#عکس_نوشته👆
#سوره_درمانے #حاجتروایی_با_ختم_حمد
✍قبل ازشروع۳صلوات
فرستدو۲رکعت نمازبه نیت
حاجت خوانَدو۳صلوات دیگر
بفرستد وازیکشنبه شروع کند
وبه تعدادبالاحمدبخواند
📚گلهاے ارغوان۱۸/۳
@shamimrezvan
❇️ #مبارزه_با_دشمنان_خدا ❇️
قسمت 7⃣1⃣
🔮 صدور حکم مرگ 🔮
برگشتم خونه ... هنوز پام رو تو نگذاشته بودم که پدرم محکم زد توی گوشم و با عصبانیت سرم داد زد: شیر مادرت، حلال بود. منم به تو لقمه حلال دادم، حالا پسرمن که درس دین می خونه، توی گوش عالم دین خدا می زنه؟ ... بعد هم رو به آسمان بلند گفت: خدایا! منو ببخش ... فکر می کردم توی تربیت بچه هام کوتاهی نکردم ... این نتیجه غرور منه .. .
در حالی که صورتش از خشم سرخ شده بود، رفت داخل و روی مبل نشست ... بدون اینکه چیزی بگم، سرم رو پایین انداختم و رفتم داخل ... چند لحظه صبر کردم ... رفتم سمت پدرم و کنار مبل، پایین پاش نشستم ...
خم شدم و دستی که باهاش توی صورتم زده بود رو بوسیدم ... هنوز نگاهش مملو از خشم و ناراحتی بود ... همون طور که سرم پایین بود گفتم: دستی که به خاطر خدا بلند میشه رو باید بوسید ... نمی دونم چی به شما گفتن ولی منم به خاطر خدا توی گوشش زدم ... اون عالم نبود ... آدم فاسقی بود که داشت جوان ها رو گمراه می کرد ...
مگه تو چقدر درس خوندی که ادعا می کنی از یه عالم بیشتر می فهمی؟ ... با ناراحتی اینو گفت و رفت توی اتاق ... .
هنوز با ناراحتی و دلخوری پدرم کنار نیومده بودم که برادرم سراسیمه اومد و بهم خبر داد که علمای وهابی تصمیم گرفتن یه جلسه عقاید بزارن و تا اعلام نتیجه هم حق خروج از کشور رو ندارم ... .
با خنده گفتم: خوب بزارن. هر سوالی کردن توکل بر خدا ... اینو که گفتم با عصبانیت گفت:می فهمی چی میگی؟ بزرگ ترین علمای کشور جلوت می ایستن ... فکر کردی از پسشون برمیای؟ ... یه اشتباه کوچیک ازت سر بزنه یا سر سوزنی بهت شک کنن، حکم مرگت رو صادر می کنن ... .
ولو شدم روی تخت ... می دونستم علمم در حدی نیست که از پس افرادی که برادرم اسم شون رو برده بود؛ بر بیام ... .
چشم هام رو بستم و گفتم: خدایا! شرمنده ام. عمر دوباره به من بخشیدی اما من هنوز قدمی برنداشتم ... راضیم به رضای تو ... .
خوشحال بودم که این بار توی بستر بیماری نمی مردم
🔮 غسل شهادت 🔮
زمان و مکان جلسه رو اعلام کردن ... جلسه توی یه شهر دیگه بود و هیچ کسی از خانواده و آشنایان حق همراهی من رو نداشت ... راهی جز شرکت کردن توی جلسه نمونده بود ...
از برادرم خواستم چیزی به کسی نگه ... غسل شهادت کردم ... لباس سفید پوشیدم ... دست پدر و مادرم رو بوسیدم و راهی شدم ... .
ساعت 9 صبح به شهری که گفتن رسیدم ...دنبال آدرس راه افتادم ... از هر کسی که سوال می کردم یه راهی رو نشونم می داد ... گم شده بودم ... نماز ظهر رو هم کنار خیابون خوندم ... این سرگردانی تا نزدیک غروب آفتاب ادامه پیدا کرد ... .
خسته و کوفته، دیگه حس نداشتم روی پام بایستم ... نمی دونستم باید خوشحال باشم یا ناراحت ... کی باور می کرد، من یه روز تمام، دنبال یه آدرس، کل شهر رو گشته باشم؟ ... نرفتنم به معنای شکست و پذیرش تهمت ها بود ... اما چاره ای جز برگشتن نبود ... .
