فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام یکشنبه ۲۰ آبانتون عالی🌷
امیدوارم امروز و هر روز🌴
دلتون پر از شادی باشه🌱
وخونه هاتون پراز عشق🌸
و سفره هاتون پراز برکت🌱
و زندگيتون پرازصمیمیت☂
و عمرو عاقبتتون بخیرباشه🌺
#داستان_آموزنده
داستان واقعی و آموزنده تحت عنوان👇
#نامادری
#قسمت_نهم
آزارواذیتهای زن وبچه های پدرم ادامه داشت تا اینکه اونا تونستن پدرم روبه جرم کتک زدن زنش محکوم کن وقاضی دیه سنگینی 😡برای پدرم تعیین کرد
هواخیلی سرد بود برف ❄️زیادی باریده بود زنگ تلفن مراازخواب بعداظهری بیدارکرد سراسیمه گوشی رو برداشتم ازکلانتری بود گفتن که پدرتودارن زندان میبرن وخواسته به شما خبربدم ،،
به علی زنگ زدم 📲وموضوع رو باهاش درمیان گذاشتم وهردو به دادسرکه پدرم اونجا بود رفتیم علی بیرون منتظرشد ومن رفتم داخل که با نامادری وپسربزرگش روبه رو شدم بدون هیچ حرفی وصحبتی هردو شروع کردن به فحش وناسزا🗣به من که من باعث دعوابین اونا شدم که من بلافاصله ازاونجا رفتم تا علی متوجه اونا نشه
پیش قاضی رفتم ⚖وازش خواستم اجازه بده تا صبح پدرم روآزادکنن تا بتونم وثیقه یا فیش حقوقی شوهرم رو ببرم ولی قاضی قبول نکردو پدرموبه بازداشگاه فرستادن ومن همچنان ناراحت به خانه🏡 برگشتم ،،
وازفردای آن روز هرروزدنبال کار پدرم بودم تا تونستم شب عید پدرمو به طورضمانت آزادکنم به مدت 15روز ،،پدرم خونه ما بود وگاهی به منزل خودشون میرفت وازاونا رضایت میخواست ولی نامادریم وپسراش درقبال این رضایت ازش کل داریش که خونه سه طبقه بود🏘 رو میخواستن ،،
من موافق بودم وازپدرم خواستم که برای آسایش خود این کارو بکنه ،؛بهش گفتم که من خودم 3تاخونه دارمو احتیاج به مال پدرندارم ولی پدرم مخالفت میکرد ومیگفت حق تو رو نمیذارم اونا بخورن و اگرپدرم این کارو هم میکرد دیگه خودشم تو خونه راه نمیدادن ،،
دوروزبعدعید پدرم راهی زندان شد ومن دوباره هرروزصبح دنبال کارپدرم تا 2بعداظهرکه خسته وناامید😔 راهی خونه میشدم،،علی بارفتوامدمن به دادگاه ودادسراناراحت بود ولی میفهمید که پدرم تو این شرایط جزمن کسی رو نداره،،
💜 ادامه دارد⬅️⬅️
📚داستان های واقعی و آموزنده در کانال 👇
@tafakornab
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیشنهاد دانلود👆
🌸به خدا اعتماد کن
💜او هر چیزی را به قشنگ ترین
🌸حالت ممکن به تو می دهد
💜اما در زمان خودش...
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزریق انرژی مثبت➕
تکرار کنیم🐿🌸
قدرت کامیاب بخش خدا به یکایک ثانیههای امروزم برکت میدهد تا هم اکنون و همین جا به عالیترین ثمرات نیکو برسم.
خداوندا سپاسگزارم❣
@tafakornab
د#انرژی_مثبت👆
👆حکم پوشیدن شلوار ساپورت
📡 #احکام_شرعی
#احکام_بانوان
⚠️ #سقط_جنین به دلیل مشکلات اقتصادی
❓#سؤال: آیا سقط جنین بر اثر مشکلات اقتصادی جایز است؟
✅ #پاسخ: سقط جنین به مجرد وجود مشکلات و سختی های اقتصادی جایز نمی شود.
