#هرروزیک_آیه
✨يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ (۳۵)
✨خداوند به نور خود هر کس را بخواهد
✨هدایت می کند(۳۵)
📚سوره مبارکه النور
✍آیه ۳۵
#دعا_درمانے #ایجاد_عشق
#افزایش_عشق_و_محبت_معشوق
به جهت محبت هر که این ختم را ۵۰۰ بار بر شیرینی بخواند در شب جمعه یا یک شنبه یا شب چهارشنبه بخواند و بدمد و بخوراند آنکس عاشق و شیفته او شود.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اَجِب یا جَبرائیلُ اللَّهُ الصَّمَدُ اَجِب یا میکائیلُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ اَجِب یا اِسرافیلُ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ اَجِب یا عِزرائیل.
بعد بگوید؛
💠فلان بنت فلان شیفته و دیوانه شده بیاید بر من که فلان بن فلانم💠
📚 تحفة الاسرار ص ۳۲۷
🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
😍ماسکی که امام صادق برای درمان #لک
و #جوش داد(محشـــر)
روزی شخصی به خدمت امام صادق از لک و جوش شکایت کرد امام فرمود به حمام برو این عمل را انجام بده، شخص رفت و سپس مدتی بعد برگشت و فرمود؛ سوگند که تنها یکبار این دستور را انجام دادم در من اثر کرد
امام فرمود: چون این عمل را انجام دادی دیگر هیچوقت از لک و جوش در تو نخواهد بود.
🔴مشاهده دستور امام صادق ع 👇
http://eitaa.com/joinchat/3619094541C3ac3f5785f
هدایت شده از درمان با آیه های نور الهی وذکرهای گره گشا
🔴مشکل اصلی خانمها؛👈 چربی داخل شکم است...
رفع لاغری با نسخههای طلایی ژل لاغری
راه حل از بین بردن چربی نقاط حساس بطور ساده
نسخه رایگان زیر نظرات حکیمان بزرگوار
در کانال #اسرار_الشفاء 👇
http://eitaa.com/joinchat/3619094541C3ac3f5785f
آموزش زیبایی طبیعی😍
💄 #ملیح_شدن صورت با لوازم آرایشی سُنتی
هدایت شده از خانواده بهشتی
❤️🍃❤️
#خانــم_هــا_توجــه_کننــد... 👇🏻👇🏻
🔸بعضی از مردها به دلیل عرف خانواده و محیطی که در آن رشد کرده اند،انجام بعضی از کارها و رفتارها برایشان سخت است.
👈اگر همسر شما برای انجام برخی امورات کراهت دارد، هرگز با وادار کردنش به انجام آن #غرورش_را_نشکنید
✅اطمینان داشته باشید با گذشت زمان هر امر شایسته ای جایگاهش را پیدا میکند و هر دوی شما رفتارهای پسندیده را به یکدیگر منتقل خواهید کرد👌
‼️ #عجله_نکنید،آرام و با اطمینان پیش بروید.
هدایت شده از خانواده بهشتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تربیت_فرزند
دانش آموزان باید ساعت 9 شب بخوابند
👈چون که هورمون رشد ساعت 21 تا
2 بامداد تشرح میشود.
کم خوابی سبب لاغری میشود و "خواب کافی کودک را" در یادگیری باهوش میکند.
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#داستان_کوتاه_آموزنده
💠یک شب برای خدا💠
🌀دزدی به خانه احمد خضرویه رفت و بسیار بگشت، اما چیزی نیافت که قابل دزدی باشد.
⚡️خواست که نومید بازگردد که ناگهان احمد، او را صدا زد و گفت ای جوان، سطل را بردار و از چاه، آب بکش و وضو بساز و به نماز مشغول شو تا اگر چیزی از راه رسید به تو بدهم، مباد که تو از این خانه با دستان خالی بیرون روی.دزد جوان، آبی از چاه بیرون در آورد، وضو ساخت و نماز خواند.
💢روز شد، کسی در خانه احمد را زد. داخل آمد و 150 دینار نزد شیخ گذاشت و گفت این هدیه، به جناب شیخ است.
⚡️احمد رو به دزد کرد و گفت دینارها را بردار و برو، این پاداش یک شبی است که در آن نماز خواندی.
حال دزد دگرگون شد و لرزه بر اعضایش افتاد.
