eitaa logo
مسابقاتِ شهداییِ "شمیم عشق"
565 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.8هزار ویدیو
43 فایل
『موسسه فرهنگی هنری و پژوهشیِ شمیم عشق رفسنجان شماره ثبت 440』 خادم شهدا @shamimeshghar کانال روبیکا https://rubika.ir/shamimeeshgh1399
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 صبح امید، مهدی جان🥀 کدامین آدینه از طلوع طلایی رخسارتان، نورباران می شود؟... مهربان پدر... 🥀کاش به سر می آمد این روزهای سختِ بیقراری ... 🌹اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج وَفَرجَنا بِه بِحَقِّ الزَّهراء(س) مسابقه هفتگی شمیم عشق ↙️ ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ 💠@shamimeshgh1399 ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ أَلسَّلامُ عَلَیکَ یا عَلی ابْنِ موسَی الرِّضَا ✨ساعت هشت به وقت عاشقی💞 میخوانیم به نیابت از شهیدعزیزمان *حسن قاسمی دانا* صلوات خاصه 🌹اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے 🌹الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ 🌹و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً 🌹 مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪ مسابقه هفتگی شمیم عشق ↙️ ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ 💠@shamimeshgh1399 ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
8.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه سلام عاشقونه... . . السلام علیک یا ابا عبدالله...❤️ •۰•۰•۰•۰•🥀✨۰•۰•۰•۰•۰• ‌@alizynolabedinpor
23.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹خاطره ای از شهید حسن قاسمی دانا 🌷این صفحه، صفحه ی تولد حسن، دوم شهریور، روز شنبه ساعت دو و بیست دقیقه متولد شد، هروقت سررسید می‌خرید تولد همه را یادداشت می‌کرد. خیلی برایش مهم بود، حتی اگر هدیه هم نمی‌داد تبریک می‌گفت ، خیلی دوست داشت و مهم بود که تولدش را من فراموش نکنم. 🍃دوستانش می‌گویند ماشاید تولد حسن را فراموش می‌کردیم ولی حسن هیچ وقت تولد مارو فراموش نمی‌کرد. همیشه می‌گفت یک مؤمن باید تاریخ های خاص را هیچ وقت فراموش نکند. 🌷یک روز امد خانه گفت امروز چه اتفاقی افتاده؟!منم فراموش کرده بودم، گفتم چی شده مگه چه اتفاقی افتاده، گفت شما مگه مادر نیستی؟ ... 😅گفت امروز، همین لحظه، چه اتفاقی افتاده؟!یعنی دقیقا راس ساعت دو و بیست دقیقه ظهر... تا گفت چه اتفاقی افتاده، یهو گفتم آهان شما متولد شدی... تولدت مبارک... یعنی اینجوری به من یادآوری میکرد... 🍃حسن آقا را با مهدی آقا می‌گذاشتم خانه می‌رفتم بیرون، از دیواری که سیمانی وصاف بود دوتایی میرفتن بالا پشت بوم می‌نشستند. 🌷مهدی می‌گفت که حسن گفته بیا بریم بالا بشینیم بیرون را نگاه کنیم تا مامان میاد،بچه ی شیطونی بود و درعین حال باهوش. 🍃بچه ک بود اوقات بیکاری می آمد نوانوایی و کمک می کرد. اهل کار فرهنگی بود، روابط عمومی بالایی داشت و... 🌷با موتورش می‌رفتیم دور می زدیم، میرفتیم طرقبه آشی میخوردم و... باهمه ی آدمها صمیمی می‌شد،شوخ ترین آدم خانواده بود. بیرون شهربدون حسن اصلاخوش نمیگذشت. 🍃حریم هاراخیلی رعایت می‌کرد، خاطرات خودت را جوری تعریف می‌کرد ک یک ربع می‌خندیدی. (مادر بزرگوار شهید و جمعی از خانواده )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
18.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حــے علے العشـــ💕ــق خدا داره صـ🔊ــدا مے زنــه... اذان ظهر 🕋 اذان ملکوتی شهیدابراهیم هادی🥀 منتظرین ظهور حضرت مهدی (عج) 💚 # التماس دعای فرج مسابقه هفتگی شمیم عشق↙️ ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥ 💠@shamimeshgh1399 ᪥°•࿐࿇🕊☘࿇࿐•°᪥
🌼زیارت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در روز شنبه🌼 بسم الله الرحمن الرحیم 🌱 أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُهُ وَ أَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسَالاتِ رَبِّكَ وَ نَصَحْتَ لِأُمَّتِكَ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ أَدَّيْتَ الَّذِي عَلَيْكَ مِنَ الْحَقِّ وَ أَنَّكَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنِينَ وَ غَلُظْتَ عَلَى الْكَافِرِينَ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصا حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَبَلَغَ اللَّهُ بِكَ أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُكَرَّمِينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي اسْتَنْقَذَنَا بِكَ مِنَ الشِّرْكِ وَ الضَّلالِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ صَلَوَاتِكَ وَ صَلَوَاتِ مَلائِكَتِكَ وَ أَنْبِيَائِكَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ وَ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ مَنْ سَبَّحَ لَكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ أَمِينِكَ وَ نَجِيبِكَ وَ حَبِيبِكَ وَ صَفِيِّكَ وَ صِفْوَتِكَ وَ خَاصَّتِكَ وَ خَالِصَتِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ أَعْطِهِ الْفَضْلَ وَ الْفَضِيلَةَ وَ الْوَسِيلَةَ وَ الدَّرَجَةَ الرَّفِيعَةَ وَ ابْعَثْهُ مَقَاماً مَحْمُوداً يَغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ اللَّهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً إِلَهِي فَقَدْ أَتَيْتُ نَبِيَّكَ مُسْتَغْفِراً تَائِباً مِنْ ذُنُوبِي، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهَا لِي يَا سَيِّدَنَا أَتَوَجَّهُ بِكَ وَ بِأَهْلِ بَيْتِكَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى رَبِّكَ وَ رَبِّي لِيَغْفِرَ لی 🌷آنگاه سه بار بگو : إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ 👈🏻سپس بگو: 🌱أُصِبْنَا بِكَ يَا حَبِيبَ قُلُوبِنَا فَمَا أَعْظَمَ الْمُصِيبَةَ بِكَ حَيْثُ انْقَطَعَ عَنَّا الْوَحْيُ وَ حَيْثُ فَقَدْنَاكَ فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ يَا سَيِّدَنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ [الطَّيِّبِينَ‏] الطَّاهِرِينَ هَذَا يَوْمُ السَّبْتِ وَ هُوَ يَوْمُكَ وَ أَنَا فِيهِ ضَيْفُكَ وَ جَارُكَ فَأَضِفْنِي وَ أَجِرْنِي فَإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيَافَةَ وَ مَأْمُورٌ بِالْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِي وَ أَحْسِنْ ضِيَافَتِي وَ أَجِرْنَا وَ أَحْسِنْ إِجَارَتَنَا بِمَنْزِلَةِ اللَّهِ عِنْدَكَ وَ عِنْدَ آلِ بَيْتِكَ وَ بِمَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَهُ وَ بِمَا اسْتَوْدَعَكُمْ مِنْ عِلْمِهِ فَإِنَّهُ أَكْرَمُ الْأَكْرَمِينَ.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
24.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹خاطرات شهید حسن قاسمی دانا (قسمت دوم)👆 🌱مادرم تعریف میکرد، یک شب آمد و گوشی اش را درآورد و شروع کرد به جک خوندن ما غلت میزدیم ازخنده، که یهو متوجه شد شب وفات حضرت خدیجه هست، می‌گفت اصلا بهم ریخت بعد گفتش ک :خاک تو سرم نگا توروقرآن شب وفات حضرت خدیجه همسر رسول خدا(ص) ، ما نشستیم اینجا داریم جک، جفنگ میگیم. 😔 مامانم می‌گفت، گفتم خاله حالا غصه نخور حالا حواست نبوده، حالا دیگه جک نگو، ولمون نکرده و تا روضه نخواند و اشک ما را درنیاورد بعد پاشد و رفت. (خاله بزرگوار شهید) 🌹حسن آقا دانشگاه رشته حقوق قبول شد، ثبت نام کرد پول هم داد ولی یک دفعه تصمیم گرفت که دانشگاه نرود، گفتم خب چکار میخوای بکنی؟ گفتم اگر نانوایی احداث کنم دوست داری پروانه بگیری؟ گفته بله و... 🌱حسن شجاعتش بی نظیر بود، واقعا از هیچ کاری نمیترسید. زمانی که سرباز بود درگیری با اشرار زیاد می‌رفت . 🌹قسم می‌خورد میگفت مرتضی تو این عالم چیزی نیست که ازش بترسم وانجام ندم، فقط بعضی کارها رو از خدا حیا می‌کنم ، به خاطر خدا انجام نمیدم. تو آموزش نظامیش به شدت آدم جدی ای بود، هم جدی یاد می‌گرفت و هم جدی یاد می‌داد ... 🌱حسن خیلی دقت می‌کرد، گوش می‌کرد، به شدت روی کارنظامیش حساس و دقیق بود. 🌹وقت سربازیش که رسید میتوانست با توجه به تبصره ها و... کم کند یا راه نزدیک خدمت کند اما ایشان رفت سمت مناطق محروم، سمت سیستان و... 🌱خیلی مهربان بود اما رفیق باز نبود.و این مهربانیش شامل همه می‌شد .
30.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹خاطرات شهید قاسمی دانا (قسمت سوم)👆 🌿دنبال رضایت مردم بود، حتی یک روز، آقایی سر نوبت نان ناراحت شده بود، برای اینکه ناراحت نشود، نان گرفته و برده بود دم در خانه اش. بعد امد و از حسن تشکر کرد. 🌸دستگیری ای که از مردم داشت خیلی برایش جدی بود. وقتش را بیشتر اوقات صرف بندگان خدا می‌کرد. کافی بود احساس کند یک نفر به کمکش نیاز دارو. بلافاصله، بی درنگ می رفت. 🌿پدرخودش رو درمی آورد تا بتواند یک گره ای از کار یک نفر باز کند، برایش آشنا و غریبه هیچ فرقی نداشت. هر کس هر مشکلی یا کاری داشت روی حسن حساب میکرد... کسی ازش کمک میخواست کم نمی‌گذاشت ، منشأ خدمات و امداد بود... 🌸بچه ی معتقدی بود اما ظاهرش این را نشان نمی‌داد... پای اون چیزی که بهش اعتقاد داشت به هرقیمتی می ایستاد. همیشه دنبال خلوت و تنهایی و راز و نیاز بیشتر بود... 🌿با آدم‌های خاص رفت و آمد می‌کرد. مطرح کرده بود که با این اوضاعی که تو سوریه هست احتمال دارد بخواهد برود اما من کامل در جریان نبودم که چکار میکند تا اینکه دیدم با لشکر فاطمیون عازم سوریه شد و... 🌸*تو سوریه حسن همون اول به چشم آمد و...* همان ب بسم الله گذاشتیمش مدیر تک تیراندازها خیلی زحمت می‌کشید خیلی فعال بود.