eitaa logo
🇵🇸『منٺظࢪان‌ظھوࢪ...!‌』
1.4هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
75 فایل
⸤ ﷽ ⸣ خوشـابھ‌حال‌آنان‌ڪـھ‌دࢪڪلـاس‌انتظـاࢪحتۍ یڪ‌جمـعه‌هم‌غـیبټ‌نداࢪند!🎈
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹♥️♥️♥️🌹 لطفاً کانال مارو به بقیه (دوستان،فامیل ها،.....) هم معرفی کنید.🌹 با تشکر🙏🏻 🌹♥️♥️♥️🌹
M F: |📲 میگفت‌‌کھ ﴿اللهم‌اجعلنےمن‌انصار‌المهدی﴾ ولی‌مامانش‌‌بهش‌‌میگفت‌فلان‌‌کارو‌انجام‌بده؛ صد‌تا‌خونهھ‌اونورتر‌صدایِ‌‌غر‌غر‌کردناش میرف !🚫 - بھ‌ڪجا‌چنین‌‌شتابان‌‌حآجی ؟!🤨🌿 ••💕•• ‌بــہ‌مــآ‌بــپــیـونـ‌‌‌ـدیــد‌🙃🌼✨ •🔮•
سلام از فردا رمان دوم کانال را شروع می کنیم 😊 لطفا منتظر رمان ما باشید❤️
🔴 . . زیاد فکر مذهب و این چیزها نبودم و بیشتر سرم تو کتاب و درس بود☺ . اما خوب چند بار از تلوزیون حرم امام رضا رو دیده بودم و کنجکاو بودم یه بار از نزدیک ببینمش. . داشتم پله های دانشگاه رو بالا میرفتم که یه آگهی دیدم با عکس گنبد که روش زده بود: . اردوی زیارتی مشهد مقدس😊 . چشم چهارتا شد😲 . یکم جلوتر که رفتم دیدم زده . از طرف بسیج دانشجویی😕😕 . اولش خوشحال شدم ولی تا خوندم از طرف بسیج یه جوری شدم😒 . گفتم ولش کن بابا کی حال داره با اینا بره مشهد.😐 . خودم بعدا میرم . معلوم نیست کجا میخوان ببرن و غذا چی بدن.😑 . ولی تا غروب یه چیزی تو دلم تاپ تاپ میکرد.😕 . ریحانه خانم برو شاید دیگه فرصت پیش نیاد. . بالاخره با هر زوری شده رفتم جلو در دفتر بسیج. . یه پسر ریشو تو اطاق بود و یه جعبه تو دستش . -سلام اقا.. . -سلام خواهرم و سرشو پایین انداخت و مشغول جا به جایی جعبه ها شد..😶 . -ببخشید میخواستم برای مشهد ثبت نام کنم. . -باید برید پایگاه خواهران ولی چون الان بسته هست اسمتون رو توی دفتر روی میز بنویسید به همراه کد دانشجوییتون بنده انتقال میدم.. . -خوب نه!...میخواستم اول ببینم هزینش چجوریه...کی میبرین؟! چی بیارم با خودم؟!😯 . -خواهرم اول باید قرعه کشی بشه اگه اسمتون در اومد بهتون میگیم.. . -قرعه کشی دیگه چه مسخره بازیه...من حاضرم دو برابر بقیه پول بدم ولی همراتون بیام حتما.😏 . -خواهرم نمیشه... در ضمن هزینه سفرم مجانیه. . -شما مثل اینکه اصلا براتون مهم نیست یه خانم داره باهاتون حرف میزنه...چرا در و دیوارو نگاه میکنید...اصلا یه دیقه واینمیستید ادم حرفشو بزنه..😑😤 . -بفرمایید بنده گوش میدم. . -نه اصلا با شما حرفی ندارم...بگید رییستون بیاد..😏 . -با اجازتون من فرمانده این پایگاه هستم...کاری بود در خدمتم..🙍 . -بیچاره پایگاهی که شما فرماندشین😑😑😂 . .
