بر چه اساس برخی ارواح از جنس انبیاء هستند و برخی از جنس انبیاء نیستند؟ در بدو خلقت اینگونه بوده اند؟ بعد اینگونه شده اند؟ ارسال نبی برای آنها چه مفهومی دارد اگر از جنس انبیاء نباشند؟
kalhor, [٠٨.٠٢.١٩ ١٩:٥٣]
سپاس بابت سوالات خوبتون: در گذشته در کتاب اشراقات بحث کردیم تحت عنوان" حقیقت انتخاب انسان" که باید خوب مطالعه بشه بحث دوم دراین رابطه که تکمیل بحث پیشین می باشد این بحث است تحت این عنوان که " دنیا پنجمین عالم انسان است".
kalhor, [٠٨.٠٢.١٩ ١٩:٥٥]
کتابهایی که تقدیم شده در گروه اشراقات و حقیقت روح انسان و کشکول مائده اگر با دقت مطالعه بشه بسیاری از سئوالاتی که هر انسانی بخصوص مسلمین و به ویژه اهل سلوک با ان در گیرند پاسخ داده شده. به لطف خدا
maryam mah, [٠٨.٠٢.١٩ ١٩:٥٦]
[In reply to kalhor]
بله چشم. مراجعه میکنم.
kalhor, [٠٨.٠٢.١٩ ١٩:٥٧]
قران کریم در ایه امن الرسول می فرمایدپيامبر (خدا) بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ايمان آورده است، و مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و كتابها و فرستادگانش ايمان آورده اند (و گفتند:) (ميان هيچ يك از فرستادگانش فرق نمى گذاريم) و گفتند: (شنيديم و گردن نهاديم، پروردگارا، آمرزش تو را (خواستاريم) و فرجام به سوى تو است.)
kalhor, [٠٨.٠٢.١٩ ٢٠:٠٠]
این قضیه ابتدایش دراین دنیا نبوده بلکه زمانی بوده که دنیا افریده نشده بود یعنی عالم ذر یا عالم الست انتخاب نخستین هر انسانی اونجاست ان انتخابی که انجا کرده در دنیا بدنبال همانست هر چند که خداوند عالم باز فرجه و مهلتی به منکرین انبیاء در دنیا داد که با عقل و درایت انتخاب نخستین را تصحیح کنند که برخی این کارو می کنند و برخی باوجود نشانه هایی که خداوند در دل و وجدان انها به ایشان نشان میده اما مانند ابوجهل زیر بار نمی رن و میگویند انتخاب ما همان انتخاب نخستین و بس .در این زمینه همه شاهدیم که ادم هایی در دنیا چندین سال مسلمان بوده اما کافر از دنیا میره و کافری که عمری کفر می ورزیده اما مسلمان از دنیا میره. دراینصورت است که خداوند عالم در قران فرمود ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و ابصارهم یعنی خدا اونا رو به راه خودشون رها می کنه تا به زودی نتیجه اعمال و اعتقاداتشونو ببینند. در برزخ و قیامت این گروه میگن خدایا غلط کردیم ما رو دوباره به دنیا باز گرد تا از اهل ایمان باشیم. درحالیکه این در ان هنگام دیگه دنیایی وجود نداره زیرا با زلزله های قیامت چیزی به نام دنیایی برای زندگی دیگه وجود نخواهد داشت زمین به گرد و غباری پراکنده در هوا می شود همانطور که اول این طور بود و سوره مبارکه دخان مبین انست
kalhor, [٠٨.٠٢.١٩ ٢٠:٠١]
[In reply to kalhor]
البته عنوان دوم در کتاب شمیم معارف است که هنوز به چاپ نرسیده این رو خدمتتون تقدیم می کنم👇
kalhor, [٠٨.٠٢.١٩ ٢٠:٠٣]
دنیا عالم پنجم از حیات ماست
شرح آیه شریفه: وقد خلقکم اطواراً(نوح 14)؛؛
ترجمه: خداوند عالم شما را در اطوار و مراحل و عوالم گوناگون آفرید.
شرح: دنیایی که در آن به سر می بریم طور و مرحله و عالم پنجم از حیات ماست از صلب پدران جبروتی و مادران ملکوتی تا اصلاب پدران جسمانی و رحم مادران عنصری تا این دنیا که همگی در آنیم و پس از آن دو عالم است برزخ و قیامت که جمعاً هفت عالم می شود.
