eitaa logo
شمیم ملکوت
385 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
296 ویدیو
125 فایل
ساده و صمیمی با ملکوتیان
مشاهده در ایتا
دانلود
آمریکا ، به تلافی سه نظامی کشته شده در مرز اردن ، ۸۵ نقطه در مرز عراق و سوریه را بمباران کرد ! ولی کشته شدن ۲۶۰۰۰ نفر فلسطینی ، آنهم شهروند معمولی نه نظامی ، هیچ ارزشی ندارد! قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلًا ۖ إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ ﴿ زمر /٨﴾ ...اندکی به کفر خودت بهره ببر، همانا تو از اصحاب دوزخی!
در تاریخ آمده که فرهاد میرزا ، عموی ناصرالدین شاه فردی بسیار متمول بود که ، ارادت خاصی به امام کاظم ع داشت . روزهای آخر عمرش ، وقتی در بستر بیماری بود ، ناصرالدین شاه به او گفت : عموجان ! پولهایت را کجا گذاشته ای تا فرزندانت بعد تو بزحمت نیفتند ؟ و او با خونسردی جواب داد : همه ی پولهایم را به بانک موسی بن جعفر ، واریز کرده ام ! آری ، او تمام دارایی خود را که بیش از سیصد هزار تومان بود ، صرف ساخت بارگاه امام کاظم ع کرده بود ! اما دو وصیت هم کرده بود : یکی اینکه او را در جلوی درب حرم ، زیر پای زائران امام کاظم دفن کنند ! و دیگر اینکه جنازه وی را چهار باربر و حمّال حمل کنند ! وقتی جنازه ی وی را تشییع می کردند ، تمام علمای عراق آمده بودند ، ولی مثل امام کاظم ع ، چهار باربر جنازه را حمل می کردند ! آقاجانم ! داستان عاشورا سخت است ، ولی واقعا نحوه ی تشییع شما ، روی تخت چوبی و با آن ندای « هذا اِمامُ الرَّفَضَة فَاعرِفُوهُ» داغ بزرگی بر دل ما شده است ! @shamimemalakut
بر روی لَب هایت به جز یا ربّنا نیست غیر از خدا، غیر از خدا، غیر از خدا نیست زنجیر ها راه گلویت را گرفتند در این نفس بالا که می آید صدا نیست چیزی نمانده از تمامِ پیکرِ تو انگار که یک پوستی بر استخوانی ست زخمِ گلوی تو پذیرفته است امّا زخمِ دهانت کار این زنجیر ها نیست این ایستادن با زمین خوردن مساوی ست از چه تَقلّا میکنی؟ این پا که پا نیست اصلا رها کن این پلیدِ بد دهان را از چه توقع میکنی وقتی حَیا نیست نامرد ! زندان بان ! در این زندانِ تاریک اینکه کنارش میزنی با پا عَبا نیست این تخته یِ دَر که شده تابوت حالا بهتر نباشد بدتر از آن بوریا نیست اما تو را با نیزه ها بالا نبردند پس هیچ روزی مثل روزِ کربلا نیست /علی اکبر لطیفیان/
پسرم مرا نشناخت! 🔹️ خاطرات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از مبارزات دوران طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی ✏️ در سال 1346 مجددا توسط ساواک بازداشت و زندانی شدم. یک روز پسرم مصطفی را که دو ساله بود به زندان آوردند. یکی از سربازان دوان‌دوان آمد و گفت پسر شما را آورده‌اند. ✏️ به درِ زندان نگاه انداختم دیدم یکی از افسران، مصطفی را بغل گرفته و به سوی من می‌آید. مصطفی را گرفتم و بوسیدم. کودک به‌علت اینکه مدتی طولانی از او دور بودم، مرا نشناخت؛ لذا با چهره‌ای گرفته و اخم‌کرده به من نگریست. سپس زد زیر گریه. ✏️ به‌شدت می‌گریست. نتوانستم او را آرام کنم. لذا او را دوباره به افسر دادم تا به همسرم و بقیه ـ که اجازۀ دیدار با من را نداشتند ـ بازگرداند. این امر به قدری مرا متاثّر ساخت که تا چند روز بعد نیز همچنان دل‌آزرده بودم. برگرفته از کتاب "خون دلی که لعل شد"
فقط خدا می داند که هر کسی چگونه زندگی می کند و چگونه می میرد ، ولی شهادت فرمانده حزب الله عراق ، در شب مبعث ،(که هر کار نیکی از شیعه شصت برابر ثواب دارد) ، برایم سوال شده،که چگونه این توفیق شامل حالش شده است !! خدایا ! ما را به بندگان خوبت ، ببخش !!
