eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
26.1هزار دنبال‌کننده
33.4هزار عکس
18.3هزار ویدیو
224 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃 مطابق 📅 ششم مرداد ۱۳۹۹ هجری شمسی ششم ذی الحجه ۱۴۴۱ هجری قمری ۲۰ ژوئیه ۲۰۲۰ میلادی 🌺 صدقه اول صبح فراموش نگردد. 🌸 اذکار دوشنبه : - یا قاضی الحاجات(100 مرتبه) - سُبحانَ اللهِ و الحَمدُللهِ(1000 مرتبه) - یا لَطیف (129 مرتبه) برای کثرت مال دوشنبه ساعت ۸:۴۳قمر وارد برج عقرب می گردد و چهارشنبه ۸ مرداد ساعت ۸:۵۵ قمر از برج عقرب خارج می گردد. 🚫 در طول مدت از انجام امور اساسی، مهم و زیر بنایی زندگی بپرهیزید. مخصوصا عقد و ازدواج، انعقاد نطفه فرزند، سفر، شروع کار جدید ، امور لباس و... ☝ اگر در این مدت مجبور به انجام کاری بودید صدقه دادن ، خواندن آیت الکرسی و توکل بر خدای متعال را فراموش نکنید. ❌نکته: (برخی بزرگان ، صبر نمودن برای امور مهم را تا حدود یکی دو روز بعد از قمردرعقرب نیز سفارش نموده اند). 🌸 دوشنبه برای کارهای زیر مناسب است : 🔹طلب حاجات و رفع نیازهای معاش 🔹امور کشاورزی 🔹انجام معالجات و درمان 🔹 حفر چاه و قنات 🌹 نوزادی که امروز به دنیا بیاید خوش روزی و از آفت و بلا به دور باشد ان شاءلله. 🌷 مباشرت جهت فرزند دار شدن دراین دوشنبه شب (دوشنبه که شب شد ) خوب است و باید از آن کرد. ✂ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، خوب نیست و سبب فقر و بی پولی و بلا می گردد . 🚫 یا از نظر قمری هم در این روز خوب نیست و موجب درد و رعشه در اعضا می گردد. 🔹 دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی دارد و موجب دولت یافتن می گردد. 👕 دوشنبه برای بریدن، دوختن ، خریدن و پوشیدن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت می شود. 🔴 ️ این دوشنبه برای (رفع موهای بدن با نوره) مناسب نبست. ✴️️ وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) 🔹اذان صبح: ۳۰ : ۴ 🔹طلوع آفتاب:۰۹ : ۶ 🔹اذان ظهر:: ۱۱: ۱۳ 🔹غروب آفتاب: ۱۳ : ۲۰ 🔹اذان مغرب: ۳۳ : ۲۰ 🔹نیمه شب شرعی: ۲۱: ۰۰ 💫ذات الکرسی عمود ۲:۴۴ ❣دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است. 🔴ذات الکرسی مخصوص روز است 📚 منابع مطالب ما: 📚 منابع مطالب ما: الدروع الواقیة سید بن طاووس، سایت کانون قرآنی، وسائل الشيعه ؛ ج7 ، باب 190، حلیة المتقین، ختوم و اذکار، ج 1، ص 423، مفاتیح الجنان و بحارالانوار و تقویم المحسنین شیخ محدث کاشانی @shamimrezvan ღگشا👆👆 💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃💖
🇮🇷خداوند نام و خداوند جای  🇮🇷خداوند روزی ده رهنمای 🇮🇷خداوند کیوان و گردان سپهر 🇮🇷فروزنده ماه و ناهید و مهر @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آن دم که حــــق جمله عالـــــــم آفریـد صدایی از حـق برگوش عـرشیان رسید گفت حـــق این ذکــــر را دائم بگوئید صلوات بر محمد و آل محمد شد پدید 💎اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍوعَجِل فَرَجَهُم💎 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💚 🦋 ✅شوکت و قدرت فوق العاده امام زمان ✍امام رضا در ضمن روایتی میفرماید: قائم، کسی است که هرگاه خروج کند، در سنّ پیری است اما سیمایی جوان دارد؛ و آنچنان قدرت جسمی دارد که اگر دستش را به بزرگترین درخت روی زمین بیاندازد، می تواند آن را از ریشه برکند و اگر در میان کوه ها صدایش را بلند کند، سنگ های کوه ها قطعه قطعه شوند، عصای موسی و انگشتر سلیمان همراه اوست. 