"و خلق سبع سماوات طباقا" .
طباق به معنای طبقه و اطوار به معنای مرحله یا عالم ، مترادفند .
سرّ حدیث شریف " الولد سرّ ابیه " را گفتم باشد که تدبر کنیم.
ملکوت, [٠٨.٠٢.١٩ ٢٠:٠٩]
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : فاطمه بضعه منی من آذاها فقد آذانی و من آذانی فقد آذی الله..... شهادت مظلومانه دردانه رسول الله و پاره تن پیامبر حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها بر همه اعضای محترم گروه معرفت نفس تسلیت عرض می کنم.. انشالله خداوند همه ما را از شیعیان واقعی آن حضرت قرار دهد و شفاعتش را روزی ما بفرماید.... امین یا رب العالمین
kalhor, [٠٨.٠٢.١٩ ٢٠:١٢]
[In reply to ملکوت]
در حدیث است که حضرت صدیقه در قیامت مانند مرغی که در زمین به سرعت دانه ها رو بر میچینه شیعیان امیر المومنین را جدا میکنه و به بهشت میفرسته. روحی فداک ای مادر مهربانم🌺🌺
خوب تولید ابرهای خیالی در فضای ذهن می کند چون افکار گوناگونند از این رو ابرهای مختلف باخاصیتهای مختلف و بارهای الکتریکی گوناگون اجتماع می کنند و سبب بارش بارانهای ملکوتی و احوالات روحانی و معارف بر زمین قلب و دل می شود این عرایض تمثیل و تشبیه نیست بلکه عین واقعیت است و هر کسی می تواند آن را تجریه کند.
البته در مقابل افکار بد تولید ابرهای سمی می کند که باعث بدحال شدن شخص می شود.
kalhor, [١٢.٠٢.١٩ ١٤:٢١]
درس بعد 👇👇👇👇............. اسرار قوه خیال............... 🌺🌺🌺
kalhor, [١٢.٠٢.١٩ ١٤:٢١]
اسرار قوه خیال
هر انسانی عالم خیال دارد که این عالم خیال ، برزخ جزیی حساب می شود یعنی هر انسانی بواسطه قوه خیالش عالم برزخ دارد و افراد انسانی در دنیا با خیال های مختلف زندگی می کنند . این عوالم خیال و عوالم برزخ همان خیال و برزخ متصل است و عالم برزخی که پس از رحلت از این دنیا وارد آن می شویم برزخ منفصل است در واقع عالم برزخ، خیال مشترک بین انسانهاست.
این عبارت" عالم برزخ، خیال مشترک انسانهاست" بسیار مهم و کلیدی است
اشخاصی که افکار و خیالات و ذهنیات شبیه به هم دارند چه در دنیا و چه در آخرت و برزخ نزدیک یکدیگرند یعنی یکی از عوامل تعیین کننده این که چه کسی با چه کسی یا نزدیک چه کسی در برزخ و قیامت زندگی می کند این وابسته به این است که خیال شخص در دنیا شباهت با خیال چه اشخاص وگروه های انسانی دارد ایا شباهت با علما دارد ایا شباهت با عرفا دارد ایا شباهت با اهل نفاق دارد آیا شباهت با اهل انکار دارد آیا شباهت با عوام الناس و خنثی دارد که نه اهل زورند و نه اهل علم و غیره و غیره ... .
هر انسانی به واسطه جنس وجودی و ذهنی و علایق و سلایقش در واقع در امتداد زمانی و تاریخی انسانهای سلف خودش می باشد مثلا آدم گدا صفت امروز جانشین انسان گدا صفت دیروز است دانشمند امروز جانشین سلف خودش هست منکرین امروز در امتداد منکرین دیروز هستند این رشته تا قیامت همینطور ادامه دارد و خود می توانیم محاسبه کنیم که در امتداد چه گروهی و چه انسانهایی هستیم آن وقت به راحتی می توانیم تخمین بزنیم که چه عاقبتی در انتظار ماست چون عاقبت اسلاف خود را بنگریم انگار عاقبت خود را دیده ایم
.
این ملاکی است که انسان می تواند تشخیص بدهد که پس از رفتن از این دنیای خاکی با چه گروهی از انسانها هم محل و هم وطن و همنشین خواهد بود.
