eitaa logo
شراب و ابریشم...
2.8هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
523 ویدیو
8 فایل
تنفس در هوای واژه‌ها اینجا هر چه که هست دستنوشته‌های شخصی من است، لطفا فقط با نام خودم و لینک کانالم نشر بدهید. امضا: ملیحه سادات مهدوی| @mehmane_quran مدیر و بنیانگذار مؤسسه شراب و ابریشم نویسنده‌ی کتاب #من_اگر_روضه‌خوان_بودم مدرس دانشگاه مربی نوجوان
مشاهده در ایتا
دانلود
اربعین‌رفته‌ها معمولا از سالهای قبل روی نقشه، موکبای چرب و چیلی رو علامت زدن و برای طول مسیر اون بهتراشو واسه اسکان جانمایی کردن. اگه بار اولتونه که قراره مشرف بشید حتما قبلش با چند تا از تجربه‌دارا مشورت کنید اونا می‌تونن به شما بگن کدوم موکب گوشت شتر می‌ده و کدومش نخودآب😅 اگه هم که زاهد شبید و شیر روز و قراره از کنار موکبا با بی اعتنایی رد بشید، از موکبهای مُشت و مال به راحتی نگذرید و حتما از قبل بدونید کجا مستقر هستن تا بتونید از خستگیِ پیاده‌روی به قلنج‌گیریِ عراقی‌ها پناه ببرید و نفسی چاق کنید برای ادامه‌ی مسیر. بعضی عراقیها هم با اصرار میخوان که زائرا رو به خونه ببرن، خونه‌ی عراقیای چاردرصدی هم جون می‌ده واسه سکنی گزیدن، توصیه می‌کنم اگه یکی که موهاشو روغن‌زده و یه دشداشه‌ی اوتوزده‌ی معطر به تن داره جلوتونو گرفت دست رد به سینه‌اش نزنید و دعوتش رو قبول کنید😁 البته این شوخیای من که جدیه😉 ولی بهره از پذیرایی‌هایی که عراقیها به صد شوق و هزار مِهر برای عزاداران اباعبدالله تدارک دیدن نه تنها جای ایراد و بحث نداره که اتفاقا خیلی هم مورد سفارشه، بعضی از عراقیها یک سالِ تمام، دارایی‌شون رو جمع کردن تا بتونن به میزبانی از زائران اربعین مفتخر بشن، با روی باز دعوتهاشون رو بپذیرید و از طعام‌های بهشتی‌شون حتی شده قدر یک لقمه بچشید و دستشون رو رد نکنید؛ خاصه اونهایی رو که از بقیه ساده‌ترن. اون موکبایی که کل دارایی‌شون چند دونه انجیر و یه شاخ خرما یا چند جرعه آبه. از این جهت که اونا جلوه‌های خالص و روشنِ این شعارن: هر چی دارم فدای حسین💚 ✍ملیحه سادات مهدوی 📷 فاطمه @sharaboabrisham
181.6K
این صدای مؤذن حرمه که توی صحن پیچیده و داره شهادت می‌ده به سپیدبختی و عاقبت‌بخیریِ ما! و ما چرا سپیدبخت‌های کائنات نباشیم وقتی روزی سه مرتبه از سر مأذنه‌هامون بانگ اشهد ان‌ علیا ولی‌الله بلنده؟💚 🌱 @sharaboabrisham
داشتم تموم می‌کردم که مثل همیشه سر بزنگاه خودتو رسوندی سمت من اشاره کردی و گفتی: بیا! بعد هم برداشتی آوردی منو گوشه‌ی چایخونه‌ات دیدی خیلی گُر گرفته‌ام، جای چای، شربت دادی دستم و آتیشِ غصه‌هامو به خنکای شرابِ حرمت خاموش کردی... وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا تموم شد. مثل همه‌ی دِرام‌های من که همیشه با تو و به دست تو تموم می‌شه. 🌱🌱🌱 تو بیشتر از آنکه ضامن آهو باشی، ضامن انسانی! و من اینک انسانیتِ گریخته از بند نفس را آورده‌ام تا تو ضامنش شوی یا حضرتِ آرامش، یا ضامنِ آدم💚 ✍ملیحه سادات مهدوی 🌱 @sharaboabrisham
289.7K
شما صدای چکاچک استکان نعلبکیهای چایخانه حرم مطهر رضوی و نوای خادمانِ بهشتی‌اش را می‌شنوید. شراب و ابریشم
پیش از شما در نینوا تا شعاع چند صد متر خبری از آبادی نبود، و حالا از وجب به وجبِ آن شوره‌زار نخل‌هایی سربرآورده‌اند که حتی بهشت را زیر سایه‌ی خود می‌گیرند! بعد از به بار نشستنِ آن بیابان، رازِ حاصلخیزی برملا شد و آدمها گریخته از بی‌حاصلی و امیدوار به بارانِ رحمتِ شما تَن‌های لَم‌یَزرعِ‌شان را در مسیر اربعین سرازیر کردند تا شما از برکت دستانتان به آنها ببخشید و سبز و آبادشان کنید. شما مگر چند ابر باران‌زا، چند شاخِ بارور، چند نهالِ سبز بین انگشتانتان دارید که انقدر ساده از پسِ آبادیِ دنیا و اهلش برمی‌آیید؟ راستی حسین جان! لطفا ما اربعین بیاییم یا نیاییم، شما سهمِ سرسبزی ما را کنار بگذارید.🌱 نویسنده: ملیحه سادات مهدوی عکس‌ها: فاطمه قنواتی و سارا مولایی مای بارد، رسانه‌ی اربعینیِ شراب و ابریشم🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
