eitaa logo
شراب و ابریشم...
2.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
481 ویدیو
7 فایل
تنفس در هوای واژه‌ها اینجا هر چه که هست دستنوشته‌های شخصی من است، لطفا فقط با نام خودم و لینک کانالم نشر بدهید. امضا: ملیحه سادات مهدوی| @mehmane_quran مدیر و بنیانگذار مؤسسه شراب و ابریشم نویسنده‌ی کتاب #من_اگر_روضه‌خوان_بودم مدرس دانشگاه مربی نوجوان
مشاهده در ایتا
دانلود
شراب و ابریشم...
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ/ بقره۱۸۶
سلام عزیزان خیلی سوال داشتید راجع به چگونگی ارائه کلاس ابریق. شرح آیات و سوره‌ها توسط خودم بیان میشه. محتوا آفلاین در اختیارتون گذاشته میشه و در گروه کلاس به سوالاتتون پاسخ داده میشه. نمونه‌تدریس بنده همینجا داخل کانال هست.🌱 پیامی که ریپلای کردم به همراه چند پیام بعدش شرح آیه ۱۸۶ سوره مبارکه بقره هست. میتونید همینجا بشنوید.🙏 ممنونم از حسن ظن و لطفتون نسبت به شراب و ابریشم.❤️ @sharaboabrisham
موسای من! کوچکِ رها شده در نیلِ من! پرده‌ای از مِهرم بر تو افکندم تا هر که از نیلَت گرفت، تو را بر چَشم نَهَد و بر جان خَرَد، حتی اگر فرعون باشد، دشمنِ قسم خورده‌ی تو و من! وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي/طه۳۹ ۱نوشت: خدا هم بخواد پیغمبرشو نجات بده دوست داشتنو می‌فرسته که پادرمیونی کنه! همه‌ی گره‌ها با دوست داشتن وامیشه، همه‌ی گره‌ها... حتی گرهِ کورِ جون سالم به در بردن از قتل عامِ بدونِ تخفیفِ فرعون! دوست داشتن، راه حلِ همه‌ی معماهای بی جوابِ آدماست! ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ/فصلت۳۴ ۲نوشت: داشتم این آیه رو می‌خوندم که یه دفعه خودمو دیدم وسط یه حجم پنبه‌ای سفید و نرم غرق شدم! پُرِ رهایی و بی وزنی... انقدر احساسم زنده و روشن بود که یک لحظه تونستم بغلش کنم! اینکه خدا داره میگه من تو رو توو دل بروت کردم، یعنی چقدر دوست داشتنی؟ یعنی چقدر دلنشین؟! واقعا نمیدونم، فقط خود آیه میگه چنان مِهری از تو به دلشون انداختم که رو چشای خودشون نه، انگاری رو چشای من بزرگ شدی! یعنی اینقد می خواستنت... وای خدای من... ۳نوشت: کاش بشه قلبامونو تو نیلِ یاد خدا رها کنیم تا خدا پرده‌ای از مِهرشو روی قلبمون بندازه، اونوقت دیگه قلبمون حتی اگه دست فرعونم بیفته، دوسِمون داره، پرورشمون میده و هوامونو داره... ✍ملیحه سادات مهدوی مهمان شراب و ابریشم باشید👇 🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
این پوستر زیبا رو توی کانال @toranjeyazd دیدم‌. خیلی از این پوستر خوشم اومد و با دیدنش یاد یکی از دستنوشته‌های قدیمیم افتادم که برای یکی از طرحهای برنامه سمت خدا نوشته بودم. طرح فرزندان غدیر. این طرح این شکلیه که برنامه سمت خدا با کمک خیرین هزینه‌ی درمان زوجهای نابارور بی بضاعت رو از طریق اعطای وام تأمین می‌کنه و با این طرح مبارک به افزایش جمعیت شیعیان و محبین امیرالمؤمنین کمک می‌کنه. برای همین عنوان طرح شده: فرزندان غدیر. توصیه میکنم حتما و حتما در این طرح مشارکت کنید ولو شده با واریز هزار تومن نامتون رو در لیست افرادی که برای افزایش جمعیت محبین امیرالمؤمنین قدمی برداشتن ثبت کنید. برای مشارکت در این طرح از اینجا اقدام کنید. دستنوشته‌ای که برای طرح فرزندان غدیر نوشته بودم رو براتون میذارم. کمی طولانیه ولی شیرینه، خیلی شیرین. چون برای بچه‌های امیرالمؤمنینه، شیرینه💚 امیدوارم حوصله کنید بخونید.👇 @sharaboabrisham
شراب و ابریشم...