✔️سایت آیت الله خامنه ای- احکام پزشکی - leader.ir
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
✨وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ
دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا
لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ﴿۱۸۶﴾
✨و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند
بگو من نزديكم و دعاى دعاكننده را به
✨هنگامى كه مرا بخواند اجابت مى كنم پس
آنان بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان
✨آورند باشد كه راه يابند (۱۸۶)
📚 سوره مبارکه البقرة
✍ آیه ۱۸۶
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
💙💙💠💠💙💚💠💠💙💙💠💠💙💙
🌸داستان🌸
🌷آغاز دروغ گویی🌷
ريموند بيچ مى گويد: دختر جوانى را مى شناسم كه اكنون يك دروغگوى درمان ناپذير است. او هنگامى كه هفت سال داشت هر روز به كلاس درس مى رفت؛
پرستارى هر روز او را به مدرسه مى برد و در پايان درس نيز خودش عقب او مى رفت . خلاصه اين زن مسئول تربيت اين كودك بود.
در آن زمان ، شاگردان كلاس هر روز بر حسب نمره هاى امتحانات كتبى طبقه بندى مى شدند و شاگرد اول و دوم و... معين مى شد.
دخترك هر روز همين كه كيف به دست از كلاس خارج مى شد، با پرسش يكنواخت و حريصانه پرستارش كه مى گفت : (چند شدى ؟) رو به رو مى شد. هرگاه او مى توانست بگويد: (اول يا دوم ) كار درست بود. اما يكبار اتفاق افتاد كه سه نوبت پى در پى ، اين بچه ، شاگرد سوم شد و بايد گفت كه رتبه سوم ميان بيست و پنج نوآموز به راستى جاى تحسين دارد.
پرستارِ او ، دو بار اول بردبارى كرد، اما بار سوم ديگر نتوانست خوددارى كند. در حاليكه بچه از وحشت دچار بهت شده بود، فرياد زد: (پس اين شاگرد سومى تو پايان ندارد؟ فردا بايد اول شوى ! مى شنوى ؟!
اول ! بايد شاگرد اول بشوى !)
اين امر سخت و جدى در تمام آن روز فكر دخترك را به خود مشغول كرد و فردا هم در مدرسه دچار همين غم و وحشت بود. تمام دقت و توجهش را آن روز در انجام تكاليف و دروسش به كار برد.
اما او آن روز ، بار ديگر شاگرد سوم شناخته شد و امروز ديگر اين مصيبت و بلاى عظيمى بود!
هنگامى كه زنگ آخر را زدند، پرستار دم در كلاس در كمين اين طفلك ايستاده بود. همين كه چشمش به او افتاد فرياد زد: (چه خبر؟) دخترك كه دل گفتن حقيقت را در خودش نديد، پاسخ داد: (اول شدم !) و به اين گونه دروغگويى او آغاز شد!
چقدر از پدرها و مادرها كه به همين گونه رفتار مى كنند و به اين ترتيب بار سنگين گناهكارى و مسئوليت دروغگويى فرزندان را به دوش مى گيرند!!!!
@tafakornab
@shamimrezvan
💙💙💠💠💙💙💠💠💙💙💠💠
#درسنامه
#انرژی #مثبت
🗓چهار چيز است که نمي توان آن ها را بازگرداند...
📌سنگ...پس از رها کردن!
📌حرف...پس از گفتن!
📌موقعيت...پس از پايان يافتن!
📌و زمان...پس از گذشتن!
✅ پس مواظب سنگی که پرتاب میکنی...
✅حرفی که میزنی...
✅ موقعیتی که داری باش...
✅و مهم تر، زمانی است که از دست میدهی…
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
✅ يافتن هرچه گم شده يا مالی که ازدست رفته
🔸۷بار ذکر✨أَصبَحتُ في أَمانِ الله، أَمسيتُ في جِوارِ الله✨
ترجمه: در پناه خدا صبح كردم؛ در پناه خداواردشب شدم.
(نقل از مرحوم آیةالله بهجت ره)
@shamimrezvan