💢گریان به شیخ نزدیک تر شد و گفت تاکنون به راه خطا می رفتم، یک شب را برای خدا گذراندم و نماز خواندم،
خداوند مرا این چنین اکرام کرد و بی نیاز ساخت،
مرا بپذیر تا نزد تو باشم و راه صواب را بیاموزم.
⚡️کیسه زر را برگرداند و از مریدان شیخ احمد گشت.
#پیام_سلامتے
☘خواص عرق نعناع !
🔸ضد نفخ
🔹ضد درد
🔸ضد اسپاسم (گرفتگی عضلات )
🔹 مفید برای هضم بهتر غذا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
💞نیکی به پدر و مادر
داستانی است
که تو آن را می نویسی
وفرزندانت
آن را برایت حکایت می کنند،
پس خوب بنویس...
#سوره_درمانی
#جهت_گشودن_بخت_دختران
هر کس آیه «49 سوره ذاریات»
را بنویسد
💕 و برگردن دختری ببندد که شوهر نکرده به لطف خداوند
به زودی ازدواج می کند.💕
#دعا_درمانے
#نفوذکلام
✨🌹برای مسخر کردن افراد :
اگر می خواهی مردم یا فردی را مسخر خود گردانی و همه در حقت محبت داشته باشن
۲۰۰ مرتبه این اذکار را بخوان
یقینا در عرض سه روز
آن شخص مطیع تو خواهد شد
و هر حاجتی که از او داشته باشی برآورده خواهد کرد و آن ذکر این است
اللهُمَّ اَنْتَ الْقادِرُ وَ اَنَا الْمَقْدُور فَمَنْ یَدَعُ الْمَقْدُورَ وَ اِلَّا الْقادِرُ یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ
نویسنده کتاب ذکر کرده این عمل مجرب است و تا به حال خلافی از آن ندیده ام
منبع :📚کنز الحسینی صفحه۸
#ذکر_درمانے
✨امام رضا؏ ؛
✨هرڪس دربستر خواب پیش ازآنکہ باحلال خود صحبت ڪند،
۱۰ بار اسم شریف 👈 " #المتڪبر "را بگوید
خداوند متعال بہ اوفرزندصالح میدهد.💫
📚بحرالغرائب ،ص۳۳
#سوره_درمانے
#ختم
🍃توسل به امام رضا(ع)🍃
✍۷روز ۷مرتبه⇦ سوره یس⇨ را بخواند
واز روز شنبه شروع کند تا روز جمعه ختم نماید،
وقت خواندن درخلوت باشد
مقصود او حاصل شود
📚شفاخانه
🍃💖🍃💖🍃💖🍃
مطابق #محاسبات_نجومی
📅 #تقویم_اسلامی_و_نجومی_یکشنبه
۱۹ بهمن ۱۳۹۹ هجری شمسی
۲۴ جمادی الثانی ۱۴۴۲ هجری قمری
هفتم فوریه ۲۰۲۱ میلادی
🌸 اذکار روز یکشنبه :
- یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه)
- ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه)
- یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت.
⛔ یکشنبه ۲۴ ماه قمری ،برای انجام کارهای #مهم خوب نیست و بیمار سختی بیند و دیر شفا یابد و زندگانی #مولود (نوزاد) امروز به دشواری گذرد..
☝ مسافرت #مکروه در صورت لزوم ، حتما باصدقه باشد
🌸 یکشنبه برای امور زیر مناسب است:
🔹امور کشاورزی
🔹 خرید و فروش
🔹تعلیم و تعلم
🔹اصلاح بین افراد
🔹دیدارهای سیاسی
☝از انجام امور مهم و اساسی و امور مربوط به ازدواج پرهیز شود .
قرض و وام هم خوب نیست .
🌷️یکشنبه شب (یکشنبه که شب شد) مباشرت، #مستحب و فرزند حاصل از آن #حافظ_قرآن گردد و به قسمت و سرنوشت خود راضی باشد ان شاءالله.
✂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،خوب است و موجب سلامتی و توانگر شدن می گردد.
♦خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری خوب است و باعث جبران کم خونی و رفع درد بدن می گردد..
💢️این یکشنبه برای #نوره_کشیدن (رفع موهای بدن با نوره) مناسب است.
🚫 یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
🚫 یکشنبه برای #بریدن_دوختن ، خریدن و پوشیدن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود.
