eitaa logo
شمیم معارف
48 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
459 ویدیو
65 فایل
حکمت و عرفان، فلسفه، علوم غریبه و روانشناسی
مشاهده در ایتا
دانلود
فرزند (صاحب کفایه الاصول) بارها از پدرشان این جمله را برای بنده نقل می کردند: کسانی که فلسفه الهی را خوب نفهمیده باشند، اخبار آل محمد (ع) در عقاید را نمی فهمند. و همانطور که فقه بدون اصول فقه بی معناست، درک اصول و عقاید حقه، بدون بنیه علمی فلسفی و کلامیِ تحقیقی، میسور نیست. 📔 نقدی بر تهافت فلاسفه، اثر علامه سید جلال الدین (کتاب سال حوزه)، ص ۷۷-۸۰
گزيده‌ای از موعظه‌ های معروف حضرت عیسی : خوشا به حال آنان كه نياز خود را به خدا احساس ميكنند ، زيرا ملكوت آسمان از آن ايشان است. خوشا به حال فروتنان ، زيرا ايشان مالک تمام جهان خواهند گشت. خوشا به حال آنان كه مهربان و باگذشت‌اند ، زيرا از ديگران گذشت خواهند ديد. خوشا به حال پاک دلان ، زيرا خدا را خواهند ديد. خوشا به حال آنان كه به سبب نيک كردار بودن آزار ميبينند ، زيرا ايشان از بركات ملكوت آسمان بهره‌مند خواهند شد. فقط خداوند را بپرست و تنها از او اطاعت كن. نان نميتواند روح انسان را سير كند ! بلكه فقط كلام خداست كه ميتواند نياز درونی او را برآورده سازد. ثروت خود را بر روی اين زمين نيندوزيد زيرا ممكن است بيد يا زنگ به آن آسيب رسانند و يا دزد آن را بربايد ثروتتان را در آسمان بيندوزيد ، در جايی كه از بيد و زنگ و دزد خبری نيست اگر ثروت شما در آسمان باشد ، فكر و دلتان نيز در آن‌جا خواهد بود. چشم ، چراغ وجود انسان است اگر چشم تو پاک باشد تمام وجودت نيز پاک و روشن خواهد بود ولی اگر چشمت با شهوت و طمع تيره شده باشد ، تمام وجودت هم در تاريكی عميقی فرو خواهد رفت. نميتوانی به دو ارباب خدمت كنی ، بايد فقط يكی از آنها را دوست داشته باشی و فقط به يكی وفادار بمانی. همچنين نميتوانی هم بنده ی خدا باشی و هم بنده‌ ی پول .... @sokhannab1213
زمانه ای بیاید که مردمان ... حدیثی است بسیار دقیق و زیبا و عمیقا متناسب با اوضاع زمانه و مردمان این روزگار از این رو آنرا کامل درج می کنیم. عبدالله قلانسی از علمای قرن ششم هجری قمری در کتاب ارشاد نقل کرده است که از امیرالمومنین علی رضی الله عنه آورده اند که روزی خطبه می خواند اندر خطبه چنین گفت" زمانه ای بیاید که مردمان به روی زمین می روند و دلهای ایشان مرده باشد". پرسیدند که به چه سبب میرد دلهایشان گفت: "به سبب چهار چیز یکی آن که علم با منفعت نیاموزند و علما را خوار دارند دویم آنکه دنیا را دوست دارند سیم آن که ناپرهیزگار باشند چهارم آنکه کار را به هوای تن کنند چون این چهار خصلت در ایشان جمع شود دلهای ایشان به تمامی بمیرد. چون در ایشان نگاه کنی شش چیز علامت مرگ دل ایشان بینی: یکی آنکه به نعمت ها شکر نیارند و دیگرآنکه به شدت ها صبر نیارند و سیم آنکه به قضاها رضا ندهند و چهارم آنکه از گناهان توبه نیابند و پنجم آنکه از طاعتها حلاوت نیابند و ششم آنکه با زبان کلمه شهادت بگویند ولیکن در دل شادی یافت ایمان نیابند. چون این شش چیز در ایشان جمع شود مولی