eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
25.8هزار دنبال‌کننده
33.4هزار عکس
18.2هزار ویدیو
224 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
چادرمو سر کردم پلہ هارو تند تند رفتم پاییـݧ چادرمو مرتب کردم ودر و باز کردم چیزے و کہ میدیم باور نمیکردم ـ اردلاݧ بود ریشاش بلند شده بود .یکمے صورتش سوختہ بود و یہ کولہ پشتے نظامے بزرگ هم پشتش بود اومدم مث بچگیاموݧ بپرم بغلش ک رفت عقب کجا؟؟؟زشتہ تو کوچہ خندیمو همونطور نگاهش میکردم چیہ خواهر ؟؟نمیخواے برے کنار بیام تو؟؟؟ اصلا نمیتونستم حرف بزنم رفتم کنار تا بیاد تو درو بستم و از پلہ ها رفتیم بالا چشمم خورو بہ دستش کہ باند پیچے شده بود و یکمے خوݧ ازش بیروݧ زده بود دستم و گذاشتم رو دهنمو گفتم :خدا مرگم بده چیشده داداش خندید و گفت :زبوݧ باز کردے جاے سلامتہ؟؟چیزے نیست بیا بریم تو داداش الاݧ برے تو همہ شوکہ میشـݧ وایسا مـݧ آمادشوݧ کنم رفتم داخل و گفتم :یااللہ مأموره گازه حجاباتونو رعایت کنید ماماݧ با بے حوصلگے گفت:مامور گاز تو خونہ چیکار داره نمیدونم ماماݧ مثل اینکہ یہ مشکلے پیش اومده زهرا سریع چادرشو سر کرد و برای ماماݧ هم چادر برد ـ خیلہ خوب باباتم صدا کـݧ باشہ چشم .بابا ؟؟؟ بیا مامور گازه بابا از اتاق اومد بیرونو گفت :مامور گاز ؟؟؟خوب تو خونہ چیکار داره؟؟ نمیدونم بابا بیاید خودتوݧ ببینید بابا در خونہ و باز کرد و با تعجب همینطور بہ اردلاݧ نگاه میکرد اردلاݧ بابا رو محکم بغل کرد و دستش و بوسید بابا بعد از چند ثانیہ بہ خودش اومد و خدا رو شکر میکرد از سرو صداے اونها ماماݧ و زهرا هم اومدݧ جلوے ماماݧ تا اردلاݧ دید دستاشو آورد بالا و گفت یا حسیـݧ ،خدایا شکرت خدایا هزار مرتبہ شکرت بعد هم اردلاݧ و بغل کرد و دستشو گرفت زهرا هم با دیدݧ اردلاݧ دستشو گذاشت جلوے دهنشو لیواݧ از دستش افتاد . اردلاݧ لبخندے بهش زد ،لبشو گاز گرفت و دستشو بہ نشونہ ے شرمنده ام گذاشت رو چشماش ماماݧ دست اردلاݧ و ول نمیکرد ،کشوندش سمت خونہ همہ جاشو نگاه میکرد وازش میپرسید ،چیزیت نشده؟؟ اردلاݧ هم دستشو زیر آستینش قایم کرده بود و میگفت :ݧ سالم سالمم مادر مـݧ ماماݧ از خوشحالے نمیدونست باید چیکار کنہ اسماء مادر براے داداشت چاے بیار ،ݧ میوه بیار ،شیرینے بیار،اصـݧ همشو بیار باشہ چشم زهرا اومد آشپز خونہ دستاش از هیجاݧ میلرزید و لبخندے پر،رنگ رو صورتش بود چهرش هم دیگہ زرد و بے حال نبود محکم بغلش کردم و بهش تبریک گفتم خدا رو شکر اونشب همہ خوشحال بودݧ . رفتم داخل اتاقم ،رو تختم نشستم و یہ نفس راحت کشیدم گوشیمو برداشتم و شماره ے علے و گرفتم الو؟؟؟ جوابشو ندادم دوست داشتم صداشو بشنوم دوباره گفت :الو؟؟؟همسر جاݧ؟؟؟ قند تو دلم آب شد اما بازم جواب ندادم گوشے و قطع کرد و خودش زنگ زد الو؟؟اسماء جاݧ؟؟؟ الو سلام علے پووووفے کردو و گفت :چرا جواب نمیدے خانوم نگراݧ شدم آخہ میخواستم صداے آقامونو گوش بدم خندیدو گفت :دیوووونہ جاݧ دلم کار داشتے خانوم جاݧ؟؟؟ اووهوممم علے اردلاݧ اومده اردلاݧ؟شوخے میکنے.چہ بے خبر؟ آره والا دیوونست دیگہ چشمتوݧ روشـݧ مرسے همسرم .شب بیا خونہ ما واسہ شام دیگہ؟ آره بہ شرطے کہ خودت درست کنے چشم چشمت بی بلا پس زود بیا .فعلا فعلا . نیم ساعت گذشت .علے با یہ شیرینے اومد خونموݧ. بعد از شام از قضیہ ے امروز کہ ماماݧ فکر کرده بود اردلاݧ و دیده بحث شد ... ادامــہ دارد....
