eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
25.7هزار دنبال‌کننده
33.3هزار عکس
18.2هزار ویدیو
224 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹شنیدید خیلی ها میگن: آب که از سر گذشت ،چه یه وجب، چه صد وجب؟ 🌸 اما خدا میگه: قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ 🌸 (ای پیامبر،از جانب من) بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف(و ستم) کرده اید!از رحمت خدا نا امید نشوید همانا خداوند همه گناهان را می بخشد ، یقیناً او بسیار آمرزنده مهربان است. ☝ یادمون باشه ، از آب یک وجب خیلی راحتتر میشه بیرون اومد تا آب صد وجب... هیچ وقت برای شروع دیر نیست .. 🌸 یعنی همیشه آغوش خدا برامون بازه ..یعنی تا هر جا که اشتباه رفتی برگرد خدا منتظرته
⚘﷽⚘ 📎...💚 میدهم سوے امیرم یڪ سلام صبح من آغاز شد با این ڪلام ڪار هر روز من از فرط فراق یڪ سلام از راه دور از روے بام السّلام اے ساڪن ڪرب وبلا من حرم خواهم همین و والسلام «اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ» ✋
🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃 ♦! 🔶دعای کسی که در خانه بنشیند و بگوید: خدایا روزی مرا برسان!این دعا مستجاب نمی شود چرا که خدا به او خطاب می کند: آیا دستور ندادم برای کسب روزی تلاش کنی؟! 🔶مردی که زنش اختیار او را کاملا به دست بگیرد،که خداوند می گوید: آیا اختیار او را به دست تو واگذار نکردم؟ 🔶فردی که دارای مال و ثروت باشد و آن را تباه کند و گوید : خدایا روزیم را برسان که خداوند میفرماید : آیا دستور ندادم که میانه رو باش و اسراف نکن. 🔶مردی که پول داشته و آن را قرض داده بدون آنکه سندی بگیرد.خداوند میفرماید: مگر تو را دستور ندادم که شاهد بگیری؟! 📚بحارالانوار؛ ج103،ص12 🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
☝️ ❌☝️ 🌎اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 10 بهمن ماه 1399 🌞اذان صبح: 05:40 ☀️طلوع آفتاب: 07:06 🌝اذان ظهر: 12:17 🌑غروب آفتاب: 17:29 🌖اذان مغرب: 17:48 🌓نیمه شب شرعی: 23:35
☝️ : ،،پس ازنمازظهرجمعه 🌺دورکعت نماز گذارد و درهر رکعت بعد از حمد ۷ توحید بخواند 🍃 ،100مرتبه 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🍃وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ این ذکر بهترین داروی ،معنوی است 📚 مفاتیح الجنان أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
👈با این 6 خوراکی 10 سال جوانتر شوید ▫️داشتن پوستی زیبا و جوان از آروزی هر خانمی است تا بتواند زیبا و جوانتر از سن واقعی خودش بنظر برسد اما پوست و زیبایی همه ی چیزی نیست که شما  برای جوانتر شدن به آن نیاز داشته باشید. بلکه داشتنی بدنی سالم و بدون مریضی علاوه بر چهره ای زیبا و پوستی صاف و بدون چروک یکی از مهم ترین فاکتور های است که برای مانند یک بانوی جوان بنظر رسیدن به آن نیاز دارید. با این 5 خوراکی معجزه کنید. ▫️ چوبه: افزایش انرژی ▫️: سلامت شبکیه ی چشم ▫️: ممانعت از پیری پوست ▫️ : کشیدگی پوست و جلوگیری از تیرگی پوست  ▫️: جلوگیری از بیماری های قلبی عروقی و عفونی ▫️: تنظیم کلسترول و فشار و گردش خون ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹این سبد گل زیبا 🍃تقدیم به شما 🌹آدینه مبارک 🍃شادی هاتون بی پایان 🌹دلتون پر از امید 🍃زندگیتون عاشقانه 🌹وهزارآرزوی زیبا 🍃نصیب لحظه هاتون 🌹آدینه تون زیبا و شاااد 🍃در کنار عزیزان تون
🌸✨دعایــے مُــجربّ ✨🌸 💠عزیز شدن نزد دیگران : 💞اگر شخصی بخواهد نزد دیگری عزیز و محترم شود به طرف راست و چپ و جهت خودش هر کدام ۴ مرتبه بگوید (یا عَزیز)  سپس به طرف مقابل بدمد البته عزیز خواهد شد . این عمل  مجرب وصحیح هست 💞برای ایجاد محبت در دل معشوق : برای ایجاد محبت در دل مقابل در روز جمعه ۱۰۰۰ مرتبه( ) را بر انار شیرین بخواند و به خورد مطلوب بدهد تا بخورد دوستی او بی نهایت گردد به گونه ای که تا روز قیامت از او جدا نشود
هر کس اين آيه را بعد از نماز جمعه يا بعد از نماز ظهر بنويسد و در خانه يا مغازه آويزان کند، خير و برکت از جانب پروردگار بر تجارت و کسب و کار او نازل ميگردد:✨ « وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ قَلِيلاً مَّا تَشْكُرُونَ » (سوره اعراف آيه10)
🌺🌸 دستنوشته شهیده زینب کمائی🌸🌺 🔺 شماره 9⃣ 🔺
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫 ⭕️ ⭕️ 👈قسمت 9️⃣ فصل سوم من تنها فرزند مادرم بودم که او با نذر و نیاز و دعا و التماس از امام حسین (ع) گرفته بود.مادرم، تاج ماه طالب نژاد، در آبادان زندگی میکرد. وقتی خیلی جوان بود و من در شکمش بودم، شوهرش را از دست داد. او زن جوانی بود که کس و کار درستی هم نداشت و یک دختر بدون پدر هم روی دستش مانده بود. برای همین، مدتی بعد از مرگ پدرم با مردی به نام درویش قشقایی ازدواج کرد. درویش قبلا زن و دو پسر داشت، اما پسر هایش دراثر مریضی از دنیا رفتند و زنش هم از غصه ی مرگ پسرهایش به روستای خودشان که دور از آبادان بود برگشت. درویش که نمی توانم به او«نابابایی» بگویم، آمد و مادرم را گرفت. درویش مرد خیلی خوبی بود و واقعا در حق من پدری کرد. مادرم بعد از ازدواج مجددش، یک بار باردار شد اما بچه اش سقط شد و او همچنان در حسرت داشتن فرزندان دیگری ماند. یادم هست که وقتی بچه بودم، همیشه دهه اول محرم در خانه روضه داشتیم. یک خانه ی دو اتاقه ی شرکتی در جمشیدآباد آبادان داشتیم. من که خیلی کوچک بودم، در خانه ی همسایه ها میرفتم و از آنها میخواستم که برای روضه به خانه ی ما بیایند. من نذر امام حسین (ع) بودم و تمام محرم و صفر لباس سیاه می پوشیدم. مادرم در همان دهه اول برای سلامتی من آش نذری درست میکرد و به در و همسایه میداد. او همیشه دلهره ی سلامتی من را داشت و شدیدا به من وابسته بود. مادرم عاشق بچه بود و دلش می خواست بچه های زیادی داشته باشد. اما خداوند همین یک اولاد را بیشتر به اش نداد؛ تازه آن هم با نذر و شفاعت آقا امام حسین (ع). من از بچگی عاشق و دلداه ی امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) بودم. زنددگی ام از پیش از تولد، به آن ها گره خورده بود. انگار دنیا آمدنم، نفس کشیدنم، همه به اسم حسین (ع) و کربلا بند بود. پنج ساله بودم که برای اولین بار همراه مادرم، قاچاقی و بدون پاسپورت، از راه شلمچه به کربلا رفتیم. مادرم نذر کرده بود که اگر سلامت به دنیا بیایم مرا به کربلا ببرد، اما تا پنج سالگی ام نتوانست نذرش را ادا کند. مادرم از سفرکربلا دوقصد داشت؛ یکی ادای نذرش و قصد دیگرش این بود که باز از امام حسین (ع) یک اولاد دیگر طلب کند. تمام آن سفر و صحنه ها را به یاد دارم. مثل این بود که به همه ی کس و کارم رسیده باشم. توی شلوغی و جمعیت حرم، خودم را رها میکردم. چندتا مرد توی حرم نشسته بودند و قرآن می خواندند. مادرم یک لحظه متوجه شد که من زیر دست و پای مردم افتاده ام و نزدیک است که خفه بشوم. بلند فریاد زد یا امام حسین (ع)، من آمدم بچه ازت بگیرم، تو کبری را هم که خودت به ام بخشیدی، میخواهی ازم پس بگیری؟ مردهای قرآن خوان بلند شدند و من را از میان جمعیت بالا کشیدند. توی همه ی مدت سفر، عبای عربی سرم بود
🌺🌸 دستنوشته شهیده زینب کمائی🌸🌺 🔺 شماره 0⃣1⃣🔺