سلام و عرض ادب خدمت شما همراهان شهدایی...
بنا به درخواست دوستان و صلاحدید مدیر گروه
این هفته استثنائاً عصر شنبه قرعه کشی صورت میگیرد...
انشاالله از همراهی با شهدا لذت ببرید...
علی الخصوص شهید این هفته که سردار قلبهایمان هستن.. 😢
التماس دعای فرج ... 🌹🌹🌹
49.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پیشنهاد_دانلود
گزارش تصویری
«اجتماع بزرگ فرهنگیان سراسر کشور»
با روایتگری : کربلایی علی زین العابدین پور
یکشنبه ۱۱ دیماه ۱۴۰۱
گلزار شهدای عباس آباد رفسنجان
#امام_زمان
#کربلا
#حاج_قاسم
#جان_فدا
#سردار_دلها
#علی_زین_العابدین_پور
#جانفدا
#فرهنگیان
#رفسنجان
#دلتنگی
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
قدم بگذارید به وادی عشق و شهادت....👇
کانال علی زین العابدین پور درایتا↙️
🆔https://eitaa.com/alizynolabedinpor
صفحه شخصی علی زین العابدین پور درروبیکا↙️
🆔https://rubika.ir/alizynolabedinpor
8.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷بسم رب الشهداء والصدیقین🌷
🔹روایت پرستاری حاج قاسم از مادر سردار عارف شهید حاج علی محمدی پور😭💔
مداح:کربلایی مجتبی رمضانی
شادی روح پاک و مطهر مادر شهید حاج علی محمدی پور دسته گلی از فاتحه و صلوات هدیه میکنیم💐
🌷اَللهُمَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
#جانفدا
#مادر شهید
#شهید حاج قاسم سلیمانی
#شهید حاج علی محمدی پور
#شمیم عشق
#شمیم دلنواز شهدا
لینک عضویت در کانال مسابقه در ایتا 👇
https://eitaa.com/shamimeshgh1399
روبیکا 👇🏻
https://rubika.ir/shamimeshgh1399ar
11.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀🍃به نام خالق مادر
-
اکثر الخیر فی النسا'
-
به راستی که ایمان استوار شما بود که مردان بزرگ تاریخ ما را رقم زد
آن ها را میهمان درگاه الهی و در کنار سالار شهیدان قرار داد🌿
و حماسه های عشق در این خاک آفرید✨
و امروز در چشمان ما🌼
شما بزرگواران پرچمدار آن بزرگ مردان غیورید
سرتان سلامت💫
که ملتی قدردان فداکاری های شماست🦋
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#وفات_حضرت_ام_البنین
#تکریم_مادران_شهدا
#تکریم_همسران_شهدا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
95 - مؤمنان وانشسته [از جهاد] که زیانمند نیستند [و سلامت کافی دارند]، با آن مجاهدانی که با جان و مال خود در راه خدا جهاد میکنند یکسان نیستند خدا جهادگران با مال و جان خویش را مرتبتی بر نشستگان برتری داده است و [البته] خدا همه را وعدهی نیکو داده [اما] مجاهدان را بر نشستگان به پاداشی بزرگ برتری داده است
96 - منزلتها و آمرزش و رحمتی از جانب خدا [برای آنهاست] و خداوند آمرزندهی مهربان است
97 - کسانی که فرشتگان جان آنها را- که ستمگر خویشند- میستانند، به آنها گویند: [در امر دین] بر چه بودید! گویند: ما در زمین مستضعفان بودیم [فرشتگان] گویند: مگر زمین خدا وسیع نبود که هجرت کنید! اینانند که جایگاهشان دوزخ است و بد سر انجامی است
98 - مگر مردان و زنان و کودکان مستضعفی که نمیتوانند چارهای بیندیشند و نه راه به جایی برند
99 - پس اینها را امید است که خدا ببخشاید و خداوند خطابخش آمرزنده است
100 - و هر که در راه خدا هجرت کند، در زمین سرپناه بسیار و گشایشی [در کار] مییابد و هر که از خانهاش به منظور مهاجرت به سوی خدا و رسول او خارج شود و آنگاه مرگ او را دریابد، قطعا پاداش او بر عهدهی خداست و خداوند آمرزندهی مهربان است
101 - و چون سفر کردید، اگر بیم داشتید که کفّار به شما آسیب رسانند، مانعی نیست که نماز را کوتاه کنید همانا کافران همواره دشمن آشکار شمایند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨بسم رب الشهداء والصدیقین ✨
چقدر خوبه آخرش....