💢 وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
#اوقات_شرعی_به_افق_تهران:
🔹 اذان صبح: ۳۴ : ۵ 🔹طلوع آفتاب: ۵۹ :۰۶
🔹اذان ظهر:: ۱۸: ۱۲ 🔹غروب آفتاب: ۳۸ : ۱۷
🔹اذان مغرب: ۵۷ : ۱۷ 🔹نیمه شب شرعی: ۳۶ : ۲۳
💫ذات الکرسی عمود ۱۲:۵۲
❣دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است.
🔴ذات الکرسی مخصوص روز #یکشنبه است
📚 منابع مطالب ما:
الدروع الواقیة سید بن طاووس، سایت کانون قرآنی، وسائل الشيعه ؛ ج7 ، باب 190.، حلیة المتقین ، ختوم و اذکار، ج 1، ص 423، مفاتیح الجنان و بحارالانوار و...تقویم المحسنین شیخ محدث کاشانی
🍃💖🍃💖🍃💖🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼خدایا تو دور نیستي
💛پس مارا موهبت عشقي
🌼عمیق و نیرومند
💛عطاڪڹ تا پرده
🌼جهلمان فرو افتد
💛و جمال تو را مشاهده ڪنیم
🌼شبتون بخیر و نیکی✨
🌹با دستهای خالی به دنیا آمده ایم
با دستهای خالی هم از دنیا خواهیم رفت
پس،
🌹نگران چیزهایی ڪه آرامش را از تو می گیرند نباش...
🌹نگرانی، مشڪل فردای تو را از بین نخواهد برد ،
اما آرامشِ امروزت را قطعا از تو خواهد گرفت...
🌹ﻧﮕﺮاﻥ ﻓﺮﺩاﻳﺖ ﻧﺒﺎﺵ..
ﺧﺪاﻱ ﺩﻳﺮﻭﺯ و اﻣﺮﻭﺯﺕ ،ﻓﺮﺩا ﻫﻢ ﻫﺴﺖ..
ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﻳﻌﻨﻲ ﻧﮕــــــــــــﺎﻩ
خدا...❣
❤️امیدوارم همیشه در نگاهش باشی
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
❤️الهی به امیدتو❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷جان را تو
صفا ده به صفای صلوات
همراه ملک شو به نوای صلوات
برهرچه خدا،
قیمتی داد ، ولـی
گلزار بهشت است بهای صلوات
خواهی که شود
مشکلت آسان بفرست
بر چهره ی دلربای
🌷محمد مصطفی (ص ) صلوات
اللّهُمَّصَلِّعَلي🌷
مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
وَعَجِّلفَرَجَهُــم🌷
#سلام_امام_زمانم❤
گل نرگس نظری کن که
جهان بی تاب است!!!
روز و شب چشم همه
منتظر ارباب است.....
مهدی فاطمه پس کی به
جهان می تابی؟
نور زیبای تو یک جلوه ای
از محراب است
🌤اللهُـمَّ عَجِّـل لِوَلِیِّکــ الــْفَرج🌤
🌹حسین جانم🌹
ای دیدنت بهانه ترین خواهش دلم
فڪری بڪن برای من و آتش دلم
دست ادب به سینه ی بیتاب میزنم
صبحت بخیر حضرت آرامش دلم
#سلام_اربابم
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
#تدبردرقرآن #شب_زنده_داری
🌷آیت اللّه جوادی آملی:
🔹 آيهای كه خدای سبحان نازل كرده اين است كه شب زندهداری و نماز شب، هم پايگاه خوب به آدم می دهد، هم منطق قوی و غنی و عقلانيّت عطا می كند
🌸 إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلاً
📖 مزمل/۶
🔹 اگر👈 إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ ( سوره اسراء/۹،) و اگر معارف قرآنی بخواهد در قلب يك انسان موحّد پياده شود بهترين راه آن #شبزندهداری است كه ﴿أَقْوَمُ قِيلاً﴾ را آنجا ادراك میكند.
📚 جلسه درس اخلاق ۱۳۹۲/۱۰/۱۹
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
#حدیث_روز☝️#عزت_دوجهان #اطاعت
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #یکشنبه 19 بهمن ماه 1399
🌞اذان صبح: 05:34
☀️طلوع آفتاب: 06:59
🌝اذان ظهر: 12:18
🌑غروب آفتاب: 17:38
🌖اذان مغرب: 17:57
🌓نیمه شب شرعی: 23:36
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
❓#آیافقرمردم_حاصل_امتحان_الهی_است_یابیکفایتی_حاکمان
🌹 ️حضرت امیر المومنین علیه السلام در نامهای به جناب مالک اشتر رضوان الله علیه فرمودند:
🔹 «وَإِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الاَْرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا، إِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لاِِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلاَةِ عَلَى الْجَمْعِ، وَسُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ، وَقِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ.».