. -بیچاره پایگاهی که شما فرماندشین😑😑😂 -لا اله الا الله😐 یهو دیدم سرشو پایین انداخت و رفت با قفسه کتابها مشغول شد.. رومو سمتش کردم و با یه پوزخندی گفتم: -خلاصه آقای فرمانده من شمارمو نوشتم و گذاشتم روی میز هر وقت قرعه کشیتونو کردید خبرم کنید.😑 -چشم خواهرم...ان شا الله اقا شمارو بطلبه -خوبه بهانه ای برای کاراتون دارین...رفیق رفقای خودتونو قبول میکنین و به ما میگین نطلبید...باشه...ما منتظریم😑😑 -خواهرم به خدا اینجور نیست که شما میگید... . . یک هفته بعد که اصلا موضوع مشهد تقریبا یادم رفته بود دیدم گوشیم زنگ میخوره و شماره نا آشناست.. -الو...بفرمایین😯 دیدم یه دختر جوان با لحن شمرده شمرده پشت خطه: سلام خانم تهرانی شما هستین ؟! بله خودم هستم. میخواستم بهتون خبر بدم اقا شما رو طلبیده و اسمتون تو قرعه کشی مشهد در اومده..☺ فردا جلسه هست اگه میشه تشریف بیارین.. ساعت و محل جلسه رو گفت و قطع کرد... اصلا باورم نمیشد...هیچ ذوقی و حسی نسبت به طلبیدن نداشتم ولی از بچگی دوست داشتم تو همه ی مسابقات برنده بشم و الانم حس یه برنده رو داشتم... . تا فردا دل تو دلم نبود...😊 . . فردا شد و رفتم سمت محل جلسه و دیدم دخترا همه چادری و نشستن یه سمت و پسرا هم یه سمت و دارن کلیپی از مشهد پخش میکنن.. مجری برنامه رفت بالا و یکم صحبت کرد و در آخر گفت آقا سید بفرمایین... دیدم همون پسر ریشوی اونروزی با قد متوسط رفت پشت میکروفون اینجا فهمیدم که جناب فرمانده هم هستند.😐 . خلاصه روز اعزام شد... بدو بدو رفتم سمت اتوبوس و وارد شدم که دیدم عهههه...یه عده ریشو توی ماشین نشستن 😀😀 تازه فهمیدم اشتباهی اومدم... داشتم پایین میرفتم که دیدم آقا سید داره لوازم سفرو تو صندوق ماشین جا میزنه و یهو منو دید...و اومد جلو: -لا اله الا الله... -خواهر شما اینجا چی میکنید؟؟ . -هیچی اشتباهی اومدم...😕 -اخه بنر به اون بزرگی زدیم جلوی اتوبوس...😐 -خیلی خوب... حالا چیزی نشده که...😟 -بفرمایین...بفرمایین تا دیر نشده...😒 ساکم رو گذاشتم رو صندلیم که گوشیم زنگ خورد: دوستم مینا بود میگفت بیا آخره کلاسه و استاد لج کرده و میخواد غائبا رو حذف کنه😦 اخه من تو اتوبوسم مینا😕😕 بدو بیا ریحانه...حذف شدی با خودته ها...از ما گفتن😯 الان میام الان میام..😟 .سریع رفتم و از شانس گندم اسمم اواخر لیست بود... تا اسممو خوند بدو بدو دویدم به طرف درب دانشگاه ولی...
اینم از رمان جدیدمو 😊
La vie dont vous plaignez c'estun rêve pour beaucoup زندگی‌ای که ازش گله مندید🥀 برای خیلی‌ها یک رویاست🌹🍃 قـدر داشته هآمونـ رو بدونیمـ💛
‌.•°‌♡‌°•.📃💡‌.•°‌♡‌°•. 🔖📍 ┄┅┄┅┄┄┅┄┅┄ •❖\از «ڪرونا» آموختیــم📒/❖• •❖/جواب‌امربہ‌معروف💕✨\❖• •❖\و نهےازمنکر🔥/❖• •❖/∅بہ‌توچه،نیست∅\❖• •❖\آلودگے یڪ نفر😷/❖• •❖/بہ همه ربط دارد🌎-☁\❖• ┄┅┄┅┄┄┅┄┅┄