شهادت باشه🥀
حسین جاااانم.... ❤️
آخرین عبارت باشه😭
🥀روایتی از آخرین روز زندگی حاج قاسم
پنجشنبه(۹۸/۱۰/۱۲) - دمشق
🔹ساعت ۷ صبح
با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه میشوم،هوا ابری است و نسیم سردی میوزد.
🔸ساعت ۷:۴۵ صبح
به مکان جلسه رسیدم.
مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروههای مقاومت در سوریه حاضرند.
🔹ساعت ۸ صبح
همه با هم صحبت میکنند... درب باز میشود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد میشود.
با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی میکند ، دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری میشود تا اینکه حاجقاسم جلسه را رسما آغاز میکند...
هنوز در مقدمات بحث است که میگوید؛
همه بنویسن، هرچی میگم رو بنویسین!
همیشه نکات را مینوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت.
گفت و گفت... از منشور پنجسال آینده... از برنامه تکتک گروههای مقاومت در پنجسال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگراز...
کاغذها پر میشد و کاغذ بعدی...
سابقه نداشت این حجم مطالب برای یکجلسه
.آنهایی که با حاجی کار کردند میدانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطعکردن صحبتهایش را نمیدهد، اما پنجشنبه اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه...
🔸ساعت ۱۱:۴۰ ظهر
زمان اذان ظهر رسید
با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد!
🔹ساعت ۳ عصر
حدود هفت ساعت! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم.
پایان جلسه...
ادامه دارد....
ادامه.....
🔹ساعت ۳ عصر
حدود هفت ساعت! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم.
پایان جلسه...
مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبتکنان تا درب خروج همراهیش کردیم.
خودرویی بیرون منتظر حاجی بود
حاجقاسم عازم بیروت شد تا سیدحسننصرالله را ببیند...
🔸ساعت حدود ۹ شب
حاجی از بیروت به دمشق برگشته
شخص همراهش میگفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و خداحافظی کردند.
حاجی اعلام کرد امشب عازم عراق است و هماهنگی کنند.
سکوت شد...
یکی گفت؛
حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا کنسل کنین!
حاجقاسم با لبخند گفت؛
میترسید #شهید بشم!
باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد
_ #شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعهست!
_ حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم
حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمردهشمرده گفت:میوه وقتی میرسه باغبان باید بچیندش، میوه رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده میشه و خودش میفته!بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضیها اشاره کرد؛ اینم رسیدهست، اینم رسیدهست...
🔹ساعت ۱۲ شب
هواپیما پرواز کرد🕊
🔸ساعت ۲ صبح جمعه
خبر شهادت حاجی رسید. 😭
به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم
کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود.
🕊«درآن نوشته بودمراپاکیزه بپذیر»🕊
🕊💔🥀💔🥀💔🕊
در قحطی عمارها در
غیبت سردارها
گشتیتومالکبر ولی
ازجانگذشتیبارها
دستتو اما متصلگردید
با صاحبعلم
تکرار شد بر دشمنان معنی
سر، بر، دارها
#جان_فدا
🕊بسم رب الشهدا والصدیقین 🕊
🌷 وصیتنامه سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی
*بسمالله الرحمن الرحیم*
🔹شهادت میدهم به اصول دین
🌷اشهد أن لا اله الا الله و اشهد أنّ محمداً رسول الله و اشهد أنّ امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب و اولاده المعصومین اثنیعشر ائمّتنا و معصومیننا حجج الله.
🌷شهادت میدهم که قیامت حق است، قرآن حق است، بهشت و جهنّم حق است، سؤال و جواب حق است، معاد، عدل، امامت، نبوت حق است.
🌷خدایا! تو را سپاس میگویم بهخاطر نعمتهایت.
🌷خداوندا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجستهترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم. اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی را نداشتم و اگر بیبهره بودم از دوره مظلومیت علیبن ابیطالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آنها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند.
🌷خداوندا ! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز ــ که جانم فدای جان او باد ــ قرار دادی.
🌷پروردگارا ! تو را سپاس که مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی و درک بوسه بر گونههای بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را ـ یعنی مجاهدین و شهدای این راه ـ به من ارزانی داشتی.