(ع): درسالی سرد و پر از زلزله که شرق وغرب زمین دراختلاف باشند منتظرفرج باشید! 📚(یوم‌الخلاص‌،ص‌543، 📚بیان‌ الائمه‌(ع‌)ج‌2،ص‌431) 〰➖〰➖〰➖〰➖ ⁉️عجایب آخرالزمان ⭕️ازدواج با حیوانات ✨ امام صادق (ع): آنگاه دیدی با حیوانات آمیزش و ازدواج می کنند منتظر آمدن قائم ما باشید... 🖌اکمال الدین ،ج 2،ص 650  💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّڪ الْفَرَجـ 💚 🔻 بصیرت افزایی ڪنیم 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💨💦💧 ❓سوالی که خیلی از والدین می پرسن🤔 دخترمون🙋🏻‍♀️ تازه به سن بلوغ رسیده و روزه براش خیلی سخته تکلیفش درماه رمضان چیه؟ 🎬 کمتر از2️⃣دقیقه بیاموزید بفرستید واسه دخترخانوم دارها
ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ ✨لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ ﴿۵۵﴾ ✨پروردگار خود را به زارى و نهانى بخوانيد ✨كه او از حد گذرندگان را دوست نمى دارد (۵۵) 📚 سوره مبارکه الأعراف ✍آیه ۵۵
5.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعا کن و بعد همه چیز رو رها کن و فقط به خدا اعتماد کن تا درهای مناسب رو تو بهترین زمان برات باز کنه... ‌
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روی باور فراوانی و لیاقت زیاد کار کنید. شما لایق داشتن بهترین زندگی هستید . ❤️🕊❤️ گذشت زمان چه قدرتی داره! خیلی ها رو از عرش به فرش پایین میاره و خیلی ها رو از فرش به عرش میرسونه باور کنید لایق بهترین هایید صبر کنید و جایگاهتون رو بدست بیارید..
هدایت شده از خانواده بهشتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۰ 💞 شنیدن عبارت : 🌸برای یک مرد… او را برای مصاف با سخت ترین ها ی زندگی زره پوش می کند ...و آماده می شود …. توان می گیرد… برای آنکه بیشتر بکوشد …مرد احساس می کند حتی قدش بلند تر شده است …. چون به مرد بودنش افتخار می کند ❤ شنیدن عبارت : 🌸 برای زن آنچنان انرژی و توان مضاعفی برایش ایجاد می کند که آمادگی این را می یابد که لحظه ای پس از شنیدن این جمله یک خانه تکانی مفصل به راه بیاندازد … و همه جای زندگی را با … از نو بیاراید .. ❤ شنیدن عبارت : 🌸 برای فرزندت خصوصا وقتی روی دو زانو می نشینی و خودت را هم قد فرزندت می کنی و چشم در چشمش می گویی یعنی من هستم ..خیالت راحت … و یادت باشد آن شب فرزندت دیرتر ولی آرامتر و آسوده تر می خوابد پس از شنیدن این جمله از والدینش … 🌸فرقی نمی کند معشوق باشی یا …پدر یا مادر … فرزند یا همسر ، عبارت را جدی بگیریم ، این عبارت غوغایی به پا می کند. ☝نگذارید و در دنیای درونتان حبس شود . ‎♡• •♡
┄┅═⁦⁦🇮🇷⁩═┅┄ 👌 بزودی در قدس نماز جماعت خواهید خواند،انشاالله ببینید و ببینیم. 🌷مقام معظم رهبری. 🌹 خون بهای سردار عزیزمان فتح قدس خواهد بود ان شالله به زودی . 🌺 روز جهانی قدس گرامی باد ┄┅═⁦⁦🇮🇷⁩═┅┄