این پوستر زیبا رو توی کانال @toranjeyazd دیدم‌. خیلی از این پوستر خوشم اومد و با دیدنش یاد یکی از دس
. ما توی قرآن سه تا "خوش‌خبری بده خدا بهت پسر داده" داریم! سه مژده به فرزنددار شدنِ سه مادری که یک درصد هم احتمال به بچه‌دار شدن نمیدادند! اولیش مژده به ابراهیم بود، سه مَلَک آمدند خانه‌ش مهمانی، ابراهیم بلند شد برایشان عِجلِ ثمین کباب کند، صدا زدند زحمت نکش نمی‌خوریم، دو دقیقه آمده‌ایم خودت را ببینیم ابراهیم جان! برایت یک خبری آوردیم، خدا قرار است بهت یک شاه‌پسری بدهد! ابراهیم رنگ از صورتش پرید، پرسید آخه چطوری؟ من دیگر خیلی پیر شده‌ام، سه مَلَک تبسم کردند: ناامید نباش، خدا اگر بخواهد می‌شود، حتی اگر موی سرِ ابراهیمِ ما سپید شده و سنش از صد گذشته باشد... بعد از این بشارت، ابراهیم، صاحبِ اسحاق شد، جدّ اعلای یوسفِ نبی... مژده‌ی دومی برای زکریا بود، وقتی آنقدر پیر شده بود که بلند شد آمد توی محراب، یک کلام به خدا گفت: خدایا من دارم می‌میرم ها! برای بعد از من چه فکری کردی؟ من بمیرم کاهنها دینت را چپه خواهند کرد! یک جانشینی کس و کاری به ما بده! داشت میگفت برای بعد از خودم نگرانم که ندا آمد: مژده بده بهت پسر دادیم، چه پسری... از روز تولد تا روز مرگش سلامِ خدا با اوست... زکریا ترس برش داشت: آخه چطوری؟ من پیرم و همسرم عقیم! مَلَک خندید و گفت خدا اگر بخواهد می‌شود... بعد از این بشارت، زکریا صاحبِ یحیی شد، یحیایی که یک شَبَق از اباعبداللهِ ما بود و حتی اسمِ سوره‌اش شد امام حسین! سوره‌ای که بشارت یحیی را آورده بود... مژده‌ی سومی برای مریم‌بانو بود! جبرئیل آمد جلوی چشمش، گفت مریم خاتون، شما قرار است بسلامتی مادر شوید! مریم از ترس لرزید، گفت: آخه چطوری؟ من که همسر ندارم! جبرئیل گفت: خدا اگر بخواهد می‌شود... بعد از این بشارت، مریم صاحبِ عیسی شد، عیسایی که منجیِ بشر در زمان خودش بود، و حالا قرار است با منجی آخرالزمان دوباره هبوط کند... این قصه‌ها را برایتان تعریف کردم که بگویم شما هم می‌توانید مَلَکی باشید که روی لبهایتان ندای "خوش‌خبری بده خدا خرجِ درمانت را رسانده" باشد! هر کس هم پرسید آخه چطوری؟ شما در جوابش فقط لبخند بزنید و بگویید: خدا اگر بخواهد، می‌شود... ✍ملیحه سادات مهدوی .... برنامه‌ی محترمِ سمت خدا به زوجهای نابارور جهت هزینه‌های درمان وام اعطا میکند، لطفا پیامبرِ این خبر باشید و مژده‌‌اش را به گوش آنهایی که توی محرابها به آرزوی فرزند به دعا نشسته‌اند برسانید. 💚 جهت مشارکت در طرح پربرکت فرزندان غدیر بعنوان خَیِّر و اهدای مبالغ از کانال سمت خدا، اینجا اقدام کنید. 🌱|شراب و ابریشم♡|