346.2K
یک کاروان هندی نشسته بودند گوشه‌ی صحن و با آداب و مناسکِ خاصِ خودشان گرم عزاداری برای اباعبدالله بودند. یک نفر مثل مداحهای ما چیزهایی با سوز می‌گفت و بعد اهل کاروان از پیِ‌اش با گداز چیزهای دیگری تکرار می‌کردند. منظره‌ی عجیبی بود. چهره‌ها، حنجره‌ها، دستها و سینه‌ها غرق در عزای اباعبدالله می‌سوختند و این سوختن را هر کس که از آن حوالی رد می‌شد به وضوح می‌دید. توفیق شد و من هم دقایقی مهمان محفلِ خواهر و برادرهای هندی‌مان شدم و از آن حجم از حرارتی که بینشان در جریان بود غرق لذت شدم. گوشه‌ای از صدای کاروان را برای شما ضبط کردم. اشکهای هندی‌ها توی همین صدا دیده می‌شوند‌! ✍ملیحه سادات مهدوی 🌱 @sharaboabrisham
روزی همین‌جا، دختربچه‌ها، قرمزپوش و هلهله‌کنان به پیشواز کاروانی اومده بودن که اهلش رو خارجی خطاب می‌کردن. در و دیوار رو آزین بسته بودن و خنده‌کنان شیرینی و شربت به هم تعارف می‌کردن و جواهرات و زینتهاشون رو به سر و گردن بسته بودن تا هم جشنشون پر پیمون‌تر بشه و هم دل بچه‌های کاروان رو بسوزونن. اما حالا همین‌جا، این دختربچه‌ها سیاهپوش و عزادار، به پیشواز زائرا میان و لقمه‌هایی رو که حتی از خودشون دریغ می‌کنند رو در دهان زائرا می‌ذارن، هیچ دختری زینت نمی‌بنده و هیچ خنده‌ای به قاه قاه مستانه بلند نیست. این دگرگونیِ عمیق، این زیر و رو شدنِ آدمها، این تحولِ هزار و چهارصد ساله، حاصل زحمت‌های عمه جانِ کاروانه. عمه‌ای که اگه نبود، زمین همون هزار و چهارصد سال پیش اهلش رو بلعیده بود! عمه‌ای که اگه نبود.... نَه! اصلا نمی‌شد که عمه نباشه، اصلا خدا یک جهان رو آفریده تا یک عمه رو به رخ بکشه.💚 جان‌ها به فدای عمه‌ای که طاق عرش جای کمی براشه اما با این وجود این شبها و روزها زنجیر اسارت بسته به پاشه.💔 نویسنده: ملیحه سادات مهدوی عکاس: فاطمه قنواتی مای بار: رسانه‌ی اربعینیِ شراب و ابریشم 🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
از بین تمام عکسای کوله‌پشتیای اربعینی اینو انتخاب کردم، اونم دقیقا واسه خاطرِ عکسِ امامش! منم هر وقت بیفتم توی این جاده، حتما قبلش می‌دم یه عکس سه رخ از آقا و امام برام بزرگ بزنن، اونقد بزرگ که خودم و کوله‌ام پشتش گم بشیم. کوله‌ام رو هم پر می‌کنم از عکسای سه‌درچار آقا و امام که با شکلاتای کوچیک و روبان بسته شدن. می‌گیرمشون توی مشتم و به هر زائری که برسم می‌پرسم می‌دونی اینجا اومدنت رو مدیون کی هستی؟ بعد مشتم رو می‌برم جلو تا مشت به مشتم بزنه و من دستم رو کف دستش خالی کنم و وقتی چشمش به لبخند توی عکسا بیفته بگم مدیونِ ایشونا👍 امام با انقلابش این راهو برامون باز کرد و آقا با اقتدارش واسمون حفظش کرد. البته که برای این حجم از همواریِ راه بهای سنگینی به اندازه‌ی یک مبارزه‌‌ی سخت و نفس‌گیر با قدمت هزار و چهارصد سال پرداخته شده، از زحمت‌های حضرت زینب در این راه گرفته تا خون یک‌یکِ شهدا و نفس دونه‌دونه مُحِبّا و رنج تک‌تکِ شیعه‌ها. لیکن اون فیتیله پیچِ آخر، اون فنِ نهایی برای خاک کردنِ حریف به دست این دو نفر بوده و هست.👍 قبلا 👈 اینجا درباره‌ی بخشی از رنجهای این هزار و چهارصد سال نوشته بودم. رنجی که شیعیان نفر به نفر روی دوش حمل کردند و امانتی به بزرگیِ مودت و زیارت رو به ما رسوندن. ما برای موکب به موکبِ این راه مدیونیم به خیلِ عظیمی از آدما که چند تا از دونه‌درشتهاش معاصر خودمون بودن و هستن! مثل سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس مثل تهرانی‌مقدم و ارمغان موشکیش واسه کشور که امنیت این جاده و این مسیر بدون بالستیک‌هایی که داریم غیرممکن بود هر قدم به یادشونیم ✍ملیحه سادات مهدوی @sharaboabrisham