🔹#با_امام_حاضر ٨ امام زمانت را خوشحال کن! اهل کوفه است و کارش تجارت ابریشم در کنار کارش دائما مشغول کسب علم و دانش بود و هیچگاه آن را ترک نکرد. معتقد بود علم و دانش را باید از سرچشمه جوشان و پاک آن بدست آورد. سالها در مدرسه علم و دانش، نزد دو معلم إلهي، یعنی امام باقر و امام صادق علوم وحیانی را فرا می گرفت. روزی او و عده ای نزد امام صادق علیه السّلام نشسته بودند، ناگاه امام رو به جمعیت کرده و فرمود: ای مردم چرا رسول خدا را ناخشنود می کنید؟ گفتند: ما چگونه می توانیم رسول خدا را ناخشنود کنیم درحالی‌که با زمان زندگی آن حضرت بیش از صد سال فاصله داریم؟ فرمود: مگر نمی دانید که اعمال شما بر رسول خدا عرضه می شود و اگر در پرونده اعمال شما معصیتی ببیند ناراحت و ناخشنود می شود، پس آن جناب را ناخشنود نکنید، بلکه او را خوشحال و خشنود سازید. همچنین فرمود‌ پس از رسول خدا اعمال شما بر ما امامان (و امروزه بر امام دوازدهم حضرت مهدی علیه‌السلام) عرضه می شود. حواست باشد، تو هم می توانی امام زمانت را خوشحال کنی! او تو را می بیند... همین حالا تصمیم بگیر و با ترک یک معصیت و انجام یک کار خوب امام زمان علیه السلام را خوشحال و خشنود کن. #اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان #اللهم_عجل_لولیک_الفرج

سلام و درود خیلی ممنونیم از شما لطف دارید مانا باشید ان شاء الله🙂🙂🙏🙏🌱🌱

هرشھیدی‌را‌کھ‌دوستش‌داری.. کوچھ‌دلت‌را‌بھ‌نامش‌ڪن.. یقین‌بدان‌در‌کوچھ‌پس‌کوچھ‌های پر‌پیچ‌و‌خم‌دنیا‌تنھایت‌نمـےگذارد..:)🌿 #شهیدهادی

🍒شاخه گیلاس که از دیوار باغ زده بیرون هر عابری هوس میکنه یه دونه بچینه😋 احسنت چه قشنگ در مورد حجاب توضیح داد👏

🎥آماده بشیم برای لحظه‌ای که سنگ‌ها رو میذارن و خاک می‌ریزن! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#تلنگر #یاد_مرگ #توشه_برای_قبر 🏴🏴

ابراهیم در یکی از مغازه های بازار مشغول کار شد.یک روز ابراهیم را در وضعیتی دیدم که خیلی تعجب کردم! دو کارتن بزرگ اجناس روی دوشش بود.جلوی یک مغازه ، کارتن ها را روی زمین ‌گذاشت. وقتی کار تحویل تمام شد،جلو رفتم و سلام کردم.بعد گفتم: آقا ابرام برای شما زشته،این کار باربرهاست نه کار شما! نگاهی به من کرد و گفت:" کار که عیب نیست،بیکاری عیبه،این کاری هم که من انجام دادم برای خودم خوبه،مطمئن می شدم که هیچی نیستم.جلوی غرورم رو می گیره! " گفتم : اگه کسی شمارو اینطور ببنه خوب نیست،تو ورزشکاری و .... خیلی ها می شناسنت.ابراهیم خندید و گفت : " ای بابا،همیشه کاری کن که اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد ، نه مردم." برشی از کتاب سلام بر ابراهیم یک قسمت ششم @shamse_komeil