#حدیث_روز👆
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #یکشنبه 26 خرداد ماه 1398
🌞اذان صبح: 04:01
☀️طلوع آفتاب: 05:48
🌝اذان ظهر: 13:05
🌑غروب آفتاب: 20:22
🌖اذان مغرب: 20:43
🌓نیمه شب شرعی: 00:12
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌸 #ذکرروز یکشنبه ۱۰۰ مرتبه
💗یا ذَالجَلالِ والاِکرام💐
🌸ای صاحب جلال و بزرگواری
💗این ذکر موجب فتح و نصرت میشود
#نماز_آمرزش👇
✍هرڪس این نمازرادر روز1شنبه بخواندازآتش جهنم وعذاب ایمن شود↻2رڪعت ؛
رکعت اول⇦حمدو3ڪـوثر
رکعت دوم⇦حمدو3توحید
📚جمال الاسبوع۵۴
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#پیام_سلامتی
#تدابیر_فصل_امتحانات
👈 بهترین توصیه برای صبحانه ترکیبی از «عسل» یا «شیره انگور یا خرما» با «ارده» یا «خامه محلی» است.
👈 صبح دمنوشهای آرامشبخش میل کنید؛ بهترین آنها گل گاوزبان است،
👈 پیشنهادهای دیگر : دمنوش بهلیمو، به سیب، به دارچین، سیب دارچین
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌻امروزتون پراز
🍃🌼اتفاقهای خوب
🍃🌺وشگفت انگیز
🍃🌸امیدوارم
🍃🌻سلامتی
🍃🌼برکت
🍃🌺بهروزی
🍃🌸زندگی آروم
🍃🌻خوشبختی
🍃🌼ونگاه خدا💛
🍃🌺همیشه همراهتون باشه🌸🍃
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :9⃣5⃣2⃣
#فصل_نوزدهم
و دوباره به گریه افتاد.
برادرم رفت قاب عکس صمد را از روی طاقچه پایین آورد. بچه ها مثل همیشه به طرف عکس دویدند. یکی بوسش می کرد. آن یکی نازش می کرد. زهرا با شیرین زبانی بابا بابا می گفت.
برادرم دستش را رو به آسمان گرفت و گفت: «خدایا! صبرمان بده. خدایا! چطور طاقت بیاوریم؟! خدایا خواهرم چطور این بچه های یتیم را بزرگ کند؟!»
کمی بعد همسایه ها یکی یکی از راه رسیدند. با گریه بغلم می کردند. بچه هایم را می بوسیدند. خانم دارابی که آمد، ناله ام به هوا رفت. دست هایش را توی هوا تکان می داد و با حالت مویه و عزاداری می گفت: «جگرم را سوزاندی قدم خانم. تو و بچه هایت آتشم زدید قدم خانم. غصه تو کبابم کرد قدم خانم.»
زار زدم: «تو زودتر از همه خبر داشتی بچه هایم یتیم شدند.»
خانم دارابی گریه می کرد و دست ها و سرش را تکان می داد. بنده خدا نفسش بالا نمی آمد. داشت از هوش می رفت.
آن شب تا صبح پرپر زدم. همین که بچه ها می خوابیدند. می رفتم بالای سرشان و یکی یکی می بوسیدمشان و می نالیدم. طفلی ها با گریه من از خواب بیدار می شدند.
ادامه دارد...✒️
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :0⃣6⃣2⃣
#فصل_نوزدهم
آن شب جگرم کباب شد. تا صبح زار زدم. گریه کردم. نالیدم و برای تنهایی بچه هایم اشک ریختم.
از درون مثل یک پاره آتش بودم و از بیرون تنم یخ کرده بود. همسایه ها تا صبح مثل پروانه دورم چرخیدند و پابه پایم گریه کردند. نمی توانستم زهرا را شیر بدهم. طفلکم گرسنه بود و جیغ می کشید. همسایه ها زهرا و سمیه را بردند.
فردا صبح دوست و آشنا و فامیل با چند مینی بوس از قایش آمدند؛ با چشم های سرخ و ورم کرده. دوستان صمد آمدند و گفتند: «صمد را آورده اند سپاه.» آماده شدیم و رفتیم دیدنش. صمدم را گذاشته بودند توی یک ماشین بزرگ یخچالی. با شهدای دیگر آمده بود. در ماشین را باز کردند. تابوت ها روی هم چیده شده بودند. برادرشوهرم، تیمور، کنارم ایستاده بود. گفتم: «صمد! صمد مرا بیاورید. خیلی وقت است همدیگر را ندیدیم.» آقا تیمور از ماشین بالا رفت. چند تا تابوت را با کمک چند نفر دیگر پایین آورد. صمد بین آن ها نبود. آقا تیمور تابوتی را گذاشت جلوی پایم و گفت: «داداش است.»
برادرها، خواهرها، پدر، مادرش و حاج آقایم دورتادور تابوت حلقه زدند. دلم می خواست شینا پیشم بود و توی بغلش گریه می کردم. این اواخر حالش خوب نبود. نمی توانست از خانه بیرون بیاید. جایی کنار صمد برای من و بچه ها نبود.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
@tafakornab
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
#حدیث_روز
🔅 #امام_علی_علیه_السلام :
🔸 أخوكَ الصَّديقُ مَن وَقاكَ بِنَفسِهِ ، وآثَرَكَ عَلى مالِهِ ووُلدِهِ وعِرسِهِ .
🔹«برادر راستين تو، كسى است كه با جانش تو را پاس بدارد و تو را بر مال و زن و فرزندان خويش، مقدّم بدارد.»
📚 غرر الحكم : ج ٢ ص ١١١ ح ٢٠١٤
〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿
🔅 #امام_علی_علیه_السلام :
🔸 إيّاكَ وَالتَّغايُرَ في غَيرِ مَوضِعِ غَيرَةٍ ؛ فَإِنَّ ذلِكَ يَدعُو الصَّحيحَةَ إلَى السُّقمِ ، وَالبَريئَةَ إلَى الرَّيبِ .
🔹«از غيرت ورزيدن بيجا [ نسبت به زنان ] بپرهيز كه اين كار ، زن سالم [و درستكار] را به بيمارى [ و نادرستى ] مى كشانَد و پاك دامن را به گناه.»
📚 نهج البلاغة : نامه ٣١
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#احکام_شرعی #احکام_رشوه
🔸 #پول دادن برای #نمره گرفتن
⁉️ سؤال: آیا دادن پول در قبال گرفتن نمره جایز است؟
✅ پاسخ: نه جایز نیست. یعنی اگر کسی نمره بیجهت به دانشآموز بدهد و در قبالش پول بگیرد این کار خلاف و حرام است و پولی هم که میگیرد حق استفاده ندارد، زیرا حرام است و دانشآموزان و دانشجویان باید از این کار پرهیز کنند.
🔹منبع: پایگاه اطلاعرسانی دفتر رهبر معظم انقلاب
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#هرروزیک_آیه
✨وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ
✨رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ
✨وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ
✨تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا
✨تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا
✨وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا ﴿۲۸﴾
✨و با كسانى كه پروردگارشان را
✨صبح و شام مى خوانند و خشنودى
✨او را مى خواهند شكيبايى
✨پيشه كن و دو ديده ات را از
✨آنان برمگير كه زيور زندگى دنيا
✨را بخواهى و از آن كس كه قلبش
✨را از ياد خود غافل ساخته ايم
✨و از هوس خود پيروى كرده
✨و اساس كارش بر زياده روى
✨است اطاعت مكن (۲۸)
📚 سوره مبارکه الکهف
✍آیه ۲۸
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌸درخواستی🌺
#جهت_برآورده_شدن_حاجات_بزرگ
✨ به جهت مطالب عظیم و بزرگ صد بار بگوید «طه» و یک بار سوره «قل هو الله احد» را بخواند. و باز صد مرتبه بگوید «طه» و یک مرتبه سوره «قل هو الله » را بخواند.
☝️ تا هفت بار این را تکرار کند،
❖ همین که هفت مرتبه «توحید» و هشتصد بار«طه» تمام شد بعد از آن 17 بار سوره «قل هو الله احد» را تا آخر بخواند، خداوند مطلب و حاجت او را براورده می کند و بی شک عمل خواهد شد.
↫【این از مجربات است و آزموده شده است.】
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
هدایت شده از خانواده بهشتی
#همسرانه
عصبانی ماندن نسبت
به کسی که واقعاعاشقش
هستیدبرای مدت طولانی
غیرممکن است !
اگربیش از3روز ازکسی عصبانی بودید ،
مطمئن باشید
که دیگر عاشق او نیستید !
@zendegiasheghaneh
@shamimrezvan
هدایت شده از خانواده بهشتی
#تربیت_فرزند
استفاده از فضای مجازی کنترل نشده توسط کودکان و #نوجوانان باعث #بلوغ_زودرس در آنها خواهد شد و میتواند مشکلات جسمی و روحی بسیاری برای فرزندان ایجادکند.
@zendegiasheghaneh
@shamimrezvan
#داستان_کوتاه_آموزنده
✨ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘایشان ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﮐﻨﺪ .
ﻣﻼ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞ ﺳﮑﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ .
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﮐﻨﺠﮑﺎو ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻼ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺷﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺑﻬﺮ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞ ﺳﮑﻪ ﻓﺮﺍﻫﻢﮐﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻭﯼ ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ .
ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻣﻮﻋﻮﺩ ﻣﻼ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺳﮑﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺶ ﺻﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .
ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺧﺮﻭﺝ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺟﻠﻮ ﻭ ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ .
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻫﺎﺝ ﻭ ﻭﺍﺝ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﻼ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮔﻨﮓ ﻭ ﮔﯿﺞ مىﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ : ﻣﻼ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ مراميست ! ﺍﯾﻦ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟
ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪي ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : من به اين سكه ها نيازي ندارم چون كارشان را كردند !!
و ﺩﻭ ﻧﮑﺘﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪﺍﺳﺖ .
اﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ، ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺩﻗﺖ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻢ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﯾﺪ. چون برايش بهايي پرداخت كرده بوديد
_ﺩﻭﻡ اينكه من ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﺻﺤﺒﺖ كردم
چون در جيبم پول بود
در دنیای امروز
فقر آتشی است که خوبیها را می سوزاند.
و ثروت پرده ایست که بدیها را می پوشاند.
@tafakornab
@shamimrezvan