📚کشف الغمه ۴۴۵:۳ ؛ اعلام الوری ۴۰۷ 💎تعجیل درفرج صلوات🍃 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🖇 ....❤️ بہ رسم باادبان احتـرام اضافہ ڪنیم براے عـرض ارادٺ قیـام اضافہ ڪنیم بہ سمٺ حضرٺ ارباب خم شویم همہ بہ ذڪرصبح کمی هم سلام اضافہ ڪنیم «اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ» @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️دلی که درآن حکمت نیست۰۰۰ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز ٦ مرداد ماه ١٣٩٩ 🌞اذان صبح: ٠۴.٣٠ ☀️طلوع آفتاب: ٠٦.٠٩ 🌝اذان ظهر: ١٣.١١ 🌑غروب آفتاب: ٢٠.١٣ 🌖اذان مغرب: ٢٠.٣٣ 🌓نیمه شب شرعی: ٠٠.٢١ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️روزی که گذشت۰۰۰۰۰☝️ 👆دوشنبه یاقاضی الحاجات(ای برآورنده حاجتها)×صد ✍🏻هرکس نمــاز2شنبه رابخواندثواب۱۰حج و۱۰عمره برایش نوشته شود 2رکعت ؛ درهر رکعت بعدازحمد یک آیة‌الکرسی ،توحید ،فلق وناس بعد از سلام۱۰ استغفار @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام🌺 دوشنبه تون با نشاط گلهای مهربان امروزتان شیرین آرزو دارم کوله بار امروزتون پراز آرامش، برکت سلامتی، عشق بخشش ومعرفت باشه لحظه لحظه ی زندگیتون سرشاراز آرامش🌸 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✅صبحانه از منظر طب سنتی! معده های سرد ⇦ مربای بالنگ، مربای به، مربای هویج و مربای پوست پسته معده های گرم ⇦ عسل، شیربرنج با دارچین، مربای آلبالو وشیره انگور @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💎این دعا تمام دُر،دشت وڪوه را مـے ڪـند 🅾برای وسعت رزق و روزی و رسیدن به مال آیه 2-3 سوره طلاق را به این شکل ختم نماید: ✳️ابتدای ختم جمعه یا یا باشد و اگر باشد بهتر است. 🅾تا چهل روز هر روز 159 مرتبه آیه شریفه را بخواند و بهتر است بعد از نماز صبح باشد. ✳️فقط در روز چهلم 179 مرتبه باشد و در ابتدای ختم برای استجابت حاجت، غسل حاجت نموده دو رکعت نماز بخواند و صد مرتبه صلوات بفرستد 🅾(در روز اول) و روز آخر بعد از اتمام، صد صلوات بفرستد. شڪ نڪند و ناامید نشود و اگر بار اول به نتیجه نرسید تڪرار ڪند که انشاءالله به مراد می رسد. 👈گشایش ڪارها ✳️به تجربه رسیده است که هر ڪس هر روز به خواندن آیه مبارکه «من یتق الله...» «آیات 3-2» سوره طلاق همت ڪند مهمات و گشایش امورات بسته خود را خواهد دید. 🔮منبع: قرآن درمانی روحی و جسمی، ص260 @shamimrezvan ღگشا👆👆
💰 این ذڪر را از روز ⇦دوشنبه یاچهارشنبه شروع کندروزی ✨⇦۱۵۳ بارتا۴۰روز و ✨روزچهلم که ⇦۱۷۸بار بخواند یافتّاحُ یارزّاقُ یاواسِعُ 📚هزار ویک ختم۱۱۴ @shamimrezvan ღگشا👆👆
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی ✍ بخش اول 🌼🌸پشتمو دادم به در و با دست دیگم در حیاط خلوتو باز کردم ، تا اگر اومد تو از اون طرف فرار کنم ولی اون زیاد فشار نداد در حالیکه بلند می خندید گفت : می بینمت خوشگله ….می لرزیدم وعصبانی بودم یک سئوال برام پیش اومد مگه اعظم خونه نبود پس چرا اجازه داد حسین همچین کاری بکنه …. 