✍🏼 *به‌مناسب نزدیک شدن به ماه محرم.* *قابل توجه مدّاحان، وعّاظ ، روضه‌خوانان و عزاداران امام حسین علیه‌السّلام.* 🏴مدِّاحی که نام اباعبدالله‌الحسین علیه‌السّلام را با حوس‌حوس و سین‌سین بگوید ، مدّاح نیست.. بی‌ادب است. 🏴مدّاحی که به جای روضه‌خوانی و بیان محتوای عاشورا ، ادا و اطوار درآورد ، مداح نیست . . . بی‌سواد است. 🏴مدّاحی که وسط عزاداری ، لخت‌شود و فراموش‌کند که روضه‌خوان‌های قدیم ، با عبا ، وضو ، وقار و متانت بودند ، روضه‌خوان نیست ، معرکه‌گیر است. 🏴مدّاحی که صله را شمرده و فکر کند صله ، دست‌مزد است و اگر کم بود ، بداخلاقی کند ، مدّاح نیست ... کاسب است. 🏴مدّاحی که فکر کند با پاکوبیدن و کارهای عجیب و غریب ، عزاداری کرده ، مداح نیست ... نادان است. 🏴حکایتِ مدّاحی که فکر می کند قرار است فقط اشک مردم را بگیرد ، حکایتِ همان شیخی است که دامن خود را پر از سنگ می‌کرد و به سر پامنبری‌های‌اش می‌کوبید ، تا به زور گریه کنند. 🏴مدّاحی که به بهانه‌ی جذب جوان‌ها ، باب هربدعت و سبکی را به مجلسِ روضه‌ی اباعبدالله علیه‌السّلام باز می‌کند ، خداپرست نیست ، مردم‌پرست است. 🏴مدّاحی که بگوید من‌سیاسی نیستم ، مدّاح نیست ، بی‌بصیرت است. چرا که امام حسین علیه‌السّلام اساساً به خاطر سیاست به شهادت رسید. 🏴مدّاحی که هر سبک و شعر بی‌محتوایی را از خواننده‌ی لس‌آنجلسی و تکنو ، پاپ و رپ را واردِ نوای روضه‌اش کند ، مداح نیست ... حداکثر یک خواننده است. 🏴مدّاحی که سیگار و ... قلیان بکشد ، پا به هر مجلس و محفلی بگذارد و رفقای نااهل دور برش باشند ، مداح نیست ... آب‌روریز اهل‌بیت علیهم‌السلام است. چرا که امام صادق(ع) فرمود : *يا مَعْشَر الشِّيعَةِ إنَّکمْ قَدْ نُسِبْتُمْ إلَينا کونُوا لَنا زَيْناً وَ لا تَکونُوا عَلَيْنا شَيْناً.* 🏴ای‌شيعيان ، شما به ما منسوب هستيد ، پس مايه_زينت ما باشيد نه‌مايه‌ی آب‌روريزی‌ما. (مشکاة‌الأنوار، ص۶۷) 🏴مدّاح امام حسین علیه‌السلام و بچّه هیئتی اهل تهذیب و مراقبت است و با عمل و رفتار خود ، مردم را عاشق امام حسین علیه‌السّلام می‌کند. 🏴مدّاح امام حسین علیه‌السّلام ، هم‌شور دارد و هم‌شعور. او با عقل و احساس و عاطفه ، عشق و رسم اهل‌بیت علیهم‌السّلام را در دل مردم روشن نگاه می‌دارد. 🏴مدّاح امام حسین علیه‌السّلام ، اولین گریه کننده‌ی مجلس‌اش ، خود اوست. 🏴مدّاح امام حسین علیه‌السّلام ، اهل‌سیاست است ؛ نه‌سیاست‌بازی . خط‌مشی می‌دهد و آزاده‌پرور است. دین‌را به‌این دولت و آن‌دولت ، نمی‌فروشد. 🏴مدّاح امام حسین علیه‌السّلام ، از کل شهدای کربلا ، فقط عباس و اکبر و قاسم علیهم‌السّلام را نمی‌شناسد ، باسواد و اهل‌مطالعه است. 🏴مدّاح امام حسین علیه‌السّلام ، قیام عاشورا را ، درس‌های کربلا را و زیبایی‌های آن‌را در قالب شعرهای پرمغز و روان و حزین ، در جان شیعه می ریزد. نه‌وصفِ چشمِ‌شهلا ، قد و هیکل و اشعار سبک و پیش‌پا افتاده و بی‌مغز. 🏴مدّاح امام حسین علیه‌السّلام ، عاقل و اصیل است ، نه‌دیوانه ، غالی ، نادان ، سگ و کلب و کلاغ. 🏴مدّاح امام حسین علیه‌السّلام ، خواننده و سوپراستار و دیجی و سلبریتی نیست ... روضه‌خوان ، اهلِ‌طهارت ، پاکی ، عشق و خلوص است 🏴مدّاح امام حسین علیه‌السّلام ، بی‌کار ، تنبل و تن‌پرور نیست. روضه‌خوانی ، هنر و عشق اوست ، نه شغل‌اش. 🏴هیئت امام حسین علیه‌السّلام ، از تلاوتِ قرآنِ آغاز مراسم آن‌هم ، گریه و عزا می‌بارد. 🏴هیئت امام حسین علیه‌السّلام ، هیئتی است که‌وقتی از آن خارج شدی ، دریافتی داشته باشی ؛ به‌عِلم‌ات ، به‌فَهم‌ات ، به‌معنویت‌ات ، به‌عشق‌ات، به طراوت روح‌ات ، به خُلق و رفتارت ، افزوده شده باشد: *ومن‌الله‌التوفیق‌وعلیه التکلان* ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