خب مطلب بعد که باید به عرض برسد این است که خیالات انسان برآمده و تحت تاثیر قلوب است قلوب مشابه خیالات مشابه و افکار و نیات و علایق و سلایق مشابه دارند مثلا قلوبی که رو به دنیا دارند افکارشان عمدتا بدنبال کسب قدرت و ثروت و این چیزاست و قلوبی که رو به آخرت دارند بدنبال عمل و عمل انسانی و خودسازی و اصلاح صفات درونیشان هستند.
پس اگر بخواهیم بدانیم در قلب ما چه می گذرد یا در قلب دیگری چه می گذرد باید ببینیم در خیال او چه می گذرد یا اینکه معمولا محور سخنانش چیست عمدتا درباره چه چیزایی حرف می زند دنبال چه مقاصدی وقت سپری می کند.
زاویه دیگر بحث این است که عوالم خیال در دنیا تقریبا مستقل و دارای مرزبندی هستند و کسی را به عالم خیال دیگری دسترسی نیست یعنی کسی در عالم خیال دیگری زندگی نمی کند هر کسی در خیال و وطن برزخی و خیالی خودش زندگی می کند اما در برزخ پس از دنیا افرادی که دارای یک رتبه و جنس خیال هستند در واقع در خیال یکدیگر زندگی می کنند یعنی مرزها برداشته می شود بدین خاطر است که دوزخیان یکدیگر را لعن می کنند بخاطر بوی بد افکار یکدیگر که در آنجا ظهور و بروز پیدا کرده است.
از این رو فرد جهنمی هم از انعکاس اعمال و افکار خودش معذب می شود هم از تاثیرات عمل بد همنشینش عذاب می کشد از این رو دائم در حال فحش و ناسزاگویی بهم هستند.
برخلاف این جریان ارتباطات خیالی بهشتیان است چون مرز بین خیال بهشتیان برچیده می شود( البته پرده کامل برداشته نمی شود بلکه اوقات خلوت و خصوصی بهشتیان محفوظ است) فرد بهشتی هم از انعکاس اعمال نیکش لذت می برد هم از انعکاس وجودی و آثار وجودی اطرافیانش لذت می برد.
صاحبان افکار نیک جذب کننده یکدیگرند صاحبان افکار بد هم جذب کنند یکدیگرند. کبوتر با کبوتر باز با باز.
دنیا کلاف پیچیده ای از فرکانس ها و انرژی هاست که طی آن خوب وبد درکنار هم هستند اما خاصیت عالم برزخ و قیامت این است که سطوح انرژی کاملا تفکیک می شود و ذره ای خطا در آن راه ندارد.
به عبارتی افراد نیک پندار و خوش گفتار و نیک کردار در عالم خیال مشترک همان افکار خوبی هستند که به طرف بالا می روند چون سبک و بالنده اند برخلاف دیگران که سنگین و کدر هستند و به طرف پایین کشیده می شوند.
بنابراین خداوند عالم این اختیار را به هر انسانی داده که با چرخ قلب به تولید افکار خوب و سازنده بپردازند و خود مسیر و مقصدش را انتخاب کند چون همه می دانیم با چه عملی به کجا می رویم
.
بحث خیال مشترک برزخی که از آن صحبت شد همانطور که پیداست در قوس صعود است اما لازم بذکر است که خیال مشترک یک قوس دیگر هم مقدم بر آن در سیر نزول دارد که چون بحثی فنی است و خارج از حوصله بحث فلان از طرحش صرفنظر می شود.(البته این بحث قوس نزول در عناوین "حقیقت انتخاب انسان" و " اسرار خلقت" در کتاب حقیقت روح انسان به عرض رسیده است.).
kalhor, [١٢.٠٢.١٩ ١٤:٢١]
دیگر زاویه بحث خیال این است که افکار
خوب تولید ابرهای خیالی در فضای ذهن می کند چون افکار گوناگونند از این رو ابرهای مختلف باخاصیتهای مختلف و بارهای الکتریکی گوناگون اجتماع می کنند و سبب بارش بارانهای ملکوتی و احوالات روحانی و معارف بر زمین قلب و دل می شود این عرایض تمثیل و تشبیه نیست بلکه عین واقعیت است و هر کسی می تواند آن را تجریه کند.
البته در مقابل افکار بد تولید ابرهای سمی می کند که باعث بدحال شدن شخص می شود.
