eitaa logo
🇵🇸『منٺظࢪان‌ظھوࢪ...!‌』
1.2هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
76 فایل
⸤ ﷽ ⸣ خوشـابھ‌حال‌آنان‌ڪـھ‌دࢪڪلـاس‌انتظـاࢪحتۍ یڪ‌جمـعه‌هم‌غـیبټ‌نداࢪند!🎈
مشاهده در ایتا
دانلود
روی سنگ لحد من بنویسید حسین ... روضه هایِ تو امید دل هر اهل بُکاست ┄┅🌵••═••❣┅┄  
ــــــــ ♡🍃▾ ۏ اٻن رۅزۿا چقــــدر دارد صَبرماڹ غرۅبـ(: مےڪند]|💔 ــــــــ ـ ° °🌌⏱°
『بِسْمِ رَبِّ الجِہٰاد°🌱 ~ حَۅاسِـٺ بہ مَـ ـڹ•| |بۅدۿ ۅ ۿَسـ ــٺ』 اَمّا ٻہ‌ۏَقـ[⏱]ـٺا° ⋮حَۅاسَـم ازَٺـ پَرٺ مٻۺہـ) ــ ـ ــ 「💎 ♡✎ ـ ـ ـ ـ ـ 🕊
فرزند علے و نوه ے خير الأنامے خواهم بنويسم زفراقٺ دوڪلامے زائرنشدم حيف وليڪن بدهم من ازدور بہ سوے حرمٺ عرض سلامے
• ٺـُۅ ٺصــــۅٻرِ ـ ـ ـ ـ ـ ـ دٻڹ ۅ غٻرٺے⑉♥️☝️🏼 ❪📱‘ | (:❌ ♡ 🌙 ـ ۅ‌آرامۺِ‌لبخندِشــمٰا🌱
🏴🖤🖤🖤🏴 {الله اکبر،الله و اکبر،اشهد ان لا اله الله....🌹 خدا منتظرتان است ای بندگان پاک🌹♥️} 🏴🖤🖤🖤🏴
تبادل ویژه ی شبانه...♥️
🌹دنباله استوری برای محرم میگردی؟☹️ 🌸عکس های پروفایلت تکراری شدن؟🙁 🌳میخوای گوشیتو پره عکس کنی؟😍 🌻فقط کافیه روی لینک زیر بزنی!😨 -------------------------------------- | | @gararghahemersad | | قرارگاه | | @gararghahemersad | | مرصاد | | @gararghahemersad | | قرارگاه | | @gararghahemersad | | مرصاد --------------------------------------- خصوصیت های کانال: - از استوری هاش که برات نگم 😁 - عکس های پروفایل هم که فراوونه😌 - برگزار کردن چالش های جذاب🤩 - عکس های چریکی دخترونه و پسرونه😍 - تلنگر هایی که حتما به دردتون میخوره😇 🆔@gararghahemersad
پایان تبادل ویژه😊☺️♥️🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا منو ببخش که از زندگیم لذت نمیبرم! معانی زیبای استغفار در بیان استاد پناهیان...✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣ ❤ ￿ بعد دانشگاه منتظر  بودم ڪ سجادے بیاد و حرفشو تموم کنه اما نیومد... پکرو بی حوصلہ رفتم خونہ تارسیدم ماماݧ صدام کرد... اسماااااا❓❓❓❓ سلام جانم ماما❓ سلام دخترم خستہ نباشے سلامت باشے ایـݧ و گفتم رفتم طرف اتاقم ماماݧ دستم و گرفٺ و گفت: کجا❓❓❓چرا لب و لوچت آویزونہ❓ هیچے خستم آهاݧ اسماء جاݧ مادر سجادے زنگ برگشتم سمتش و گفتم خب❓خب❓ مامان با تعجب گفت:چیہ❓چرا انقد هولے کلے خجالت کشیدم و سرمو انداختم پاییـݧ اخہ ماماݧ ک خبر نداشت از حرف ناتموم سجادے... گفت ڪ پسرش خیلے اصرار داره دوباره باهم حرف بزنید مظلومانہ داشتم نگاهش میکردم گفت اونطورے نگاه نکـݧ گفتم ک باید با پدرش حرف بزنم إ ماماݧ پس نظر من چے❓❓❓❓ خوب نظرتو رو با هموݧ خب