در خواستن باران از خدا توسط امیرالمومنین امام علی علیهالسلام:
بار خدایا، کوههای ما از خشکی شکافته و زمین ما تیره شده. ستورانمان تشنهاند و در آغلهای خود سرگشتهاند. همانند مادران فرزند مرده مینالند. از آمد و شدهای بیهوده به چراگاهها ملول شدهاند و از اشتیاق به آبشخورها به ستوه آمدهاند. (بار خدایا، ترحم فرمای به ناله گوسفندان و شوق ماده شتران به آبشخورها.)
بار خدایا، ترحم فرمای به سرگشتگی آنها، آنگاه که در راه میروند و به نالههایشان، آنگاه که به آغلهایشان در میآیند.
بارخدایا، بیرون آمده ایم به سوی تو، هنگامی که خشکسالی چونان اشتری لاغر بر سر ما آمده . و ابرهای بارانزای نه بدان گونهاند که می نمایند.
ای خداوند، تویی امید دردمندان و چاره ساز خواهندگان، در هنگامی که مردمان نومید شدهاند و ابر، باران خود را باز داشته و چرندگان هلاک شدهاند.
تو را می خوانیم بار خدایا که ما را به اعمالمان مؤاخذه نفرمایی و به گناهانمان مگیری، رحمت خود را با ابرهای بارندهات و بهار پربارانت و روییدنیهای شادی افزایت بر ما ارزانی دار.
از تو بارانی درشت و تندبار می خواهیم تا آنها را که مرده اند زنده سازی و آنچه را که از دست رفته است تدارک فرمایی.
ای خداوند، بارانی از تو می خواهیم جانبخش و سیراب کننده که همه را دربر گیرد و به همه جای برسد.
بارانی پاکیزه ، برکت دهنده ، گوارا و پر نعمت ، که گیاهش بسیار بود و شاخه هایش پربار و برگهایش تر و تازه که بدان بندگان ناتوانت را تن و توش دهی و بلاد مرده ات را زنده گردانی.
بار خدایا، بارانی عطا کن تا زمینهای بلند پر علف شوند و در زمینهای پست آب روان گردد و پیرامون ما سبز و خرم شود و میوه هایمان فراوان گردد و ستورانمان به راحت رسند و مردمان دور از ما نیز از آن تمتع برند و صحراها و مزارع آفتاب زده ، از آن بهره مند گردند....
#شب_جمعه
از امام ششم(ع) نقل است: «فاطمه(س)، دختر محمّد(ص) در کنار زائران قبر فرزندش حسین(ع) حضور یافته و برای آنان طلب آمرزش مینماید».
از صادقین ع روایت شده : «اى زُراره! هیچ زن باایمانى در دنیا نیست، جز آنکه بر او واجب است که فاطمه که درود خدا بر او باد را در زیارت حسین(ع)، همراهى کند»!
وقتى شب جمعه فرا میرسد تعداد زیادی از ملائکه در کربلا نازل و براى امام حسین(ع) گریان میشوند و فضائل و مناقب آنحضرت را ذکر میکنند.
یه نفر توی اینترنت نوشته:
من یه همسایهی خیلی پیر دارم که تنها زندگی میکنه.
سه رنگ کاغذ بهش دادم...که بزنه به پنجرهش که روبروی آشپزخونه منه.
سبز برای وقتی که همه چی خوبه.
زرد وقتی کسالت داره.
قرمز برای مواقع اورژانسی.
آدما اینجوری باهم متفاوت میشن!!
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سالمندان موجب بارش رحمت الهی اند.
خیلی ها بعد از فوت سالمندی از خانواده ی شان ،گرفتار شدند!!
#المراقبه
گریه های مهدی طارمی بعد از اخراج در بازی ایران و سوریه دیدنی بود!
گریه برای اینکه در وسط میدان نبود تا نقش آفرینی کند !!
همین داستان در ماها هم هست !
یک عده خوشحالیم که در امتحان های سخت نبوده و نیستیم !
و یک عده ناراحت که چرا در روز عاشورا و ... نبودند تا امام خود را یاری کنند !
یاوران دولت مهدوی از دسته دوم اند نه دسته اول !
آدمِ آزمونهای سخت باشیم !!
مثل سخن امیرالمؤمنین علی ع که فرمود ، از کوه ممکن است سنگی ریزش کند ، اما از ایمان مؤمن هرگز !!
#طرید
آمریکا ، به تلافی سه نظامی کشته شده در مرز اردن ، ۸۵ نقطه در مرز عراق و سوریه را بمباران کرد !
ولی کشته شدن ۲۶۰۰۰ نفر فلسطینی ، آنهم شهروند معمولی نه نظامی ، هیچ ارزشی ندارد!
قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلًا ۖ إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ ﴿ زمر /٨﴾
...اندکی به کفر خودت بهره ببر، همانا تو از اصحاب دوزخی!
#طرید
#یا_باب_الحوائج
در تاریخ آمده که فرهاد میرزا ، عموی ناصرالدین شاه فردی بسیار متمول بود که ، ارادت خاصی به امام کاظم ع داشت .
