خاطره ای از مادر شهید از فرزند شهیدش🍂
حسین عزیز علاقه ی زیادی به مادرش داشت همیشه درخواست میکرد مادر شاد باشد و شاد بپوشد 😔
لباس تیره نپوشه یک بارکه مادر همراه شهید خواستند رفسنجان بروند دیدند مادر لباس تیره پوشیده
ناراحت میشود و فردای آن روز شهید میرود انار و به مادر یک مانتو با رنگ روشن می گیرد و موقعی که به خانه میرسد به طور سوپرایزی این هدیه را تحویل مادر میدهد
واین آخرین کادو یا بهتر بگوییم آخرین هدیه شهید به مادرعزیزش بود😔
فردای آن روز شهید عازم خدمت شد و اخرین دیدار با مادر 😭 و شهید عزیز وصال با یار را برگزید و آسمانی شد
🌹🌹🌹
اخلاق بی نظیر شهید حسین رفسنجانی☺️
نقل قول از مادر شهید 😔
حسین عزیزم یک احترام عجیبی به من مادر با باباش میگذاشت با همه ی بچه هام فرق داشت همیشه خم میشدند پشت پای مادر پیشانی و دست مادر را میبوسیدند از مادر میخواستند برایش دعا کند😔
خیلی مهربان و از خود گذشتگی میکردند اگر موردی پیش می امد و کاملا بی تقصیر بود اما برای اینکه طرف مقابل ناراحت نشه و دلی نشکنه کوتاه می امد و خودش را مقابل کار انجام نداده مقصر میدانست فقط به این نیت طرف دلش نشکنه 🍂
هیچ موقع از بابا یا مامان پولی درخواست نمیکرد نمیخواست فشاری به بابا و مامان بیاره خودش میرفت کارگری و پول تو جیبی خودش را تامین میکرد با همین پول زحمت کشی از دست رنج خودش به نیازمندان هم کمک می کرد علاقه ی عجیبی به گره گشایی خلق الله داشت 😔
خاطراتی دلنشین از شهید مدافع وطن *حسین رفسنجانی* با صدای پدر بزرگوارشون برای شما عزیزان 🌹🌹🌹
التماس دعا.... 😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کمی بنشینیم پای درددل پدربزرگ بزرگوار شهید مدافع وطن حسین رفسنجانی 🌹😔🌹
34.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گلچینی از خاطرات دوست و همکلاس شهید مدافع وطن حسین رفسنجانی 🌹🌹🌹
31.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطرات دوست و هم خدمتی شهید مدافع وطن 🌹حسین رفسنجانی 🌹
بسم الله الرحمن الرحيم
نام ونام خانوادگي:مهدی علیزاده
نام پدر:جواد
ميزان تحصيللات: دیپلم
تاريخ تولد:1340
تاريخ شهادت: 1361/1/1
محل شهادت: دالپری دشت عباس
نام عمليات: فتح المبین
شغل: پاسدار
فعالیت فرهنگی: معلم آموزش قرآن در مسجدصاحب الزمان عج الهیه
زندگینامه
پاسدار شهید مهدی علیزاده به سال ۱۳۴۰ در قریه الهیه نوق در خانواده ای کشاورز و مذهبی چشم به جهان گشود و دوران دبستان را در الهیه و دوران راهنمایی را در سه قریه نوق گذراند. و از آغاز جوانی شور و شوق زیادی به اسلام و اجرای احکام آنرا داشت. لحظه ای از یاد خدا و خواندن قرآن و رساله و دیگر کتب مفید اسلام و اجرای احکام آن غافل نمی شد. سپس در هنرستان رفسنجان در رشته ماشین و آلات کشاورزی مشغول به تحصیل شد با اینکه تا انقلاب اسلامی مهدی برای دفاع از دست آوردهای انقلاب وار سپاه شد و در اوایل درگیری کردستان به مهاباد شتافت و با مظاهر کفر و نفاق و الحاد به جهاد پرداخت و سپس مدت زیادی در شهر انار در روابط عمومی سپاه پاسداران فعالیت نمود و ضمن فعالیت در قریه سپاه جلسات قرائت قرآن و دعای کمیل در ده خودشان دائر می نمود و در اردیبهشت ماه ۱۳۶۰ ازدواج نمود و دارای فرزندی می باشد و در اوایل اسفند ماه ۱۳۶۰ به جبهه دشت عباس جهت مقابله با مزدوران صدامی شتافت . پس از وارد آوردن خسارات و کشته های بیشماری بر مزدوران بعثی به آرزوی دیرینه اش که ملاقات با خدایش بود شتافت.
همرزمش می گوید: تیری به او اثابت کرد هوا بسیار گرم بود ازقبل گفته بود که بسیار تشنه است به او گفتم صبرکن برایت آب بیاورم تانکری درآن نزدیکیها بود بطرف تانکرحرکت کردم ازدورنگاهم به تانکر بود که هرچه زودتر آب بردارم وبرای مهدی ببرم ناگهان خمپاره ای در نزدیکی تانکر به زمین خورد تانکرسوراخ سوراخ شده بود ودیگری آبی نداشت که برایش ببرم از رطوبت اطراف تانکر چفیه خود را نم کردم و به سرعت برگشتم تاشایدرطوبتی به لبهایش برسانم هنگامی که برگشتم خیلی دیر شده بود دیدم ترکشی بصورت نازنینش خورده بود مهدی رفته بود ومن درآن بیابان سوزان تنها درکنار جنازه اش نشستم.....هنوز زمزمه یا ثارالله گفتنش در لحظه ای که می رفتم برایش آب بیاورم در گوشم طنین انداز است.....
گوشه ای از خاطرات همرزم شهید در لحظه شهادت.
