#جوشن_کبیر ۱۴
#یا_اشفع_الشافعین
یا الله !
هیچ شفیعی شفاعت نخواهد کرد ، اگر تو اذن ندهی !
#طرید
@shamimemalakut
#جوشن_کبیر ۱۵
یا عماد من لا عماد له ، یا سند من لا سند له ، یا ذخر من لا ذخر له، یا فخر من لا فخر له، یا معین من لا معین له .
از قدیم گفتن حساب حسابه ،کاکا برادر !
اما خدایا ، با ما بدون حساب رفتار کن ! مالباخته ، ورشکسته ، بی پشت و پناه که حساب و کتاب ندارد !
#طرید
@shamimemalakut
#جوشن_کبیر ۱۶
یا من ینقذ الغرقی، یا من ینجی الهلکی، یا من یشفی المرضی
خدایا !
در گرداب غفلت غرق شده ام ، گناهان هلاکم کرده اند ، جراحت قلبم التیام نمی یابد!
چاره ساز فقط تویی !
#طرید
@shamimemalakut
#جوشن_کبیر ۱۷
یا من فی عفوه یطمع الخاطئون
طمع صفت خوبی نیست ، مگر اینکه در عفو و بخشش تو طمع کنند !
#طرید
@shamimemalakut
#جوشن_کبیر ۱۸
#یا_من_یٙسئل_و_لا_یُسئل
اگر مرا بدون بهانه ببخشی ، هرگز کسی از تو نخواهد پرسید که چرا مرا بخشیده ای !
سوال کردن فقط حق توست نه کس دیگری!
#طرید
@shamimemalakut
#جوشن_کبیر ۱۹
#یا_حبیب_التوابین
خدایا ! فقط از دست تو بر می آید که هم خطا کار را ببخشی و هم دوستش داشته باشی !!
#طرید
@shamimemalakut
#جوشن_کبیر ۲۰
یا نور النور ، یا منور النور، یا مقدر النور
خدایا ! فقط نورانیت تو ، تمام ظلمات را محو می کند !
ظلمت اعتقاد نادرستم ،ظلمت رذایل اخلاقیم ،ظلمت کردار نادرستم !
#طرید
@shamimemalakut
#روز_معلم_گرامی_باد
نقل شده جمعیت زیادی دور حضرت علی (ع) حلقه زده بودند. مردی وارد مسجد شد و پرسید: «یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟» امام علی(ع) در پاسخ گفت: «علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.»
در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و بلافاصله پرسید: «اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟»، امام علی فرمود: «علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ میکند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.»
در همین حال، سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد، و امام در پاسخش فرمود: «علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!»
هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد و پرسید: «یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟» حضرت علی فرمودند: «علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم میشود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده میشود.»
نوبت پنجمین نفر بود. او با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد. حضرت علی در پاسخ به او فرمودند: «علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل میدانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد میکنند.»
با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت و او با صدای بلندی شروع به سخن کرد: «یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟»، امام گفت: «علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد.»
همهمهای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را میپرسند؟ در همین هنگام هفتمین نفر پرسید: «یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟» امام فرمودند: «علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه میشود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.»
در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود: «علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش میماند، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.» سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمیگفت. همه از پاسخهای امام شگفتزده شده بودند که، نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید: «یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟»، امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: «علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل میکند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان میشود.»
در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد و پرسید: «یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟»، نگاههای متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی (ع) مردم به خود آمدند: «علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی میکنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضعاند.» فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.
سؤال کنندگان، آرام و بیصدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامیکه آنان مسجد را ترک میکردند. صدای امام را شنیدند که میگفت: «اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من میپرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی میدادم.»
منبع: کشکول بحرانی، ج۱، ص۲۷. به نقل از امام علیبنابیطالب، ص۱۴۲
@shamimemalakut
رسول خدا ص فرمود :
« أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِ الْبَابَ »
#روز_معلم
@shamimemalakut
#روز_معلم_گرامی_باد
دو تا شلوار توی خشکشویی
شبی کردند باهم گفتوگویی
یکی از آن دو خیلی شیکتر بود
کمی از آن یکی باریکتر بود
دوتا جیب بزرگ از پشت و رو داشت
همیشه لنگهاش خط اتو داشت
شکیل و خوشگل و ابریشمی بود
از آن اجناس شیک دیلمی بود
یکی دیگر چروک و ساده تر بود
کمی از آن یکی افتادهتر بود
تمیز و شسته اما بیاتو بود
هم از بالا هم از پایین رفو بود
به قدری کهنه بود و خسته از کار
به زحمت میشد او را گفت شلوار
گذشت روزها بیارزشش کرد
تلاش و کارو زحمت نخ کشش کرد
پس از یک شست وشو با خوب رویی
نشسته گوشهای از خشکشویی
به سویش آمد آن شلوار زیبا
به عشوه شانهها را داد بالا
کنار او نشست و با تکبر
به او میگفت از روی تمسخر
که من یک روز در بوتیک بودم
کنار جنسهای شیک بودم
مرا دیدند مردم پشت شیشه
که شلواری گران بودم همیشه
همیشه توی جایی لوکس بودم
کنار جنسهایی لوکس بودم
کنار کفشهای چرم اعلا
و کت هایی به قیمتهای بالا
پس از یک دورهٔ چشم انتظاری
رسید از راه مرد پولداری
تراولهایی از جیبش درآورد
مرا فوری خرید و باخودش برد
چه جاهایی که با آن مرد رفتیم
میان مردمی بیدرد رفتیم
همیشه روی مخمل مینشستم
درون جمع اول مینشستم
به یک چشمک برایم شد مهیا
گرانقیمت ترین ماشین دنیا
خوراکم بود چک پول و تراول
تراولهای رنگارنگ و خوشگل
درون خانه ده شلوار بودیم
که باهم مدتی همکار بودیم
درون ناز و نعمت خواب بودیم
همه در خدمت ارباب بودیم
تو اما ظاهرا شلوار کاری
که روی زانونت وصله داری
دل شلوار کهنه سخت آزرد
ولی پیش رقیبش کم نیاورد
به حسرت گفت ای شلوار زیبا
لباس مردهای رده بالا
منم مثل تو شلوارم برادر
ولی من آبرو دارم برادر
مرا یک مرد دینداری خریده
شبی از جمعه بازاری خریده
نه در عمرم تراول دیدم هرگز
نه ماشینهای خوشگل دیدم هرگز
نه روی مخمل و اطلس نشستم
نا با جمعیتی ناکس نشستم
نه دستی را به نامردی فشردم
و نه پولی ز حق الناس خوردم
خدا را شکر اربابم شرف داشت
نهادش ریشه در آب و علف داشت
همیشه سر به زیر و مهربان بود
تمام عمر وقف دیگران بود
به خوشرویی رفاقت کرد با من
صبورانه قناعت کرد با من
نه در عمرش گناه و معصیت کرد
هزاران مرد دانا تربیت کرد
معلم بود و دانشمند و دانا
نژاد پاک انسانهای والا
معلم در صف پیغمبران است
که دریای معلم بیکران است
اگر صد بار جانم را بسوزند
مرا خیاط ها از نو بدوزند
اگر یک عمر تنهایی بپوسم
به جز پای معلم را نپوشم!
@shamimemalakut