🔹همانا ویرانی زمین به دلیل تنگدستی مردم است و تنگدستی مردم به دلیل غارت اموال از طرف حاکمانی است که به آینده حکومتشان اعتماد ندارند و از آنچه مایه عبرت است، عبرت نمیگیرند.
📚نهج البلاغة،تالیف سیدرضی، نامه۵۴
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
🌸 #ذکرروز یکشنبه ۱۰۰ مرتبه
💗یا ذَالجَلالِ والاِکرام💐
🌸ای صاحب جلال و بزرگواری
💗این ذکر موجب فتح و نصرت میشود
#نماز_آمرزش👇
✍هرڪس این نمازرادر روز1شنبه بخواندازآتش جهنم وعذاب ایمن شود↻2رڪعت ؛
رکعت اول⇦حمدو3ڪـوثر
رکعت دوم⇦حمدو3توحید
📚جمال الاسبوع۵۴
#پیام_سلامتے
✅مبارزه با کم خونی با فرنی در صبحانه:
▫️به کودکان کم خون خود در وعده صبحانه فرنی بدهید
🍲یک کاسه فرنی حاوی پروتئین ، فیبر ، آهن و اسید فولیک است
که برای کودکانی که زود به زود مریض می شوند مفید است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹روز است بیا کینه بشوییم از دل
🌹نیکو شود ار قصه بگوییم از دل
🌹باز آ که دوباره دل بهم بسپاریم
🌹بنشین که مراد هم بجوییم از دل
🌹 سلام برشما دوستان با وفا
🌹 روز زیباتون پر از شادی و نشاط
🌹 #امروزتون_پرازاتفاقات_خوب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سلام در این
🍃یکشنبه زیبا
🌹آرزو میکنم
🍃سلامتي
🌹دل خوشی
🍃شادي
🌹امنیت
🍃ایمان
🌹ثروت
🍃عاقبت بخیري
🌹روزیتون باشه
#آیه_درمانے دعای #کارگشایی
🌸قُلِ اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبادِكَ فِي ما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ «46»زمر
🌸وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا (80)اسرا
🌸وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً (81)
🌸وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً (82)اسراء
🌷از جمله خواص این آیات
🍂خریدو فروش #ملک
🍃رفع #اختلاف
🍂دعای #محبت
🍃شفای #قرآن
🍂#کارگشایی
🍃دعای بیرون رفتن از #منزل
🌷از ۱۰ تا ۱۰۰ مرتبه خوانده شود.
اگر کسی #شنبه و #یکشنبه ۱۰۰ مرتبه بخواند حاجتروا میشود❣
🌷ان شاءالله🌷
📕 راهنمای گرفتاران
بامنتشرکردن درثواب آن شریک باشید👇
👌بنابه مشکلتون ادعیه مورد نظرتون رو سرچ کنید
❇️#آیه_درمانی
#دعای_مجرب_برای_اینکه_سحربرانسان_اثرنکند
📖از سوره نساء آیه ۱۰۰:
🌻وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا🌻
🖊بر کف دست نوشته صبح ناشتا بلیسد سحر بر او کارگر نشود
📚 اسرار المقاصد ص ۳۷۱ ترجمه خوشه یی طباطبایی
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
#سرگذشت_واقعی #شهیده_زینب_کمائی
⭕️ #من_میترانیستم ⭕️
👈قسمت 7️⃣2️⃣
فصل ششم :
جنگ
هنوز در حال و هوای انقلاب بودیم که ناغافل، جنگ بر سرمان خراب شد. خانهٔ ما به پالایشگاه نزدیک بود. هر روز هواپیماهای عراقی برای بمباران پالایشگاه می آمدند. دود سیاهی که از سوختن تانک فارم بلند شده بود، همهٔ آبادان را پوشانده بود. با شروع جنگ، همه جا به هم ریخته بود. بعضی از مردم، همان اول، خانه و زندگی و شهر را ول کردند و رفتند. برای اینکه نگران مادر نباشم، او را به خانهٔ خودمان آوردیم. مهرداد چند ماه پیش از شروع جنگ به خدمت سربازی رفته بود. او در مهر سال ۵۹ در شلمچه خدمت می کرد. مهران هم به عنوان نیروی مردمی با بچه های مسجد فعالیت می کرد. مهری و مینا هم هر روز صبح برای کمک به مسجد پیروز میرفتند و هر وقت کارشان تمام می شد، خسته و گرسنه برمیگشتند. زینب و شهلا هم به مسجد قدس و جامعهٔ معلمان می رفتند و هر کاری از دستشان برمی آمد انجام می دادند.
