزند آنم که در خون آغشته شد، و پسر آنم که پریان در ماتم او گریستند، و من فرزند آنم که پرندگان در ماتم او شیون کردند. بازتاب خطبه امام سجاد علیه السلام هنگامى که امام سجاد علیه السلام آن خطبه رسا را ایراد فرمود، مردم حاضر در مسجد را سخت تحت تأثیر قرار داد و انگیزه بیدارى را در آنان برانگیخت و به آنان جرأت و جسارت بخشید.یکى از علماى بزرگ یهود که در مجلس یزید حضور داشت، از یزید پرسید: این نوجوان کیست؟ ! یزید گفت: على بن الحسین است.سؤال کرد: حسین کیست؟ یزید گفت: فرزند على بن ابى طالب است. باز پرسید: مادر او کیست؟ یزید گفت: دختر محمد. یهودى گفت: سبحان الله! ! این فرزند دختر پیامبر شماست که او را کشته ‏اید؟ ! شما چه جانشین بدى براى فرزندان رسول خدا بودید؟ ! بخدا سوگند که اگر پیامبر ما موسى بن عمران در میان ما فرزندى مى‏ گذاشت، ما گمان مى‏ کردیم که او را تا سر حد پرستش باید احترام کنیم، و شما دیروز پیامبرتان از دنیا رفت و امروز بر فرزند او شوریده و او را از دم شمشیر خود گذراندید؟ ! واى بر شما امت! ! یزید در خشم شد و فرمان داد تا او را بزنند، آن عالم بزرگ یهودى بپاى خاست در حالى که مى‏ گفت: اگر مى‏ خواهید مرا بکشید، باکى ندارم! من در تورات یافته ‏ام کسى که فرزند پیامبر را مى‏ کشد او همیشه ملعون خواهد بود و جایگاه او در آتش جهنم است سپس یزید دستور داد تا سر مقدس امام حسین علیه السلام را بر سر درب کاخ خود بیاویزند . هند ـ دختر عبد الله بن عامر ـ همسر یزید، چون شنید که یزید سر امام حسین علیه السلام را بر سر در خانه‏ اش آویخته است، پرده ‏اى که یزید را از حرمسراى او جدا مى ‏کرد، پاره کرد و بدون روسرى بسوى یزید دوید، در آن هنگام یزید در مجلس عمومى نشسته بود، هند به یزید گفت: اى یزید! سر فرزند فاطمه دختر رسول خدا باید بر سر در خانه من آویخته شود؟ ! یزید از جاى خود برخاست و او را پوشاند و گفت: آرى براى حسین ناله کن! و بر فرزند دختر پیامبر اشک بریز! که همه قبیله قریش بر اوگریه مى‏ کنند! عبید الله بن زیاد در کشتن او شتاب کرد که خدا او را بکشد! اینگونه امور باعث گردید که یزید از آن غرور و شادى که در آغاز کار داشت و بر لبان مبارک امام چوب مى‏زد و شعر مى‏خواند دست بردارد و با نسبت دادن قتل امام حسین علیه السلام به عبید الله بن زیاد خود را تبرئه کند! هم در کتاب تذکره سبط ابن جوزى و هم در کامل ابن اثیر نقل شده است که: چون سر امام را به شام آوردند، نخست یزید شاد شد و از کار ابن زیاد اظهار خشنودى نمود و براى ابن زیاد جوایز و هدایایى فرستاد، اندکى که از ماجرا گذشت، نفرت و خشم مردم را از این عمل زشت احساس کرد و دید که مردم به او دشنام مى‏ دهند، از کرده و گفته خود پشیمان شد و مى‏ گفت: خداوند پسر مرجانه را لعنت کند که کار را آنچنان بر حسین سخت گرفت که راه مرگ را آسانتر شمرد و شهید گردید! و مى‏ گفت: مگر در میان من و ابن زیاد چه بود که مرا چنین مورد خشم مردم قرار داد و تخم دشمنى مرا در دل نیکوکار و بزهکار کاشت؟ ! (قمقام زخار ۵۷۷) . سیوطى مى‏گوید: “فسر بقتلهم اولا ثم ندم لما مقته المسلمون على ذلک و ابغضه الناس و حق لهم ان یبغضوه!” (تاریخ الخلفاء ۲۰۸) . البته این امر در تاریخ سابقه دارد که امیران و فرمانروایان و پادشاهان چون عملى انجام مى‏ دادند که مردم را به خشم مى‏آورد، تلاش مى‏ کردند که براى تثبیت اقتدار خود انجام آن عمل زشت را به دیگران نسبت داده و خود را تبرئه کنند! و در همین راستا یزید پس از خطبه عقیله زینب علیها السلام و خطبه على بن الحسین علیه السلام و اعتراض ابو برزه اسلمى و همسر خود هند دختر عبد الله بن عامر و دیگران، به ناگهان مشى سیاسى خود را تغییر داد و قتل امام حسین علیه السلام را به عبید الله بن زیاد نسبت داد! و مى‏گفت: “لعن الله ابن مرجانه!” ، در حالى که پس از ماجراى عاشورا عبید الله بن زیاد به شام آمد و یزید به او مال فراوانى بخشید! و در نزد خود نشانید و او را به حرمسراى خود برده و شراب خوردند و در حال مستى مى‏گفت: اسقنی شربه تروی مشاشی*ثم مل فاسق مثلها ابن زیاد 🌷⬇️🍃