یک دقیقه مطالعه
مردی شبی را در خانه ای روستایی میگذراند...
پنجره های اتاق باز نمی شد.
نیمه شب احساس خفگی کرد و در تاریکی به سوی پنجره رفت اما نمی توانست آن را باز کند.
با مشت به شیشه پنجره کوبید، هجوم هوای تازه را احساس کرد
و سراسر شب را راحت خوابید.
صبح روز بعد فهمید که شیشه کمد کتابخانه را شکسته است و همه شب، پنجره بسته بوده است...!
" او تنها با فکر اکسیژن، اکسیژن لازم را به خود رسانده بود...!! "
افکار از جنس انرژی اند و انرژی، کار انجام می دهد...
👤 فلورانس اسکاول شین
گاهی یک نی آنقدر توجه به خودش دارد که از نوازنده غافل است. خیال میکند که صداهایی که از او خارج میشود از خودش است. لذا گرفتار عجب و ریا و سایر رذائل نفسانی میشود و این خودبینی است که انسان را گرفتار آن ناهنجاریهای نفسانی میکند.
اما یک جور نی هست که متوجه «نی» بودن خود و لا بودن خود هست و میداند که هیچ است و اگر هست به اوست، و اگر وجودی دارد به اوست. اگر صفاتی دارد، به اوست. به او میشنود، به او میبیند و به او نطق میکند.
آنگاه که انسان این مطالب را در خود ادراک کرد، به اول درجۀ فقر و به اول مرتبۀ عبودیت رسیده است و میشود او را فقیر و عبد نامید. در اینجاست که این آیات را شهود میکند: «لایقدر علی شیء و هو کل علی مولاه» (نحل/۷۶)، «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید» (فاطر/ ۱۵)، « ایاک نعبد و ایاک نستعین» (حمد/۵)
البته در این مرتبه، انسان هنوز خودش را ادراک میکند و میگوید 'من'، ولی منِ خود را بالحق میبیند. وجودش را و صفاتش را و افعالش را از خدا میداند و هیچ استقلالی را برای خود احساس نمیکند. این اولین مرتبۀ فقر است.
اینجاست که به قول مولانا:
ما چو چنگیم و تو زخمه میزنی
زاری از ما نی تو زاری میکنی
ما چو ناییم و نوا در ما ز توست
ما چو کوهیم و صدا در ما ز توست
ما چو شطرنجیم اندر برد و مات
برد و مات ما ز توست ای خوش صفات ...
با توجه به فصل سرما و آلودگی هوا با انواع مشکلات ریه چه کنیم؟
آویشن تازه یا خشک در عفونتهای ریوی مصرف می شود. دمکرده 10 گرم آویشن را با یک لیتر آب مصرف کنید.
آب هویج خام که صبح ناشتا، بطور ساده یا با شیر مصرف شود، در رفع ترشحات ریهها فوق العاده مؤثر است و آن را در اختلالات ریوی تجویز می کنند.
مصرف سیب را به اشخاصی که دچار امراض ریوی شده اند توصیه می کنند.
اسطو خودوس ضد عفونی کننده برای بیماریهای ریوی مفید است.
بادرنجبویه گیاهی است که میتوان بهعنوان یک دمکرده برای پاکسازی بدن از میکروب استفاده کرد. این گیاه قادر است اکثر عفونتهای بدنی را ازبین ببرد،
برای ضدعفونی کردن ریه از عفونت میتوانید از دم کرده پونه استفاده کنید. یک قاشق چایخوری پونه را بههمراه یک لیوان آب جوش بگذارید بین10 تا 15دقیقه دم بکشد و سپس صاف کرده آن را همراه با عسل روزی سه بار میل کنید.