عزوجل مر اهل آن زمان را به ده چیز عقوبت کند: یکی آنکه به رنج تن ایشان بیفزاید دویم آنکه برکت از کسب ایشان بردارد سیم آنکه مالهای ایشان از حرام گرداند چهارم آنکه به وامهای گران در افتند پنجم آنکه به زبان ایشان سخن بیهوده و غیبت بسیار رود ششم آنکه مرایشان را حمیت (غیرت) دین نبود هفتم آنکه دلهای ایشان به حسبت (امید مزد اخروی) نگراید هشتم آنکه از خویشان ببرند از بهرمال نهم آنکه دعای بدایشان بر ایشان پیوسته شود دهم آنکه چون ملک الموت علیه السلام بیاید ایشان را باغم نان یابد". https://eitaa.com/shamime_maaref
در جستجوی آرامش درون چند نفری که در جستجوی آرامش و رضایت درون بودند، نزد یک استاد رفتند و از او پرسیدند: «استاد شما همیشه یک لبخند روی لب‌تان است و به نظر ما خیلی آرام و خشنود به نظر میرسید. لطفاً به ما بگویید که راز خشنودی شما چیست؟» استاد گفت: «بسیار ساده! من زمانی که دراز می‌کشم، دراز می‌کشم. زمانی که راه می‌روم، راه می‌روم. زمانی که غذا می‌خورم، غذا می‌خورم.» این چند نفر عصبانی شدند و فکر کردند که استاد آنها را جدی نگرفته است. به او گفتند: «تمام این کارها را ما هم انجام می‌دهیم, پس چرا خشنود نیستیم و آرامش نداریم؟» استاد به آنها گفت: «زیرا زمانی که شما دراز می‌کشید به این فکر می‌کنید که باید بلند شوید، زمانی که بلند شدید به این فکر می‌کنید که باید کجا بروید، زمانی که دارید می‌روید به این فکر می‌کنید که چه غذایی بخورید. فکر شما همیشه در جای دیگر است و نه در آنجایی که شما هستید! زمان حال، تقاطع گذشته و آینده است و شما در این تقاطع نیستید بلکه در گذشته و یا آینده هستید. به این علت است که از لحظه‌هایتان، لذت واقعی نمی‌برید زیرا همیشه در جای دیگر سیر می‌کنید و حس می‌کنید زندگی نکرده‌اید و یا نمی‌کنید.»
همانی هستی که همه می‌گویند؟ روزی شیخ جعفر شوشتری را دیدند که در کنار جویی نشسته و بلند بلند گریه می‌کند. شاگردان شیخ، با دیدن این اوضاع نگران شدند و پرسیدند: «استاد، چه شده كه این‌گونه اشك می‌ريزيد؟ آيا کسی به شما چیزی گفته؟» شیخ جعفر در میان گریه‌ها گفت: «آری، یکی از لات‌های این اطراف حرفی به من زده که پریشانم کرده.» همه با نگرانی پرسیدند: «مگر چه گفته؟» شیخ در جواب می‌گويد او به من گفت: «او به من گفت شیخ جعفر، من همانی هستم که همه در مورد من می‌گویند. آیا تو هم همانی هستی که همه می‌گویند؟! و اين سئوال حالم را عجيب دگرگون كرد.» https://eitaa.com/shamime_maaref
لعنت بر شیطان به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان!» شیطان لبخند زد. پرسیدم: «چرا می‌خندی؟» پاسخ داد: «از حماقت تو خنده‌ام می‌گیرد.» پرسیدم: «مگر چه کرده‌ام؟» گفت: «مرا لعنت می‌کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده‌ام.» با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می‌خورم؟!» جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده‌ای. نفس تو هنوز وحشی است. او تو را زمین می‌زند.» پرسیدم: «پس تو چه کاره‌ای؟!» پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز.»