سلام شراب و ابریشمی‌های جان صبحتون به خیر با خلعتیِ رسیده از کرمان🌱 شراب و ابریشم
من فهمیدم الحمدلله رب العالمین دوای همه دردهاست! در اوج غم، در اوج ناامیدی، در اوج ناراحتی و گرفتاری، وقتی شروع کنی به شمردن نعمت‌ها و شکرگزاری، یکدفعه خودت رو میبینی که شاد و سرزنده‌ای. ذکر نعمت‌ها، حواست رو از نقمت‌ها پرت میکنه و تمرکزت رو میبره سمت داشته‌ها، و آدمی نیست که به نعمت‌هاش توجه داشته باشه و حال دلش خوب نباشه... ذکر الحمدلله رب العالمین کلیدِ گنجینه‌ی نشاط و شادیِ الهیه، هر جا غصه و غم به شما هجوم آورد، کلید بندازید و درِ شادی رو به روی خودتون باز کنید و غصه‌ها رو پشت در جا بذارید... امتحان کنید! من بهتون تضمین میدم، بعد از مدتی می‌بینید غم به قلب شما هیچ راهی نداره، اگر هم بیاد، هجومش لحظه‌ایه، میاد و میره... ولی اونچه براتون موندگاره، حال خوب و روحیه‌ی قدردانیه... کمی که تمرین کنید یاد می‌گیرید در سخت‌ترین شرایط هم چیزی برای شکرگزاری پیدا کنید و حال دلتون رو خوب کنید. و خوشا به حالِ شاکران... وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ/ آل عمران:۱۴۴ ✍ملیحه سادات مهدوی ذکرِ عزیزِ شنبه‌ها🌱 شراب و ابریشم .
سلام سلام یه خبرررر فوق‌العاده ویژههههه دارم😍 من اینجا و اینجا از اسم قشنگ بابا حاج مصباحم گفته بودم☺️ اینجا هم که از طرح کبوتر حرم نوشته بودم و اینجام که درباره صندوق صحبت کردم. و حالا همینجا😅 میخوام از یه طرح تازه رونمایی کنم.🤗 بابا عازم حج هستن‌. قبول رحمت کردن(رحمت ها، زحمت نیست😉) اونجا واسه ثبت‌نام کننده‌های طرحِ بچه‌های مادر، یه زیارت بقیع و یه طواف مستحب به جا بیارن ان‌شاالله😍 در طرح بچه‌های مادر، شما بعنوان یکی از بچه‌های حضرت زهرا اسمتون رو میدید تا وارد لیست بشه و حاج آقا سلامتون رو به مدینه و دعاهاتون رو به مکه برسونن ان‌شاالله😍 برای ثبت‌نام هم هر مبلغی که دلتون خواست از طرف خودتون هدیه میکنید به حضرت زهرا و مبلغ رو واریز میکنید به صندوق خیریه تا به نیابت از شما زیارت بقیع و طواف کعبه به جا آورده بشه. مبالغ واریزی شما تمام و کمال در امور خیریه مصرف میشه. یک تیر و چند نشونه👌 برای ثبت‌نام در طرح بچه‌های مادر (زیارت نیابتی بقیع و طواف کعبه) به ادمین ثبت‌نام مراجعه کنید: @Dashtebanii شراب و ابریشم .