فهرستی مختصر از حقوق ناس
تهمت ،دروغ، ابرو بردن، دزدی و ربا عدم دستیگری درصورت توان و زخم زبان و ضایع کردن اموال غیر و اموال ادارات و محل اشتغال ضربه زدن به جسم و جان و روان با دست و زبان و اشاره و قضاوت نادرست کردن درباره دیگران و عیادت نکردن مریض از خانواده و دوستان و نزدیکان و قطع صله رحم و بی تفاوتی به مشکلات مردم و مسلمین و بداخلاقی کردن با دیگران و فحش دادن و نفرین کردن نابجا ازار و سروصدا نسبت به همسایه تخریب ساختمان ازسوی مستاجر و پس ندادن قرض درصورت توانایی و معطل کردن قرض دهنده و معطل کردن مسافران به بهانه خرید و غیره بی حجابی و بد حجابی درجامعه و نگاه شیطانی به نامحرم و ابراز علاقه به نامحرم و شایعه سازی و نقل قول نادرست و تحریف حرف دیگران و ترساندن دیگران و ندادن نفقه زن و بچه و اطلاعات اشتباه دادن و راهنمایی نکردن و رد نکردن امانت و غش در معامله و ندادن خمس و زکات و مهلت ندادن به مقروض و ریختن زباله در معابر
تا اینجای مطلب درباره کارهایی بود که بعنوان حق الناس با عملی که کردیم بر گردن ما اومده حالا بخشی از کارها چیزایی است که باید می کردیم و نکردیم مثلا باید دست کسی رو میگرفتیم اما نگرفتیم باید راهنمایی ای میکردیم اما نکردیم باید خوش اخلاقی می کردیم که نکردیم باید میخریدیم که نخریدیم باید می دادیم که ندادیم باید دفاع می کردیم از کسی که نکردیم خب جنس این کارها که بطور کلی مطرح شده از نکردن های ماست که باید انجامش اغاز بشه یا جبران بشه یا لااقل تکرار نشه
شمیم معارف, [١٨.٠٢.١٩ ١٣:٣٢]
[Forwarded from kalhor]
پس گاه حق الناس با انجام فعل بر گردن بار میشه گاه با ترک فعل. خوب است که هر کسی فهرستی از حقوقی که به گردن داره بنویسه از همسر و فرزند و خانواده درجه یک گرفته تا همسایه و همشهری و هم مسلکی و هم نوع. سپس شروع در جبران کنه . بی تردید اغاز فهرستی نویسی گام اول توبه است و خدا در ان برکت میده و دست ادم رو میگیره اگر خالص پیش بریم یقینا معلمان اسمانی و موکلان رحمانی سریع دست ادم رو میگیرن و امداد میدهند
شمیم معارف, [١٨.٠٢.١٩ ١٣:٣٢]
[Forwarded from kalhor]
یکی از علائم محبت خدا به انسان گرایش دادن و میل دادن بنده به توبه و جبران خطاهایش می باشد و هر کس توفیق یافت ما هم دعا کند چون کسی که توفیق یافت همانست که حجت خدا بر او نظر انداخته و نجاتش را خواسته است. اللهم رزقنا::: الهم آمین🙏
شمیم معارف, [١٨.٠٢.١٩ ١٣:٣٢]
[Forwarded from kalhor]
دوستان گرامی روی بحث حق الناس لطفا کار و مطالب رو به گروه تقدیم کنید انشالله مفید واقع بشه و حساسیت لازم دراین زمینه صورت بگیره🙏🙏🙏🙏🌺
شمیم معارف, [١٨.٠٢.١٩ ١٣:٣٢]
[Forwarded from maryam mah]
سلام بر حضرت استاد
و سپاس از زحمات
حق الناس در این روزگار مصادیق بسیار پیچیده ای دارد و تشخیص مصادیقش بسیار سخت است. از پیچیدن جلوی ماشینی که در لاین خود آرام رانندگی می کند... تا معطلی ارباب رجوع برای 5 دقیقه چای خوردن کارمند... تا اخم راننده به بچه ی گلفروش یا شیشه شوی پشت چراغ قرمز...
شمیم معارف, [١٨.٠٢.١٩ ١٣:٣٢]
[Forwarded from kalhor]
سلام و رحمت الله . احسنت.. دایره حق الناس بسیار گسترده و پیچیده است به پیچیدگی جامعه امروز و رشد فناوری وامکانات. خوبی این مباحث اینه که هم بیشتر اشنا بشیم با مصادیق انها و هم حساستر بشیم که جنبه تذکر و یاداوری باشه چه اینکه نیکی ها با یاداوری نهادینه میشن و باتذکر غفلت از بین میره و دائم در حالت اماده باش قرار می گیریم
شمیم معارف, [١٨.٠٢.١٩ ١٣:٣٢]
[Forwarded from maryam mah]
خانمی را می شناسم که در سفر حج چشم برزخی اش باز شده بود و باز مانده بود. آدمها را به صورت واقعی شان می دید. کم کم روابطش با دیگران کمرنگ شد تا جایی که دیگر جایی نمی رفت و کسی را به ملاقات نمی پذیرفت. و هر روز از زندگی در میان حیوانات رنج می کشید و ضعیف می شد. فرزندانش نگران شده بودند و دنبال راه چاره. عاقبت عارفی را یافتند که چاره ی کار را به آنها گفت. پاسخ خیلی تکان دهنده بود. فرموده بود: از یکی از همسایگان (نفرموده بود کدام همسایه یعنی از هر کس باشد مثل بقیه است) یک لقمه نان بگیرید به او بدهید میل کند، خوب می شود. یعنی "نان حلال" نیست...