کوهنورد و طناب ایمنی کوهنوردی که خیلی به خود ایمان داشت قصد بالا رفتن از کوهی را کرد. تقریباً نزدیک قله کوه بود که مه غلیظی سراسر کوه را گرفت. در این هنگام از روی سنگی لغزید و به پایین سقوط کرد. کوهنورد مرگ را جلوی چشمانش دید و در حال سقوط از صمیم قلب فریاد زد: «خدایا کجایی!» ناگهان طناب ایمنی که او را نگه می‌داشت دور کمرش پیچید و او را بین زمین و هوا معلق نگه داشت. مه غلیظ بود و او جایی را نمی‌دید و نمی‌توانست عکس‌العملی انجام دهد. پس دوباره فریاد زد: «خدایا نجاتم بده!» صدایی از آسمان شنید که می‌گفت: «آیا تو ایمان داری که من می‌توانم نجاتت دهم؟» کوهنورد گفت: «بله.» صدا گفت: «طناب را ببر!» کوهنورد لحظه‌ای فکر کرد و سپس طناب را محکم دو دستی چسبید. صبح زمانی که گروه نجات برای کمک به کوهنورد آمدند چیز عجیبی دیدند؛ کوهنورد را دیدند که از سرمای هوا یخ زده بود و طنابی که به دور کمرش بسته شده است را دو دستی و محکم چسبیده است ولی او با زمین فقط یک متر فاصله داشت! www.yekibood.ir
شعری زیبا از امام خامنه ای با هر کسی نگوئیم راز خموشی خویش بیگانه با کسانیم ما را تو می‌شناسی آئینه‌ایم و هر چند لب بسته‌ایم از خلق بس رازها که دانیم ما را تو می‌شناسی از قیل و قال بستند، گوش و زبان ما را فارغ از این و آنیم ما را تو می‌شناسی از ظن خویش هر کس، از ما فسانه‌ها گفت چون نای بی‌زبانیم ما را تو می‌شناسی در ما صفای طفلی، نفسرد از هیاهو گلزار بی‌خزانیم ما را تو می‌شناسی آئینه‌سان برابر گوئیم هر چه گوئیم یکرو و یک زبانیم ما را تو می‌شناسی خطّ نگه نویسد حال درون ما را در چشم خود نهانیم ما را تو می‌شناسی لب بسته چون حکیمان، سر خوش چو کودکانیم هم پیر و هم جوانیم ما را تو می‌شناسی با دُرد و صاف گیتی، گه سرخوش است گه غم ما دُرد غم کشانیم ما را تو می‌شناسی از وادی خموشی راهی به نیکروزی است ما روز به، از آنیم ما را تو می‌شناسی کس راز غیر، از ما نشنید بس «امینیم» بهر کسان امانیم ما را تو می‌شناسی
زود قضاوت نکنیم. معلم عصبی دفتر را روی میز کوبید و داد زد: «سارا ...» دخترک خودش رو جمع و جور کرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت: «بله خانوم؟ » معلم که از عصبانیت شقیقه هاش می زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد: «چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ هـــا؟! فردا مادرت رو میاری مدرسه... می خوام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت کنم !» دخترک چونه ی لرزونش رو جمع کرد و بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت: «خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق میدن... اونوقت می شه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد... اونوقت می شه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه... اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم... اونوقت قول می دم مشقامو ...» معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت: «بشین سارا ...» و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد ... زود قضاوت نکنیم. https://eitaa.com/shamime_maaref
نظرات دانشمندان غیر مسلمان در باره قرآن گوته، شاعر و نویسنده معروف آلمانى میگوید : سالیان دراز کشیشان از خدا بى خبر، ما را از پى بردن به حقایق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن دور نگه داشتند؛ امّا هر قدر که ما قدم در جاده علم و دانش نهادیم و پرده تعصب را دریدیم، عظمت احکام مقدس قرآن، بهت و حیرت عجیبى در ما ایجاد نمود. به زودى این کتاب توصیفناپذیر، محور افکار مردم جهان می گردد آلبرت انیشتاین که نیازى به معرفى ندارد، مى گوید: قرآن کتاب جبر یا هندسه نیست؛ مجموعهاى از قوانین است که بشر را به راه صحیح،راهى که بزرگترین فلاسفه و دانشمندان دنیا از تعریف و تعیین آن عاجزند، هدایت مىکند. پروفسور آرتور آربرى که یکى از مترجمان مشهور قرآن به زبان انگلیسى است، مى گوید: « زمانى که به پایان ترجمه قرآن نزدیک مىشدم، سخت در پریشانى به سر مىبردم؛ اما قرآن آنچنان آرامش خاطرى به من مىبخشید که براى همیشه به خاطر خواهم داشت. من در حالى که مسلمان نیستم، قرآن را خواندم تا آن را درک کنم و به