🌸🌼تازه متوجه شده بودم که انباری از تو اتاق قفل داره و من نمی تونم اونو از تو ببندم باید فکری می کردم دیگه احساس امنیت نداشتم همون جا روی زمین نشستم فقط لبهامو گاز می گرفتم و به خودم می پیچیدم یک دفعه یه چیزی دوباره خورد به در از جا پریدم صدای عمه …عمه ی فرید که بلند شد خیالم راحت شد و درو باز کردم خودشو انداخت تو بغل من دستهای کوچولوش حلقه کرد دور گردنم مثل اینکه دلش برام تنگ شده بود … 🌼🌸بردمش روی تخت و کمی باهاش حرف زدم ولی چشمم به در بود بعد اونو گذاشتم دم در تا بره صدای حسین و اعظم رو شنیدم که داشتن خدا حافظی می کردن …. سر شب هادی اومد ولی سراغمو نگرفت خیلی منتظرش شدم ولی نیومد کیفم رو باز کردم تازه چشمم به غذاهایی که زن عمو فرستاده بود افتاد . 🌸🌼بازش کردم یک ظرف خورشت قیمه بود و زیرش یک ظرف پلو, سبزی خوردن و نون هم گذاشته بود …زیاد اشتها نداشتم ولی یه کم خوردم و بقیه اش رو گذاشتم برای فردا و تا دیر وقت تکلیف هامو انجام دادم و درس خوندم … خیلی برام جالب بود که وقتی درس می خوندم همه چیز فراموشم می شد شاید اونشب من به اندازه ی دو ماه ریاضی و فیزیک حل کردم ….. 🌼🌸ولی موقع خواب دوباره یاد حسین افتادم و حرکت بدی که کرد و با خودم گفتم نترس برو به هادی بگو این دیگه شوخی بر دار نیست تا چیزی نشده بهش بگو با این فکر خوابیدم و صبح قبل از هادی رفتم بیرون و منتظرش شدم ….. 🌸🌼رفتم جلو و سلام کردم ..گفت : به به رویا خانم یاد داداشت افتادی ؟ گفتم : من یاد تو افتادم ؟ ببین با من داری چیکار می کنی …..آخه چرا هادی من که جز تو کسی رو ندارم ….زد پشت دستش که اِی بابا تو رفتی غریبه ها رو آوردی تو به خاطر یک اتاق و چندر قاز پول منو به اونا فروختی و سکه ی یک پول کردی بعد من مقصرم ؟چیکارت کردم مگه غیر از اینه که دارم خرج تو رو میدم و ازت نگه داری می کنم ؟ 🌼🌸وظیفه م ولی تو نباید چشم رو داشته باشی …. گفتم : تو از حال من بی خبری می دونی دیروز حسین با من چیکار کرد ؟ گفت بله اونم می دونم اعظم گفت بدبخت اومده باهات سلام و احوالپرسی کنه توم درو زدی بهم و بهش فحش دادی و آبروی منو پیش برادر زنم بردی ….گفتم هادی به خدا این طوری نبود به من حرفای بدی زد منم ترسیدم اگر دوباره بیاد چیکار کنم ؟ گفت نمیاد مگه مرض داره بیاد به تو حرف بد بزنه و بره …خواهر جون اگر می خوای تو این خونه زندگی کنی با ما بساز ما که دشمن تو نیستیم اینو بفهم ……. 🌼🌸گفتم تو که دشمن من نیستی می دونی من هر روز چطوری میرم مدرسه و چی می خورم ….سرشو به علامت بی حوصلگی چند بار تکون داد و گفت : بله یواشی میری تو آشپزخونه و غذایی که اعظم برات گذاشته می خوری …..اونوقت یه چیزی چرا دست می کنی تو کیف اعظم چرا پول لازم داری از خودم نمی گیری ……چهار تا انگشتم رو گذاشتم لای دندونام و فشار دادم و اشکهام ریخت …… 🌸🌼چی دیگه می خواستم بگم هادی تا اونجایی که میشد پر بود و حرف من دیگه فایده ای نداشت اگر می خواستم ادامه بدم دهنم باز می شد که تو و زنت دزدین یا من و ماجرای خونه رو می گفتم این بود که همین طور که گریه می کردم و دستم زیر دندونام بود دویدم و تا سر خیابون یک نفس رفتم …… 🌼🌸باز وقتی مدرسه تعطیل شد جایی رو نداشتم که برم مجبور شدم برگردم هممون جا در زدم …در باز شد ولی کسی رو ندیدم رفتم تو یک مرتبه حسین رو دیدم که پشت در قایم شده بود و نیشش تا بنا گوش باز بود با سرعت رفتم بطرف ساختمون پرید از پشت یقه ی منو گرفت کشید طرف خودش داشتم سکته می کردم برگشتم و با کیف کوبیدم تو صورتش و داد زدم اعظم … اعظم بیا این برادر وحشی تو بگیر …. @tafakornab @shamimrezvan ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○