اولے ک گفتے فهمیدم دیگہ خندیدم و گونشو بوسیدم وگفتم میشہ قرار بعدیموݧ بیروݧ از خونہ باشه❓❓❓❓ چپ چپ نگاهم کرد و گفت: خوبہ والاجوون هاے الاݧ دیگہ حیا و خجالت نمیدونـݧ چیہ ما تا اسم خواستگارو جلوموݧ میوردن نمیدونستیم کجا قایم بشیم دیگہ چیزے نگفتم ورفتم تو اتاق شب ک بابا اومد ماماݧ باهاش حرف زد ماماݧ اومد اتاقم چهرش ناراحت بودو گفت اسماء بابات اصـݧ راضے ب قرار دوباره نیست گفت خوشم نیومده ازشوݧ... از جام بلند شدم و گفتم چے❓چرااااااا❓ ماماݧ چشماش و گرد کرد و با تعجب گفت❓ شوخے کردم دختر چہ خبرتہ تازه ب خودم اومد لپام قرمز شده بود.... ماماݧ خندید ورفت بہ مادر سجادے خبر بده مث ایـݧ ڪ سجادے هم نظرش رو بیرون از خونہ بود خلاصہ قرارموݧ شد پنج شنبہ کلے ب ماماݧ غر زدم  ک پنجشنبہ مـݧ باید برم بهشت زهرا ... اما ماماݧ گفت اونا گفتـݧ و نتونستہ چیزے بگہ... خلاصہ ک کلے غر زدم و تو دلم ب سجادے بدو بیراه گفتم..... دیگہ تا اخر هفتہ  تو دانشگاه سجادے دورو ورم نیومد فقط چهارشنبہ ک قصد داشتم بعد دانشگاه برم بهشت زهرا بهم گفت اگہ میشہ نرم ... ایـݧ از کجا میدونست خدا میدونہ هرچے ک میگذشت کنجکاو تر میشدم بالاخره پنج شنبہ از راه رسید.. بامــــاهمـــراه باشــید🌹 ┄┅🌵••══••❣┅┄      
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛 ❤ بلاخره  پنج شنبہ از راه رسید... قرار شد سجادے ساعت۱۰ بیاد دنبالم ساعت ۹/۳۰ بود وایسادم جلوے آینہ خودمو نگاه کردم اوووووم خوب چے  بپوشم حالااااااا از کارم خندم گرفت نمیتونستم تصمیم بگیرم همش در کمد و باز و بستہ میکردم داشت دیر میشد کلافہ شدم و یه مانتو کرمی با یہ روسرے همرنگ مانتوم برداشتم و پوشیدم ساعت۹:۵۵دیقہ شد ۵ دیقہ بعد سجادے میومد اما مـݧ هنوز مشغول درست کردݧ لبہ ے روسریم بودم کہ بازے در میورد از طرفے هم نمیخواستم دیر کنم ساعت ۱۰:۰۰ شد زنگ خونہ بہ صدا دراومد وااااااے اومد مـݧ هنوز روسریم درست نشده گفتم بیخیال چادرمو سرکردم و با سرعت رفتم جلو در تامنو دید اومد جلو با لبخند سلام کرد  و در ماشیـݧ و برام باز کرد اولیـݧ بار بود کہ لبخندشو میدیدم سرمو انداختم پاییـݧ و سلامے کردم و نشستم داخل ماشیـݧ تو ماشیـݧ هر دوموݧ ساکت بودیم من مشغول ور رفتـݧ با رو سریم بودم سجادے هم مشغول رانندگے اصـݧ نمیدونستم کجا داره میره بالاخره روسریم درست شد یہ نفس راحت کشیدم  کہ باعث شد خندش بگیره با اخم نگاش کردم نگام افتاد بہ یہ پلاک کہ از آیینہ ماشیـݧ آویزوݧ کرده بود اما نتونستم روشو بخونم بالاخره ب حرف اومد نمیپرسید کجا میریم❓❓❓❓❓ منتظر بودم خودتوݧ بگید بسیار خوب پس باز هم صبر کنید حرصم داشت درمیومد اما چیزے نگفتم جلوے یہ گل فروشے نگہ داشت و از ماشیـݧ پیاده شد از فرصت استفاده کردم پلاک و گرفتم دستم و سعے کردم روشو بخونم یہ سرے اعداد روش نوشتہ اما سر در نمیوردم تا اومدم ازش عکس بگیرم از گل فروشے اومد بیروݧ... هل شدم و گوشے از دستم افتاد... بامــــاهمـــراه باشــید🌹 ┄┅🌵••══••❣┅┄      