52.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بنشینیم پای خاطرات دلنشین مادر سردارشهید مهدی علیزاده🌹🌹🌹
التماس دعا🌹 😔🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در رفتنِ به میدان جنگ، پدران با فرزندانشان، و فرزندان با یکدیگر مسابقه گذاشتند! همسران غصه خوردند و گریه کردند که چرا آنها نمیتوانند به میدان جنگ بروند؛ و صبر کردند وپشت جبهه را نگهداشتند؛آسان نیست فرزند سه ماهه را بوسیدن و برای همیشه رفتن😔😢🌹
و این چنین بودند شهیدانمان
سردار شهید مهدی علیزاده روی فرزند سه ماه ی خود را بوسید و برای همیشه برای دین و ایمان و خاکش رفت 🌹🥺🌹
AUD-20211206-WA0050.m4a
16.41M
فایل صوتی از طرف Khademe Shahid🌹
مسابقاتِ شهداییِ "شمیم عشق"
فایل صوتی از طرف Khademe Shahid🌹
مدیحه سرایی آقای زین العابدین در وصف 🌹سردار شهید مهدی علیزاده 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان امیری🌹
#معرفی_نامه
معرفي مختصر شهيد مدافع حرم
▪#️محمدرضا_دهقان_اميري ▪️
ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ
تاريخ تولد: ٧٤/١/٢٦
محل تولد: تهران
وضعيت تأهل: مجرد
فرزند دوم خانواده ي آقاي علي دهقان اميري
🎓دانش آموخته ي دبيرستان علوم و معارف اسلامي امام صادق عليه السلام
🎓دانشجوي سال سوم فقه و حقوق اسلامي در مدرسه عالي شهيد مطهري
ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ
اعزام به سوريه در تاريخ: ١٥ مهرماه سال ١٣٩٤ با عنوان بسيجي تكاور
شهادت در تاريخ: ٢١ آبان ماه سال ١٣٩٤♦️
محل شهادت: سوريه، حلب🇸🇾
محل دفن: امام زاده علي اكبر، چيذر
ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ
شهيد مورد علاقه:
شهيد مدافع حرم،
شهيد رسول(محمدحسن) خليلي❣️
ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ
صفات بارز اخلاقي:
مؤمن، مهربان، دلسوز، خوش اخلاق، خنده رو، شوخ طبع، متبسم، دست و دلباز، خلوص نيت در انجام وظايف ديني و امور خير، اعتقاد راسخ به اصل نظام جمهوري اسلامي ايران و اصل ولايت فقيه، آگاه و بصير نسبت به امور سياسي جامعه، غيرتمند نسبت به خاندان عصمت و طهارت و همچنين اطرافيان خود، ارادت خاص به شهدا مخصوصاً شهداي مدافع حرم حضرت عقيله بني هاشم سلام الله عليها...
ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ
علايق:
مراسمات مذهبي به خصوص مراسمات هيأت راية العباس و ريحانة النبي، زيارت كربلا و مشهد مقدس، تفريح و گردش، كوهنوردي، پاركور، ورزش هاي هيجاني، موتور سواري، ...
ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ
▪️قسمتي از وصيت نامه شهيد بزرگوار :
... بر اساس آیه مبارکه ۱۵۶ سوره بقره:
"الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون"
• آنها که هرگاه مصیبتی به آنها می رسد صبوری کنند و گویند ما ازآن خداییم و به سوی او باز می گردیم•
صبر را سرلوحه کار خود قرار دهید و مطمئن باشید که هرکس از این دنیا خواهد رفت و تنها کسی که باقی می ماند خداوند متعال است، اگر دلتان گرفت یاد عاشورا کنید و مطمئن باشید غم شما از غم ام المصائب خانوم زینب کبری(س) کوچک تر است، روضه اباعبدالله و خانوم زینب کبری فراموش نشود و حقیقتا مطمئن باشید که تنها با یاد خداست...
•┄❁🌹❁┄•
@shahid_dehghan
•┄❁🌹❁┄•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منتظران ظهور (عج):
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🔸بازیگوش
در مسیر خانه تا مدرسه، کیفش رو به هوا پرت میکرد، این کار برایش نوعی
تفریح محسوب میشد.
دوم ابتدایی بود که در مسیر برگشت به خانه به خاطر حواس پرتی اش
تصادف کرد و پایش شکست.
چند روزی در خانه بستری شد اما هیچ وقت دست از #بازیگوشی هایش بر نداشت.
به روایت.... مادر_شهید🌹🌹🌹
❤️🍃|✨بـــسم رب الـشهدا و صـدیقین✨
#شفاعت_کننده
بعداز شهادتش حسرت به دل ماندم که به خوابم بیاید. بلاخره آمد. نزدیک های صبح بود. خواب دیدم که پشت یک میز ایستاده ام و شخصی پشت آن نشسته و به امور دانشجویی رسیدگی می کند. کارت دانشجویی ام را می خواستم که ناگهان صدایی را شنیدم. به من گفت: برای من هم کارت میگیری؟! رویم را برگرداندم و #محمدرضا را دیدم. لباس سفیدی تنش بود و انگار قدش بلند تر شده بود. در خواب می دانستم که #شهید شده است. گفتم تو جان بخواه و بغلش کردم. محکم گرفتمش و شروع کردم به گریه کردن و حرف زدن. پرسیدم که مرا شفاعت می کنی؟! لبخندی زد و گفت: این حرف ها چیست، معلوم است. مطمئن باش!!
این بار محکم تر بغلش کردم و گریه هایم بیشتر شد.
#ابووصال
#نقل_شده_از_دوست_شهید
•═•🍃🌹🍃•═•
@shahid_dehghan74
•═•🍃🌹🍃•═•