توی حال و هوای خودم بودم و داشتم با خدا حرف می زدم که یهو یه جوان، کمی از خودم بزرگ تر به سمتم دوید و دست و شونه ام رو بوسید ... حسابی تعجب کردم ...
با اشتیاق فراوانی گفت: من از طلبه های مدرسه ... هستم و توی جلسه امروز هم بودم ... تعریف شما رو زیاد شنیده بودم اما توی جلسه امروز نفسم بند اومد ... جواب هاتون فوق العاده بود ... اصلا فکرش رو هم نمی کردم کسی در سن و سال شما به چنین مرتبه ای از علوم دینی رسیده باشه و ... .
مغزم هنگ کرده بود. اصلا نمی فهمیدم چی میگه. کدوم جلسه؟ من که تمام امروز داشتم توی خیابون ها گیج می خوردم ... گفتم: برادر قطعا بنده رو اشتباه گرفتید ... و اومدم برم که گفت: مگه شما آقای ... نیستید که چند روز پیش توی گوش اون مبلغ زدید؟ ... من، امروز چند قدمی جایگاه شما، نشسته بودم ... اجازه می دید شاگرد شما بشم؟ ...
ادامه دارد.....
@tafakornab
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
🌹 #امام_علی_علیه_السلام:
🔹 وفادارى، موجب الفت است .
📚 غرر الحكم : ج ٤ ص ١٢٠ ح ٥٥١١
〰➖〰➖〰➖
🌹 #امام_علی_علیه_السلام :
🔸 به دنبال شتاب در كار نباش، بلكه نيك به جاى آوردنش را دنبال كن؛ زيرا مردم نمى پرسند : در چه مدّت، كار را انجام داد؛ بلكه از كيفيّت صنعتگرىِ فرد سؤال مى كنند.
📚 شرح نهج البلاغة ج ٢٠ ص ٢٦٧ ح ١٠٣ .
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
اگر آرامش میخواهی
مراقب مردم نباش
اگر ادب میخواهی
درکار کسی دخالت نکن
اگر پند زندگی می خواهی
دربرابرآدمهای احمق سکوت کن
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان
👆📖سجده واجب قرآن چیست؟
و حکم کوتاهی کردن در انجام آن چیست؟
#احکام_شرعی
#آیه_سجده_دار
➖➖➖➖➖
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#هرروزیک_آیه
✨وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ
✨بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِذَا دَعَاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ
✨إِذَا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ ﴿۲۵﴾
✨ و از آیات او (خدا) این است
✨که آسمان و زمین
✨به فرمان او برپاست؛ سپس هنگامی که شما
✨را در قیامت از زمین فراخواند، ناگهان
✨همه خارج میشوید و در صحنه
✨محشر حضور مییابید(۲۵)
📚 سوره مبارکه الروم
✍آیه ۲۵
@tafakornab
@shamimrezvan
هدایت شده از خانواده بهشتی
7.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از خانواده بهشتی
#تربیت_فرزند👬👨👩👦👦
#مخصوص_والدین
✅ به نوجوانتان #مسوولیت دهید. البته به صورت پیشنهادی نه دستوری.
💟 نوجوان های مسوولیت پذیر در زندگی موفق تر هستند.
@zendegiasheghaneh
@shamimrezvan
﷽
#ضرب_المثل
ضرب المثل #زیرآب_زدن
زیرآب، در خانه های قدیمی تا کمتر از صد سال پیش که لوله کشی آب تصفیه شده نبود معنی داشت.
زیرآب در انتهای مخزن آب خانه ها بوده که برای خالی کردن آب، آن را باز میکردند.
این زیرآب به چاهی راه داشت و روش باز کردن زیرآب این بود که کسی درون حوض میرفت و زیرآب را باز میکرد تا لجن ته حوض از زیرآب به چاه برود و آب پاکیزه شود.
در همان زمان وقتی با کسی دشمنی داشتند.
برای اینکه به او ضربه بزنند زیرآب حوض خانه اش را باز میکردند تا همه آب تمیزی را که در حوض دارد از دست بدهد.
صاحب خانه وقتی خبردار میشد خیلی ناراحت میشد چون بی آب میماند.
این فرد آزرده به دوستانش میگفت: «زیرآبم را زده اند.»
@tafakornab
@shamimrezvan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بسته_سلامتے
● نوشیدن آب رو جدی بگیریم!
باورتون میشه کم آبی این بلاها رو سر بدنمون میاره؟
تست کم آبی در GIF بالا 👆رو حتما انجام دهید و برای عزیزانتون ارسال کنید.
@zendegiasheghaneh
@shamimrezvan