کاش من یکی از بچه‌های توی این عکس بودم! خودم رو با هزار ضرب و زور از بین فشار جمعیت و هیاهوی روحِ منی خمینی‌‌ها، بیرون می‌کشیدم، پا روی شونه‌ی بابا می‌ذاشتم و با یک مَلّق خودم رو اونورِ نرده‌های چوبی مینداختم، بعد از جام بلند می‌شدم دستی به لباسم می‌کشیدم و فاتحانه بالای بالکن می‌ایستادم همونطور که نفس نفس می‌زدم مقابلِ امام سرم رو بالا می‌گرفتم و چشم توی چشم امام با هزار اشتیاق می‌گفتم: آقای امام خمینی سلام... 💚 آقای امام خمینی من به حیات شما نرسیدم، من انقلاب و دهه شصت و دفاع مقدس رو ندیدم من وقتی پا به این دنیا گذاشتم شما دیگه نبودید اما درست عین پسربچه‌ی کلاه‌نارنجیِ این عکس خودم رو از لبه‌ی نرده‌های تاریخ آویزون کردم و تقلا میکنم تا صِدام به شما برسه و بهتون بگم آقای خمینی دوسِتون دارم، خیلی دوسِتون دارم... ✍ملیحه سادات مهدوی شراب و ابریشم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  شراب و ابریشم...
اگه قرار باشه امروز بهتون یه هدیه درجه یک بدم، یه هدیه که هم به کار این دنیاتون بود هم اون دنیاتون، یه هدیه که حال دلتون رو خوب کنه و پر و بال پریدن بهتون بده، یه هدیه که روزی‌تون رو زیاد کنه و دل پدر و مادرتون رو شاد اون هدیه قطعا اینه که یادتون بندازم نماز پر برکت و پرفضیلت یکشنبه‌های ذی‌قعده رو بخونید.👌 هر کی خوند برای همه دعا کنه🙏 التماس دعا https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
اگه قرار بود آیه ۹۶ سوره مریم رو با یه عکس تفسیر کنم اگه قرار بود تمام معنا و مفهوم این آیه رو به نمایش بذارم اگه قرار بود یه عکس بگیرم دستم و به آدما بگم به این عکس نگاه کنید، این یه آیه از قرآنه اون عکس حتما همین تصویر از تشییع امام بود این جمعیت، این عظمت، این هیبت چیزی نیست جز تفسیرِ روشنِ مِهری که خدا برای خوبانِ عالَم در دلها میندازه: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا/مریم۹۶ درباره‌ی این آیه، اینجا توضیح کوتاهی دادم. ✍ملیحه سادات مهدوی شراب و ابریشم
شراب و ابریشم...
سلام سلام یه خبرررر فوق‌العاده ویژههههه دارم😍 من اینجا و اینجا از اسم قشنگ بابا حاج مصباحم گفته بود
سلام اول این خاطره من از سفر حجم رو بخونید و بعد زودی خودتون رو برسونید و برای طرح بچه‌های مادر ثبت‌نام کنید که ظرفیت داره تکمیل میشه. طرح بچه‌های مادر اینجوریه که شما از طرف خودتون هرررر مبلغی که دوست دارید هدیه می‌کنید به حضرت زهرا و مبلغ رو واریز می‌کنید به صندوق خیریه‌ی ما. تمام مبالغ واریزی شما فقط و فقط در صندوق مصرف میشه. درباره‌ صندوقم توضیحاتو اینجا بخونید. اسمتون توی لیست بچه‌های حضرت زهرا وارد می‌شه و به نیابت شما و از طرف شما زیارت بقیع و طواف مستحب به جا آورده می‌شه. توسطِ حاجیِ عزیزِ ما که امشب عازمن ان‌شاالله 💚 ادمین ثبت‌نام: @Dashtebanii روی آبیها بزنید میاره براتون🙏 شراب و ابریشم
ممنون از لطف و محبت شما عزیزان، الحمدالله هر روز پیامهای پر محبت شما به من میرسه و از محتوای کانال ابراز رضایت می‌کنید. این پیامی که تصویرش رو گذاشتم برای خیلی وقت قبل‌تره اما امروز عزیزی، حضوری از من پرسیدن این مطالب رو از جایی مینویسی؟ لازم دونستم یادآوری کنم تمام محتوای شراب و ابریشم دستنوشته‌های شخصی بنده هست‌. البته ذیل مطالب نام خودم رو مینویسم، عزیزانی محبت دارن، نوشته‌ها رو دوست دارن، نشر میدن اما گاهی کم لطفی میشه و نام نویسنده و نام کانال حذف میشه. هر نوشته‌ای حاصل فکر، مطالعه، دانش و خلاقیت نویسنده‌ی اون نوشته هست و قطعا رعایت امانت و ذکر نام صاحب اثر بر همه ما واجبه. حرمت قلم اونقدر بالاست که خداوند در قرآن بهش سوگند یاد کرده: ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ و این آیه قطعا هم برای نویسندگان و هم برای مخاطبان، ایجاد مسئولیت کرده... لطفا نوشته‌های بنده رو با نام خودم و با لینک کانال نشر بدید.🙏 با تشکر: ملیحه سادات مهدوی🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این مرد با اتکا به همین کتابی که توی دستش هست تونست جهان رو تکون بده.👌 قرآنِ عزیز... شراب و ابریشم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰خواهش می کنم با قرآن میونه خوبی داشته باشید...❗️ 🎙استاد پناهیان .شراب و ابریشم .
شراب و ابریشم...
سلام اول این خاطره من از سفر حجم رو بخونید و بعد زودی خودتون رو برسونید و برای طرح بچه‌های مادر ثبت‌
سلام سلام🌱 چون حاجیامون فقط چند روز مدینه هستن و فرصت برای زیارت بقیع محدوده اگه قصد ثبت‌نام در طرح بچه‌های مادر رو دارید زودتر به ادمین گلمون اطلاع بدید. @Dashtebanii .
پارسال که بعد از سه سال کرونایی قرار بود حجاج ایرانی اعزام بشن، عربستان قواعد و ضوابط جدیدی وضع کرد که بخاطر این قواعد بابا از حج جا موندن. با اینکه حتی واکسن‌‌‌‌های حج رو زده بودن، ساکها رو آماده کرده بودن و منتظر بودن بهشون اطلاع بدن که کِی و کجا وعده‌ی دیدار ما، خبر اومد یکسری‌ها نمی‌تونن بیان که بابا هم یکی از اون یکسری‌هایی بودن که از لیست حج پارسال خط خوردن. وقتی اخبار خبر رو اعلام کرد دم غروب یکی از روزای ماه رمضون بود. من بشدت به هم ریختم. افطار رو خورده و نخورده رفتم سر سجاده و شروع کردم به گریه. اصلا نمی‌تونستم بپذیرم که بابا عازم نشن. تند و بی وقفه دعای شبهای رمضان رو میخوندم و گریه می‌کردم: اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام... میخواستم به زور از خدا واسه‌ی بابا حج رو بگیرم! ولی خبر قطعی و غیرقابل تغییر بود. حاجیای پارسال رفتن و بابا موندن. توی تمام این یکساااال من دعا می‌کردم که حج امسال روزیِ بابا بشه و بابا هم مشرف بشن. بالاخره موعد حج رسید و الحمدلله رب العالمین بابا عازم شدن. من یک سااااال تمام دعا کرده بودم که بابا برن حج. یک ساااال واقعا زمان زیادیه برای طلبِ یک دعا! واقعا برای یک دعا و خواسته اگه قرار باشه یک ساااال معطل بمونیم چقدر بی‌تاب می‌شیم؟ چقدررررر نگران؟ چقدررررر ناامید؟ چقدررررر حتی گاهی گلایه‌مند از خدا؟ چقدررر خسته و شکسته؟ ولی من هیچ کدوم از این حس‌ها رو تجربه نکردم توی این یک سااااال! می‌دونید چرا؟ چون از اول می‌دونستم اجابت دعای من موعد مشخص داره! خارج از موعدش شدنی نیست! تا ایام حج نرسه امکان رفتن به حج وجود نداره و اصلا حج تمتع خارج از ایام خاص خودش معنا نداره. چی می‌خوام بگم؟ اگه ما بتونیم نسبت به تمام دعاها و خواسته‌هامون به این باور برسیم که اجابتش موعد مشخص داره و خارج از اون موعد معنا نداره، آروم می‌گیریم، دست از بی‌تابی و بی‌قراری برمی‌داریم، دیگه از خدا گلایه‌مند نمی‌شیم. دعا می‌کنیم و بعدش هم با آرامش منتظر می‌مونیم تا موعدش برسه و سر وقت خودش اجابت دعامون رو ببینیم... ✍ملیحه سادات مهدوی خدایا بی‌تابی‌های ما قبل اجابت‌هات رو بذار به حساب اینکه ما نمی‌دونیم باید موعدش برسه و گرنه ما بهت اعتماد داریم... ببخشمون... شراب و ابریشم .