🌷خداوندا! ای قادر عزیز و ای رحمان رزّاق، پیشانی شکر شرم بر آستانت میسایم که مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش در مذهب تشیّع، عطر حقیقی اسلام، قرار دادی و مرا از اشک بر فرزندان علیبن ابیطالب و فاطمه اطهر بهرهمند نمودی؛ چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمتهایت است؛ نعمتی که در آن نور است، معنویت، بیقراری که در درون خود بالاترین قرارها را دارد، غمی که آرامش و معنویت داد.
🌷خداوندا، تو را سپاس که مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهلبیت و پیوسته در مسیر پا کی بهرهمند نمودی. از تو عاجزانه میخواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهرهمند فرما.
🔹خدایا! به عفو تو امید دارم
🌷ای خدای عزیز و ای خالق حکیم بیهمتا ! دستم خالی است و کولهپشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشهای بهامید ضیافت عفو و کرم تو میآیم. من توشهای برنگرفتهام؛ چون فقیر [را] در نزد کریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟!
🌷سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و کرم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آوردهام که ثروت آن در کنار همه ناپاکیها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهلبیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.
🌷خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند] و نه قدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره کردهام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته بهسمت تو است. وقتی آنها را بهسمتت بلند کردم، وقتی آنها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی. خداوندا! پاهایم سست است، رمق ندارد. جرأت عبور از پلی که از جهنّم عبور میکند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم میلرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازکتر است و از شمشیر بُرندهتر؛ اما یک امیدی به من نوید میدهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من با این پاها در حَرَمت پا گذاردهام دورِ خانهات چرخیدهام و در حرم اولیائت در بینالحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدنها و خزیدنها و به حُرمت آن حریمها، آنها را ببخشی.
🌷خداوندا! سر من، عقل من، لب من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید بهسر میبرند؛ یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آنچنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمیخواهم، بهشت من جوار توست، یا الله!
🔹خدایا! از کاروان دوستانم جاماندهام
🌷خداوند، ای عزیز! من سالها است از کاروانی بهجا ماندهام و پیوسته کسانی را بهسوی آن روانه میکنم، اما خود جا ماندهام، اما تو خود میدانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم، با اشک و آه یاد شدند.
🌷عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممکن [است] کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.
🌷عزیزم! من از بیجاقراری و رسوای ماندگی، سر به بیابانها گذاردهام؛ من بهامیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم. کریم، حبیب، به کَرَمت دل بستهام، تو خود میدانی دوستت دارم. خوب میدانی جز تو را نمیخواهم. مرا به خودت متصل کن.
🌷خدایا وحشت همه وجودم را فرا گرفته است. من قادر به مهار نفس خود نیستم، رسوایم نکن. مرا بهحرمت کسانی که حرمتشان را بر خودت واجب کردهای، قبل از شکستن حریمی که حرم آنها را خدشهدار میکند، مرا به قافلهای که بهسویت آمدند، متصل کن.
🌷معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم. بارها تو را دیدم و حس کردم، نمیتوانم از تو جدا بمانم. بس است، بس. مرا بپذیر، اما آنچنان که شایسته تو باشم.
ادامه دارد...
🌷ادامه ی وصیتنامه ی سردار دلها
🔹خطاب به برادران و خواهران مجاهدم...
🌷خواهران و برادران مجاهدم در این عالم، ای کسانی که سرهای خود را برای خداوند عاریه دادهاید و جانها را بر کف دست گرفته و در بازار عشقبازی به سوق فروش آمدهاید، عنایت کنید: جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است.
🌷امروز قرارگاه حسینبن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).
🌷برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل به و منصوب شرعی و فقهی معصوم. خوب میدانید منزّهترین عالِم دین که جهان را تکان داد اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجاتبخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که بهعنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما بهعنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] بهدور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسولالله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است، دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب میبیند.
🔹خطاب به برادران و خواهران ایرانی...
🌷برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پرافتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را جان خود بدانید، حرمت او را مقدسات بدانید.
🔹برادران و خواهران، پدران و مادران، عزیزان من!
🌷جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی میکند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد، دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان] چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند.
🌷بدانید که میدانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود که اول اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام چون گرگ درندهای این کشور را میدرید؛ آمریکا چون سگ هاری همین عمل را میکرد، اما هنر امام این بود که اسلام را پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد، انقلابهایی در انقلاب ایجاد کرد، به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نمودهاند و بزرگترین قدرتهای مادی را ذلیل خود نمودهاند. عزیزانم، در اصول اختلاف نکنید.
ادامه دارد.....