سلام عاشقان و منتظران مولا ✋💚 صبحتون پرخیر و برکت ومهدوی 😊 🌹❣ ❇️ امروز ⬇️ ⚜ پنج شنبه ⚜ ☀️ ۲۰ شهریور ١۳۹۹ خورشيدی 🌙 ۲۱ محرم الحرام ۱۴۴۲ قمری 🎄 ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۰ میلادی 📿 ذکر روز 💯 🍀لا اله الا الله الملک الحق المبین🍀 💌 شهادت آیت الله مدنی به دست منافقان🥀 🦋 🌺امام محمد باقر عليه‌السلام: نيكى و صـدقه دادن پنهانى فقـر را از بين می‌برند عمـر را زيـاد و هفتاد مـرگ بد و ناگوار را دفـع می‌كنند. 📗ميزان الحكمه، جلد۱، صفحه۵۳۳ ✅سلامتی وجود نازنین مولامون و تعجیل‌ در ظهورشون 🌹 🦋اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وعَجِّل فَرَجَهُم🦋 ‌‌
💠مرگ خوب / مرگ بد💠 ◀️محمّد بن‌ مُنكدِر که صوفی مسلک بود، امام باقر ع را دید که در هوای گرم‌ به‌ سوی نخلستان‌ ميرود. ▫️پيش‌ آمد و گفت‌: در اين‌ هوای گرم‌، طلب دنيا سزاوار نيست‌! ❓اگر در اينحال‌ مرگت‌ فرا رسد در پيشگاه‌ پروردگار چه‌ خواهی گفت‌؟ ✅حضرت‌ گفتند: اگر مرگم‌ در اينحال‌ برسد، در راه‌ انجام‌ وظيفه‌ و كسب‌ مال‌ حلال‌ برای خود و عيال‌ و حفظ‌ آبرو و زندگيِ كفاف‌ بوده است‌ و در پيشگاه‌ خداوند مأجور‌ خواهم‌ بود. من‌ از مرگ‌ بيم‌ دارم‌ در صورتيكه‌ در حال‌ معصيتی از معاصی خدا بمیرم. 📕اعلام الوری ص 263‌ ‌
♥️ 💚تا به کی چشم بر ظهور تو منوًر می شود 🌸این دل تفتیده از شوقِ تو معبر می شود 💚ای امید حضرت زهرا برای انتقام 🌸کی ظهورت توتیای چشم مادر می شود 💚شاه دین کشته میان قتلگه از کین شده 🌸کی روز انتقام شاه بی سر می شود 💚حضرت زهرا میان کوچه افتاد بر زمین 🌸موعد دادخواهی زهرای اطهر می شود 💚جنگ و خونریزی بعالم تیره کرده روز را 🌸نوبت یاری تان بر ظلم بیشتر می شود 🌤 🤲🏻 ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 🎤 💠 مهم این است که شبیه چه کسی بخواهی بشوی؛ نکند زیر علم امام حسین علیه السلام سینه بزنی ولی یزیدی باشی!!! 💕 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 💕 ‌‌
💚 کانال مُنتَظِران ظُهور 💚 - @yamahdi_fateme313.mp3
2.16M
🔔 📛 سقوط حجاب در جامعه ⚠️ اگه الگوی جامعه ی ما سه ساله ی امام حسین بود الان وضع حجابمون این نبود😔 🎤 ✅ ‌‌