۱ بی‌شک تأسی به سیره و سنت پیامبر ص براساس آیه کریمه «و لکم فی رسول‌الله اسوه حسنه» ، راهگشای مشکلات و مسائل مبتلا به جامعه مسلمانان خواهد بود.
۲ 🔹هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می‌رفت. 🔹در راه رفتن قدم‌ها را بر زمین نمی‌کشید. 🔹نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود. 🔹هرکه را می‌دید مبادرت به سلام می‌کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت. 🔹وقتی با کسی دست می‌داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی‌کشید. 🔹با مردم چنان معاشرت می‌کرد که هرکس گمان می‌کرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است. 🔹هرگاه به کسی می‌نگریست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمی‌کرد. 🔹هرگز به روی مردم چشم نمی‌دوخت و خیره نگاه نمی‌کرد.
۳ 🔹با فقرا زیاد نشست و برخاست می‌کرد و با آنان هم غذا می‌شد. 🔹دعوت بندگان و غلامان را می‌پذیرفت. 🔹هدیه را قبول می‌کرد اگرچه به اندازه یک جرعه شیر بود. 🔹بیش از همه صله رحم به جا می‌آورد. 🔹به خویشاوندان خود احسان می‌کرد بی آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد. 🔹کار نیک را تحسین و تشویق می‌فرمود و کار بد را تقبیح می‌نمود و از آن نهی می‌کرد. 🔹آنچه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود به آنان می‌فرمود و مکرر می‌گفت هرآنچه حاضران از من می‌شنوند به غایبان برسانند
۴ 🔹اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود. 🔹اگر در محضر او چیزی رخ می‌داد که ناپسند وی بود نادیده می‌گرفت. 🔹اگر از کسی خطایی صادر می‌گشت آن را نقل نمی‌کرد. 🔹کسی را بر لغزش و خطای در سخن مواخذه نمی‌کرد. 🔹هرگز با کسی جدل و منازعه نمی‌کرد. 🔹هرگز سخن کسی را قطع نمی‌کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگوید. 🔹پاسخ به سوالی را چند مرتبه تکرار می‌کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود. 🔹چون سخن ناصواب از کسی می‌شنید. نمی‌فرمودـ «چرا فلانی چنین گفت» بلکه می‌فرمود «بعضی مردم را چه می‌شود که چنین می‌گویند؟»
۵ 🔹هرکه عذر می‌آورد عذر او را قبول می‌کرد. 🔹هرگز کسی را حقیر نمی‌شمرد. 🔹هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقب‌های بد نخواند. 🔹هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد. 🔹هرگز عیب مردم را جستجو نمی‌کرد. 🔹از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمی‌گرفت و با همه خوشخو بود. 🔹هرگز مذمت مردم را نمی‌کرد و بسیار مدح آنان نمی‌گفت. 🔹بر جسارت دیگران صبر می‌فرمود و بدی را به نیکی جزا می‌داد. 🔹از بیماران عیادت می‌کرد اگرچه دور افتاده‌ترین نقطه مدینه بود. 🔹سراغ اصحاب خود را می‌گرفت و همواره جویای حال آنان می‌شد.
۶ 🔹چون اشاره می‌کرد با دست اشاره می‌کرد نه با چشم و ابرو. 🔹سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی‌شد لب به سخن نمی‌گشود. 🔹هرگاه با کسی، هم صحبت می‌شد به سخنان او خوب گوش فرا می‌داد. 🔹چون با کسی سخن می‌گفت کاملا برمی گشت و رو به او می‌نشست. 🔹با هرکه می‌نشست تا او اراده برخاستن نمی‌کرد آن حضرت برنمی خاست. 🔹در مجلسی نمی‌نشست و برنمی خاست مگر با یاد خدا. 🔹هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب می‌نشست نه در صدر آن. 🔹در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمی‌داد و از آن نهی می‌کرد.