تلاوت آن گوش دادم تا مجذوب آهنگهاى نافذ و مرتعش کنندهاش شوم و تحت تأثیر آهنگش قرار گیرم و به کیفیتى که مسلمانان واقعى و نخستین داشتند، نزدیک گردم تا آن را بفهمم » . لئوتولستوى، نویسنده معروف روسى مى گوید: « هر کس که بخواهد سادگى و بى پیرایگى اسلام را دریابد، باید قرآن مجید را مورد مطالعه قرار دهد. در قرآن قوانین و تعلیمات حقیقى و احکام آسان و ساده براى عموم بیان شده است. آیات قرآن به خوبى بر مقام عالى اسلام و پاکى روح آورندهاش گواهى مىدهد». دکتر هانرى کُربن، اسلام شناس معروف فرانسوى، سخن جالبى در باره قرآن دارد. وى مى گوید: « اگر قرآن خرافى بود و از جانب خداوند نبود، هرگز جرأت نمىکرد که بشر را به علم و تعقل و تفکر دعوت کند. هیچ اندیشهاى به اندازه قرآن محمّد(ص) انسان را به دانش فرا نخوانده است تاآن جا که نزدیک به نه صد و پنجاه بار در قرآن، از علم و عقل و فکر سخن رفته است». ارنست رنان، فیلسوف معروف فرانسوى مى گوید: « در کتابخانه من هزاران جلد کتاب سیاسى، اجتماعى، ادبى و… وجود دارد که هر کدام را بیش از یک بار نخواندهام؛ اما یک جلد کتاب هست که همیشه مونس من است و هر وقت خسته مىشوم و مىخواهم درهایى از معانى و کمال به رویم باز شود، آن را مطالعه مىکنم. این کتاب، قرآن –کتاب آسمانى مسلمانان – است». ناپلئون بناپارت، امپراطور فرانسه مى گوید: « امیدوارم آن زمان دور نباشد که من بتوانم همه دانشمندان جهان را با یکدیگر متحد کنم تا نظامى یکنواخت، فقط براساس اصول قرآن مجید که اصالت و حقیقت دارد و مىتواند مردم را به سعادت برساند، ترسیم کنم. قرآن به تنهایى عهده دار سعادت بشر است». مهاتما گاندى، رهبر فقید هند هم اعتقاد داشت: « از راه آموختن علم قرآنى، هر کس به اسرار وحى و حکمت هاى دین، بدون داشتن هیچ خصوصیت ساختگى دیگرى پى مىبرد. در قرآن هیچ اجبارى براى تغییر دین و مذهب انسانها دیده نمىشود. قرآن به راحتى مىگوید: هیچ زور و اکراهى در دین وجود ندارد». https://eitaa.com/shamime_maaref
پاسخ درباره صورت نوعیه و جسمیه دوستی سئوالی درباره صورت نوعیه و جسمیه کرد حقیر پاسخی موجز ارائه کردم شاید به درد دوستان دیگر نیز بخورد که بدین شرح است: صورت جسمیه همین قیافه ای که همه ما ها داریم است یعنی همین هیکل و اندامی که به این صورت خاص داریم صورت نوعیه همان صورت مخصوص نوع انسان است که کلی تر و اعم از صورت جسمیه است یعنی ما چون نوعا انسان هستیم بنابراین صورت جسمیه خاص نوع انسان داریم بعبارتی جسم ما به تبع صورت نوعیه صورت انسان است و وجود ابتدا به صورت نوعیه افاضه می شود بعد به صورت جسمیه این جسم محل بروز اثار و حرکات و واکنشهای صورت است مثلا اگر صورت صورت اسب است جسم اسب محل بروز اثار اسب است اگر انسان باشد محل بروز اثار انسان چون صورت نوعیه متفاوت است بین اسب و انسان بنابراین اثار انسان و اسب با یکدیگر متفاوت است حال اگر منش انسانی شبیه به منش اسب باشد صورت باطنی اون انسان همان ا سب است ولو صورت نوعیه او در عالم عنصری صورت انسانی باشد ملاک در عالم باطن وملکوت صورت باطنی است نه ظاهری چون در عالم اخرت باطن است که ظاهرست نه اینکه ظاهری جدا از باطن ظهور داشته باشد یعنی هر صفتی ملکوتی دارد هر عملی صورتی دارد مناسب حالش اگر صورت باطنی مناسب با فطرت انسانی باشد صورت او انسان خواهد بود اگر صورت باطنی یک عمل با فطرت انسانی سازگار نباشد صورت فاعل ان غیر انسان خواهد بود ماده و صورت دوچیزند که جسم با انها تشکیل می شود ماده عنصری و فانی است اما صورت غیر مادی و باقی است یعنی با این جسم هرکاری بکنیم نیت ما در ان عمل صورت ان عمل حساب می شود بنابراین هر انسانی به صورت نیتش محشور می شود اگر نیت دنیایی باشد عمل در دنیا باقی خواهد ماند و حسرت در اخرت ظهور می کند صورت یا مادی است یا مجرد صورت مادی همین ترکیب جسم ماست وقتی ازدنیا رفتیم صورت از بین می رود اما صورتی که باقی است صورت باطنی شخص است که مجرد است وصورت اعمال اوست https://eitaa.com/shamime_maaref
وجود ذهنی و اتحاد عالم و معلوم.docx
24K
مقاله حقیر درخصوص بحث شیرین وجود ذهنی
نماز رزق؛ دو رکعت است . در رکعت اول پس از حمد سه مرتبه سوره مبارکه کوثر و در رکعت دوم پس از حمد سه مرتبه سوره های ناس و فلق خوانده شود.