" |♥️|ۺُـہدا قبڶِ اٻنکہ |🌍|بہ‌ دنٻا بٻایـــــــد |🌱|خۅدۺونُ‌براٺوڹ |(:🌙|فدا کـــردنـ ـ ـ ـ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ |🗣| ⁉️📎
[💙] 👈🏽 دستـــم نمیرســد بھ ☘ تماشای『 』 با بغض به روی عکس 🕌 دست میکشم ‌المظلومــ 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🖤🖤🖤🏴 سربازان گمنام امام زمان هستند و.... ♥️🌹 برای سلامتی شون صلوات🌹 🏴🖤🖤🖤🏴
🍀🍀🍀🍀🍀 🍀🍀🍀🍀 🍀🍀🍀 🍀🍀 🍀 تبادل،پیشنهاد،نظرات و... همه و همه رو اینجا به ما بگید👇😊: @mohebian منتظرتونیم🤗 🌳 🌳🌳 🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳🌳
✖️آنکه گناهی را کند .. ☝️
بِسْـمْـ رَبِــ اْلْحُـسَیْنْـ.....🌹♥️:)
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛 ❤ هل شدم و  گوشے از دستم افتادو رفت زیر صندلے داشت میرسید ب ماشیـݧ از طرفے هرچقد تلاش میکردم نمیتونستم گوشے و بردارم در ماشیـݧ و باز کرد سرشو آورد تو و گفت مشکلے پیش اومده دنبال چیزے میگردید❓❓❓ لبخندے زدم و گفتم:ن چ مشکلے❓❓❓فقط گوشیم از دستم افتاد رفت زیر صندلے خندید و گفت:بسیار خوب چند تا شاخہ گل یاس داد بهم و گفت اگہ میشہ اینارو نگہ دارید. با ذوق و شوق گلهارو ازش گرفتم وبوشون کردم و گفتم: مـݧ عاشق گل یاسم اصـݧ دست خودم نبود این رفتار خندید و گفت‌:میدونم خودمو جم و جور کردم ‌و گفتم:بلہ❓❓از کجا میدونید❓❓❓ جوابمو نداد حرصم گرفتہ بود اما بازم سکوت کردم اصـݧ ازش نپرسیدم براے چے گل خریده حتے نمیدونستم کجا داریم میریم مثل ایـݧ کہ عادت داره حرفاشو نصفہ بزنہ جوݧ آدمو ب لبش میرسونہ ضبط و روشـݧ کرد صداے ضبط زیاد بود تاشروع کرد ب خوندݧ مـݧ از ترس از جام پرید سریع ضبط و خاموش کرد  ببخشید خانم محمدے شرمندم ترسیدید❓❓❓❓ دستم و گذاشتم رو قلبم و گفتم: بااجازتوݧ اے واے بازم ببخشید شرمنده خواهش میکنم. گوشیم هنوز زیر صندلے بود و داشت زنگ میخورد بازم هر چقدر تلاش کردم نتونستم برش دارم سجادے گفت خانم محمدے رسیدیم براتوݧ درش میارم از زیر صندلے ب صندلے تکیه دادم نگاهم افتاد ب آینہ اوݧ پلاک داشت تاب میخورد منم ک کنجکاو... همینطورے ک محو تاب خوردن پلاک بودم ب آینہ نگاه کردم اے واے روسریم باز خراب شده فقط جلوے خودمو گرفتم ک گریہ نکنم سجادے فهمید رو کرد ب مـݧ و گفت: دیگہ داریم میرسیم دیگہ طاقت نیوردم و گفتم: میشہ بگید کجا داریم میرسیم احساس میکنم ک از شهر داریم خارج میشم دستے ب موهاش کشید و گفت بهشت زهرا.... پس واسہ همیـݧ دیروز بهم گفت نرم حدس زده بودماااا اما گفتم اخہ قرار اول ک من و نمیبره بهشت زهرا... با خودم گفت اسماء باور کـݧ تعقیبت کرده چے فکر میکردے چے شد با صداش ب خودم اومدم رسیدیم خانم محمدے.....