برق شهر قطع شده بود. شب ها فانوس روشن می کردیم. من و مادرم و شهرام در خانه بودیم و دعا می کردیم. صدای هواپیما و خمپاره هم از صبح تا شب شنیده میشد. یکی از روزهای مهرماه، یکی از بچه های مسجد قدس به خانه ی ما آمد و گفت: تعدادی از سربازها به مسجد آمده اند و گرسنه اند. ما هم چیزی نداریم به آنها بدهیم. من هرچیزی در خانه داشتم، اعم از تخم مرغ وگوجه و سیب زمینی، همه را جمع کردم و به آنها دادم.بنی صدر که مثلا رئیس جمهور بود اصلاً کاری نمی کرد. هر روز که می گذشت، وضع بدتر می شد. و خمپاره و توپ بیشتر روی آبادان میریختند؛ طوری که ما صدای خراب شدن بعضی از ساختمان های اطرافمان را می شنیدیدم. اما من راضی بودم که همه ی خطرها را تحمل کنم و در آبادان بمانم. دخترها هم بی آبی و بی برقی و خطر را تحمل می کردند و حاضر نبودند از آبادان فرار کنند.
مهری و مینا برای کمک به مسجد پیروز (مهدی موعود) در ایستگاه ۱۲ میرفتند. در آنجا تعدادی از زنها به سرپرستی خانم کریمی (مادر میمنت کریمی) برای رزمندهها غذا درست میکردند. گاوهایی که در اطراف آبادان زخمی می شدند را در مسجد سر می بریدند و زن ها گوشت های آنها را تکه می کردند و آبگوشت درست می کردند و گوشت کوبیدهٔ آن را ساندویج می کردند و به خرمشهر می فرستادند. مینا بارها توی دلش از خدا خواسته بود که مهرداد هم از آن گوشت بخورد. اتفاقا یک بار که مهرداد از جبهه به خانه آمد، از ماجرای گرسنگی چندروزه در جبهه و گوشتی که خورده بود تعریف کرد و ما فهمیدیم مهرداد همان ساندویج های گوشت دست ساخته ی دخترها را خورده است.
مهران و مهرداد اصرار داشتند که ما همگی از شهر خارج شویم. همهٔ دخترها مخالف رفتن از شهر بودند. زینب هم عاشق آبادان بود و تحمل دوری از آبادان را نداشت. اصلا ما جایی را نداشتیم که برویم. در همهٔ این سال ها بچه ها حتی برای سفر هم از آبادان خارج نشده بودند. بین مهران و مهرداد و دخترها سر ماندن و رفتن از آبادان، دعوا سر گرفت. مهرداد هر چند روزی یک بار از خرمشهر می آمد و وقتی می دید که ما هنوز توی شهر هستیم عصبانی می شد. میخواست خودش را بکشد. اواسط مهرماه، خیلی از خانواده ها از شهر خارج شده بودند.
ما تا آخر مهرماه راضی به رفتن نشدیم. بابای مهران قصد داشت که ما را به خانه ی تنها خواهرش در ماهشهر یا به خانه ی فامیل های پدری اش در رامهرمز ببرد. چند سال قبل از جنگ، دخترعموی جعفر برای گذراندن دورهٔ تربیت معلم آمده بود آبادان و برای مدت زیادی پیش ما بود. من هم حسابی از او پذیرایی کرده بودم. مادرم چند بار دعوتش کرد و ماهی صبور و قلیه ماهی برایش درست کرد. منزل عموی بابای مهران در رامهرمز بود و جعفر اصرار داشت ما را به آنجا ببرد. تا آخر مهرماه راضی به رفتن نشدیم.