نیاز بہ‌هیچ زبان شاعرانہ‌اے نیسٺ فقط رَبَنـا آتِنـا فِے دنیا ڪربلا...ڪربلا...ڪربلا باز هم زائرتان نیستم از دور سلام ارباب صلےالله علیڪ یااباعبدالله شبتون حسینی💚 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
از طریق پاهایتان میتوانید کل بدنتان را سم زدایی کنید. برای 30 دقیقه پاهایتان را در تشت آب نمک قرار بدهید، اگر آب رو به کدری رفت یعنی سم زدایی با موفقیت انجام شده است.
محققان چینی در تحقیقات خود دریافتند که لمس پول باعث کاهش درد فیزیکی شده و شمردن حجم زیادی پول توسط افراد میتواند باعث کاهش استرس و نگرانی شود ! 😐
▪️السلام علیک یا اباعبدلله▪️ امام حسین(ع):(بخشنده ترین آدم ها کسانی هستند که به افراد نا امید جامعه کمک کنند.) ▪️باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است▪️ امسال با محدود شدن مراسمات عزاداری،سوز و داغ حسینی چند برابر شده است عاشقانی که هرسال ارادتشان به سالار شهیدان را با برگزاری جلسات عزاداری واطعام عزاداران نشان میدادند اما امسال از این فیض محرومند.در صدد این برآمدیم تا به نیت ذبح عظیم کربلا،شیرخواره اباعبدالله که با دستان کوچکش گره های بزرگی را باز میکند با جمع آوری نذورات شما گره از کار نیازمندان باز کنیم.
نظری سلام🥀 📣حواستون هست که صدای پای داره میاد؟ 📣حواستون هست که امسال چراغ روضه آقا رو روشن کنیم؟ 📣اگه سالهای قبل مردها میون دار بودن، 👌اگه مردها دست به جیب می‌شدن 😌اگه مردها سینه میزدن و زنجیر، 📣حواستون هست امسال چراغ روضه خونگی باید روشن بمونه ! 🌟اگه سالهای قبل خیلی هم مهم نمی دونستیم که توی خونه پارچه مشکی بزنیم چون مدام تو هیئت بودیم و اونجا رو مشکی پوش کرده بودیم کنیم. به بچه هامون یاد بدیم که دلمون است. 🕙هر شب یه ساعتی رو مشخص کنید و روضه خونگی با بچه هاتون بخونید‌.. ☕️چایی بذارید😭😭😭 ☕️بذارید سماور قل قل بجوشه سینش و استکان و نعلبکی دم بگیرند. ☕️چایی رو بچرخونید تو خونه 🥀امسال میون دار روضه هستیم. 📙هر شب یه قصه از کربلا بگید😭😭😭 🏡خونه‌های همه ما، میتونه راه داشته باشه به حرم🕌😭 📌غفلت نکنیم. 📌اگه یک خانواده ورشکسته معنوی شد باید از زن خونه پرسید. 📌همون طور که اگه ورشکسته مادی شد از مرد می‌پرسند. ⬛️⬛️پس مشکیاتونو آماده کنید. ☕️قند و چایی وبساط حلوا و شله زرد 👌امسال میون دار ما زن هاییم ✨👌ما که از خونه هامون بلدیم چطور بریم کربلا