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛 ❤ رسیدیم خانم محمدے... _نزدیک قطعه ے شهدا  نگہ داشت از ماشیـݧ پیاده شد اومد سمت مـݧ و در ماشیـݧ و باز کرد مـݧ انقد غرق  در افکار خودم  بودم کہ متوجہ نشدم _صدام کرد بخودم اومدم و پیاده شدم خم شد داخل ماشیـݧ و گوشے و برداشت گرفت سمت مـݧ و گفت: بفرمایید ایـݧ هم از گوشیتوݧ دستم پر بود با یہ دستم  کیف و چادرم و نگہ داشتہ بودم با یہ دستمم گلارو _گوشے تو دستش زنگ خورد تا اومد بده بہ من قطع شد و عکس نصفہ ای ک ازپلاک گرفتہ بودم اومد رو صفحہ از خجالت نمیدونستم چیکار کنم سرمو انداختم پاییـݧ و ب سمت مزار شهدا حرکت کردم _سجادے هم همونطور ک گوشے دستش بود اومد دنبالم و هیچ چیزے نگفت همینطورے داشتم میرفتم قصد داشتم برم سر قبر شهید گمنامم اونم شونہ ب شونہ من میومد انگار راه و بلد بود و میدونست کجا دارم  میرم _رسیدیم من نشستم گلهارو گذاشتم رو قبر سجادے هم رفت کہ آب بیاره گوشیم هنوز دستش بود  _از فرصت استفاده کردم تا رفت شروع کردم ب حرف زدݧ باشهیدم سلام شهید جاݧ میبینے ایـݧ همون تحفہ ایہ ک سرے پیش بهت گفتم کلا زندگے مارو ریختہ بهم خیلے هم  عجیب غریبہ عادت داشتم باهاش بلند حرف بزنم یہ نفر از پشت اومد سمتم و گفت: مـݧ عجیب و غریبم❓❓❓ سجادے بود واااااااے دوباره گند زدے اسماء از جام تکوݧ نخوردم اصلا انگار اتفاقے نیوفتاده روی قبرو با آب شست و فاتحہ خوند سرمو انداختہ بودم پاییـݧ خانم محمدے ایرادے نداره بهتره امروز دیگہ حرفامونو بزنیم تا نظر شما یکم راجب مـݧ عوض بشہ حرفشو تایید کردم _خوب علے سجادے هستم  دانشجوے رشتہ ے برق تو یہ شرکت مخابراطے مشغول کار هستم و الحمدوللہ حقوقم هم خوبہ فکر میکنم بتونم.... _حرفشو قطع کردم ببخشید اما مـݧ منتظرم چیزهاے دیگہ اے بشنوم با تعجب سرشو آورد بالا و نگام کرد بلہ کاملا درست میفرمایید دفہ ے اول تو دانشگاه دیدمتو.... صبور باشيد😉داستان ادامه دارد.....
🥀✨ 🌿🌹 📌مَـن زندگـے را دوسـت‌دارم، وݪـے نـہ آنقدر که شَـوم و خویشتن را و فراموش ڪـنَـم 🚧 🍀 زیسٺـݩ و علـے‌وار شُـدݩ زیـستَـݩ و حسین‌وار شہـیـد شـدن را دوسـٺ مـےدارم 💕 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا