☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘
پ
🍒 داستان آموزنده و واقعی با نام
👈 #تاخدافاصلهاینیست.... 🍒
👈 قسمت سی و هشتم
بعد از غذا گفت حالا برو مواظب مادر باش نزار ناراحت باشه...
گفتم خیلی حالش بده برگردگفت هیچ وقت برنمی گردم گفت اگر به کسی بگی من اینجا هستم میرم دیگه هیچ وقت به تو هم زنگ نمیزنم و کاری بهت ندارم گفتم نه توروخداگفت باشه برو دیر وقته.....
رفتم خونه به کسی چیزی نگفتم چون میترسیدم داداشم بره و دیگه به منم زنگ نزنه چند روز گذشت مادرم خیلی نگران بود شبها خواب نداشت میرفت تو حیاط قدم میزد دعا میکرد پدرم از اون بدتر شده بود...
زن عموم (مادر شادی) مرتب خونه ما بود یه هفته گذشت که زن عموم بزور مادرم رو میخوابوند مادرم یه دفعه از خواب
پرید خواب احسان رو دیده بود شروع کرد به گریه کردن آنقدر گریه کرد که نتوانستم خودم رو نگه دارم...
روز بعدش رفتم پیش داداشم که هرجوری شده بیارمش خونه ولی یکی از همسایهها گفت روزها خونه نیست فقط شبها میاد رفتم خونه خودمون ولی کسی نبود ؛ به زن عموم زنگ زدم گفت مادرت رو بردیم دکتر زود بر میگردیم ولی تا ساعت 9 برنگشتن پرسیدم زن عموم چی بهش گفتن؟ گفت دکترا گفتن برای مادرت فقط دعا کنید داشتم دیوانه میشدم همه عموهام و داییهام سکوت کرده بودن مادرم تو اتاق خواب بود که عموی بزرگم عصبانی شد هر چی از دهنش در اومد به عموهام گفت...
گفتم به شادی چرا آنقدر ناراحت و عصبیه عموم؟ اولش گفت چیزی نیست ولی اصرار کردم گریه کرد و گفت دکترا مادرت رو جواب کردن ؛ گفتن ببریدش خونه و براش دعا کنید...
تمام بدنم شُل شد گریه کردم تو آشپزخانه دختر عموهام دلداریم میدادن رفتم پیش مادرم با خواهر بزرگم بغلش کردیم گریه کردیم ولی مادرم فقط میگفت احسان را برام بیارید زن عموهام مارو بردن بیرون ولی گفتم میرم پیش مادرم به زور رفتم کنار نشستم همه عموهام آمدن تو اتاق خواب از مادرم حلالیت میخواستن مادرم گفت چی بهتون بگم که احسان رو ازم گرفتید همه گریه کردن میگفتن پشیمونیم بخدا قسم. گریه میکردن به این فکر افتادم که چه بلاهایی به سرش آوردن که اون شب بیرونش کردن و خودش چه بلاهایی به سرش آمده...
نمیتونستم حرف بزنم منو بردن بیرون رفتم اتاق احسان یه گوشه گریه میکردم شادی آمد گفت از احسان خبری نداری؟ گفتم نه
😏گفتم بیاد که دوباره اذیتش کنن؟ گفت نه فقط بیاد مادرت رو ببینه شاید مادرت خوب بشه...گفتم من میدونم کجاست...خیلی اصرار کرد ولی بهش نگفتم... گفتم اگر بگم دوباره عموهام اذیتش میکنن گفت نه پدرم نمیزاره... رفت پدرش رو آورد گفت شیون جان احسان کجاست...؟!؟ گفتم نمیگم میرید اذیتش میکنید گفت بخدا قسم دیگه نمیزارم کسی بهش چپ نگاه کنه گفتم تو یه زیرزمین هست گفت کجا گفتم تو فلان منطقه گفت بیا بریم بیاریمش....
عموم خیلی خوشحال شد به مادرم گفت زن داداش جان الان میرم احسان رو میارمش شیون میدونه کجاست...
مادرم بلند شد گفت کجا...؟ منم میام منم میام... عموم گفت نه تو استراحت کن الان میرم میارمش ؛ مادرم گفت نه بخدا منم میام ولی عموم نذاشت بیاد گفت حالت خوب نیست بمون خونه....
شب بود و ما رفتیم تو راه عموم زنگ زد گفت زن داداش گریه میکنه میکنه میگه من میرم پیش احسان... عموم بهشون آدرس داد گفت بیاریدش.
رسیدیم در خونه احسان.....
👈 ادامه دارد⬅️⬅️⬅️
🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃
💥برای دیدن بهترین پستها وداستانها به ما #بپیوندید_لمس_کن👇
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘
🍒 داستان آموزنده و واقعی با نام
👈 #تاخدافاصلهاینیست....🍒
👈 قسمت سی و نهم
رسیدیم در خونه احسان..
در زدیم احسان آمد در رو باز کرد به عموم پدرم و من نگاه کرد...
گفت چرا آوردیشون برو دیگه با تو هم کاری ندارم... درو بست عموم در زد گفت پسرم احسان درو باز کن باهات کار دارم ولی چراغ رو خاموش کرد... پدرم من و عموم هر کاری میکردیم درو باز نکرد تا مادرم آمد از دور گفت کو پسرم کجاست؟ احسانم کجاست؟ پدرم گفت در رو بسته باز نمیکنه...
☺مادرم در زد گفت احسان پسرم منم درو باز کن نمیخوای رو مادرت درو باز کنی..؟ احسان در رو باز کرد گفت من غلط بکنم رو تو درو باز نکنم😢 مادرم رو بغل کرد رفتیم تو احسان خواست در رو ببنده مادرم نذاشت تو بغل هم آنقدر گریه کردن که همه به گریه افتادن نمیتونستن حرف بزنن فقط گریه میکردن...
عموم گفت زن داداش بسه برات خوب نیست ولی توجه نمیکرد برادرم با دستاش اشکاش رو پاک میکرد ولی خودش داشت گریه میکرد نمیتونست حرفی بزنه زن عموم از هم جداشون کرد که گریه نکنن داداشم سرش رو گذاشت رو پای مادرم گریه میکرد مادرم از اون بدتر بود....
با خواهر بزرگم بغلشون کردم گریه امونموم رو بریده بود احسان داشت اروم تر میشد گفت مادر جان بخدا دلم برات یه ذره شده قوربونت برم بسه گریه نکن...
براش چایی و خرما گذاشت ولی بازم مادرم اروم نمیشد گفت مادر دوست داری برم دیگه هیچ وقت منو نبینی...؟ مادرم گفت نه بخدا گفت پس قوربونت برم بسه دیگه گریه نکن....
عموم رو پتو نشسته بود بلند شد محکم پتو رو از زیر عموم کشید گفت مادر جان بلند شو روی این بشین گفت نه پسرم نمیخوام... گفت نه بخدا میدونم که به فرش چندصد شانه خونت نمیرسه ولی باید رو این بشینی ؛ برای مادرم خرما آورد دانههاش رو در میآورد به زور میداد به مادرم که بخوره...
مادرم گفت چرا پشتت رو کردی به مردا گفت مادر مردی نمیبینم... همه به هم نگاه میکردن عموم گفت احسان پسرم حالت خوبه ؟ همه بهش سلام کردن مادرم گفت چرا جواب شون رو نمیدی زشته؟ گفت و علیکم سلام عموم گفت پاشو بریم خونه....
ولی هیچ جوابی نمیداد مادرم گفت بیا بریم خونه ؛ گفت مادر جان خونم اینجاست خوشت نمیاد کوچیکه؟ مادر جان بخدا هر شب مهمون دارم مادرم گفت الهی قوربون خودت و مهمونات برم چیزی براش میزاری بخورن؟
خندید گفت نه مادر جان چیزی نمیخورن من قرآن میخونم اونا هم گوش میدن خدا برام مهمون میفرسته تا دیر وقت من خوابم میبره اونا هم میرن.....
زن عموم گفت احسان بیا بریم خونهی ما گفت هیچ جا نمیام همه اصرار کردن ولی با هیچ کس حرف نمیزد... زن عموم به عموم گفت امشب بزارید بمونه منم پیششون میمونم بهش فشار نیارید گفت آخه اینجا که چیزی نیست شب برای سرما چیکار میکنید؟ گفت هرچی تونستید برامون بیارید همه رفتن منو زن عموم خواهر با مادرم پیشش موندیم برادرم گفت مادر جان پاهات رو دراز کن شروع کرد به ماساژ مادرم بعد عموم با پدرم اومدن و برامون پتو و غذا آوردن، برادر کوچیکم باهاشون اومد تا احسان رو دید پرید تو بغلش باهام شوخی میکردن پدرم کنارش نشست گریه کرد گفت احسان پسرم ببخش بیا بریم خونه بخدا هرچی دارم همه رو به نامت میزنم.....
👈 ادامه دارد⬅️⬅️⬅️
🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃
💥برای دیدن بهترین پستها وداستانها به ما #بپیوندید_لمس_کن👇
#احکام_شرعی #احکام_حق_الناس
#احکام_همسایه
⁉️سوال:
آیا نگاه كردن به حیاط همسایه گناه دارد؟
✍پاسخ :
باتوجه به اینکه نگاه کردن به حیاط دیگری بدون رضایت، باعث اذیت و آزار دیگران می شود و گناهانی مانند نگاه به نامحرم و مفسده بدنبال دارد،جایز نیست و حرام است
برای آشنایی مردم بااحکام حداقل برای یک نفر بفرستین
🌸☘🌸☘🌸☘
#هرروزیک_آیه
✨وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا
✨حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا
✨وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا
✨حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً
✨قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ
✨الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ
✨وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ
✨لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ
✨وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۱۵﴾
✨و انسان را نسبت به پدر و مادرش
✨به احسان سفارش كرديم مادرش
✨با تحمل رنج به او باردار شد و
✨با تحمل رنج او را به دنيا آورد
✨و باربرداشتن و از شيرگرفتن
✨او سى ماه است تا آنگاه كه به
✨رشد كامل خود برسد و به چهل سال
✨برسد مى گويد پروردگارا بر دلم بيفكن
✨تا نعمتى را كه به من و به پدر و مادرم
✨ارزانى داشته اى سپاس گويم و كار
✨شايسته اى انجام دهم كه آن را
✨خوش دارى و فرزندانم را برايم
✨شايسته گردان در حقيقت من به درگاه
✨ تو توبه آوردم و من از فرمان پذيرانم (۱۵)
📚سوره مبارکه الأحقاف
آیه ۱۵✍
#قدرپدرومادرانرابدانیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای_عظم_البلا☝️
#آیه_درمانی حفظ از #بدی و #بلا
هر کس این آیات را تلاوت کند و با خود همراه داشته باشد در پناه و حفاظت خدا خواهد بود از هر بدی و بلا
لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ رَبِّي عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَ يُعِيدُ وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِيطٌ بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ
📚مصباح کفعمی ص 196
┅┄🍃┄┄💕💕┄┄🍃┄┅
هدایت شده از خانواده بهشتی
🔴خطاب به زوجین بزرگوار
🎁 #هدیه_گرفتن
اگر همسرتون بهتون هدیه ای میده بهترین تشویق و تشکر اینه که با #ذوق_فراوان از هدیه اش استفاده کنید!
حتی اگه باب سلیقه تون نیست، استفاده نکردن از هدیه روش مناسبی برای ابراز مخالفتتون نیست.
از هدیه شون استفاده کنین ولی در مواقع مناسب از سلایق تون با آب و تاب براشون تعریف کنین.
یعنی یه جورایی غیر مستقیم هدایتشون کنین برای اینکه دفعه های بعدی به سلیقه شما براتون خرید کنن.
اگر انتظار دارین که همیشه بساط هدیه گرفتناتون به راه باشه انقدر ذوق کنین که به شوق تکرار ذوق شما همسرتــون هم کارشونو تکرار کنن.
هر چقدر هم مثلا لباسی که براتون خریده رو نمیپسندیــد ولی یه جوری بپوشینش که انگار بهترین لباس دنیاست...
اما با سیاست در #گذرزمان سلیقه تون رو براش تعریف کنین.
♡••࿐ #همسرانه
•┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈•
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
#تربیت_فرزند #نکات_تربیتی
👈 هرگز براي ختم دعواهای فرزندتان،
هیچ كدام از انها را قرباني نكنيد
"تو بزرگتري كوتاه بيا"
"تو كوچيكتري خجالت بكش"
"اون بچست نميفهمه تو بزرگ شدي"
با این کار نه تنها بین شما و او فاصله میفتد،
بلکه احساس تنفر نسبت به یکدیگر پیدا میکنند...
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان_کوتاه_آموزنده
👱♂مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده است.
شك كرد كه همسایه اش آن را دزدیده باشد، برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت.
متوجه شد كه همسایه اش در دزدی مهارت دارد، مثل یك دزد راه میرود و مثل دزدی كه میخواهد چیزی را پنهان كند، پچ پچ میكند.
آنقدر از شك خود مطمئن شد كه تصمیم گرفت به خانه برگردد، لباسش را عوض كند، نزد قاضی برود و شكایت كند.
اما همین كه وارد خانه شد، تبرش را پیدا كرد؛ زنش آن را جابجا كرده بود.
مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایهاش را زیر نظر گرفت و دریافت كه او مثل یك آدم شریف راه میرود، حرف میزند و رفتار میكند.
پائولو کوئیلو میگوید: همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که ما انسانها در هر موقعیتی، معمولا آن چیزی را میبینیم که دوست داریم .
☘🌱🌺☘🌱🌺
سلام و ارادت
امیدوارم ویدئوی تقدیمی با عنوان " کی میداند این، دیدارِ آخرین است؟ " تلنگری کوچک به ما باشد و اگر قبلا آن را دیدهاید پیشاپیش عذر میخواهم..
#پیام_سلامتی
✅پوست هسته سنجد غضروف ساز است:
🔹برای ترمیم شکستگی،ترک و پوکی استخوان بینظیر است؛
سردرد میگرنی را رفع و آلزایمر را کاهش میدهد
پودر هسته سنجد،غضروفسازست؛
برای ترمیم مفاصل و کمردرد آنرا با شیر میل کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ #عزت_نفس
هر چقدر هم تنها هستی
لباس خوب بپوش 👕👚
برای خودت غذای خوب بپز 🍵
خودت را به صرف قهوه ای ☕️
در یک خلوت دنج میهمان کن🥰
برای خودت گاهی هدیه ای بخر🎁
وقتی به روح احترام می گذاری😇
احساس سربلندی می کند
آنوقت دیگر از تنهایی
به دیگران پناه نمی بری..
و اگر قرار است انتخاب کنی ..
کمتر به اشتباه اعتماد می کنی
همیشه خودت باش....😊
یادمون باااااشه
عزت نفس غوغا می کند👌
#دعا_درمانی #آرامبخش
#دعابرای از بین بردن #ناراحتی های فکری🔰
❄️دعایی است منسوب به حضرت امیرالمومین علی(ع) زیر آسمان و مأیوس از غیر خداوند این ذکر شریف را بگویید :
❄️اَللّهُمَّ اِنّى اَتَوَجَّهُ اِلَیکَ بِنَبیِّکَ نَبىِّ الرَّحمَةِ وَ اَهلِ بَیتِهِ الَّذینَ اختَرتَهُم عَلى عِلمٍ عَلَى العالَمین .
❄️اَللّهُمَّ فَذَلِّل لى صُعُوبَتِها وَ حُزُونَتِها وَاکِفنى شرِّها فَاِنِّکَ اَنتَ الکافى المُعافى
وَ الغالِبُ القاهِرُ القادِر