💖☺️ روزی در جايی می‌خواندم كه شيطان، حضرت مسيح را به بالای برج اورشليم برد و گفت: اگر تو وابسته و عزيز خدايی، از اين بالا بپر تا خدای تو، تو را نجات دهد! مسيح آرام آرام شروع به پايين آمدن از برج كرد. شيطان پرسيد، چه شد؟ به خدايت اعتماد نداری؟! *مسيح پاسخ گفت: مكتوب است كه تا زمانی که ميتواني از طريق عقلت عاقبت کاری را بفهمی، خدايت را امتحان نكن!* او بزرگترين یاری‌اش را كه عقلانيت است، قبلا هديه داده است. *نکته جالب متن فوق اینجاست که بزرگترین موهبت الهی که عقل است را نمی‌بینیم و باز دنبال معجزات دیگر هستیم* یاعلی 💠🌹
⚠️ 👤یاد حـرف افتـادم که میگفت: باید به این برسیم که نباید دیده شویم آنکس که باید ببیند می‌بیند♥️🍃 ❤️
اینجآ همه‌ے دوست‌ها یک¹روز از هم جدا میشـوند..🌿 چہ سرے‌ست ڪھ حتے خُدا هم طاقت جدا شدن شما را نداشتـ...⸾👣 💜⸾ 🌿
. تا اسمموخوند بدوبدو دویدم سمت درب دانشگاه ولی از اتوبوس خبری نبود😔 خیلی دلم شکست. گریه ام گرفته بود.😢 الان چجوری برگردم خونه؟! چی بگم بهشون؟!😔 آخه ساکمم تواتوبوس بود😕 بیچاره مامانم که برای راه غذا درست کرده بود برام😞😔 تو همین فکرها بودم که دیدم از دور صدای جناب فرمانده میاد. . بدو بدو رفتم سمتش و نفس نفس زنان گفتم: . سلام. ببخشید..هنو حرفم تموم نشده بود که گفت: . اااا.خواهر شما چرانرفتید؟! 😯 . -ازاتوبوس جا موندم😕 . -لا اله الا الله...اخه چرا حواستون رو جمع نمیکنید😐اون از اشتباهی سوار شدن اینم از الان. . -حواسم جمع بود ولی استادمون خیلی گیر بود.😣 . -متاسفم براتون.حتما آقا نطلبیده بود شما رو. . -وایسا ببینم.چی چی رو نطلبیده بود.من باید برم😑😑 . -آخه ماشین ها یه ربعه راه افتادن. . -اصلا شما خودتون با چی میرید؟! منم با اون میام.😟 . -نمیشه خواهرم من باماشین پشتیبانی میرم.نمیشه شما بیاید. . -قول میدم تابه اتوبوسهابرسیم حرفی نزنم.😕 . -نمیشه خواهرم.اصرار نکنید.😐 . -اگه منو نبرید شکایتتون رو به همون امام رضایی میکنم که دارید میرید پیشش.😔 . -میگم نمیشه یعنی نمیشه..یا علی 😐 . اینو گفت و با راننده سوار ماشین شد و راه افتاد.و منم با گریه همونجا نشستم 😢 . هنوز یه ربع نشده بود که دیدم یه ماشین جلو پام وایساد و اقا سید یا همون اقای فرمانده پیاده شد و بدون هیچ مقدمه ای گفت: . لا اله الا الله...مثل اینکه کاری نمیشه کرد...بفرمایین فقط سریع تر سوار شین.. . سریع اشکامو پاک کردم و پرسیدم چی شد؟! شما که رفته بودین؟!😯😯 . هیچی فقط بدونید امام رضا خیلی هواتونو داره. هنوز از دانشگاه دور نشده بودیم که ماشین پنچر شد.😑فهمیدم اگه جاتون بزاریم سالم به مشهد نمیرسیم 😐😐😒 . راننده که سرباز بود پشت فرمون نشست و آقا سید هم جلوی ماشین و منم پشت ماشین و توی راه هم همش داشتن مداحی گوش میدادن😒...(کرب و بلا نبر زیادم/جوونیمو پای تو دادم/) . . حوصلم سر رفت... . هنذفریم که تو جیبم بودو برداشتم و گذاشتم تو گوشم و رفتم تو پوشه اهنگام و یه آهنگو پلی کردم... 🎼🎤💃🏻🎼💃🏻 یهو دیدم آقا سید با چشمهای از حدقه بیرون زده برگشت و منو نگاه کرد.😲😨😨 یه نگاه به هنذفری کردم دیدم یادم رفته وصلش کنم به گوشیم 😃 . آروم عذر خواهی کردمو و زیاد به روی خودم نیاوردم و آقا سیدم باز زیر لب طبق معمول یه لا اله الا الله گفت و سرشو برگردوند😑 . توی مسیر... .