✨﷽✨ ✅ داستان واقعی کریم پینه دوز 👈 خانه خریدن امام زمان عج برای مستاجر تهرانی 💠 نامش کریم بود، سید کریم محمودی، شغلش کفاشی بود، در گوشه ای از بازار تهران حجره ی پینه دوزی داشت، جورَش با مولا جور بود، می‌گفتند علمای اهل معنای آنروزِ تهران مولا هر شب جمعه سَری به حجره اش می‌زنند و احوالش را می‌پرسند مستاجر بود، درآمدِ بخور و نمیری داشت، صاحبخانه جوابش کرد، مهلت داد به او تا ده روز بعد تخلیه کند خانه را، کریم اما همان روز تصمیم گرفت خالی کند خانه را تا غصبی نباشد، پول چندانی هم نداشت برای اجاره ی خانه، ریخت اسباب و اثاثیه اش را کنار خیابان با عیال و بچه ها ایستاده بود کنار لوازمش، مولا آمدند سراغش، سلام و احوالپرسی،فرمودند به کریم پینه دوز، کریم ناراحت نباش، اجدادِ ما هم همگی طعم غربت را چشیده اند، کریم که با دیدن رفیقِ صمیمی اش خوشحال شده بود بذله گوئی اش گُل کرد و گفت :درست است طعم غریبی را چشیده اند اجداد بزرگوارتان، اما طعم مستاجری را که نچشیده اند آقاجان، مولا تبسمی کردند به کریم... یکی از بازاریان معتمد تهران شب خواب امام زمان ارواحنافداه را دید، فرمودند مولا در عالم رویا، حاجی فلانی فردا صبح می روی به این آدرس، فلان خانه را می خری و میزنی بنام سید کریم پیرمرد بازاری صبح فردا رفت به آن نشانی، در زد، گفت به صاحب خانه، می‌خواهم خانه ات را بخرم، صاحبخانه این را که شنید بغضش ترکید، با گریه گفت به پیرمرد بازاری گره ای افتاده بود در زندگی ام که جز با فروش این خانه باز نمی شد، دیشب تا صبح امام زمانم را صدا میزدم... اما آقاجان! ای کاش ما هم مثل سید کریم و آن مرد خانه دار می توانستیم چشمان زهرایی تان را زیارت کنیم،هرچند روزگار ما روزگار غیبت امام زمان مان است، اگرچه وجود مبارک تان برای ما حاضر و غائب ندارد و همه ی عالم در تسخیر نگاه مهربان شماست... نشسته باز خیالت کنارِ من اما دلم برای خودت تنگ می شود چه کنم!؟ 📚برداشتی آزاد از تشرفات سید کریم محمودی ملقب به کریم پینه دوز 🌸 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 🌸
(روزهای چشم براهی) عاقبت روزی گره خواهد گشود از بند ما عاقبت روزی شود از عمقِ دل لبخند ما جمعه های بی تو اما پر شده از چون و چند خسته شد تقویم از اما و چون و چند ما... " اللّهم عَجِّل لِوَلیک الفَرج "
🌼 توسّل به حضرت بقيّة اللَّه عجّل اللَّه تعالي فرجه در مشکلات ( يا ) " ✍ روايت شده است : اگر مؤمني که امري از امور دنيوي يا اخروي بر او سخت شده، به صحرا رود و اين دعا را هفتاد مرتبه بخواند، امداد و کمکي از جانب حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه به او ميرسد. 🌸 يا فارِسَ الْحِجازِ أَدْرِکْني، يا أَبا صالِحِ الْمَهْدِيَّ أَدْرِکْني، يا أَبَا الْقاسِمِ أَدْرِکْني أَدْرِکْني وَلاتَدَعْني، فَإِنّي عاجِزٌ ذَليلٌ. 📚منتخب الختوم : 196. 📚 صحیفه مهدیه (سلام الله علیه) 🌹 اللهمَّ صَلِّ علُى مٌحُمٌدِِ والُ مٌحُمٌدِ و عجل فرجهم
اگرسحرها باکسالت بیدار می‌شوید عدسی بخورید سرشار از آهن، فسفر و فولات که عملکرد مغز را بهبود بخشیده و به رفع خستگی کمک میکند