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
#سرگذشت_واقعی #شهیده_زینب_کمائی
⭕️ #من_میترانیستم ⭕️
👈قسمت 8️⃣2️⃣
اوضاع شهر روز به روز خراب تر می شد. بازار و مغازه ها تعطیل شده بود. مواد غذایی پیدا نمی شد. نان گیر نمی آمد. حمله ی عراقی ها هم هر روز سنگین تر می شد. مردم بعضی از محله ها در کوچه و خیابان هایشان سنگر ساخته بودند و در سنگرها زندگی می کردند. ولی ما سنگر نداشتیم. توی خانه ی شرکتی خودمان زندگی می کردیم. حیاط سیمانی خانه زیر دوده ی سیاه پیدا نبود. مخزن های نفت پالایشگاه آتش گرفته بودند و شبانه روز در حال سوختن بودند و دوده ی سیاه آنها حیاط همه ی خانه های اطراف پالایشگاه را پر کرده بود.
یکی از روزهای آخر مهرماه، مهران و مهرداد دوتایی با عصبانیت به خانه آمدند و گفتند: شما باید از شهر بروید. من و مادرم مخالفت کردیم. مهرداد گفت: شما که مخالفت می کنید، اگر عراقی ها آمدند وارد خانه شدند، با دخترها چه می کنید؟ من گفتم: توی باغچهٔ خانه گودالی بکنید، ما را در گودال خاک کنید. آن روز مهری و مینا از دست برادرها فرار کردند و به مسجد پیروز رفتند و آنجا پنهان شدند. مهران و مادرم به دنبال دخترها به مسجد پیروز رفتند. بابای مهران و پسرها مصمم شده بودند که ما را از آبادان بیرون ببرند. مهری و مینا توی مسجد قایم شده بودند و حاضر به ترک آبادان نبودند. مهران به زور آنها را از مسجد بیرون آورد و به خانه برگرداند. من تسلیم شده بودم و با دخترها حرف میزدم که آنها را راضی به رفتن کنم. اما دخترها مرتب گریه می کردند و اعتراض داشتند. مینا که عصبانی تر از بقیهٔ دخترها بود، شروع به داد و فریاد کرد و گفت: من از شهرم فرار نمی کنم، میخواهم بمانم و دفاع کنم. مهرداد، که از دست دخترها عصبانی بود و غضه ی ناموسش را داشت و از اینکه دخترها دست عراقی ها بیفتند وحشت داشت، برای اولین بار خواهرش را زد. مهرداد با عصبانیت آن چنان لگدی به سمت مینا پرت کرد که یک طرف صورت مینا کبود شد.
روز خیلی بدی بود؛ حمله ی دشمن یک طرف، ترک خانه و شهرمان و دعوای خواهر و برادرها یک طرف دیگر، اعصاب همهٔ ما خرد شده بود. در طی همه ی سال هایی که آبادان زندگی کردیم، هیچ وقت بین بچه هایم دعوا و ناراحتی نشده بود. تا یادم می آمد، پسرها و دخترهایم همه کس هم بودند و به هم احترام می گذاشتند. اما آن روز پسرها یک طرف فریاد میزدند و دخترها یک طرف. تک تک بچه ها به آبادان وابسته بودند. در همه ی سال های زندگی مان حتی یک مسافرت نرفته بودیم. همهٔ خوشی ما همان خانه و محله و شهر خودمان بود. کسی را هم نداشتیم که خانه اش برویم. تنها عمه ی بچه ها که شوهرش عرب و آشپز شرکت نفت بود، در ماهشهر زندگی می کرد. او هشت تا بچه داشت. هیچ وقت مزاحم او نشده بودیم. خانه ی فامیل های بابای مهران در رامهرمز هم نرفته بودیم. حالا با این وضع باید همهٔ ما به عنوان جنگ زده و خانه از دست داده به جاهایی می رفتیم که تا آن روز با عزت هم نرفته بودیم.
ما دلخوشی به آینده داشتیم. فقط چند دست لباس برداشتیم. به این امید بودیم که جنگ در چند روز آینده یا چند ماه آینده تمام می شود و به خانهٔ خودمان برمی گردیم. فقط مینا و مهری حاضر نشدند که لباس جمع کنند. تا لحظه ی آخر کتاب مفاتیح در دستشان بود و دعا میخواندند و از خدا می خواستند که یک اتفاقی بیفتد، معجزه ای بشود که ما از آبادان بیرون نرویم. غم سنگینی هم در صورت زینب نشسته بود. حرف نمی زد. چون کوچک ترین دختر بود، به خودش اجازه نمی داد که خیلی مخالفت کند. سنش کم بود و میدانست کسی به او اجازه ی ماندن نمی دهد.
ادامه دارد.....