در شرایطی که من بشدت اصرار دارم بگم خیلی نوشکفته و نوگل و غنچه‌ی قرآنی هستم، دوستان فکر می‌کنن من در این حد حاج خانوم هستم.😆 پس معلومه خیلی موفق عمل نکردم و شما دارید دنبال نوه‌هام می‌گردید.🤣 یعنی کل اون تعریفی که از قلمم کردن با تصویری که فرستادن رفت هوا.😂 بابا من هنوز خودمو مخاطبِ خاله‌های مهد قرآن می‌دونم، غنچه و شکوفه‌، زود پرپرمون کردید.🥲😂 👈اینجا تو این فیلم هستم، دیگه عکسمو سرچ نکیند.🙏😂 شراب و ابریشم .
بچه‌های تیم تلاوت مشغول تلاوت قرآن‌های سپرده‌ شده‌ی شما بزرگواران در طرح آیه‌های روشنی👌 توی این گروه تلاوتها اعلام میشن و مسئول تیم چک می‌کنه که ختم هر روز حتما کامل قرائت بشه. برای هر ختم نیت بانی هم به اعضا اعلام میشه. شراب و ابریشم .
حاجیِ سفیدپوشِ کتاب به دستِ عکس، حاج بابای مان در حال زیارت بقیع😍 اسامی ثبت‌نام‌کنندگان طرح بچه‌های مادر تحویل‌شون شد و ایشون از طرف همه‌ی عزیزان و به نیت دلهاشون اونجا زیارت می‌کنند.👌 هنوز مدینه هستن اگه قصد ثبت‌نام دارید با خوندن شرایط اینجا، به ادمین پیام بدید تا من باز اسامی رو بفرستم برای حاجیامون. خواهرم هم اونجان و سپردم دعا کنن برای دوستان فضای مجازی و فضای حقیقی.👌 شراب و ابریشم .
شراب و ابریشم...