روزهای آخر عمرش ، وقتی در بستر بیماری بود ، ناصرالدین شاه به او گفت : عموجان ! پولهایت را کجا گذاشته ای تا فرزندانت بعد تو بزحمت نیفتند ؟
و او با خونسردی جواب داد : همه ی پولهایم را به بانک موسی بن جعفر ، واریز کرده ام !
آری ، او تمام دارایی خود را که بیش از سیصد هزار تومان بود ، صرف ساخت بارگاه امام کاظم ع کرده بود !
اما دو وصیت هم کرده بود : یکی اینکه او را در جلوی درب حرم ، زیر پای زائران امام کاظم دفن کنند ! و دیگر اینکه جنازه وی را چهار باربر و حمّال حمل کنند !
وقتی جنازه ی وی را تشییع می کردند ، تمام علمای عراق آمده بودند ، ولی مثل امام کاظم ع ، چهار باربر جنازه را حمل می کردند !
آقاجانم ! داستان عاشورا سخت است ،
ولی واقعا نحوه ی تشییع شما ، روی تخت چوبی و با آن ندای « هذا اِمامُ الرَّفَضَة فَاعرِفُوهُ» داغ بزرگی بر دل ما شده است !
@shamimemalakut
#شهادت_امام_کاظم_تسلیت_باد
بر روی لَب هایت به جز یا ربّنا نیست
غیر از خدا، غیر از خدا، غیر از خدا نیست
زنجیر ها راه گلویت را گرفتند
در این نفس بالا که می آید صدا نیست
چیزی نمانده از تمامِ پیکرِ تو
انگار که یک پوستی بر استخوانی ست
زخمِ گلوی تو پذیرفته است امّا
زخمِ دهانت کار این زنجیر ها نیست
این ایستادن با زمین خوردن مساوی ست
از چه تَقلّا میکنی؟ این پا که پا نیست
اصلا رها کن این پلیدِ بد دهان را
از چه توقع میکنی وقتی حَیا نیست
نامرد ! زندان بان ! در این زندانِ تاریک
اینکه کنارش میزنی با پا عَبا نیست
این تخته یِ دَر که شده تابوت حالا
بهتر نباشد بدتر از آن بوریا نیست
اما تو را با نیزه ها بالا نبردند
پس هیچ روزی مثل روزِ کربلا نیست
/علی اکبر لطیفیان/
پسرم مرا نشناخت!
#رهبری
#انقلاب
🔹️ خاطرات حضرت آیتالله خامنهای از مبارزات دوران طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی
✏️ در سال 1346 مجددا توسط ساواک بازداشت و زندانی شدم. یک روز پسرم مصطفی را که دو ساله بود به زندان آوردند. یکی از سربازان دواندوان آمد و گفت پسر شما را آوردهاند.
✏️ به درِ زندان نگاه انداختم دیدم یکی از افسران، مصطفی را بغل گرفته و به سوی من میآید. مصطفی را گرفتم و بوسیدم. کودک بهعلت اینکه مدتی طولانی از او دور بودم، مرا نشناخت؛ لذا با چهرهای گرفته و اخمکرده به من نگریست. سپس زد زیر گریه.
✏️ بهشدت میگریست. نتوانستم او را آرام کنم. لذا او را دوباره به افسر دادم تا به همسرم و بقیه ـ که اجازۀ دیدار با من را نداشتند ـ بازگرداند. این امر به قدری مرا متاثّر ساخت که تا چند روز بعد نیز همچنان دلآزرده بودم.
برگرفته از کتاب "خون دلی که لعل شد"
#سیره_رسول_الله_ص ۱
بیشک تأسی به سیره و سنت پیامبر ص براساس آیه کریمه «و لکم فی رسولالله اسوه حسنه» ، راهگشای مشکلات و مسائل مبتلا به جامعه مسلمانان خواهد بود.
#سیره_رسول_الله_ص ۲
🔹هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه میرفت.
🔹در راه رفتن قدمها را بر زمین نمیکشید.
🔹نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود.
🔹هرکه را میدید مبادرت به سلام میکرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت.
🔹وقتی با کسی دست میداد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمیکشید.
🔹با مردم چنان معاشرت میکرد که هرکس گمان میکرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است.
🔹هرگاه به کسی مینگریست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمیکرد.
🔹هرگز به روی مردم چشم نمیدوخت و خیره نگاه نمیکرد.
#سیره_رسول_الله_ص ۳
🔹با فقرا زیاد نشست و برخاست میکرد و با آنان هم غذا میشد.
🔹دعوت بندگان و غلامان را میپذیرفت.
🔹هدیه را قبول میکرد اگرچه به اندازه یک جرعه شیر بود.
🔹بیش از همه صله رحم به جا میآورد.
🔹به خویشاوندان خود احسان میکرد بی آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد.
🔹کار نیک را تحسین و تشویق میفرمود و کار بد را تقبیح مینمود و از آن نهی میکرد.
🔹آنچه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود به آنان میفرمود و مکرر میگفت هرآنچه حاضران از من میشنوند به غایبان برسانند
#سیره_رسول_الله_ص ۴
🔹اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.