👆👆👆👆چگونه براي خودم و فرد ديگري که مثلا را کرده ام، بگويم؟ . . . ✍️پاسخ: الف:استغفار برای خودتان را می توانید با جملات استغفر الله ربی و اتوب الیه،الهی العفو،داشته باشید. ب: اگر حق الناسی مانند غیبت به گردن دارید و در صدد جبران آن هستید بايد از آن فرد حلاليت بطلبد . ☑️اگر حلاليت طلبيدن،موجب ايجاد و و شود، لازم نيست حلاليت طلبيد،بلكه بايد و كرد و براي آن فرد نيز استغفار و طلب بخشش كرد . . 🍀«سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا كَفَّارَةُ الِاغْتِيَابِ قَالَ تَسْتَغْفِرُ لِمَنِ اغْتَبْتَهُ كَمَا ذَكَرْتَهُ (من لا يحضره الفقيه،ج3،ص377)،از پيامبر سوال شد كه كفاره و راه جبران غيبت كردن چيست؟ فرمودند: اين است كه هر وقت ياد آن فردي كه غيبتش را كردي، افتادي، برايش استغفار كني . . و با انجام كارهاي خير مانند فرستادن، خواندن و هديه ثواب آن كارها به آن فرد كم كم اثرات بد آن را از بين برد . . 👈پس هر جا حلاليت طلبيدن باعث مفسده بيشتر مي شود،لازم نيست حلاليت بطلبيد، توبه و استغفار كافي است.
دوستان گرامی تا زمانی که تلگرام بر قرار است مطالب در انجاست ارائه می شود. با تشکر
حرز ابی دجانه.pdf
613.4K
اهمیت فوق العاده دعا درمانی امام صادق ع فرمودند: ملتزم به دعا باشید چرا که درمان هر دردیست، زمانی که دعا میکنی چنان دعا کن که حاجتت را حاضر ببینی)مستدرك ج5 ،ص: 091)
دستورالعمل عرفاني از جناب علامه حسن زاده آملی : بايد انسان يك مقدار زياده بر معمول تقليل غذا و استراحت بكند تا جنبه حيوانيت كمتر ، و روحانيت قوت بگيرد ، و ميزان آنها را هم چنين فرمود : كه انسان اولا روز و شب زياده از دو مرتبه غذا بخورد حتي تنقل مابين الغذائين نكند . ثانيا هر وقت غذا مي خورد بايد مثلا يك ساعت بعد از گرسنگي بخورد ، و آن قدر بخورد كه تمام سبز نشود ، اين در كم غذا . و اما كيفش بايد غير از آداب معروفه ، گوشت زياد نخورد ، به اين معني كه شب و روز هر دو نخورد ، و در هر هفته دو سه دفعه هر دو را يعني هم روز و هم شب را ترك كند ، و يكي هم اگر بتواند للتكليف نخورد ، و لامحاله آجيل خور نباشد و اگر احيانا وقتي نفسش زياد مطالبه آجيل كرد استخاره كند . و اگر بتواند روزه هاي سه روزه هر ماه را ترك نكند . و اما تقليل خواب مي فرمودند شبانه روز شش ساعت بخوابد . و البته در حفظ لسان و مجانبت اهل غفلت اهتمام زياد نمايد . اينها در تقليل حيوانيت كفايت مي كند . و اما تقويت روحانيت : اولا دائما بايد هم و حزن قلبي به جهت عدم وصول به مطلوب داشته باشد . ثانيا تا مي تواند ذكر و فكر را ترك نكند كه اين دو جناح سير آسمان معرفت است . در ذكر عمده سفارش اذكار صبح و شام اهم آنها كه در اخبار وارد شده . و اهم تعقيبات صلوات و عمده تر ذكر وقت خواب كه در اخبار ماءثور است ، لاسيما متطهرا در حال ذكر به خواب رود . و شب خيزي مي فرمودند زمستان ها سه ساعت ، تابستان ها يك ساعت و نيم . و مي فرمودند كه در سجده ذكر يونسيه يعني در مداومت آن كه شبانه روزي ترك نشود ، هر چه زيادتر توانست كردن اثرش زيادتر ، اقل اقل آن چهارصد مرتبه است خيلي اثرها ديده ام . بنده خود هم تجربه كرده ام چند نفر هم مدعي تجربه اند . يكي هم قرآن كه خوانده مي شود به قصد هديه حضرت ختمي مرتبت صلوات الله عليه و آله خوانده شود . منبع در اسمان معرفت ص108 ؛109