حاجیِ سفیدپوشِ کتاب به دستِ عکس، حاج بابای مان در حال زیارت بقیع😍 اسامی ثبت‌نام‌کنندگان طرح بچه‌های
حالا که به واسطه‌ی این طرح مرتب "بچه‌های مادر" تکرار می‌شه و هِی یادمون میفته که ما بچه‌های یک مادرِ پهلوشکسته‌ایم حالا که حاجیامون اونجان و دلمون حسابی هواییه حالا که بیشتر از هر وقت دیگه‌ای دلمون می‌خواد بقیع رو بغل کنیم یکی از دستنوشته‌هام که واسه اربعینِ دو سه سال پیش نوشته بودم رو تقدیمتون می‌کنم. خودم خیلی هواشو کردم.👇
صدّام مرزها را بسته بود و کسی به خوابِ شبش هم نمی‌دید پایش به کربلا برسد... ما حتی به دعاهای بعد از سینه‌زنی‌ها هم اعتمادی نداشتیم، وقتی کسی از میان جمعیت فریاد می‌زد ایشالا همه دسته جمع کربلا... مگر اصلا شدنی بود؟! کربلا؟ آن هم دسته جمع! شما یک نفرش را جور کن، دسته جمعَش پیش‌کش! . . اما دعاهای بعد از دم‌گرفتن‌ها و پیش از قیمه خوردن‌ها، آخرش کار خودش را کرد... همه کربلایی شدیم، آن هم دسته جمع! . . . . من اولین بار مدینه بود که بین‌الحرمین به گوشم خورد! شاید هم قبلش شنیده بودم، اما اولین تصویر روشنم از بین‌الحرمین، آنجا بود. خب ما بچه بودیم، کربلا که بسته بود، هیچ تصویر و تصوری از کربلا نداشتیم، نه که ما، حتی پیرغلام‌ها! من در اوجِ نوجوانیَم، چارده پانزده سالگی، پایم به مدینه رسید! بین حرم پیامبر و بقیع فضایی بود که وقتی رو به قبله می‌نشستی سمت راست حرم بود و دست چپت بقیع... صبح‌های زود آنجا می‌نشستیم و زیارتنامه می‌خواندیم، البته بی‌صدا، بی گریه! اگر هق هقی بلند می‌شد وهابیهای کافر با چماق بیرونمان می‌کردند... من اولین بار بین‌الحرمین را مدینه شنیدم، از روحانی کاروان، وقتی با ما آنجا قرار می‌گذاشت... بین الحرمینِ مدینه! بعدها که بین‌الحرمین را از دهان روضه‌خوانها می‌شنیدم فهمیدم یک بهشت دیگری هم هست روی زمین که بین‌الحرمین صدایش می‌زنند... الان البته نمی‌دانم همه آدمهایی که مدینه می‌روند به آنجایی که ما می‌نشستیم بین‌الحرمین می‌گویند یا آن لفظِ خاص حاج آقا علویِ ما بود؟ اما دلم می‌خواهد یک نفر از بینِ کربلایی‌هایی که الان بین‌الحرمینِ حسین نشسته‌اند، بلند شود و با صدایی محزون روضه‌ی حضرت زهرا بخواند، بعد همه‌ی آن چند ملیون نفری که آنجان، دمِ یا زهرا بگیرند و آخرش یک نفر بلند صدا بزند ایشالا همه دسته جمع مدینه... یک نفر پشت‌بندش بگوید، با نابودی آل سقوط ایشالا پشت سرش یکی با خنده صدا بزند عینِ صدّام یزیدِ کافر... و همهمه‌ای ملیونی، آمیخته در تبسم و اشک بپیچد: ایشالا ایشالا... بعد یک فاطمیه‌ای خودمان را ببینیم، ناباورانه بین‌الحرمینِ مدینه‌ایم و داریم یا‌زهرا گویان توی سر و رویمان می‌زنیم... و دیگر هیچ وهابیِ کافری نیست که برای داغ‌های ما چماق بکِشد... ✍ملیحه سادات مهدوی این متن رو اربعین دو سه سال پیش نوشته بودم.🌱 شراب و ابریشم 🌱 @sharaboabrisham .
شراب و ابریشم...
صدّام مرزها را بسته بود و کسی به خوابِ شبش هم نمی‌دید پایش به کربلا برسد... ما حتی به دعاهای بعد از
این هم تصویر رسیده از بین‌الحرمینِ مدینه، یه سمت حرم پیامبر، یه سمت بقیعه💚 داغِ داغ حاجیامون الان اونجان😍 ادمین ثبت‌نام طرح زیارت نیابتی: @Dashtebanii .
شراب و ابریشم...
خب بخشی از نکات مربوط به قصه رو گفتم. شما هم که 🐵 فرستادید.😂 دستتون درد نکنه.😆 حالا بریم که ادامه قص
سلام صبح بخیر این قصه رو تموم نکردیما حواستون هست؟ اگه آره پس یه عینکی مهربون بفرستید که بدونم عین شاگرد درس‌خونا سرکلاس حاضرید و منتظر ادامه داستان 🤓 @mehmane_quran .