🔹اگر در محضر او چیزی رخ میداد که ناپسند وی بود نادیده میگرفت.
🔹اگر از کسی خطایی صادر میگشت آن را نقل نمیکرد.
🔹کسی را بر لغزش و خطای در سخن مواخذه نمیکرد.
🔹هرگز با کسی جدل و منازعه نمیکرد.
🔹هرگز سخن کسی را قطع نمیکرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگوید.
🔹پاسخ به سوالی را چند مرتبه تکرار میکرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.
🔹چون سخن ناصواب از کسی میشنید. نمیفرمودـ «چرا فلانی چنین گفت» بلکه میفرمود «بعضی مردم را چه میشود که چنین میگویند؟»
#سیره_رسول_الله_ص ۵
🔹هرکه عذر میآورد عذر او را قبول میکرد.
🔹هرگز کسی را حقیر نمیشمرد.
🔹هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقبهای بد نخواند.
🔹هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد.
🔹هرگز عیب مردم را جستجو نمیکرد.
🔹از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمیگرفت و با همه خوشخو بود.
🔹هرگز مذمت مردم را نمیکرد و بسیار مدح آنان نمیگفت.
🔹بر جسارت دیگران صبر میفرمود و بدی را به نیکی جزا میداد.
🔹از بیماران عیادت میکرد اگرچه دور افتادهترین نقطه مدینه بود.
🔹سراغ اصحاب خود را میگرفت و همواره جویای حال آنان میشد.
#سیره_رسول_الله_ص ۶
🔹چون اشاره میکرد با دست اشاره میکرد نه با چشم و ابرو.
🔹سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمیشد لب به سخن نمیگشود.
🔹هرگاه با کسی، هم صحبت میشد به سخنان او خوب گوش فرا میداد.
🔹چون با کسی سخن میگفت کاملا برمی گشت و رو به او مینشست.
🔹با هرکه مینشست تا او اراده برخاستن نمیکرد آن حضرت برنمی خاست.
🔹در مجلسی نمینشست و برنمی خاست مگر با یاد خدا.
🔹هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب مینشست نه در صدر آن.
🔹در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمیداد و از آن نهی میکرد.
#سیره_رسول_الله_ص ۷
🔹اصحاب را به بهترین نام هایشان صدا میزد.
🔹با اصحابش در کارها بسیار مشورت میکرد و بر آن تاکید میفرمود.
🔹در جمع یارانش دایره وار مینشست و اگر غریبهای بر آنان وارد میشد نمیتوانست تشخیص دهد که پیامبر کدامیک از ایشان است.
🔹میان یارانش انس و الفت برقرار میکرد.
🔹وفادارترین مردم به عهد و پیمان بود.
🔹هرگاه چیزی به فقیر میبخشید به دست خودش میداد و به کسی حواله نمیکرد.
🔹اگر در حال نماز بود و کسی پیش او میآمد نمازش را کوتاه میکرد.
🔹گر در حال نماز بود و کودکی گریه میکرد نمازش را کوتاه میکرد.
🔹عزیزترین افراد نزد او کسی بود که خیرش بیشتر به دیگران میرسید.
#سیره_رسول_الله_ص ۸
🔹احدی از محضر او نا امید نبود و میفرمود «برسانید به من حاجت کسی را که نمیتواند حاجتش را به من برساند.»
🔹هرگاه کسی از او حاجتی میخواست اگر مقدور بود روا میفرمود و گرنه با سخنی خوش و با وعدهای نیکو او را راضی میکرد.
🔹هرگز جواب رد به درخواست کسی نداد مگر آنکه برای معصیت باشد.
🔹پیران را بسیار اکرام میکرد و با کودکان بسیار مهربان بود.
🔹غریبان را خیلی مراعات میکرد.
🔹با نیکی به شروران، دل آنان را به دست میآورد و مجذوب خود میکرد.
🔹همواره متبسم بود و در عین حال خوف زیادی از خدا بردل داشت.
🔹چون شاد میشد چشمها را بر هم میگذاشت و خیلی اظهار فرح نمیکرد.
#سیره_رسول_الله_ص ۹
🔹بر سر غذا از همه زودتر حاضر میشد و از همه دیرتر دست میکشید.
🔹تا گرسنه نمیشد غذا میل نمیکرد و قبل از سیر شدن منصرف میشد.
🔹معده اش هیچ گاه دو غذا را در خود جمع نکرد.
🔹درهنگام غذا خوردن هرگز آروغ نزد.
🔹تا آنجا که امکان داشت تنها غذا نمیخورد.
🔹بعد از غذا دستها را میشست و روی خود میکشید.
🔹وقت آشامیدن سه جرعه آب مینوشید؛ اول آنها بسم الله و آخر آنها الحمدلله.
🔹از دوشیزگان پرده نشین با حیاتر بود.
🔹چون میخواست به منزل وارد شود سه بار اجازه میخواست.
🔹اوقات داخل منزل را به سه بخش تقسیم میکرد: بخشی برای خدا، بخشی برای خانواده و بخشی برای خودش بود و وقت خودش را نیز با مردم قسمت میکرد.