شمیم معارف, [١٨.٠٢.١٩ ١٣:٣٢]
[Forwarded from maryam mah]
قدیم تر ها شغل ها ساده تر بود. کاسب کفه ی جنس را در ترازو سنگین میگرفت، سود را درست محاسبه میکرد، نانش حلال بود. امروزه استاد 5 دقیقه کلاس را زود تعطیل کند... تمام. یک جلسه بی مطالعه برود سر کلاس... تمام.
شمیم معارف, [١٨.٠٢.١٩ ١٣:٣٢]
[Forwarded from kalhor]
بله پناه بر خدا. امری سنگینه مسئله حق الناس
شمیم معارف, [١٨.٠٢.١٩ ١٣:٣٢]
[Forwarded from kalhor]
همین مواردی که فرمودید بسیار خوبه . گام اول اینه که با مصادیق ریز و درشت حق الناس اگاه بشیم تا بتونیم روش کار کنیم مطالب شما بسیار خوب بود اما باید اضافه کنیم تا فهرست کاملتری داشته باشیم به امید خدا.
شمیم معارف, [١٨.٠٢.١٩ ١٣:٣٢]
[ Audio file : 12.mp3 ]
کدامیک از ما از همسایه مان خبر داریم؟
فقرا در اموال ما حق دارند. کدام مان حق آنها را ادا می کنیم؟
.
شمیم معارف, [١٨.٠٢.١٩ ١٣:٣٢]
[Forwarded from تسنیم]
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت تمام دوستان و استادان ارجمند
جناب کلهر سعی بران میشود که مِن بعد به حول و قوه الهی مراقبه بیشتر در این خصوص گردد ؛
بفرمایید با حق الناسهایی که بر گردن داریم چه کنیم ؟ البته شما در یکی از فایلها اندکی به این موضوع پرداختید اما برای من حقیر کارگشا نیست ، خوب به خیلیها دسترسی ندارم . از خیلیها خجالت میکشم یا آبروی یک خانواده در خطر است ؛ بیان برای بعضیها خود موجب مفسده میشود ،
اصلا مواردی رادر خاطر ندارم
در مجموع باید چه کنیم ؟
شمیم معارف, [١٨.٠٢.١٩ ١٣:٣٢]
[Forwarded from kalhor]
سلام و رحمت الله جناب تسنیم گرامی.🙏. دوستان همکاری کنیم مصادیق ریز و درشت حق الناس رو درکنار هم بزاریم تا ذهنمون با اونها اشنا بشه موارد درشت روشنه اما مصادیق ریز باید تذکر داده بشه و بصورت تکلیف نصب العین مان باشه و با کمک خدا و عنایت حضرت حجت سلام الله شروع در رشد بدهیهای حق الناس بر گردمان باشیم سپس به فکر چاره انچه کردیم باشیم. خب حق الناس اگر مال باشد باید به صاحبش برگردد اگر به هر صورتی دسترسی به صاحب مال نباشد باید بصورت مظلمه رد بشه که اینو به دفتر مرجع تقلید میشه عودت داد تحت عنوان رد مظلمه. اگر ضایع و خراب کردن چیزی یا جنسی از کسی باشه که حلال نکرده ویا اطلاع ندارد از کار ما باید خرابی رو اصلاح کنیم یا پولش رو بدهیم یا اگر دسترسی نباشد باید بصورت مظلمه مبلغش رد بشه اگر حق الناس زبانی باشه به طور کلی باید حلالیت طلبید مثل دروغ و تهمت و غیبت و از این دست مسائل اما اگر مفسده داشته باشه باید بجای اون شخص استغفار بسیار کرد یا خیراتی کند و به او هدیه کند چه زنده باشد چه از دنیا رفته باشد